دور هفتم مذاکرات احیای توافق هستهای برجام که خرداد ۱۴۰۰ در دولت «حسن روحانی» متوقف شده بود، پس از پنج ماه در دولت «ابراهیم رئیسی» و با حضور مورد اعتمادترین مذاکرهکنندگان آیتالله «علی خامنهای» در وین آغاز میشود. فضای روانی و سیاسی حاکم بر اتمسفر مذاکرات چه چیز به ما میگوید؟ آیا توافق احتمالی با آمریکا، به معنی ثبات در روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده خواهد بود؟
***
دور هفتم مذاکرات احیای توافق اتمی برجام با پنج ماه تاخیر در حالی آغاز میشود که دو طرف با تردید زیاد به نتیجهبخش بودن آن نگاه میکنند.
بر خلاف مذاکرات اتمی ایران و گروه ۱+۵ که در اوایل دولت روحانی در فضای مثبت بینالمللی و داخلی ایران آغاز شد، مذاکرات احیای این توافق در جوی از تردید و فاصله آغاز میشود. دو طرف یکدیگر علنا تهدید میکنند. جمهوری اسلامی از شتاب بیشتر در برنامه اتمی و ایالات متحده از برنامه فشار بینالمللی بیشتر بر ایران میگوید.
فقط چند ساعت مانده به شروع مذاکرات، جمهوری اسلامی از بریتانیا بابت میزبانی از «یائیر لاپید»، وزیر خارجه اسراییل به تندی انتقاد کرده و هفته پیش از آن هم «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس پس از دیدار با مقامهای جمهوری اسلامی در تهران اعلام کرد که به هیچ نتیجهای برای حل اختلافات نرسیده است.
دولت جمهوری اسلامی که رییس آن از چهرههای مورد اعتماد آیتالله «خامنهای» است، مجوز تهاتر نفت را از رهبر گرفته و امیدوار است حتی در صورت باقی ماندن تحریمهای آمریکا، درآمد نفتی بیشتری کسب کند.
«علی باقری کنی»، مذاکرهکننده ارشد اتمی که از اقوام آیتالله خامنهای و پیش از این از منتقدان سرسخت برجام بوده، در اظهارات خود کمتر نام «برجام» را بر زبان میآورد و از مذاکرات وین به عنوان «گفتوگوهای رفع تحریم» و «گرفتن تضمین و خسارات از آمریکا» نام میبرد.
باقری کنی در مقالهای در روزنامه فایننشال تایمز یک روز پیش از شروع مذاکرات نوشته است: «همگی ما به نوبه خود ظرف ۶ سال گذشته آموختهایم که به چه چیز و به چه کس میتوان اعتماد کرد. برای تضمین عدولناپذیر بودن هرگونه توافق آتی، غرب لازم است که تاوان عدم پایبندی به تعهدات خود در این توافق را بپردازد. مانند هر کسب و کاری، توافق، لازمالاجراست و تخطی از آن عواقب دارد.»
مقامهای دولت رئیسی علنا میگویند مذاکرهای بر سر برنامه اتمی ایران وجود ندارد؛ بلکه هدف صرفا رفع تحریمهای دوره «دونالد ترامپ» است که برجام را «بدترین توافق تاریخ» خوانده و از آن خارج شد. در بطن این نوع اظهار نظرها در ایران، نشانههایی از انبوه اختلافات وجود دارد.
اول اینکه یعنی تا به امروز و اینجای کار، جمهوری اسلامی موافق محدود شدن برخی از جنبههای برنامه اتمی خود که در ماههای اخیر آغاز شده نیست و دوم اینکه نمیپذیرد، دولت کنونی آمریکا قانونا قادر نیست درباره دولت بعدی تضمین دهد و از جانب جانشینان خود تعهد کند که چه سیاستی درباره برجام در پیش بگیرند.
برجام یک توافق سیاسی است که در کنگره آمریکا تصویب نشده و دولت این کشور تعهد قانونی داخلی در برابر آن ندارد. جمهوری اسلامی همچنین تعهد قانونی از نظر قوانین داخلیاش ندارد و هر دو طرف هر زمان که بخواهند میتوانند با پذیرش عواقب سیاسی، از آن خارج شوند.
اصرار گروه مذاکرهکننده اتمی که برخی از افراد آن در دولت «محمود احمدینژاد» هم حضور داشتند، میتواند احیای برجام توافقی را که شاید به اندازه دونالد ترامپ از آن تنفر دارند، به شکست کامل بکشاند و بدبینیهای موجود به آینده را محقق کند.
«رابرت مالی»، نماینده ویژه وزارت خارجه ایالات متحده در امور ایران که در دولت «باراک اوباما» از معماران برجام بود، گفته است که دولت «جو بایدن» امتیازی بیشتر از آنچه که در بهار ۱۴۰۰ به جمهوری اسلامی داده، نمیدهد و امتیاز کمتری از چیزی را که در پیشنویس توافق ایران متعهد به آن شده بود، نمیپذیرد.
بر خلاف وضعیت پیچیده و چشمانداز بسیار مبهم برای احیای توافق برجام، منتفی نیست که طرفها به دلیل انگیزهای که برای پرهیز از متشنجتر شدن فضا دارند، به نوعی از توافق با یکدیگر برسند.
حتی هم اکنون ارزیابیهایی هم از امکان رسیدن به یک توافق موقت وجود دارد که به طور مثال در ازای توقف غنیسازی ۶۰ و ۲۰ درصد از سوی ایران، ایالات متحده برخی از تحریمهای مالی را از جمهوری اسلامی رفع کند. بنابراین با وجود شرایط نه چندان مثبت، توافق غیرممکن نیست؛ اما یک نکته بسیار مهم در اینجا وجود دارد.
در زمانی که توافق برجام در سال ۱۳۹۴ میان ایران و آمریکا و با حضور دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به همراه آلمان به دست آمد، در داخل هیات حاکمه ایالات متحده و در میان هر دو حزب دموکرات و تا حدی جمهوریخواه و نهادهای تصمیمساز در این کشور، انگیزهای برای یک توافق ابتدایی با جمهوری اسلامی وجود داشت تا با موفقیت در آن، راه برای توافقهای دیگری باز شود که در نهایت بتواند روابط دو کشور از پس از چهار دهه به سوی بازسازی ببرد.
طرح کنترل تنش با ایالات متحده و مدیریت تشنج از سوی جمهوری اسلامی هم به نوعی وجود داشت؛ اما در شش سال اخیر این فضا به کلی تغییر کرده است. در حال حاضر حتی در حزب دموکرات و در میان بازماندگان از دولت باراک اوباما که در دولت بایدن سِمَت گرفتهاند، چنین انگیزهای برای بهبود روابط با جمهوری اسلامی وجود ندارد.
هدف از احیای برجام در واشنگتن فقط رفع خطرات احتمالی و مسدود کردن راه دستیابی ایران به سلاح اتمی است و نه باز کردن راه مصالحه آتی با مقامهای تهران.
به بیان دیگر حتی رسیدن به توافق و رفع تحریمهای آمریکا هم به معنی آغاز دوره تازه در روابط ایران و آمریکا و به دنبال آن جمهوری اسلامی و غرب نخواهد بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر