روز ۲۵آذر۱۴۰۰ «سازمان حقوق بشر ایران» گزارشی مفصل از سرکوب مدافعان حقوق بشر کشور منتشر کرد. این گزارش که نام بیش از ۱۰۰ تن از مدافعان حقوق بشر ایران در آن آمده، تنها بخشی از جامعه بزرگ کنشگرانی را تشکیل میدهد که در سال جاری میلادی به دست مقامهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی مورد آزارهای کلامی و فیزیکی، شکنجه، بازداشت غیرقانونی یا احکام سنگین حبس قرار گرفتهاند.
مدافعان حقوق بشر کیستند و جامعه جهانی چه سازوکار ویژهای را برای حمایت از آنان به کار گرفته است؟ صدای مدافعان ایرانی چگونه باید به گوش دنیا برسد؟ ایرانوایر درباره این گزارش با «محمود امیری مقدم»، مدیر سازمان حقوق بشر ایران و همچنین «سعید دهقان» عضو اتحادیه بینالمللی وکلا و کسی که وکالت بسیاری از افرادی که نام آنان در این فهرست بر عهده او بوده، گفتوگو کرده است.
***
با حلقههای کبود زیر چشمانش و نگاهی راسخ، تصویری از فرزند جوانش را که در بازداشتگاههای امنیتی ایران کشته شد، مقابل دوربین گرفته و خطاب به مردم ایران میگوید: «مردم ایران من گوهر عشقی مادر ستار بهشتی ۹ سال است که مصاحبه میکنم و حرف میزنم و هرگز دروغ نگفتهام و نخواهم گفت. کار صداوسیما دروغ و فتنه است.»
«گوهر عشقی» این ویدیو را در پاسخ به گزارش تصویری صدا و سیما منتشر کرده که تلاش کرده است، روزها پس از حمله افراد ناشناس به او تصاویری را منتشر کند تا بگوید اخبار مرتبط با حمله به او کذب است.
نام گوهر عشقی به عنوان یکی از مدافعان حقوق بشر در فهرست سازمان حقوق بشر ایران درج شده است.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در پاسخ به این پرسش که اساسا مدافع حقوق بشر به چه کسانی گفته میشود، به ایرانوایر میگوید: «تعریف سازمان ملل از مدافع حقوق بشر خیلی وسیع و گستردهتر از چیزی است که به نظر میآید. مطابق این تعریف هر کسی که برای حق خود، به تنهایی یا همراه با دیگران، یا برای دفاع از حقوق گروه دیگری تلاش کند، مدافع حقوق بشر نامیده میشود.»
اشاره محمود امیری مقدم به ماده یک اعلامیه «جهانی مدافعان حقوق بشر» است که در ۹دسامبر۱۹۹۸ یعنی در سالگرد ۵۰ سالگی تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل به اتفاق آرا به تصویب رسیده است. در این ماده آمده است هر کس حق دارد برای پیشبرد حمایت و تحقق حقوق بشر و آزادیهای اساسی در عرصه ملی یا بینالمللی، به تنهایی یا با همراهی دیگران، تلاش کند.
به گفته مدیر سازمان حقوق بشر ایران همه کسانی که نام آنان در این گزارش آمده است، از روشهای مدنی و مسالمتآمیز برای دفاع از اساسیترین حقوق تعریف شده انسانی مردم ایران و خودشان استفاده کردهاند: «گاهی حتی حقوق خودشان مطرح نبوده، مثل افرادی مثل نرگس محمدی که برای دفاع از حق حیات انسان و مخالفت با اعدام با برخوردهای قهرآمیز و خشونتآمیز مواجه شده است. زنان مخالف حجاب اجباری در این فهرست هستند و کارگران و معلمانی که برای معیشت خود به خیابان آمدند، در این فهرست قرار دارند.»
محمود امیری مقدم با اشاره به نام «شاهین ناصری»، شاهد شکنجههای نوید افکاری که به مرگی مشکوک در زندان جان خود را از دست داد، میگوید: «شاهین ناصری شاهد شکنجه بود. یک زندانی با جرایم مالی و با اینکه میدانست این افشاگری چه تبعاتی برای او خواهد داشت، علیه عاملان شکنجه برادران افکاری شکایت قضایی ثبت کرد.»
پاسخ مقامات حکومتی به روشهای مسالمتآمیز این مدافعان حقوق بشر اما محکومیت آنها به ۴۷۹ سال زندان، ۹۰۷ ضربه شلاق، آزار، شکنجه، سوءقصد و حتی مرگ در زندان بوده است.
چرا حکومت با مدافعان حقوق بشر برخورد میکند؟
سعید دهقان، وکیل دادگستری که وکالت شمار زیادی از مدافعان حقوق بشر ایران که نامشان در این فهرست آمده را بر عهده دارد در پاسخ به این پرسش که چرا نظام جمهوری اسلامی و دستگاه قضا با افرادی که به قصد دفاع از حقوق بشر دست به کنشهای مدنی صلحآمیز میزنند با اتهامات امنیتی و احکام زندان و شلاق برخورد میکند میگوید: «این سوال یک جواب بلند دارد. ابتدا باید ببینیم داریم درباره «علت» رفتار حاکمیت حرف میزنیم یا «دلیل» رفتار. این دو کلمه با هم تفاوت دارند.»
این عضو اتحادیه بینالمللی وکلا در توضیح تفاوت دلیل و علت میگوید: «برخلاف علت که فلسفه وجودی یک امر است، وقتی از دلیل حرف میزنیم، در واقع داریم برای اثبات امری تلاش میکنیم. حالا باید ببینیم اساسا آیا حکومت به دنبال اثبات یک امر هست؟ اصلا خودش را در جایگاه متهم میداند که دلیل بیاورد؟ چون مطابق قانون وقتی شما متهم هستید، برای اثبات بیگناهی خود باید دلیل بیاورید. در بسیاری از مواردی که ما به دنبال پاسخگویی حکومت هستیم، او اصلا به دنبال اثبات نیست و خود را نه تنها گناهکار نمیداند که باورش این است که حق مطلق از آن اوست.»
واقعه یا فاجعه؟ مسئله این است!
سعید دهقان بر این باور است در اتفاقهایی که مدافعان حقوق بشر به آن معترضند، آنچه اتفاق افتاده بیکم و کاست فاجعه بوده است. او میگوید: «واقعه امری است که در آن ارادهای وجود ندارد مثل وقتی که کسی به علت لغزندگی خیابان به فرد دیگری برخورد میکند و هردو به زمین میافتند. نه فردی که زمین خورده مقصر است نه شخص اولی که به او برخورد کرده قصدی داشته است. اما لفاغلب اتفاقهای مورد بحث ما مثل ساقط کردن هواپیمای اوکراینی، آبان ۹۸، مرداد ۹۷، دیماه ۹۶ و غیره... بیش از اینکه واقعه باشد فاجعه است.»
به باور این وکیل دادگستری حکومت در بیان سهم خود در بروز این فجایع، همه تلاشش را میکند که کمترین میزان از مسئولیت را بر عهده بگیرد. او با اشاره به مفاهیم معنادار در فجایع میگوید: «وقتی درباره فجایع حرف میزنیم عباراتی مثل خطا، قصور، تقصیر، تخلف، جرم و جنایت برای تعیین سطح فاجعه به کار برده میشوند. تصور کنید در ایران کسانی نشستهاند و تصمیم گرفتهاند به هواپیمای مسافربری اوکراینی در پرواز ۷۵۲ شلیک کنند. نه یک موشک که دو موشک. بعد نامش را گذاشتهاند خطا. وقتی میگوییم خطا یعنی کمترین حد اراده در آن تعریف میشود. در تعبیر حقوقی از خطا، حتی میشود به این رسید که اتفاق بدون قصد قبلی اتفاق افتاده در حالی که چنین نیست. ما داریم درباره شلیک دو موشک در فاصله کم حرف میزنیم. نامش را حتی قصور، تقصیر، تخلف و جرم نمیگذارند در حالی که همه ما میدانیم آنچه رخ داده جنایت بوده است.»
کاری که جمهوری اسلامی میکند، خالی کردن واژهها از معناست.
سعید دهقان میگوید تعدادی از مدافعان حقوق بشر در ایران به علت اعتراض به فاجعه هواپیمای اوکراینی با احکام سنگین زندان و آزار و شکنجه مواجه شدهاند اما حکومت به جای شفافیت و پاسخگویی تلاش میکند واژهها را از معنا خالی کند: «در ساقط کردن هواپیمای اوکراینی حتی اگر فرض فرمانده هوافضای سپاه را در خصوص اشتباه یک اپراتور و اینکه میبایست ظرف ده ثانیه برای شلیک کردن تصمیم میگرفت بپذیریم پس چرا ده متهم فرضی در دادگاه وجود دارد؟ میشود گفت که اینجا آمران و عاملان، مباشران و مسببان همه در وقوع این فاجعه نقش داشتند اما چون قرار است خودشان قضاوت کنند نامش را میگذارند خطا. حالا چه کسی باید از نهادی که مسئول رسیدگی به این فاجعه است بپرسد چرا؟ من وکیل حقوق بشری و همکارانم که در این موارد به دنبال عدالت هستیم و دفاع از حق، همواره تحت فشار و تهدید بودهایم و هستیم. دادخواهان و منتقدان و مخالفان هم از نظر آقایان همه آدمهای بدی هستند چون علیه نظام تبلیغ کردند و باید مجازات بشوند. شمایی هم که برای اطلاعرسانی و روشنگری تلاش میکنید، اغلب در جایگاه متهم قرار میگیرید.»
جایگاه مدافعان حقوق بشر از نگاه حاکمیت کجاست؟
یکی از نکات مهمی که در بحث برخورد حاکمیت با مدافعان حقوق بشر در ایران مطرح است، نسبت «ما» مردم با «آنها» یعنی حکومت است. سعید دهقان میگوید، در تمام سالهایی که برای پیگیری پرونده موکلانش به قوه قضاییه مراجعه میکرده با یک جمله تکراری تهدید میشده است: «اگر حرف اضافه بزنید، خودتان هم میهمان ما خواهید بود.»
به باور این وکیل حقوق بشر نام معترض، مخالف و دادخواه در نظا قضایی و امنیتی ایران به ناحق تبدیل میشود به متهم، مجرم و محکوم : «در نتیجه وقتی میپرسید چرا؟ آنها دلیل به شما نمیگویند چون خود را در جایگاه مطلق حق میبینند. حاکمیت به زعم آنها اول از آن خدا و بعد از آن خودشان و معصومین و ولی امر و ولی فقیه است نه از آن مردم. در نتیجه چرا باید به شما جواب بدهد؟چرا باید دلیل بیاورد و اثبات کند؟»
از نظر سعید دهقان اما بخش دیگر پاسخگو نبودن حکومت در برابر سوالاتی که مدافعان حقوق بشر دارند، به نگاه از بالا به پایین حکومت به تعریف افراد جامعه برمیگردد. او میگوید: «برای ما که در مقابل حاکمان قرار داریم سه تعریف وجود دارد. بشر، شهروند و رعیت. اگر حاکمان ما را بشر ببینند یک سری حقوق بنیادین و ذاتی داریم صرفنظر از نژاد، جنسیت، عقیده و غیره. کسی این حقوق را نداده که بتواهد از ما بگیرد. اما حکومت ایران ما را به این شکل نمیبیند و حقوق بشر برایش بیشتر ابزار است. بودجه و تبلیغات هم دارند اما اعتقادی به حقوق بشر ندارند. اما یک جاهایی ما را شهروند میشمارد. کجا؟ آنجایی که باید تکلیف خود را در برابر دولت انجام بدهیم، مثلا باید مالیات بدهیم. اما تکلیفی برای خودش بعنوان دولت قائل نیست. اما آیا ما را در رتبه رعیت میشمارد؟ بله! ما را رعیت و خودش را ارباب میداند. حالا بگویید چرا باید ارباب به رعیت پاسخگو باشد؟ در نتیجه پاسخ کوتاه به سوال شما این است که علت رفتار حکومت با مدافعان حقوق بشر به همین نگاه حاکمیت بر میگردد . او ما را نه بشر، نه شهروند تمام و کمال که رعیت میشمارد و نیازی نمیبیند که پاسخی به مطالبات پرسشگران بدهد.»
او با انتقاد از رفتار حاکمیت در مواجهه با شهروندان و بخصوص مدافعان حقوق بشر به ماجرای بازداشت لیلا حسینزاده فعال دانشجویی اشاره میکند و میگوید: «حکومت در اغلب بازداشتها در سالهای اخیر مثل آدمربایی عمل کرده است. درست شبیه به ناپدید شدن قهری، شهروندان را بازداشت میکند. مگر معتقد نیست که این افراد متهم هستند؟ چرا احضار نمیکند؟ چرا حتی مطابق قوانین نیمبند خودش جلب نمیکند؟ چرا مثل آدمربایی بازداشت میکند و به آنها اتهام امنیتی میزند؟»
به گفته سعید دهقان بعد از سال ۱۳۹۵ و تعریف جرم سیاسی- هرچند ناقصالخلقه و با تاخیر سی و چند ساله- کلیه دادگاههای بازداشت شدگان و مدافعان حقوق بشر میبایست در دادگاه سیاسی علنی با حضور هیات منصفه و وکلای متهمان رسیدگی شود: «اما حکومت چه میکند؟ جلسات را غیرعلنی در دادگاه انقلاب بدون حضور وکیل و هیات منصفه برگزار میکند و در این مورد هم پاسخگو نیست.»
جامعه جهانی کجا ایستاده است؟
آمار مدافعان حقوق بشر که در این گزارش آمدهاند، به طرز چشمگیری بالاتر از گزارش سالهای قبل سازمان حقوق بشر ایران است. بخشی از دلیل این افزایش، به جنبش روبهرشدِ دادخواهی بازمیگردد. خانوادههای دادخواه جانباختگان وقایع و فجایع سیاسی، اعتراضات و جنبشهای مردمی از دهه ۶۰ تا امروز در این فهرست قرار گرفتهاند.
محمود امیری مقدم در بیان اهمیت تهیه چنین گزارشهایی میگوید: «ما برای تهیه چنین لیستی، هر سال زمان میگذاریم؛ چون خیلی مهم است که حساسیت جامعه جهانی و عموم مردم را نسبت به وضعیت مدافعان حقوق بشر بالا ببریم. تعداد معدودی از اسامی این فهرست توجه کافی گرفته و در جامعه ایران و جهان شناخته شدهاند. شمار زیادی از آنها اعدادی هستند در میان هزاران زندانی و شکنجه شده و کشته شده و محکوم. در حالی که این فهرست تلاش میکند نام، چهره و داستان زندگی هر یک از آنها را مطرح کند. این، وظیفه جامعه جهانی است که به پشتیبانی از مدافعان حقوق بشر برخیزد و از خواستهی آنان برای دستیابی به عزت انسانی تمامی ایرانیان دفاع کند.»
سعید دهقان البته بر این باور است که ما بر حسب شرایط «باید توقعمان را از جامعه جهانی منطقیسازی و مدیریت کنیم» چرا که سازمان ملل در راس و سایر سازمانها و نهادهای حقوق بشری که در حوزه ایران هم کار میکنند برای اقدامات خود اولویت بندی میکنند: «از نظر سازمان ملل شاید همینکه گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران انتخاب شده و فعالیت میکند کافی باشد. اما از اینجا به بعد جامعه مدنی و کنشگران ایرانی باید متحد و فعال شوند. هر چند در مورد اولویتبندیها هم، برخورد چنانکه باید نیست. مثلا در واکنش به فاجعه طالبان در افغانستان شنیدیم که سازمان ملل «محکوم میکند» یا «ابراز تاسف و نگرانی» میکند اما این کاریست که هر کنشگر یا شهروند عادی هم میتواند بکند.»
او میگوید برای واکاوی عملکرد سازمان ملل، رسانهها، نهادها و سازمانها باید دید که چقدر از آنچه میگذرد اطلاع دارند و علاوه بر آن، چقدر اراده و قصد برای رفع بحران وجود دارد: «در فاجعه آبان ۹۸ اینترنت کل کشور برای چند روز قطع شد و کسی از حال و روز ساکنان ایران خبر نداشت. تا اینجا سکوت سازمانهای حقوق بشری و بینالمللی شاید توجیه داشته باشد. اما وقتی افشا شد که چه رخ داده، باید پرسید جامعه بینالملل مسئولیت دارد؟ بله صد در صد. اختیار دخالت دارد؟ بله تا حدودی. امکاناتش را دارد؟ امکانات هم به طور نسبی دارد، اما سوال اصلی اینجاست که آیا انگیزه یا قصد دارد؟ ارادهای دارد؟ آنچه در عمل به نظر میرسد، جوابش مثبت نیست.
این وکیل دادگستری پیشتر از برخورد دوگانه سازمان ملل با مسائل مرتبط با ایران در حساب کاربری توییتر خود انتقاد کرده و نوشته بود: «اگر سفر گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران هم برای سازمان ملل به اندازه پرداخت حق عضویتِ خودش مهم بود و اخطارِ تعلیق حق رای میداد، الان صدای جاوید رحمان را از داخل ایران میشنیدیم و شاید روز جهانی حقوق بشر هم برای ما در حد یک چسبزخم، موقت و نمادین نبود!»
مطالب مرتبط:
لیلا حسینزاده؛ یک پرونده، سه بازداشت، دو محکومیت
اولین واکنش مقامات ایران به ضرب و جرح گوهر عشقی
گزارش جدید جاوید رحمان از ظلمهای جمهوری اسلامی چه تبعاتی دارد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر