«اصلاح بودجه» واژهای است که این روزها زیاد شنیده میشود. روزنامهها درباره آن مینویسند، سایتهای خبری دربارهاش گزارش تهیه میکنند، نمایندههای مجلس شورای اسلامی با جدیت از آن حرف میزنند و بیش از اردوگاه «ابراهیم رئیسی»، فریاد اصلاح بودجه به گوش میرسد.
اما مشکل بودجه چیست و اصلاح آن به چه معنا است؟
***
توضیح مشکل بودجه خیلی راحت است. حساب دخل و خرج بودجه دولت با هم نمیخواند؛ یعنی در بودجه امسال، هزینههایی تعریف شده که باید مابهازای درآمدی داشته باشند. اما مشکل اینجا است که درآمدهای در نظر گرفته شده، در عالم واقع محقق نمیشوند؛ مثلا در بودجه سال ۱۴۰۰، درآمد نفتی روی حساب صادرات دو و نیم میلیون بشکه نفت در روز محاسبه شده اما گفته میشود در پنج ماه نخست سال، تنها سه درصد درآمدهای نفتی محقق شده است.
«محمد حسینی»، مشاور «کمیسیون برنامه و بودجه» مجلس به تازگی گفته است: «کل درآمدهای وصولی از فروش نفت، ۳۹۵ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده بود که در پنج ماهه اول باید ۱۵۰ هزار میلیارد تومان وصول میشد. اما تا امروز (۲۶ مرداد ۱۴۰۰)، تنها ۲۳ هزار میلیارد تومان درآمد از این محل به دست آمده است؛ به عبارت دیگر، هشت درصد درآمد پنج ماهه اول و سه درصد درآمد کل سال از این محل وصول شده است.»
به بقیه درآمدها هم امید چندانی نیست. با این حال و روز اقتصادی، بعید است حتی شرکتهای دولتی هم بتوانند از پس مالیات دادن برآیند، چه برسد به شرکتهای خصوصی و کسب و کارها که در شرایط رکود اقتصادی و همهگیری کرونا، رمقی برایشان نمانده است که بخواهند بار تامین درآمدهای مالیاتی دولت را به دوش بکشند.
طبق آماری که مشاور کمیسیون برنامه و بودجه گفته، در پنج ماه نخست امسال، تنها ۲۸ درصد درآمدهای مالیاتی و گمرکی بودجه محقق شده است.
درآمد دولت از محل فروش اوراق هم تعریف چندانی نداشته و طی پنج ماه، فقط ۲۰ درصد پیشبینی بودجه اوراق قرضه فروخته شده است.
خبری از فروش اموال دولت نیز نیست و عملا از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان رقم پیشبینی شده در بودجه، هیچ چیزی به دست نیامده است.
در نتیجه، اگر بخواهیم تصویری از کسری بودجه ۱۴۰۰ تا الان داشته باشیم، باید بگوییم که تا کنون بیش از نیمی (۵۴درصد) از درآمدهای پیشبینی شده برای پنج ماه اول سال از دست رفته و تنها ۱۸ درصد درآمدی که باید تا پایان سال محقق میشد، به حساب خزانه واریز شده است.
این حساب دخل بودجه است اما خرج آن چهطور؟
بر اساس آمارهای اعلام شده، مخارج دولت در پنج ماه نخست سال بیش از ۲۸۰ هزار میلیارد تومان بوده که حدود ۵۴ هزار میلیارد تومان بیشتر از درآمدهای وصول شده است؛ به عبارتی، این مبلغ از محل تنخواهگردان خزانه تامین شده است که طبق قانون، باید تا آخر سال تسویه شود.
علاوه بر این، بخشهایی از هزینههای ضروری که مشاور کمیسیون برنامه و بودجه با عنوان «هزینههای پرسنلی و ضروری» از آنها یاد کرده است، کامل پرداخت نشدهاند. افزون بر این، دولت باید به صندوق بازنشستگی کشوری و تامین اجتماعی حدود ۴۵ هزار میلیارد تومان پرداخت میکرد که تنها ۳۱ هزار میلیارد تومان پرداخت کرده است. با این اوصاف، به نظر میرسد به زودی بحران کسری بودجه به شکل بحران پرداخت حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان نمایان شود.
اما راه حل چیست؟
حل مشکل کسری بودجه خیلی ساده است؛ یا باید درآمدها افزایش پیدا کنند یا هزینهها کم شوند. اما آیا چنین چیزی ممکن است؟
چیزی حدود دو سوم هزینههای جاری دولت در سال ۱۴۰۰ به دو فصل «جبران خدمت کارکنان» و «رفاه اجتماعی» اختصاص دارد؛ به عبارتی، دو سوم هزینههای بودجه در واقع حقوق کارمندان و بازنشستگان است. از میان یک سوم باقیمانده هم بخش عمدهای صرف تامین بودجه نهادهای نظامی، مذهبی و تبلیغاتی و مخارج روزانه سازمانهای دولتی میشود. عدم پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان یا کاهش آن، با وضعیت موجود متصور نیست. بعید است دولتی -آن هم دولت ابراهیم رئیسی- دست به چنین کاری بزند. اگر هم بزند، معلوم نیست چه تبعات اجتماعی و سیاسی به دنبال داشته باشد.
تجربه نشان داده است نهادهای نظامی، مذهبی و تبلیغاتی در هر شرایطی تا ریال آخر بودجه خود را وصول میکنند. با این اوصاف، میتوان با اطمینان گفت کاهش مخارج و هزینهها در حال حاضر غیرممکن است. نه تنها غیرممکن است بلکه شائبههایی درباره احتمال افزایش هزینههای دولت در نیمه دوم سال هم وجود دارد.
اما آیا میتوان راهی برای افزایش درآمدها یا جایگزین کردن درآمدهای جدید پیدا کرد؟
بعید است. حجم کسری بودجه آن قدر زیاد است که حتی اگر فرض کنیم همین الان تحریمها برداشته شوند، باز هم مشکل کسری بودجه تا آخر سال رفع شود. البته نشانهای از احتمال لغو تحریمها دیده نمیشود. بعید به نظر میرسد کاری را که دیپلماتهای «حسن روحانی» نتوانستند به سرانجام برسانند، شبهدیپلماتهای ابراهیم رئیسی از پس آن بر بیایند. حتی اگر به فرض، توافقی هم به دست بیاید، باز چند ماه طول میکشد که تبدیل به پول نقد شود.
اما آیا راه میانبری برای جبران درآمد نفت وجود دارد؟
دولت روحانی در سال گذشته سعی زیادی کرد تا سر حد امکان کسری درآمد نفت را با فروش اموال دولت و اوراق قرضه و اسناد خزانه جبران کند. اگر قرار بود مشکل کسری بودجه از این طریق حل شود که همان سال قبل حل شده بود که نشد.
یک راه سومی هم وجود دارد که پیش از ابراهیم رئیسی، افراد دیگری نیز آن را امتحان کردهاند. البته اوضاع در گذشته هیچ وقت به اندازه امروز بد نبوده اما استفاده از پول بدون پشتوانه در تاریخ معاصر ایران، آثار ویرانگری روی ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور به جا گذاشته است. البته حجم بحرانی که پیش روی دولت رئیسی و ایران است، قابل مقایسه با هیچ دورهای نیست. کافی است بدهکاری ۵۴ هزار میلیارد تومانی تنخواهگردان تا پایان سال دو، سه یا چهار برابر شود که بعید نیست؛ کافی است دولت به پول صوری متوسل شود؛ کافی است از طریق تحریک بازارها تامین منابع کند؛ کافی است فرآیند استقراض با واسطه از بانکها و در واقع بانک مرکزی را تشدید کند... در این صورت، باید منتظر شکلگیری بزرگترین موج تورمی باشیم که اقتصاد معاصر ایران تاکنون تجربه نکرده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر