رزا محمدحسینی، شهروندخبرنگار، تهران
کودکان دبستانی و نسل جدید اگر یک تابلوی قدیمی را در گوشهای از شهر ببینند که روی آن نوشته شده باشد «گرمابه»، احتمالا متوجه معنای آن نمیشوند. اما همان تابلو احتمالا برای پدربزرگها و مادربزرگهایشان یادآور خاطرات کودکی است؛ روزگاری که حمام در خانهها نماد یک زندگی لوکس بود و بیشتر خانوادهها از حمامی عمومی یا همان گرمابهها برای شستوشوی خود استفاده میکردند. حالا اما تعداد گرمابههای باقیمانده در تهران انگشت شمار هستند. یکی از آنها در نزدیکی میدان «منیریه» تهران قرار دارد.
***
گرمابهداری و گرمابه رفتن در تهران قدیم از جایگاه خاصی برخوردار بود و فرهنگ و آداب و رسوم خود را داشت. حتی در داستانها و ضربالمثلهای قدیمی هم میتوان ردی از آنها را پیدا کرد. «گرمابه فرد تمیز» جزو معدود گرمابههای باقیمانده در تهران، در مجاورت کوچهای به همین نام در محله «امیریه» قرار گرفته است. قدمت این گرمابه به ۹۰ سال پیش باز میگردد که همچنان دایر و پابرجا است و قطعا برای اهالی کوچه و خیابانهای اطراف، محیطی آشنا.
در مورد علت نامگذاری این گرمابه میتوان گفت در قدیم، کاسبان به دنبال نام حرفه خود، اغلب واژه «فرد» را میآوردند؛ به این معنی که آنها و مغازههایشان در آن صنف تک و درجه یک هستند. بالطبع دلیل پیشوند فرد در نام این گرمابه نیز به همین دلیل بوده است.
«نصرالله حدادی»، پژوهشگر تاریخ تهران درباره اهمیت گرمابهها در تهران قدیم میگوید: «حمامها در تهران جزو مهمترین اماکن عمومی بودند؛ تا آنجا که بسیاری از دوستیها و دید و بازدیدهای مردم در این حمامهای عمومی اتفاق میافتاد. اهمیت گرمابهها تا آنجا بود که نام کوچههای مجاور حمام معمولاً با نام حمام یکی بود.»
کوچه مجاور گرمابه فرد تمیز هم کوچه فردتنیز نام دارد.
حدادی میگوید: «در روزگار قدیم، بسیاری از روابط اجتماعی در گرمابهها شکل میگرفتند و با حذف آنها، امروز برایشان هیچ جایگزینی نیست. متاسفانه در تهران مدرن تمامی پاتوقهای محلهای مانند زورخانهها، گرمابهها و قهوهخانهها از بین رفتهاند.»
در یکی دو دهه اخیر که حمام به طور کامل وارد خانهها شد، حمامهای سنتی کمکم جای خودشان را به مغازهها، پاساژها و سراهای سنتی دادند ولی هنوز در شهر تهران حمامهای عمومی و نمره تک و توک پیدا میشوند که به شهروندان، مسافران و کارگران فصلی خدمات میدهند. البته کاسبی این حمامها به قدری ضعیف هست که مدیرانشان کمکم به فکر فروش حمامهایشان باشند.
آقا «رضا» از ساکنان قدیمی محله امیریه است. او در مورد «گرمابه فرد تمیز» این طور میگوید: «قدیمیترین چیزهایی که یادم میآید و تصاویری که از بچگی در ذهنم مانده است، بیشترش مربوط به این گرمابه است. روزهای پنجشنبه من و برادرم با پدرم به این حمام میآمدیم که چند ساعت طول میکشید. عاشق نوشابه تگری توی حمام بودیم که بعد از اینکه پدرم سه دست سرمان را میشست، یک نوشابه تگری برایمان میخرید و جگرمان کلی حال میآمد.»
آقا رضا در ادامه صحبتهایش میگوید: «یک نکته با مزه این بود که برای جلوگیری از این که سرما نخوریم یا به قول قدیمیها، نچاییم، پدرم در راه برگشت به خانه سر من و برادرم را با پارچهای شکل روسری میپوشاند و خیلی هم به تابستان و زمستان قائل نبود. من و برادرم تمام سعیمان این بود که در راه برگشت، کسی از بچههای محله ما را در این وضعیت نبیند.»
او لبخندی میزند و در پایان حرفهایش میگوید: «کلی از رفاقتهای این محله و آشتی کنانها در این حمام شکل گرفته است. من حمام دامادیام را هم اینجا رفتهام. واقعا یادش بخیر.»
«سهیلا» خانم که حالا ۶۵ ساله است، میگوید بسیاری از خانوادهها در قدیم برای پسرهایشان در حمام زن پیدا میکردند؛ یعنی در حمام دختر جوان را برانداز میکردند تا به قول خودشان عیب و ایرادی نداشته باشد.
او میگوید که خواهر همسرش او را هم در حمام دیده و پسندیده اما وقتی این خاطره را یکبار برای دخترهایش تعریف کرده بود، آنها از او خواسته بودند تا دیگر این حرف را جایی بازگو نکند: «گفتند این کار خیلی زشت بوده و مگر میخواستند کادو بخرند که اینطور دختر انتخاب کردهاند؛ یعنی همه معیارشان زیبایی بوده و هیچ؟»
او لبش را میگزد و به حمام فرد تمیز اشاره میکند و میگوید: «در همین حمام خواهر شوهرم من را دید. از قدیم همسایه بودیم.»
آقا «یدالله» مدتی در گرمابه فرد تمیز کار میکرده است. او در مورد گرمابه میگوید: «درست است که الان زندگیها راحتتر شدهاند و هر کسی در خانهاش یک حمام دارد اما در محلههای قدیمی تا همین ۲۰ سال پیش حمام بیرون رفتن یک بخشی از زندگی مردم بود که برایش برنامهریزی میکردند یا ظهر مسجد رفتن و یا خرید کردن از مغازههای سر خیابان و داخل محل و چاق سلامتی کردن با کسبه و همسایه.»
او سری تکان میدهد و در ادامه صحبتهایش میگوید: «آپارتمانها همه اینها را از ما گرفتند. به همین دلیل غمباد گرفتیم و افسرده شدیم. دیگر حالمان خوب نیست. حداقل برای ما که با این سبک زندگی خو گرفته و به آن عادت کرده بودیم، کار سختتر شد.»
آقا یدالله در پایان صحبتهایش میگوید: «همین گرمابه هم به عشق مردم و عادتی که به این کار کرده، هنوز خودش را سرپا نگه داشته است وگرنه تعداد مراجعانش کفاف پول آب حمام را نمیدهد. آنها هم میروند حمام نمره؛ یعنی اصلا موضوع حمام عمومی از بین رفته است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر