چرا زنان از افغانستان مهاجرت میکنند؟ چرا گروه بسیاری از آنها حاضر به بازگشت به وطن خود نیستند؟ و چگونه تعداد قابل توجهی از زنان افغان توانستهاند در ایران به تحصیلات عالیه برسند و پیشرفت کنند؟
ریشههای مهاجرت زنان افغان تا حدودی متفاوت از علل و انگیزههای مردان مهاجر افغان است. فصلنامه «سیاست» در این رابطه گزارشی تحقیقی منتشر کرده تا این دلایل را بررسی کند.
***
موضوع مهاجرت افغانها با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان بار دیگر در ایران و بسیاری از کشورهای منطقه و جهان داغ شده است . گروه قابل توجهی از افغانها که حاضر به زندگی در «امارت اسلامی» طالبان نیستند، از افغانستان خارج شدهاند یا تلاشها برای خروج از این کشور را آغاز کردهاند.
زنان به عنوان گروه مهمی از جامعه انسانی افغانستان که بیشترین آسیب سیاستهای مذهبی تند و تیز طالبان متوجه آنهاست، از جمله گروههای در شرف مهاجرت گسترده از افغانستان هستند.
آنان در دورههای پیشین مهاجرت از افغانستان، سهم زیادی داشتهاند و تعداد قابل توجهی از این زنان در حال حاضر در ایران زندگی میکنند و این کشور خانه و کاشانه اصلی ایشان شده است.
ریشههای مهاجرت زنان افغان تا حدودی متفاوت از علل و انگیزههای مردان مهاجر افغان است. فصلنامه «سیاست»، مجله وابسته به دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران در این رابطه گزارشی تحقیقی با عنوان «مهاجرت اجباری بینالمللی از منظر زنان افغانستانی مقیم ایران» منتشر کرده تا این ریشهها را بررسی کند.
مسئله اصلی این مطالعه، فهم دیدگاه زنان افغان در خصوص علل مهاجرت اجباری بـه ایـران است.
در این تحقیق ۳۰ زن افغان ساکن ایران مشارکت داشتهاند که دلایل مهاجرت خود را «جنـگ و درگیـریهای داخلی»، «فروپاشی زیرساختهای اقتصادی» و مسائل خانوادگی» و «خدمات اجتماعی نامناسب» اعلام کردهاند.
«شرایط بد اقتصادی» هم پاسخ مشترک همه مصاحبهشوندگان در پاسخ به چرایی مهاجرت بـوده که آنها را مجبور به ترک وطن کرده است.
این زنان در عین حال در اتخاذ تصمیم نهایی برای مهاجرت نقش چندانی نداشتهاند و سیستم مردسالار جامعه افغان برای آنها چنین تصمیمی گرفته و این زنان نیز مجبور به پذیرش آن بودهاند؛ چرا که در جامعه افغان پس از درگیری، جنگ و ناآرامی «حفظ زنـان و کودکـان از انگیزههایی است که مردان را مجبور به مهاجرت به همراه خانوادهشان» میکند.
این تحقیق میگوید که «زنان اغلب طبق خواسته مردان و براساس شغل آنها تصمیم به مهاجرت گرفتهاند و در واقع مجبور به ایـن تصمیم شدهاند، به طوری که بسیاری از زنان گفتهاند که به خاطر شوهرم مهاجرت کردیم.»
در فرهنگ افغانستان، زن متعلق به خانواد شوهر اسـت و او را مجبـور بـه زنـدگی بـا آنهـا میکنند و نهتنها شغل مرد، بلکه استانداردهای زندگی در خانواده شوهر و منابع درآمد نیـز نحـوه زندگی زن را تعیین میکند و همین فرهنگ مردسالار است که پای زنان را به مساله مهاجرت باز کرده است.
گروهی از این زنان هرچند ناخواسته یا به اجبار با همسر خود افغانستان را ترک کرده و به ایران پناه آوردهاند، اما در خصوص موضوع بازگشت به وطن، تقریبا نظر مستقلی داشته و حاضر به این کار نیستند.
نتایج یک تحقیق دیگر که سال ۱۳۹۵ با عنوان «زنان افغان مهاجر و چالشهای بازگشت به وطن» منتشر شده است، نشان میدهد زنان افغان ساکن ایران، دیگر حاضر به بازگشت به وطن خود نیستند.
عوامل درونگروهی و برونگروهی از مهمترین عوامل کلانی است که زنان افغان را به این نتیجه رسانده که نباید به وطن خود بازگردند.
عوامل درونگروهی به ساختار فرهنگی جامعه افغان اشاره دارد که برای اکثر دختران بزرگ شده افغان در ایران چنین نسبتهایی غیرقابل پذیرش است.
عموم افغانهای مهاجر به ایران از قوم هزاره هستند که موطن اصلی آنها هزارهجات است. گرچه هزارهها از اقوام کهن افغانستان محسوب میشوند، اما از دیرباز سهمی در قدرت نداشتهاند و از این روی امکانات رفاهی کمتری نیز در مناطق هزارهنشین دارند.
شغل اکثر هزارهها به طور سنتی کشاورزی و دامپروری است. نظام اقتصادی گروه قابل توجهی از آنها با مهاجرت به ایران متحول شده است. این تحول هم به نوبه خود ساختار روابط درون خانواده را به علت تغییر شغل مردان تا حدود قابل تاملی تغییر داده است.
همجواری با ایرانیها و سهیم شدن در تجربیات فرهنگی جامعه میزان هم موجب شده مردان افغان با سهلگیری بیشتری به نسبت گذشته، ساختار قدرت در خانواده را تعدیل کنند که همین مساله نیز با استقبال زنان افغان همراه شده است.
این تغییر یک روند آرام، بدون برنامهریزی قبلی و فشار بیرونی بوده است، بنابراین بیشترین و ماندگارترین تاثیرها را در جامعه مهاجران افغان ساکن ایران ایجاد کرده است.
تغییر روابط قدرت به نفع زنان، هدفی بود که سازمانهای داخل افغانستان پیش از تسلط طالبان بر این کشور به دنبال دستیابی به آن بودند، در حالی که زنان افغان مهاجر به این شرایط دست یافته و به همین واسطه تمایلی به بازگشت به سرزمینی که دوباره آنها را در یک مسیر متحجرانه بیندازد، ندارند.
مسئله درونفرهنگی حائز اهمیت دیگری که در بین افغانها مهم است، شیوه همسرگزینی است که با حضور در ایران دستخوش تغییرات فراوانی شده است.
دختران افغان بهرغم فشار سنتهای خانوادگی با حضور در دانشگاهها و مراکز آموزشی، امکان آشنایی با مردانی خارج از دایره خویشاوندی را پیدا کردهاند. گرچه تابوی ازدواج با مرد ایرانی به شدت در بین خانوادههای افغان رایج است، اما به نظر میرسد نسل دوم افغانهای متولد شده در ایران به چنین سختگیریهایی روی خوش نشان نمیدهند.
نبود امنیت و آزادی در تردد و رفتوآمد و عدم وجود امکانات تحصیلی کافی در افغانستان نیز از دیگر عوامل موثر درونفرهنگی است که زنان افغان را به ماندن در ایران یا حتی خروج به مقصد یک کشور پیشرفتهتر ترغیب میکند.
عوامل برونفرهنگی موثر درعدم بازگشت زنان افغان، مرتبط با شرایطی است که در ایران وجود دارد.
این زنان در این تحقیق از نبود جنگ و عدم حضور طالبان و گروههای تروریستی در ایران را به عنوان یک عامل بسیار مهم برای خودداری از بازگشت به افغانستان اعلام کردهاند.
امکانات رفاهی و بهره بردن از امکانات شهری نیز برای زنان افغان حائز اهمیت است. با در نظر گرفتن خاستگاه این زنان در صورت بازگشت به مناطق روستایی، امکانات و تسهیلات آنها به حداقل ممکن میرسد که همین مسئله نیز عامل مهمی در تمایل نداشتن زنان به بازگشت است.
ترس از مواجه شدن با سرزمین مادری یک فوبیای قوی در بین زنان افغان به خصوص کسانی که در ایران متولد شدهاند، ایجاد کرده است که معنای آن از دست دادن آسایش و زیستن با حداقل امکانات است.
جالب اینکه نسل دوم افغانها، ایران را نیز کشور مناسبی از لحاظ امکانات نمیدانند و ترجیح میدهند به کشورهای مرفهتر مهاجرت کند.
هراس عمده زنان افغان مهاجر در ایران برای بازگشت به افغانستان درگیر شدن با جامعه سنتی و متعصب است که حیطه عملکرد زنان را درعرصه عمومی و خصوصی مداوم به نقد میکشد.
درچنین شرایطی بازگشت به افغانستان به مثابه آغاز مبارزه از نقطه صفر است در حالی که ماندن در ایران ادامه مسیری است که زنان ایرانی برای کسب مطالبات خود پیروزمندانه طی کردهاند؛ راهی که در پارهای موارد هم به دانشگاه رسیده است.
فصلنامه «مسائل اجتماعی ایران» اخیرا تحقیقی با عنوان «تحلیل جنسیتی چالشهای دانشجویان افغانستانی در ورود به نظام آموزش عالی ایران» منتشر کرده که میگوید زنان افغان با وجود تبعیضهای فراوان، توانستهاند راه خود را به دانشگاههای ایران باز کنند، اما همچنین موانع بسیاری بر سر راه بسیاری دیگر از افغانهای مقیم ایران وجود دارد که آنها را از رسیدن به محیطهای آکادمیک بازداشته است.
نتایج این مطالعه نشان میدهد در حالی که مهاجران در یک ظرف کلی تجارب و تبعیضهای مختلفی را تجربه میکنند، دختران در بسیاری موارد با تبعیضهای مضاعف مواجه هستند.
محدودیت در انتخاب رشته و شهر، تغییر وضعیت اقامتی و پرداخت شهریه از جمله همین تبعیضها است؛ در حالی که در هنجارهای فرهنگی و قومیتی افغانها، تحصیل دختران یا کسب فرصتهای مرتبط با بورسیه تحصیلی کمارزشتر تلقی میشود.
براساس قوانین رسمی جمهوری اسلامی، مهاجران افغانستانیتبار ساکن ایران برای ورود به آموزش عالی باید پاسپورت افغانستانی و ویزای دانشجویی داشته باشند. این بدان معناست که کلیه متقاضیان ورود به دانشگاه باید کارت آمایش خود را باطل کرده و در ازای آن پاسپورت با ویزای مدتدار بگیرند که به معنای تبدیل عنوان حقوقی پناهندگی به مهاجر بودن است که ناپایداری و موقتی بودن وضعیت اقامتی افراد را تشدید میکند.
نگرش حساس به جنسیت، الزام قانونی تغییر وضعیت اقامتی مهاجران افغانستانی به همراه «کسب مجوز خانواده برای تبدیل وضعیت اقامت»، «هزینه مالی سفر»، «مخاطرات سفر به افغانستان بهویژه برای دختران مجرد» و «سوالهای ایدئولوژیک و سیاسی در حین مصاحبه ویزای دانشجویی» از جمله موانع مهم بر سر راه دختران افغان برای رسیدن به دانشگاههای ایران اعلام شده است.
شکاف جنسیتی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشدیدکننده آسیبهای اجتماعی بوده که طی سالهای اخیر در حوزه آموزش از لحاظ افزایش کمیت حضور دختران بهبود چشمگیری داشته است. این تحقیق میگوید که این الگو در میان دانشجویان افغانستانی نیز با آهنگی آهستهتر مشهود است.
با این وجود، آمارها میگوید که در حال حاضر بیش از هفت هزار دختر افغان در دانشگاههای ایران مشغول تحصیل هستند که ۸۴ نفر آنها در مقطع دکترا تحصیل میکنند.
این تحقیق میگوید که محدودیتها و موانع دانشجویان دختر افغانستانی قبل از ورود به آموزش عالی شکل میگیرد که فرایند انتقال اداری از آموزش و پرورش به آموزش عالی یکی از مهمترین بسترهای آن است.
تحقیر، تبعیض ساختاری و مسیر پُردستانداز بوروکراتیک در بسیاری از مصاحبهها به عنوان نخستین تجربه مهاجران افغانستانی از دانشجو شدن در ایران است که از آن به عنوان «تجربهای تلخ و پردردسر» یاد میکنند.
یکی از مهمترین اموری که موضوع دانشجویان افغانستانی مشغول در نظام آموزش عالی ایران را در رسانههای جمعی داخلی و بینالمللی بازنمایی میکند مسئله «پرداخت شهریه» است. موضوعی که هر ساله و بهویژه بعد از نوسانات ارزی اخیر به یکی از داغترین موضوعات تبدیل شده است.
براساس یافتههای میدانی این پژوهش، به دلیل تمرکز سیاستگذاریهای دولت ایران در طی چهار دهه گذشته با محوریت فشار حداکثری در جهت ترغیب/ اجبار مهاجران به بازگشت، عملا افق روشنی برای فارغالتحصیلان افغانستانی آموزش عالی ایران شکل نگرفته است و در نتیجه تجربههای پیشادانشگاهی تمایل و انگیزه به فرایند فرهنگپذیری در میان دانشجویان افغانستانی در سطحی پایینتر نسبت به سایر دانشجویان بینالمللی قرار دارد.
زنان افغان در ایران هرچند با جایگاه و حق و حقوق انسانی و مطلوب خود فاصله زیادی دارند، اما بسیاری از آنها زندگی در ایران را به زندگی در افغانستان بدون طالبان هم ترجیح میدهند و حاضر به بازگشت نیستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر