روز پانزدهم آبان ۱۴۰۰، دختر جوانی به نام «مهرنوش جعفری» برای انجام عمل زیبایی به یکی از کلینیکهای شناخته شده شهر اهواز رفت اما کمی بعد در حالی که یکی از افراد شاغل در کلینیک مقدمات انجام جراحی را با تزریق داروی بیهوشی انجام میداد تا عمل تزریق چربی را برای او انجام دهد، ابتدا دچار ایست قلبی شد و بعد با کمای ناشی از مرگ مغزی، به «بیمارستان امام خمینی» اهواز انتقال یافت.
بیستم آبان، خبرگزاری «ایلنا» از رضایت خانواده مهرنوش جعفری برای اهدای اعضای او به سه بیمار نیازمند خبر داد.
«ایرانوایر» در گفتوگو با یک منبع نزدیک با این دختر جوان، به جزییات بیشتری از این حادثه دست یافته است.
***
«مهرنوش واقعا دختر قشنگی بود و هیچ نیازی به عمل جراحی زیبایی نداشت. از طرف دیگر، وضع مالی خوبی هم داشتند. جایی که رفته بود هم جای گرانقیمتی بود و اینطور نبود که جای نامعتبری باشد. برای من خیلی جای تعجب است که چرا اصلا چنین تصمیمی گرفت.»
این اظهارات یک از وابستگان مهرنوش جعفری است که از مرگ نابهنگام او در شوک و ناباوری است؛ دختر ۱۹ سالهای که قربانی انجام عمل جراحی زیبایی در یکی از کلینیکهای خصوصی و مشهور شهر اهواز شد.
این منبع نزدیک به خانواده جعفری میگوید: «مهرنوش همراه مادرش به کلینیک یکی از پزشکان مشهور شهر اهواز مراجعه کرده بود. خانواده مهرنوش وضع مالی خوبی دارند. خودش دختر مطلعی بود و این طور نبود که بدون تحقیق دست به انجام عمل جراحی بزند. به واسطه نام بلند و آشنای دکتر و سابقه ۲۲ ساله خدماتش در اهواز، تصمیم گرفتند به این مطب مراجعه کنند. میخواست عمل تزریق چربی انجام دهد و بسیاری از آشنایان هم آنجا را معرفی کرده بودند.»
این فرد آگاه درباره خصوصیات فردی مهرنوش جعفری میگوید: «مهرنوش در مدرسه تیزهوشان درس خوانده بود. پارسال با رتبه ۷۰ کنکور سراسری موفق شد در دانشگاه شهید بهشتی تهران در رشته حقوق قبول شود. بعد از کنکور، یک صفحه اینستاگرام درست کرده بود که به کنکوریهایی که میخواستند رتبه خوب بیاورند، از تجربه خودش در کنکور بگوید و به آنها کمک کند. آنقدر توانمند، با استعداد، باهوش و زیبا بود که نمیدانم چه چیزی باعث شد به قیمت جانش، خودش را به تیغ جراحی بسپارد.»
به گفته او، وقتی مهرنوش و مادرش در کلینیک سراغ پزشک نامآشنای شهر را میگیرند، یکی از کارکنان به آنها میگوید دکتر در راه است و تا شما آماده شوید، او هم میرسد: «اما اینطور نبود. بعد از این که این اتفاق تلخ افتاد و پدر مهرنوش با دکتر تماس گرفت، او گفته بود که اصلا از ماجرا بیاطلاع بوده است. دستیارش هم بعدا گفته بود من تماس گرفتم ولی دکتر جواب نداد. حالا یا دارند برای در رفتن از زیر بار مجازات فرار میکنند یا کارکنان مطب آدمهای صادقی نیستند.»
او در پاسخ به این که چه اتفاقی در کلینیک افتاده و موجب بد حالی مهرنوش شده بود، میگوید: «آن طور که من شنیدم، مقدار داروی بیهوشی تزریق شده زیاد بوده و موجب تشنج و ایست قلبی مهرنوش شده است. از طرف دیگر هم افراد حاضر در مطب، تخصصی برای احیا نداشتهاند. علاوه بر این، با این بهانه که خانواده مهرنوش دارند جو را متشنج میکنند، اجازه نداده بودند آنها به موقع با اورژانس تماس بگیرند. خودشان هم وسیله احیا نداشتهاند. در نهایت هم وقتی اورژانس میآید، کار از کار گذشته بوده و وقتی مهرنوش را به بیمارستان رسانده، دکترها گفته بودند کما ناشی از مرگ مغزی رخ داده است.»
او با اندوه ادامه میدهد: «خانواده مهرنوش فقط یک دختر و یک پسر دارند. مدام میگفتند توی کما است و برایش دعا کنید. من شنیده بودم که مرگ مغزی با کما فرق دارد و فرد دیگر امکان بازگشت به زندگی ندارد تا این که خبر دادند خانواده رضایت داده است برای اهدای عضو.»
پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰، پس از چند روز اندوهبار و تراژیک، دو کلیه و کبد مهرنوش جعفری با رضایت خانوادهاش به سه بیمار اهدا شد. پدر مهرنوش جعفری در گفتوگو با رسانههای ایران گفته است با اهدای اعضای بدن دخترش، میخواهد حضور او را در دنیا حس کند و به بیماران دیگر حیات ببخشد.
یکی از افرادی که در گذشته با این کلینیک زیبایی در اهواز همکاری داشته است، به «ایرانوایر» میگوید: «این کلینیک، خیلی مشهور و شناخته شده است. بعد از این اتفاق، مطب پلمب شده است. دو پزشک در این ماجرا دخیل هستند که من شنیدهام هم از آنها و هم از دستیار پزشکی که دارو به این بیمار تزریق کرده، شکایت شده است. یکی از آنها، جواز مطب به نامش است و دیگری در تبلیغات انجام جراحیهای زیبایی نامش برده میشود. تمامی تبلیغات جراحی زیبایی و پلاکاردهای این مطب از دیوارهای شهر جمع شدهاند. این مطب سالها است که فعالیت میکند و چندین بار هم بازرسی شده بود. هیچوقت اتفاق تلخی نیفتاده بود. ما واقعا نمیدانیم چه چیزی باعث این اتفاق شد.»
اما چرا جوانانی مانند مهرنوش جعفری با همه توانمندیها و استعدادها، خود را به قدر کافی خوب و ارزشمند نمیبینند و تن به انجام عملهای زیبایی غیرضروری میدهند؟
«سعید پیوندی»، جامعهشناس با اشاره به این که انجام عمل جراحی نه تنها در ایران که بسیاری از کشورهای امریکای جنوبی و خاورمیانه به شکلی مفرط افزایش داشته است، میگوید: «به طور عمومی در همه کشورهایی که جراحی زیبایی زیاد انجام میشود، یک دلیل این است که پذیرش بدن به هر شکلی که هست، آموزش داده نشده است. به هر حال، هر انسانی یک وضعیت بدنی دارد که ممکن است با آن متوسط مطلوبی که در جامعه ارزشگذاری شده است، فاصله داشته باشد. اما جامعه پذیرفتن زیبایی همه بدنها و چهرهها را آموزش نمیدهد؛ کاری که همزمان باید در بستر فرهنگی و نظام سلامت با هم پیش برود. در ایران ابعاد اغراقآمیز عملهای زیبایی اما به خاطر وضعیت خاصی که جامعه دارد، متفاوت است. »
این جامعهشناس بر این باور است که محدودیتهای متعددی که شهروندان ایرانی در زندگی روزمره با آن مواجه هستند، یکی از دلایل افراطیگری آنها در انجام عمل زیبایی و یا مصرف لوازم آرایشی است: «جوانها در حوزههای مختلف مدنی و اجتماعی محدود هستند و فضای مناسب برایشان وجود ندارد. کار کردن روی بدن به یک سرگرمی برای جوانها در ایران بدل شده است.»
«مینا خانی»، کوییر فمینیست ساکن آلمان درباره اقبال و استقبال زنان از عمل جراحی زیبایی میگوید: «باید پذیرفت که ذهن خودش را در برابر ایدهآلی که مدام به او تحمیل میشود، ناکافی احساس میکند. کسی که خودش را در معرض جراحیهای غیرضروری، خطرناک و دخالتهای سمی قرار میدهد، مدام دارد خودش را با یک چیز ایدهآل جامعه مقایسه میکند که نتیجهاش گاهی میشود اتفاقهای تلخی مثل مرگ این زن جوان.»
او که در طول سالها فعالیت در فضای مجازی بارها به دلیل ظاهرش مورد خشونت کلامی قرار گرفته و به او گفته شده است چرا برای زیباتر شدن عمل جراحی نمیکند، میگوید: «میل به زیبایی به خودی خود چیز بدی نیست. فمینیستها هم میگویند انسانها حق دارند هرکاری که دلشان میخواهد، با بدن خود بکنند اما تا زمانی که اراده خود افراد حاکم باشد. مشکل ولی آنجایی رخ میدهد که این اختیار بر بدن و میل درونی انسان به زیبایی از سوی صنعت زیبایی مورد سوء استفاده و مصرف قرار میگیرد و دیگر سلیقه افراد در آن دخالتی ندارد. سلیقه را صنعت زیبایی از پیش تعیین میکند و افراد سوق داده میشوند به سمت آن. در واقع یک فشار اجتماعی در اینجا افراد را به سمت انجام عملهای زیبایی هدایت میکند.»
سعید پیوندی نیز با اشاره به ضعف آموزش تقریبا در تمامی عرصهها میگوید: «در کشور ایران تقریبا هیچ کاری در این زمینه انجام نمیشود. آنچه دستکم من دیدهام، دستمایه قرار دادن ویژگیهای ظاهری افراد برای تمسخر و تهیه برنامههای طنز است. این رفتارها اگر هم قرار است در قالب طنز به شهروندان آموزش داده شوند، باید به سمت یک خوانش انتقادی بروند که موثر باشند، نه صرفا تمسخر و تحقیر افراد. الان در ایران اگر کسی بینی خود را عمل نکرده باشد، مدام برچسب میخورد که به خودت نمیرسی. این آن چیزی است که به آن نیازمندیم. »
این جامعهشناس از آموزش پذیرش قالبهای مختلف بدن از سوی برخی تولیدکنندگان در اروپا یاد میکند و میگوید: «الان شرکتهای تولید کننده پوشاک لباسهایی در اصطلاح مد را برای همه سایزها تولید میکنند. خیلی از شرکتهای مد با ایجاد تنوع در سن، سایز بدن و حتی استفاده از افراد توانخواه در مدلهای خود، این نگاه که تنها یک قالب بدن پذیرفته شده در جامعه وجود دارد را تغییر دادهاند.»
از نمونههای این شیوه آموزش، تصمیم برند «ویکتوریا سیکرت»، تولید کننده لباس زیر زنانه بود. چندی قبل مدیرعامل این برند در مصاحبهای با «نیویورک تایمز» گفت شیوه انتخاب مدلهای آنها تا پیش از این از منظر فرهنگی نامناسب بوده است.
او اعلام کرد برند لباس زیر ویکتوریا سیکرت قصد دارد با فرشتگان معروفش خداحافظی و از هفت زن برجسته و الهامبخش به جای آنها در تبلیغات خود استفاده کند. او این تغییر را خواست زنان امروز عنوان کرده است.
نوشداروی مقابله با مراکز زیبایی غیراستاندارد پس از مرگ مهرنوش
«فرهاد سلطانی»، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز گفته است در خصوص بررسی موضوع مرگ مهرنوش جعفری، کمیتهای تشکیل شده است و موضوع به صورت علمی بررسی خواهد شد.
او علت اصلی بروز این حادثه را دریافت دارو با دوز بالاتر عنوان کرده است.
رییس دانشگاه علوم پزشکی اهواز نیز گفته است: «این مرکز از مراکزی است که پروانه فعالیت از معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی دارند اما در رشتهای فعالیت میکنند که تخصص لازم را ندارند و اقدامات غیر قانونی انجام میدهند.»
سعید پیوندی با اشاره به بُعد بهداشتی، پزشکی و کمکاری نظارتی در این حادثه میگوید: «کنترل نشدن مراکز درمانی و پزشکی که به طور مستقیم با سلامت و جان شهروندان ارتباط دارند، یک نقص بزرگ اجتماعی است. این نشان دهنده این است که به قدر کافی جان و سلامت شهروندان برای مقامات ارزشمند نیست. یک بخش ماجرا، کنترل و نظارت پزشکی است و یک بخش دیگر، مساله فساد در ارایه مدارک تحصیلی. از دیپلم تا مدرک دکتری را به صورت تقلبی یا به واسطه رانت و وابستگی به نهاد قدرت میشود گرفت. در نتیجه، وقوع چنین حوادثی ناشی از به کارگیری افراد فاقد صلاحیت در جایگاههایی است که با سلامت مردم مرتبط هستند. این نشان میدهد که با رشوه، فساد و تقلب در فضاهای علمی و دانشگاهی چه معضل بزرگی است و مسوولان خودشان یکی از بازیگران بزرگ این فضا هستند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر