دانیال دایان
اگر بخواهیم از روزگار افغانستان پس از تسلط «طالبان» بگوییم، زنان در آن پررنگترین رنگی هستند که از همه جا حذف شدهاند؛ از رسانه و اشتغال و تحصیل تا دیوارها و خیابانهای شهر.
بسیاری از زنان کنشگر در عرصههای مختلف وطن خود را ترک کردهاند اما از آنها بیشتر، زنانی هستند که در مملکت خود، شهر خالی از حضورشان شده است.
آنها دیگر پوشششان در اختیارشان نیست و بیشترشان اگر برای اعتراض و تظاهرات از خانههای خود خارج نشوند، خودخواسته یا به حکم خانواده در چهاردیواریها حبس هستند.
در این میان، گروهی از زنان هنرمند طرحهایی «سیاه و سفید» زدهاند و با برگزاری نمایشگاه نقاشی، به زنان دیگر افغانستان پیام میدهند که باید زندگی را از سر گرفت و حالا که در وطن ماندهاند، باید برای حفظ و بازیابی دستآوردهای خود در جامعه حضور داشته باشند.
***
«احمد شاملو»، شاعر معاصر ایرانی «باغ آینه» را چنین شروع کرده است: «چراغی به دستم، چراغی در برابرم. من به جنگ سیاهی میروم.»
برگزاری نمایشگاه نقاشی زنان در عمق روزگار تاریک و بیچشمانداز افغانستان به همان چراغ میماند که بر فراز سیاهی، نوری از امید افکنده است.
سه زن از نقاشهای استان «هرات» در غرب افغانستان نمایشگاه نقاشیهای خود را با عنوان «سفید و سیاه»، با ۳۶ تابلو به سبکهای «سیاه قلم» و «مدرن» برگزار کردهاند.
برخی از تابلوها، نقشهایی سفید هستند در سیاهی محض و برخی از تابلوها، سراسر رنگ که دور تا دور سالن نمایش کنار هم چیده شدهاند. این رویداد، نخستین نمایشگاه زنان افغانستانی در دوران سلطه دوباره طالبان بر افغانستان است.
«رئوفه شمس»، یکی از برگزارکنندگان این نمایشگاه، دانشآموخته رشته هنر از «دانشگاه هرات» است و چهار سال میشود که بر تابلو، نقش خلق میکند.
او در گفتوگو با «ایرانوایر»، از چرایی برگزاری این نمایشگاه میگوید: «نام این نمایشگاه را سیاه و سفید کردهایم چون میخواهیم از تاریکی به سمت روشنایی گام برداریم و به زنان دیگر ایده بدهیم که زندگی خود را بدون ترس، از سر بگیرند.»
در حالیکه طالبها راه تحصیل، اشتغال و کنشگری را بر زنان مسدود کردهاند، این هنرمند آرزو میکند که زنان افغانستانی بتوانند آزادانه و طبق میل خود به کار و فعالیت بپردازند و هیچ نیرویی آنها را از فعالیت باز ندارد.
او در این گفتوگو، طالبها را خطاب قرار میدهد که حق کار و تحصیل را به زنان برگردانند تا نیمی از پیکر جامعه افغانستان بتواند باز هم نفس بکشد.
«رزیتا محمدی» هم از برگزارکنندگان نمایشگاه سیاه و سفید است. او در گفتوگو با «ایرانوایر»، زنان هموطن خود را تشویق میکند که به خانهنشینی پایان دهند و برای حقوق خود مبارزه کنند: «هدف ما از برگزاری نمایشگاه، برانگیختن انگیزه زنان بعد از تغییر رژیم است. زنان نباید خود را در خانهها زندانی کنند. ما با این نمایشگاه خواستیم تا به زنان افغانستانی جرات دهیم که از خانهها بیرون بیایند و به فعالیتهای خود ادامه دهند.»
او در ادامه صحبتهایش، از جامعه جهانی خواست زنان افغانستان را تنها نگذارند و به حمایت از آنها ادامه دهند: «امروز زنان افغانستان بیش از هر زمانی نیاز به حمایت دارند.»
با خانهنشینی زنان در دوران حکومت دوباره طالبان، هنر هم انگار از جهان افغانستانیها رخت بر بسته است؛ نه صدای موسیقی طنین میافکند و نه تنی در رقص میتابد. بلکه انگار شهروندانی که ماندهاند، تنها تاب میآورند؛ آنهم در شرایطی که فقر گسترده، زندگی شهروندان این کشور را تیرهتر از پیش ساخته است.
طالبها اما همانطور که با حضور زنان در عرصه عمومی مخالف هستند، با هنر و زیبایی هم انگار سر جنگ دارند. «ایرانوایر» تلاش کرد تا در همین زمینه با مسوول فرهنگی طالبان گفتوگو کند.
«نعیم الحق حقانی» در پاسخ به سوالهای «ایرانوایر» فقط گفت: «اگر نقاشان تصویر انسان را نکشند، بهتر خواهد بود.»
یکی از عالمان مشهور مذهبی در هرات، فرد دیگری بود که در خصوص ممنوعیت نقاشی در اسلام مورد سوال «ایرانوایر» قرار گرفت. او در حالی که خواست نامش محفوظ بماند، پاسخ داد که نقاشی، عکاسی و ساخت مجسمه از چهره انسان در دین اسلام مشکلی ندارد به شرطی که از آن جهت «پرستش» استفاده نشود.
با وجود این، تصرف افغانستان توسط طالبها، یادآور دوران سیاه حکومت پیشین آنها است؛ روزگاری که زنان در ملاءعام شلاق میخوردند و سنگسار میشدند؛ همان دوران که آنها مخفیانه در محافل خانگی خواندن و نوشتن یاد میگرفتند و اگر طالبها متوجه این مساله میشدند، معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظارشان میبود. برای همین، اعتماد به طالبان و بازگشت به عرصه عمومی اگر ناممکن نباشد، حتما سخت خواهد بود.
بسیاری از نقاشها و هنرمندان افغانستان، پس از حکومت دوباره طالبان، افغانستان را ترک کردهاند؛ از جمله «شریفهالجا شریفی» که با بیش از ۱۰ سال تجربه در عرصه نقاشی، از افغانستان رفت.
او به «ایرانوایر» گفت: «آینده هنر نقاشی برای زنان در افغانستان به حالت تعلیق درآمده است. متاسفانه در شرایط کنونی، زنان حق تحصیل ندارند، چه برسد به کارهای هنری. با سقوط افغانستان، دیگر آن شور و هیجان سابق را برای خلق آثار نقاشی ندارم و سقوط حکومت سابق، روحیه من را تضعیف کرده است.»
این هنرمند تا پیش از سقوط حکومت سابق افغانستان، مدیر «گالری ملی هرات» بود اما پس از سقوط حکومت، اجازه ادامه اشتغال نداشت و خانهنشین شد: «هنوز معلوم نیست که ذهنیت طالبان درباره هنر چیست. هنر در دوران طالبان اگر هم ادامه پیدا کند، سانسور خواهد شد و بیشتر هنرمندان افغانستان را ترک خواهند کرد. آن هنرمندانی که در افغانستان میمانند، باید خودسانسوری کنند تا اجازه فعالیت داشته باشند.»
با همه اما و اگرها، زنان بسیاری در افغانستان ماندهاند و نسلهای جدیدی زیر سایه طالبان رشد خواهند کرد. در این میان، همچنان زنانی هستند که به خیابانها میآیند و در عرصه عمومی با برگزاری تظاهرات، به طالبها میگویند که هیچ قدرتی آنها را به عقب نخواهد نشاند و حکومت تازه است که باید رفتارش را با زنان تغییر دهد.
شاید در این سیاهی محض که از نظر بسیاری، راهی برای نجات وجود ندارد، زنده نگه داشتن هنر بتواند فضایی دیگرگونه برای اعتراض خلق کند. هنری که از درد برمیآید بلکه صدایش بلندتر از هر فریادی باشد؛ آنهم وقتی توسط نیمی از جامعه که مدام میخواهند حذفشان کنند، خلق میشود و ظهور پیدا میکند؛ مثل پایان شعر احمد شاملو که در همان باغ آینه گفت: «فریاد من همه گریز از درد بود/ چرا که من در وحشتانگیزترین شبها، آفتاب را به دعایی نومیدوار طلب میکردهام.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر