«شغل و مالی را از آنها نمیخواهیم چون کسی که فرزندم را از من دزدید، از خدا نمیترسد...»
«امعباس» با این کلمات، حکایتش را خلاصه و ابراز امیدواری کرد که پسر ۱۶ سالهاش، «عباس حیدر» (اسم مستعار) هنوز زنده باشد.
عباس که تنها نانآور خانواده چهار نفره شامل مادر و سه برادر کوچکترش (۷، ۱۲و ۱۴ ساله) بود، در فوریه ۲۰۲۱ گم شد. هیچ مکانی در استان «دیرالزور» در شرق سوریه نمانده است که خانواده عباس در پی او نگشته باشد؛ از محل کارش در دکان فروش سیگار و گازوییل در کوچههای روستای کوچکشان در غرب شهر دیرالزور گرفته تا پاسگاهها و مراکز درمانی و حتی میان شبهنظامیان و گروههای نظامی سوری و ایرانی مستقر در آن منطقه. ولی هیچ اثری از او یافت نشد.
دو ماه پس از غیبت، عباس با چهره ژولیده و مانند یک شخص مرده نزد مادرش بازگشت. صورتش نشانی از قیافه یک انسان ۱۶ ساله نداشت. خانواده عباس متوجه شدند که او به گروه «جنبش النجباء» عراق پیوسته است. بخشی از عناصر این گروه شبهنظامی در خاک سوریه فعالیت میکنند.
این کودک به مادرش اطلاع داد که در دوره آموزش نظامی النجباء بوده و قبل از اتمام آن، ۱۷۵ هزار لیر سوریه (۵۳ دلار) نیز دستمزد گرفته است.
او پس از پایان این دوره دو ماهه نظامی، به طور رسمی سرباز النجباء شد و ماهانه ۳۰۰ هزار لیر (۹۰ دلار) حقوق میگرفت.
امعباس با ارسال یک فایل صوتی واتساپی برای تهیه کننده این پژوهش گفت: «این دوره کوتاه کافی بود تا رفتارش کاملا تغییر کند. او از سخن گفتن خودداری میکند و هیچ توضیحی درباره کارش نمیدهد. اصلا نمیگوید کجا میرود و چهکار میکند. تمام زندگی او متفاوت شده و کاملا تغییر یافته است تا جایی که شک کردیم او فرزندمان است. از زمینه تا آسمان فرق کرده است. به سخنانم گوش نمیدهد و همواره از چیزی که نمیدانم چیست، هراس دارد.»
او افزود: «به سرعت ظاهر این کودک نیز تغییر یافت و حالا در زمینه پوشیدن لباس و چهره، از شبهنظامیان عراقی و افغان تقلید میکند. برای نخستین بار دیدم که فرزندم مانند یک جنگجوی عراقی و افغان، همراه جنگجویان حاضر در منطقه فعالیت میکند چون ظاهرش نیز تغییر کرده است.»
این مادر سوری در ادامه گفت: «گروه النجباء با مغز فرزندم بازی کرد و با پول او را فریب داد. چون میداند که وضعیت خانواده ما دشوار و زندگی بسیار گران است. به او گفتهاند هر چه میخواهی، برایت میخریم و کمک میکنیم که ازدواج کنی. ولی ما نه مال آنها را میخواهیم و نه شغلشان را.»
این کودک دو ماه پس از عضویت رسمی در النجباء، دوباره ناپدید شد و مادرش بازگشت تا دوباره از فرزندش سخن بگوید. هنگامی که حال و وضعیت فرزندش را از این گروه جویا شده، به او گفته شده بود که در یک عملیات نظامی توسط گروه «داعش» اسیر شده و قرار است در یک پروسه تبادل اسرا آزاد شود.
چند هفته پس از این، گروه النجباء با این ادعا که او «شهید» شده است، ماهانه ۵۰ هزار لیر (۱۵ دلار) حقوق برای خانوادهاش تعیین کرد. با این وجود، امعباس هنوز قانع نشده است و جستوجو برای یافتن فرزندش را ادامه میدهد.
او همچنین خواهان تحویل جسد و لباسهای فرزندش شده تا ثابت شود که واقعا مرده است. تاکنون هیچکدام از این درخواستها اجابت نشدهاند. وقتی اعضای این گروه برای دادن حقوق ماهانه به خانه مادر عباس میروند و او پرسشها درباره پسرش را تکرار میکند، عصبانی میشوند و فریاد میزنند.
عباس یکی از دستکم ۷۸ کودکی است که توسط گروههای شبهنظامی ایرانی یا تحت حمایت این کشور استخدام شدهاند. سازمان حقوق بشر سوریه اسامی آنها را از ابتدای سال ۲۰۱۴ تا آگوست ۲۰۲۱ ثبت کرده است. ۲۳ تن از آنها در میدان نبرد و طی عملیات بمباران و پاکسازی، به ویژه در منطقه «البادیه» سوریه کشته شدهاند.
«فضل عبدالغنی»، مدیر این سازمان در گفتوگو با تهیهکنندگان این پژوهش گفت: «شمار کودکانی که در حال حاضر به طور رسمی عضو لشکر فاطمیون و تیپ القدس هستند، به ۸۵۰ تن میرسد.»
هدف از انجام این پژوهش، بررسی روند استخدام و سازماندهی کودکان سوری توسط شبهنظامیان ایرانی و گروههای تحت حمایت این کشور و همچنین عملیات فریب رسانهای که توسط این گروهها و مراکز فرهنگی و دینی ایران بدین منظور به کار برده میشوند، است.
تصویری از کارت شناسایی عباس حیدر که برای حفظ امنیت خانواده او، مشخصاتش مخفی شدهاند. تاریخ: ۲۸ ماه جون ۲۰۲۱، مصادف با هفتم تیر ۱۴۰۰
تاثیر بحران سوریه بر استفاده نظامی از کودکان
پس از آغاز قیام مردم سوریه در ماه مارچ ۲۰۱۱، تمام طرفهای درگیری شامل نیروهای رژیم «بشار اسد» و شبهنظامیان حامی آن، گروههای شبهنظامی ایرانی یا تحت حمایت این کشور، گروههای اپوزیسیون، نیروهای کُردی و جماعتهای جهادی و تندرو اقدام به استخدام کودکان در صفوف خود و اعزام آنها به عملیات نظامی و نبردهای زمینی کردند.
با این وجود، اعلام تشکیل خلافت توسط داعش در ماه جون ۲۰۱۴، از لحاظ کمی و کیفی و ایدئولوژیک، نقطه عطفی در استفاده نظامی از کودکان بود. این گروه فایلهای تصویری تحت عنوان «أشبالالخلافة» (شیربچههای خلافت) را منتشر کرد که نشان میداد این کودکان عملیات قتل و بریدن سر افراد و دیگر اقدامات نظامی و جنگی و حتی جنایتکارانه را انجام میدهند.
پس از شکستهای پیوسته داعش، بهویژه از ابتدای سال ۲۰۱۸ تا اعلام شکست کامل این گروه در مارچ ۲۰۱۹، شبهنظامیان ایرانی و گروههای وابسته به این کشور در بخش بسیار وسیعی از مناطق تحت کنترل داعش در شرق، شمال و مرکز سوریه، از جمله، حومه استانهای دیرالزور و «الرقة»، شرق حلب و منطقه البادیه که توسط رژیم اسد بازپسگیری شده بود، مستقر شدند. این حضور و استقرار گسترده ایرانیها و همچنین فقر و گرانی موجود در این مناطق، فرصت بسیار مناسبی در اختیار تهران و شبهنظامیان وابستهاش قرار داد تا آنجا را تبدیل به میدانی برای انجام عملیات سربازگیری از کودکان کنند.
در ابتدای سال ۲۰۱۸ و پس از تسلط رژیم دمشق و شبهنظامیان ایرانی بر مساحت وسیعی از حومه استان دیرالزور و اخراج داعش از آنجا، صدها خانواده گریخته به سوی مناطق تحت کنترل اپوزیسیون در شمال سوریه و مناطق تحت کنترل اداره خودمختار کُرد در شمال شرق این کشور، به خانهها و روستاهای خود بازگشتند.
اوضاع وخیم اقتصادی و گرانی اجاره خانه در مناطقی که آوارگان به آنجا گریخته بودند، نقش مهمی در بازگشت این خانوادها بازی کرد. آنها طریق گذرگاههای آبی و پلهای موجود بر روی رودخانه فرات که منطقه را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میکند به حومه دیرالزور بازگشتند.
در این زمینه، «جودی العکیدی»، از فعالان رسانهای شهرستان «البوکمال» در استان دیرالزور و ساکن کنونی شمال «حلب» گفت: «شبهنظامیان ایرانی نیز فرصت را غنیمت شمرده و دفتر عضوگیری بر روی آن گذرگاهها ایجاد کردند چون آوارگان برای بازگشت، ناگزیر به عبور از آن جا بودند. سعی بر اقناع تمام کودکان ۱۳ سال به بالا برای پیوستن به نیروهای ایران میشد. شبهنظامیان ایرانی به این اعضای جدید ماهانه ۵۰ تا ۷۰ لیر سوریه (۱۴ الی ۲۲ دلار) و همچنین سبد غذایی ویژه سپاه پاسداران ایران میدادند. علاوه بر این، کودکان و جوانان یاد شده احساس قدرت و رهایی از تعقیب نیز میکردند چون به محض عضویت در گروههای شبهنظامی ایرانی، کارتی را میگرفتند که به موجب آن، از مواخذه و بازجویی معاف میشدند.»
بسیاری از خانوادهها بر اثر یک دوره آوارگی طاقتفرسا و فقر شدید، ناگزیر به تشویق فرزندان خود برای پیوستن به شبهنظامیان ایرانی یا گروههای وابسته به این کشور شدند. برخی از این گروههای تحت امر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عبارتند از حركت (جنبش) النجباء، لشکر «فاطميون»، تیپ «زينبيون» و همچنین گروههای عراقی مانند «حزبالله»، «ابوالفضل العباس»، كتائب سيدالشهداء» و «لواء السيدة زينب» که اغلب آنها وابسته به «حشدالشعبی» هستند.
حزبالله لبنان و گروههای شبه نظامی سوری که مانند دو هنگ «47» و «نینوا» و غیره که از سوی ایران تامین مالی میشوند را نیز باید به این لیست افزود.
حضور کودکان حومه شرقی استان «الرقة» در حسینیه بخش «مسکنه» در شرق «حلب»
اعزام ۵۷۰۰ کودک به میدان نبرد از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ میلادی
پس از بازگشت درصد زیادی از اهالی حومه دیرالزور، بهویژه شهرستان البوکمال، حاج «سلمان ایرانی»، از فرماندهان نظامی گروههای شبهنظامی وابسته به این کشور در اکتبر ۲۰۱۸ دفتری را برای عضوگیری در این منطقه تاسیس کرد.
به گفته العکیدی، چندین نفر از اهالی این شهرستان مانند «محمد احمد العلی» معروف به «حنوش ابوالعباس» نیز به حاج سلمان برای سربازگیری از میان کودکان کمک کردند.
حنوش اکنون از فرماندهان اصلی هنگ «۴۷» که در سال ۲۰۱۷ تشکیل شد و دهها نفر از کودکان و جوانان این منطقه را استخدام کرده است، به شمار میرود.
العکیدی در ادامه تصریح کرد: «پس از پایان ماموریت نظامی حاج سلمان در البوکمال در سال ۲۰۱۰ و سپردن پست او به حاج عسکر و معاونش حاج سجاد (هر دو ایرانی هستند)، مرحله دوم سربازگیری از میان کودکان در شرق سوریه آغاز شد. حاج عسکر مسوولیت نظارت بر دفتر عضوگیری را برعهده گرفت. حنوش ابوالعباس نیز از این دفتر و همچنین فرماندهی هنگ ۴۷ عزل و ابوعیسی المشهدانی سوری جانشین او شد. او نیز با ارایه امتیازات اغواکننده مانند دریافت کارت ویژه سپاه پاسداران، حقوق ماهانه و تضمین عدم تعقیب و مواخذه از سوی دولت دمشق، پروژه سربازگیری از میان افراد کمسن را ادامه داد.»
عملیات سربازگیری از این پسران با حضور آنها در دفتر عضوگیری و ارایه درخواست لازم برای پیوستن به گروههای شبهنظامی وابسته به ایران انجام میشود. درخواستها را سپس برای انجام تحقیقات امنیتی، به اداره کل اطلاعات در دمشق ارسال میکنند. دفتر معروف به «الأمن الإيرانی» (سازمان امنیت ایران) نیز به کمک مزدوران و عناصر خود در منطقه، چنین تحقیقاتی را انجام میدهد و جواب آن عموما «تایید» اعلام میشود.
البته این دفتر عضوگیری در ژانویه ۲۰۲۱ تعطیل و ماموریت آن به «عذال الدندل»، از معتمدین قبیله «الحسون» که به تبعیت از رژیم اسد و ضدیت با قیام مردم سوریه شهرت دارند، واگذار شد. او عملیات استخدام کودکان و نوجوانان برای حاج عسکر را در خانه خودش انجام میدهد.
از دیدگاه العکیدی، دلیل تعطیلی این دفتر، کاهش شمار داوطلبان عضویت بود. به همین دلیل، این ماموریت به الدندل سپرده شد تا قبیله الحسون و دیگر قبایل آن منطقه را به اطاعت و وفاداری از ایران وادار سازد؛ همانطور که این کشور در آستانه تشکیل هنگ ۴۷، وابسته به سپاه پاسداران، موفق به کسب پیروی قبیله «المشاهده» شد.
در ادامه، «امجد الساری»، سخنگوی شبکه «عینالفرات» که به پوشش رخدادها و تحولات منطقه شرقی سوریه میپردازد و در زمینه تدوین و ثبت اسناد مربوط به استخدام کودکان جنگی فعالیت میکند نیز گفت: «طی دو ماه گذشته، حدود ۲۵۰ تن از کودکان استان دیرالزور عضو گروههای شبهنظامی وابسته به ایران شدهاند. ۱۰۰ نفر از آنها سلاح را حمل میکنند و در جبهههای مختلف میجنگند. ۱۵۰ تن دیگر علیرغم حمل سلاح، تنها فعالیت خدماتی و نگهبانی انجام میدهند و آماده اعزام به میدان جنگ در صورت نیاز هستند.»
او افزود: «نزدیک به دوهزار کودک در مرحله آمادهسازی برای پیوستن به صفوف سپاه پاسداران ایران هستند. بخشی از این مرحله، کاشتن افکار مذهب شیعه در مغز آنها است تا برای فعالیت بهعنوان یک جنگجو، تربیت و آماده شوند. مراکز و نهادهایی مانند النور، الکشافه، البصیره، جمعیت الشهید و غیره نیز آنها را آموزش عقیدتی میدهند.»
در همین راستا، «ویکتور نیلوند»، نماینده «یونیسف» (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) در سوریه مارچ ۲۰۲۱ اعلام کرد طبق اسناد موثق، از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ میلادی، پنجهزار و ۷۰۰ تن از کودکان این کشور که برخی کمتر از هفت سال داشتهاند، برای امور نظامی استخدام شدهاند. با این وجود، هنوز آمار دقیقی از شمار کودکسربازان سوری وجود ندارد چون عملیات استخدام توسط شبهنظامیان غیررسمی انجام میشود که تحقیقات در این زمینه را دشوار میکند.
ورود شبهنظامیان، از جمله برخی کودکان به روستاهای خود در حومه غربی استان «الرقه» پس از اتمام دوره آموزش نظامی در پایگاه یکی از گروههای شبهنظامی ایرانی در ماه جون ۲۰۲۱
فقر، اساس درد
یکی دیگر از این پسران، «محمد العبدالله»، ۱۸ ساله و از اهالی حومه غربی استان الرقه است. او پس از مرگ پدرش در نبردهای حومه جنوبی الرقه بین نیروهای دولتی سوریه و داعش، برای تامین معاش مادر و چهار برادر خردسالش چاره دیگری جز ادامه راه پدر نداشت. پدرش از جنگجویان یک گروه نظامی حامی رژیم اسد بود.
به همین دلیل، سه سال پیش، در حالی که ۱۵ ساله بود، به علت شرایط بسیار دشوار اقتصادی که پس از فوت پدرش داشتند، ناگزیر به عضویت در جنبشالنجباء شد. بدین ترتیب، با مراجعه به مقر این گروه در بخش «معدان» استان الرقه، فرم ثبتنام خود را تقدیم کرد. چند هفته بعد او را به یک دوره آموزش نظامی دو ماهه در حومه غربی دیرالزور فرستادند و چگونگی کار با سلاحهای سبک و نیمه سنگین مانند «کلاشنیکف»، «تیربار» (PKS)، «آرپیجیاف»، «پدافند ضدهوایی۲۴»، دو راکت ضدتانک و «کروسنبول» را فرا گرفت.
محمد سپس به معدان بازگشت و با پیوستن به یکی از مقرهای امنیتی این گروه در این شهر، فعالیت خود به عنوان یک جنگجو را آغاز کرد.
او در اواسط مارچ ۲۰۲۱ ارتقای پست یافت و مسوول یک مقر نظامی جنبشالنجباء در یکی از شهرکهای حومه شرقی الرقه شد. حقوق ماهانهاش نیز از ۷۵ هزار به ۲۷۵ هزار لیر (۲۰ به ۷۵ دلار) رسید.
کارت عضویت «محمد العبدالله» در «جنبشالنجباء». مشخصات او به دلایل امنیتی، مخفی شدهاند. ماه جون ۲۰۲۱
مانند محمد، «احمد سلیمان» نیز از طریق پایگاه جنبشالنجباء در شهرستان «تدمر» از توابع حومه شرقی استان «حمص»، به این گروه پیوست در حالی که تنها ۱۵ سال داشت.
به گفته تهیه کننده این پژوهش، او پس از عضویت، به بخش معدان منتقل شد و به مدت سه ماه ابتدا در یک دوره نظامی و سپس عقیدتی در یک پایگاه گروه «اهل الحق» شرکت کرد.
العکیدی، فعال سوری نیز در این زمینه گفت: «هدف از دوره عقیدتی، تغییر ایدئولوژی داوطلبان و گرویدن آنها به مذهب شیعه است. این دورهها بیشتر در پایگاه التلیلة شهرستان تدمر و زیر نظر روحانیونی با ملیت عراقی، افغان، ایرانی و لبنانی برگزار میشوند. دروس این دورهها، مذهبی و دینی هستند و آموزش استفاده از سلاح و عملیات جنگی ارایه نمیشود.»
کارت عضویت «احمد سلیمان» در جنبشالنجباء. مشخصات او به دلایل امنیتی، مخفی شدهاند. ماه جون ۲۰۲۱
مسوولان النجباء پس از اتمام این دوره، احمد سلیمان را به بخش معدان فرستاده و خانهای برای سکونت خودش و برادران ۱۲ و ۱۷ سالهاش در اختیارشان قرار دادند. پدر آنها در نبرد بین داعش و نیروهای حکومتی سوریه در شهرستان تدمر جان باخته و به همین دلیل، حقوق ماهانه ۸۵ هزار لیر (۲۵ دلار) برایش مقرر شده است.
بررسی تهیه کننده این پژوهش نشان میدهد که احمد سلیمان اکنون مسوول اداری یکی از پاسگاههای گروه النجباء در حومه شرقی الرقه است و علاوه بر دریافت کمکهای غذایی، ماهانه ۳۱۰ هزار لیر سوریه (۹۲ دلار) نیز حقوق میگیرد.
او پس از اتمام دورههای عقیدتی که طی آن با تشیع آشنایی بسیار بیشتری یافت و همچنین در نتیجه معاشرت با فرماندهان شیعی گروه النجباء، در سال ۲۰۲۰ مذهب خود را از سنی به شیعه تغییر داد.
از شیربچههای خلافت تا شبهنظامیان ابوالفضل العباس
پس از عقبنشینی داعش به نفع رژیم سوریه در حومه غربی دیرالزور و شکست این گروه، اعضای خانواده «حمزه الناصر» (اسم مستعار)، از «شیربچههای خلافت»، ناگزیر به فرار به سمت مناطق خودمختار کُردها در شرق رود فرات شدند. اما پس از چند ماه، رویای بازگشت به شهر «المیادین» به دلشان خطور کرد.
خانواده الناصر به تهیه کننده این پژوهش گفتند برای مخفی نگهداشتن گذشته کودک ۱۵ سال خود، بازگشت برای آنها ضروری بود.
«حسام محمد»، دوست حمزه و از اعضای نوجوان تیپ «ابوالفضل العباس» گفت حاضر است به او کمک کند تا به این گروه شبهنظامی بپیوندد چون با این اقدام، به کارت شناسایی آبیرنگی دست مییابد و از تعقیب سازمان اطلاعات سوریه خلاص میشود. این کارت توسط سپاه پاسداران در اختیار شبهنظامیان وابسته به ایران قرار میگیرد.
در ابتدای سال ۲۰۱۹، حسام به دوستش حمزه اطلاع داد که روند عضویت او تکمیل شده است و میتواند از طریق گذرگاههای آبی، مناطق خودمختار کُردها را به سوی شهرستان المیادین ترک کند و خودش نیز در آن سوی فرات منتظرش خواهد بود. به گفته الناصر، دقیقا این اتفاق نیز رخ داد.
یک خودروی نظامی در ساحل غربی فرات منتظر ایستاده بود تا این دو دوست قدیمی را به مرکز عضوگیری گروه شبهنظامی ابوالفضل العباس در شهر المیادین ببرد. در آنجا فایلی حاوی مدارک شخصی و اسناد عضویت به حمزه الناصر داده میشود و سپس با همان خودرو برای پیوستن به یک دوره عقیدتی، به منطقه «المزارع» در بیابان شهرستان المیادین میرود.
او سرگذشت خود را چنین بازگو کرد: «ابتدا به مدت ۲۵ روز دروس دینی را فرا گرفتم و سپس به همان اندازه دوره آموزش نظامی شامل باز و بستن سلاح کلاشنیکف و تیراندازی با آن را آموزش دیدم و همچنین به تمرین بدنسازی پرداختیم. یک روز پس از پایان دوره آموزشی، اعضای گروه را به مزار عین (چشمه) علی در اطراف شهر المیادین بردند. شیعیان آب این چشمه را مقدس میدانند و از اعضای جدید نیز خواسته شد به قصد تبرک در آن غسل کنیم.»
کودکان در حال آموختن باز و بستن تیربار (PKS) در پایگاه گروه شبهنظامی «اهلالحق»، وابسته به ایران. ماه جون ۲۰۲۱
حمزه الناصر افزود: «بعد از غسل در آب چشمه، لباس نظامی، تفنگ کلاشنیکف و جعبهای حاوی چهار خشاب گلوله دریافت کردم و در ازای حقوق ماهانه ۱۲۰ هزار لیر (۳۶ دلار)، بهطور رسمی عضو جنگجوی گروه ابوالفضل العباس شدم. سپس در یکی از پستهای نگهبانی مزار عین علی مستقر شدم. ماموریت این مقر، حفاظت از این مزار و زائران آن است. در آنجا از هیچ امتیازی برخوردار نبودم و تنها چون خیلی جوان بودم، برخی از فرماندهان سبدهای غذایی و هدایایی در اختیارم میگذاشتند.»
در آوریل گذشته، دو تن از دوستان ۱۶ ساله الناصر در دوره آموزش نظامی بر اثر انفجار یک بسته که توسط هستههای داعش در یک جاده خاکی حدفاصل بین مقر شبهنظامیان ابوالفضل العباس و این مزار کار گذاشته بودند، کشته شدند.
او در این باره گفت: «یادآوری صحنه اجزای متلاشی اندام آنها هنوز آزارم میدهد. هر روز خیال میکنم که روزی از روزها چنین اتفاقی برای خودم رخ میدهد و اگر بمیرم، چه بر سر خانوادهام میآید. شاید حقوق و اندکی کمک مالی در اختیارشان قرار دهند و مسوولیت خانوادهام کلا برعهده اداره امور شهدا و اسیران بیفتد.»
هرچند الناصر میگوید با زندگی یا مرگ خود، از خانوادهاش حمایت کرده است اما پشیمانی او از پیوستن به صفوف شبهنظامیان ایرانی را مخفی نمیکند: «بدون شک از پیوستن به نیروهای ایرانی پشیمانم چون سرنوشت و آینده مبهمی انتظارم را میکشد. ولی این یگانه راه نجات از برخورد وحشیانه سازمان اطلاعات سوریه است. آرزو داشتم ادامه تحصیل بدهم و به مدرک آموزش عالی دست یابم. از این رو، به تمام همسن و سالانم توصیه میکنم که از زندگی نظامیگری دوری گزینند و درس و تحصیلات خود را تکمیل کنند.»
دو تن از عناصر خردسال گروههای شبهنظامی وابسته به ایران در یکی از پایگاههای آنها در حومه شرقی دیرالزور. ماه جون ۲۰۲۱
سازوکار استخدام کودکسرباز
گروههای شبهنظامی ایرانی و شخصیتهای مرتبط با آنها برای استخدام کودکان و نوجوانان و گرفتن قربانی از میان آنها، از سازوکارهای مختلفی مانند برنامههای دینی، فرهنگی، دعوی، عقیدتی و همچنین مشوقهای مادی و معنوی استفاده میکنند.
در این زمینه، «ابوحسين المشهدانی» (اسم مستعار)، از مسوولان اداری گروه شبهنظامی ابوالفضل العباس که سابقه زیادی در عملیات استخدام کودکان دارد، به تهیه کننده این پژوهش گفت: «جذب آنها از طریق برنامههای تربیتی، فرهنگی و سرگرمی که توسط موسسات فرهنگی ایران و شعبههای تربیتی تمام سازمانهای نظامی ایرانی برگزار میشوند، انجام میشود. این برنامهها در مدارس ابتدایی، پارکهای عمومی، بازارها و اردوگاههای تفریحی (که خانوادهها در بیرون از شهر برپا میکنند)، برگزار میشوند. بخشی از این برنامهها، توزیع جوایز و شیرینی و پخش انواع فیلم کوتاه است. در این فیلمها ادعا میشود که نیروهای ایرانی ما را از دست تروریسم نجات داده و مسوولیت انجام جهاد واجب مقدس و آزادسازی فلسطین را برعهده گرفتهاند و نسل موجود نیز این راه را ادامه خواهد داد. در پایان برنامه نیز بروشورهایی حاوی شماره تلفن مراکز عضوگیری میان کودکان توزیع میشود.»
المشهدانی افزود: «دومین شبکه و کانال جذب کودکسرباز برای شبهنظامیان ایرانی، مجموعهای متشکل از فرماندهان و عناصر شبهنظامی سوری و بزرگان عشایر پیرو و طرفدار ایران است.» بسیاری از این افراد عملیات استخدام کودکان را راهی برای جلب توجه و حمایت سازمانهای ایرانی و مسوولان خارجی و همچنین زدودن غبار اتهام از گذشته خود و نجات از مواخذه رژیم سوریه میدانند.
برخی از آنها متهم به اقدامات جنایتکارانه و یا همکاری با داعش و اپوزیسیون سوریه هستند. این عوامل باعث شدهاند تا آنها فرزندان منطقه خود را برای پیوستن به گروههای شبهنظامی تشویق کنند.
به گفته «امجد الساری»، زمام «شبکه سوم استخدام کودکان سوری برای امور نظامی» در دست مرکز فرهنگی ایران در دیرالزور است که با برگزاری برنامههای سرگرمی و فرهنگی و توزیع جایزه و شیرینی و غیره، آنها را جذب میکند.
او در این زمینه به تهیه کننده این پژوهش گفت: «حدود یک سال پیش ۵۵ تن از کودکان استان دیرالزور برای آموختن علوم دینی به کربلا اعزام شدند. این اقدام با نظارت مرکز فرهنگی ایران و موسسه پیشاهنگی المهدی انجام شد. آنها ۲۰ روز در آنجا ماندند و سپس بازگشتند.»
همچنین یکی از کانالهای سربازگیری کودکان، «موسسه الشهید»، به مدیریت خانم «منار الاسعد»، همسر فرمانده گروه شبهنظامی «الدفاع الوطنی» سوریه است که کمکهای مالی و انسانی میان خانوادههای شهدا و اسیران و برخی نیازمندان توزیع میکند.
الساری درباره این کانال نیز گفت: «مدیران موسسه الشهید از برخی خانوادههای فقیر و قربانیان و اسیران بازدید و فرزندان هشت تا ۱۲ ساله آنها را به عضویت در مرکز النور و دیگر نهادهای ایرانی تشویق میکنند. هر سه ماه یک بار ۲۵۰ کودک برای ورود به مرحله آموزش جنگی در این مراکز، تربیت عقیدتی میبینند. برخی از آنها سپس وارد مرحله دوم آموزش نظامی میشوند. اجرای این مرحله بر عهده مرکز بصیرة و شامل دروس دینی و چگونگی استفاده از سلاح است تا کودکان برای جنگیدن در صفوف شبهنظامیان آماده شوند. فرمانده این مرکز، حاج مهدی افغان است که عربی را نیز روان صحبت میکند.»
به گفته المشهدانی، سازوکار چهارم جذب و استخدام کودکان، تلقین این که مشغول جهاد هستند و ارایه مشوقهایی در این زمینه است. او در این زمینه گفت: «ترس خانوادههای ساکن مناطق کنترل داعش و گروههای اپوزیسیون شرق سوریه و شرکت بسیاری از آنها و فرزندانشان در اقدامات و تظاهرات علیه دمشق، نقش بارزی در همکاری آنها با شبهنظامیان ایفا میکنند. بخش بزرگی از کودکان عضو گروههای شبهنظامی ایرانی پیشتر عضو شاخه شیربچههای خلافت داعش بودهاند یا به سن سربازی رسیده ولی مایل نیستند برای ارتش سوریه خدمت کنند. به همین دلیل، خانوادهها برای فرار از تعقیب نهادهای امنیتی رژیم اسد، فرزندان خود را وادار میکنند که به تشکیلات نظامی ایرانی بپیوندند؛ بهویژه این که آنها مصونیت امنیتی را برای تمام عناصرشان فراهم میکنند.
علاوه بر این، «ابوالقاسم الجعفر» (اسم مستعار)، مسوول استخدام هنگ ۴۷ مورد حمایت ایران نیز گفت: «حاج عسکر، فرمانده ایرانی ما خواهان جذب شمار بیشتری از افراد کوچک و بزرگ و هرکس دیگری که میتواند سلاح را حمل کند، شده است تا تعداد اعضای هنگ افزایش یابد. ما بدون توجه به سن اشخاص، به دنبال کسانی میگردیم که مایل یا قادر به حمل سلاح باشند تا آنها را به سوی دفتر عضوگیری بفرستیم و مدارک لازم را تکمیل کنیم. تمرکز ما بیشتر بر روی افرادی است که رژیم سوریه با آنها مشکل امنیتی دارد. ما با ارایه امتیازاتی مانند مصونیت امنیتی و قضایی، حقوق ماهانه و کارت شناسایی آبیرنگ دارای مهر سپاه پاسداران ایران، افراد را قانع میکنیم که به عضویت هنگ ۴۷ درآیند. ماموران پاسگاههای ایست و بازرسی به دارندگان این کارت احترام میگذارند و حق ندارند هیچ برخورد منفی با آنها بکنند؛ حتی اگر تحت تعقیب نهادهای امنیتی رژیم سوریه باشند. داوطلبان ما این قدرت و سلطه را در وجودشان احساس میکنند.»
این هنگ شبهنظامی مشوقها و انگیزههای دیگری نیز به کودکان و نوجوانان ارایه میکند که شامل حقوق ماهانه ۷۵ هزار لیر (۲۱ دلار) برای مجردها و ۱۲۵ هزار لیر (۲۸ تا ۳۵ دلار) برای متاهلها و همچنین سهمیه غذایی، کوپن گازوییل و بنزین، برنامههای تفریحی و گردشهای دینی است.
الجعفر در ادامه توضیح داد: «نیروهای ما با نوجوانان آواره ساکن منطقه الجزیره سوریه (مناطق تحت کنترل کُردها) که خواهان بازگشت به روستاهای خود هستند، تماس میگیرند. این روستاها اکنون تحت کنترل ما هستند. بسیاری از آنها به سن خدمت سربازی نرسیدهاند. از آنها خواستیم که کپی کارت شناسایی خود و اگر ندارند، تصویری از شناسنامه خانواده خود را بفرستند تا آنها را ثبتنام و برایشان کارت شناسایی جدید صادر کنیم. به آنها اطلاع دادیم که پس از صدور کارت ویژه سپاه پاسداران در مرز مناطق تحت کنترل کُردها، منتظر میایستیم تا این کارت و همچنین یونیفورم نظامی را در اختیارشان بگذاریم. آنها بدینترتیب میتوانند بدون هیچ مانعی وارد مناطق تحت کنترل ما شوند. پوشیدن یونیفورم نظامی، شما را ضمانت میکند و باعث میشود تا عناصر رژیم نتوانند مانع حرکتتان شوند.»
در این رابطه، «فضل عبدالغنی»، مدیر «شبکه حقوقبشر سوریه» نیز گفت: «سازوکارهای سربازگیری، پیچیده و چند بعدی هستند. عوامل ایدئولوژیک و همچنین بسیج فکری در این زمینه تاثیر زیادی دارند و خانوادهها را تشویق میکنند تا فرزندانشان را به این اقدام وادار کنند چون معتقدند فعالیت آنها در گروههای شبهنظامی، در راستای خدمت به دین و تبلیغ آن است؛ بهویژه این که دخالت ایران در سوریه به طور اساسی متکی بر گفتمان ایدئولوژیک رادیکال بوده است.»
او افزود: «عامل دیگری به نام فقر نیز وجود دارد. بیش از ۸۰ درصد مردم ساکن سوریه زیر خط فقر زندگی میکنند و عضویت کودکان در این گروهها تبدیل به شغل شده است. شبهنظامیان نیز بیشتر به دنبال کودکان بیخانمان و کسانی که پدرانشان کشته یا دچار اختفای اجباری شدهاند، هستند و همچنین بچههای بیسرپرست و مربی. دهها هزار نفر از این نوع کودکان در سوریه وجود دارند. جالب این که این کودکان درمانده را پس از پیوستن به گروههای شبهنظامی، بهعنوان قهرمان، مردان و غیره معرفی میکنند.»
اردوگاههای نظامی؛ مناطق و انواع آنها
ابوحسین المشهدانی، مسوول اداری گروه ابوالفضل العباس گفت: «تمام گروههای شبهنظامی ایرانی فعال در شرق سوریه، حوزه اختصاصی در بیابان شهرستان المیادین دارند. این شهرستان بزرگترین مرکز تجمع شبهنظامیان ایرانی در استان دیرالزور به شمار میرود. هرکدام از تشکلهای نظامی ایرانی یا وابسته به این کشور، دارای اردوگاه آموزشی ویژه خود در این منطقه هستند.»
او ادامه داد: «فرماندهی اردوگاههای گروههای فاطمیون، جنبش النجباء، ابوالفضل العباس و السیده زینب به ترتیب برعهده حاج علی طالبی افغان، مهدی الموسوی، روبین الوهیبی (سوری) و ابوعلی الضویحی است. این گروههای شبهنظامی برای جذب کودکان بیشتر و گرفتن امتیازات و کمکهای مادی از فرماندهان ایرانی در این منطقه با هم رقابت میکنند. ایرانیها به گروههای شبهنظامی تحت امرشان دستور میدهند که عملیات سربازگیری از میان کودکان را شدت بخشند.»
جودی العکیدی، فعال رسانهای نیز ضمن تایید اظهارات المشهدانی، گفت: «کودکان را پس از تایید عضویتشان، به مقری در روستای السیال در مسیر دیرالزور-البوکمال میبرند. این روستا در اصل چهار ویلای بزرگ دارای حصاری بلند و همچنین مسجدی بزرگ است که پس از استقرار شبهنظامیان ایران در آن، تبدیل به حسینیه شده است. مساحت این مقر حدود دو کیلومتر مربع است و پس از حملات هوایی ماههای اخیر به منطقه، بهعنوان یک مرکز آموزشی موقت از آن استفاده میشود. دورهها بین ۱۵ تا ۲۰ روز هستند و پس از آن، کودکان برای تمرین شلیک با گلوله واقعی، به منطقه الصقور در بیابان البوکمال یا پایگاه الامام علی در منطقه الحزام (کمربند) این شهرستان منتقل میشوند.»
جذب کودکان و نوجوانان از طریق اینترنت
مرکز فرهنگی ایران در دیرالزور که وابسته به سفارت این کشور در دمشق است و در اکتبر ۲۰۱۷ تاسیس شد، طی دو سال گذشته ویدیوهای بسیاری حاوی آهنگها و سرودهای حماسی در حسابهای رسمی خود، بهویژه تلگرام منتشر کرده است. در این ویدیوها، کودکان با لباس نظامی سرود میخوانند؛ بهعنوان مثال، در یکی از آنها میگویند: «ای دشمن، ما سربازان انتقام هستیم و با عزم خود اسرائیل را شکست خواهیم داد.»
تصاویری از «قاسم سلیمانی»، فرمانده سابق نیروی سپاه پاسداران که در ژانویه ۲۰۲۰ بر اثر حمله هوایی امریکا در عراق کشته شد نیز در بسیاری از ویدیوها مشاهده میشود. در پایان یکی از این ویدیوها نیز دستی ظاهر میشود که یونیفورم نظامی را حمل میکند و یک نفر هم دستبندی حاوی شعار «همگی ما عباست هستیم ای زینب!» را در دست دارد. این ویدیو با تصویری از قاسم سلیمانی پایان مییابد.
یکی دیگر از ویدیوهای منتشر شده توسط مرکز فرهنگی ایران در دیرالزور، با سخنان «حسن نصرالله»، رهبر حزبالله لبنان آغاز میشود که میگوید: «هدف بعدی ما در محور مقاومت، گرفتن انتقام خون قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همچنین اخراج نیروهای امریکایی از منطقه است.»
در ادامه، کودکان ملبس به یونیفورم نظامی میخوانند: «باسماللهالقاسم، باسم ربالقاسم. تمام جهانیان! واکنش قاطع ما را بشنوید. ای شیطان! من از سلیمانی هستم. پرچم ما، بهترین رنگ را دارد. قدس عشق ما است و نیروهای ما روانه آنجا خواهند شد تا ارتش تجاوزگر را نابود سازد ای قاسم!»
در یکی از ویدیوها نیز دختران و پسران خردسال در حالی که لباس نظامی پوشیده و پرچم سوریه و ایران در دست دارند، سرود میخوانند. تصویر قاسم سلیمانی در این ویدیو دیده میشود.
حسابهای بسیار زیاد دیگری نیز در شبکههای اجتماعی برای شبهنظامیان ایرانی یا گروههای تحت حمایت این کشور تبلیغ میکنند که در اصل متعلق به خود آنها هستند. این حسابها پس از مدتی مسدود میشوند اما ادمینها دوباره آنها را به همان اسم یا چیزی شبیه آن فعال میسازند.
در این رابطه، «فضل عبدالغنی»، مدیر شبکه حقوقبشر سوریه گفت: «ایران برای توجیه دخالتش در سوریه، به طور اساسی و در سطحی کلان بر روی پروپاگاندا، شایعه و فریبکاری دینی و مذهبی تکیه میکند و تمام روایت خود را در این عرصه بسیج کرده است. دین و فرقهگرایی را در خدمت اهدافش قرار داده است و از تصویر و شبکههای اجتماعی برای تحریک مخاطب استفاده میکند. ایران با پوشاندن یونیفورم نظامی و سربند سبز بر تن کودکان و دادن سلاح به آنها، تصاویرشان را منتشر میکند تا آنها را قهرمان و دلاور نشان دهد. در این ویدیوها، فرماندهان نیز از کودکان تمجید میکنند و تصویری از آموزش آنها نشان داده میشود تا دیگران را نیز تشویق کنند که به آنها بپیوندند. مهمتر از همه این که از فاکتور دین، مذهب و فتوا استفاده میکنند تا شهروندان سوریه فرزندان خود را به استخدام گروههای شبهنظامی در بیاورند؛ بهعنوان مثال، بسیاری از حسابهای گروههای شبهنظامی در شبکههای اجتماعی تصاویر کودکی در حالی که پرچم حاوی شعارهای شیعی به دست گرفته و شلوار نظامی و پیراهن سیاه پوشیده و سربندی با شعار «لبیک یا حسین» بسته است را منتشر کردهاند. همچنین تصاویر و جملاتی دال بر جنگ دایم آنها با اسرائیل را منتشر و نوجوانان را به آزادسازی فلسطین و جهاد با «شیطان بزرگ»، یعنی ایالات متحده امریکا تشویق میکنند.
در تصویری نمادین، یکی از عناصر حزبالله لبنان یک سرباز اسرائیلی را زیر پایش له میکند. سخنی از «عماد مغنیه»، فرمانده نظامی سابق این گروه در این تصویر درج شده است که میگوید: «هدف حزبالله، واضح و آنهم نابودی اسرائیل است.»
او فوریه ۲۰۰۸ بر اثر انفجار اتومبیلش در دمشق کشته شد. تمرکز اصلی بیشتر این حسابها بر روی انتشار تصاویر شهدا و وصیتها و سخنان منسوب به آنها است. علاوه بر این، عباراتی جهت تحریک جوانان به جهاد و شهادت نیز در این تصاویر درج میشود. این پدیده در آلبوم زیر هویدا است.
استفاده از کودکان برای اهداف نظامی از دیدگاه قوانین بینالمللی
قوانین بینالمللی برای گروهها و سازمانهایی که از کودکان برای اهداف نظامی، از جمله سازماندهی و دادن سلاح به آنها استفاده میکنند، مجازات در نظر گرفته است. حقوق کیفری بینالمللی نیز این اقدام را جنایت میداند.
طبق دو اصل شماره ۱۳۶ و ۱۳۷ سازمان صلیب سرخ جهانی، کودکان نباید در ارتشها و گروههای مسلح به کار گرفته شوند وآنها حق مشارکت در اقدامات خصومتآمیز را ندارند.
«کنوانسیون حقوق کودک» در مصوبه سال ۱۹۸۹ خود اکثر کشورهای دنیا را از استخدام افراد زیر ۱۵ سال برای امور نظامی آموزش حمل سلاح منع کرده است. در ماده ۳۸ این کنوانسیون آمده است: «امضاکنندگان مصوبات این نهاد باید قوانین بشردوستانه بینالمللی راجع به نبردهای مسلحانه مرتبط با کودکان را محترم بشمارند و اجرای آنها را تضمین کنند. ضروری است کشورهای امضا کننده تمام تدابیر ممکن برای جلوگیری از مشارکت مستقیم افراد زیر ۱۵ سال در جنگ را اتخاذ کنند.»
این ماده قانونی در زمان تصویب آن، به دلیل مجاز دانستن استخدام افراد بالای ۱۵ سال برای امور نظامی، با انتقادات گسترده مواجه شد.
کارگروه ویژه «کمیسیون حقوقبشر» وابسته به سازمان ملل متحد نیز در ژانویه ۲۰۲۰ با تصویب قانونی تحت عنوان «پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک راجع به شرکت کودکان در نبردهای مسلحانه»، از تمام کشورهای امضا کننده این کنوانسیون خواست تا عدم استفاده از افراد زیر ۱۸ سال در امور نظامی را تضمین کنند.
ایران در آوریل ۲۰۲۰ این پروتکل را امضا کرد اما هنوز پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک را به تصویب نرسانده است.
آموزش استفاده از سلاح به کودکان و کاربرد آن توسط آنها در عملیات نظامی همچنین مغایر اصول «کنوانسیون پاریس» درباره کودکان مرتبط با ارتشها و گروههای مسلح است. این کنوانسیون خود را ملتزم به حمایت از کودکان در مقابل سازماندهی و استخدام غیرقانونی آنها میداند. ۵۸ کشور در سال ۲۰۰۷ این دو سند را امضا کردند.
فضل عبدالغنی، مدیر شبکه حقوقبشر سوریه در این رابطه گفت: «استخدام کودکان برای امور نظامی، نقض آشکار قوانین بینالمللی است چون کودکسربازگیری برای جنگ، جنایت جنگی محسوب میشود. از این رو، استفاده شبهنظامیان ایرانی از کودکان ساکن مناطق تحت کنترلشان در سوریه برای امور نظامی، نقض کنوانسیون حقوق کودک به شمار میرود زیرا حق آزادی آنها را پایمال میکند. براساس قانون سازمان جهانی کار، کودکسربازی بدترین نوع شغل برای کودکان و نقض اساسی حقوق آنها است.»
او سخنش را با این جمله به پایان رساند: «قانون بینالمللی این معضل را تشریح کرده است ولی سازوکاری برای جلوگیری از قانونشکنی شبهنظامیان ایرانی در اختیار ندارد. این گروههای سرکش، تندرو و تروریست برای آبروی خود اهمیتی قائل نیستند.»
امعباس نیز با قلبی شکسته از غم فرزند مفقودش گفت: «علیرغم این که چند کودک دیگر دارم، ولی قلبم بهخاطر دوری از فرزندی که هیچ اطلاعی از سرنوشتش ندارم، آتش گرفته است. به تمام مادران توصیه میکنم هرگز فرزندان خود را نزد این شبهنظامیان و گروههای مسلح نفرستند چون برگشتی ندارند.»
*این پژوهش با حمایت پروژه «اضواء» و نظارت خانم «حنان زبیس» تهیه شده است و همزمان با وبگاه «درج» منتشر میشود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر