در یک هفته گذشته استانهای قزوین، زنجان و آذربایجان شرقی و غربی، شاهد بارش باران شدید و جاری شدن سیل ویرانگر بود. در این مدت، دستکم هشت تن بر اثر جاری شدن سیل جان باخته و یا مفقود شدهاند. سیل همچنین به شکلی گسترده زمینهای کشاورزی، ساختمانها و زیرساختهای شهری و روستایی را در این استانها ویران کرده است.
نقطه مشترک دیگر این چهار استان، خشکسالی و تنش آبی است. فرونشست نگرانکننده زمین در قزوین، خشک شدن رودخانه «قزلاوزن» در زنجان و بحران خشک شدن «دریاچه ارومیه» در آذربایجان، آشکارترین نمود بحران آب در شمال غرب ایران است. بااینوجود، چرا بهرغم تشنگی زمین به دلیل خشکسالی و کمبود آب، بارندگی شدید بلافاصله تبدیل به سیلهای ویرانگر میشود؟ آیا راهکاری برای استفاده از سیلآبها در جهت کاهش اثرات خشکسالی وجود دارد؟ سیاست مدیریت منابع آبی در ایران چه میزان در تشدید خشکسالی و یا افزایش آسیبهای ناشی از سیل موثر بوده است؟
***
«هیئت بیندولتی نظارت بر دگرگونیهای اقلیمی» (IPCC) وابسته به سازمان ملل، روز دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، در گزارش خود که مبتنی بر بیش از ۱۴ هزار پژوهش علمی است، با هشدار درباره تغییرات اقلیمی، این گزارش را «بیان واقعیت تلخ وضعیت کره زمین» خوانده است. «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز ضمن ابراز نگرانی از تغییرات اقلیمی، این گزارش را «اعلام وضعیت قرمز برای بشریت» نامیده است.
به زبان ساده این گزارش میگوید، در صورت تداوم تاثیر مخرب عامل انسانی بر طبیعت، زمین شاهد گرمتر شدن، خشکسالیهای طولانی مدت و وقوع طوفان و سیلهای ویرانگر بیشتری خواهد بود.
نمونه عینی هشدارهای «IPCC»، روز دوشنبه ۱۱ مرداد سال جاری در شهرستان «آوج» استان قزوین اتفاق افتاد. عصر روز دوشنبه شهرستان آوج در کمتر از نیم ساعت شاهد بارش ۳۶.۶ میلیمتر باران بود. در پی بارش شدید باران و جاری شدن سیل، دستکم سه نفر کشته و دو نفر مفقود شدند. همزمان با استان قزوین، استانهای زنجان و آذربایجان غربی و شرقی نیز شاهد آبگرفتگی معابر و طغیان رودخانهها، تلف شدن احشام و خسارت گسترده به محصولات و زمینهای کشاورزی بود.
کمتر از یک هفته بعد، ابتدا جنگلها و مراتع ارسباران (قرهداغ) در شهرستان کلیبر، استان آذربایجان شرقی به مدت سه روز متوالی دچار حریق گسترده شد و سپس بارندگی شدید و سیل ویرانگر در این شهرستان، دستکم یک کشته و دو مفقود برجای گذاشت. این بار نیز وزش باد گرم و شدید بر آتش جنگلهای ارسباران دمید و اطفای حریق را با مشکل جدی مواجه کرد و سیل، خسارات گستردهای به تاسیسات زیربنایی شامل خطوط انتقال گاز، برق، آب آشامیدنی، پلها و زمینهای کشاورزی وارد کرد.
چرا بهرغم تشنگی زمین، باران بلافاصله تبدیل به سیل میشود؟
نقش عامل انسانی تنها محدود به تاثیر آن بر تغییرات اقلیمی و در نتیجه آن تغییر الگوی بارش و وقوع سیلابهای بیشتر و خطرناکتر نیست. عامل انسانی از جمله سیاستهای مدیریت منابع آبی دولتها، بهصورت مستقیم بر تشدید خسارتهای ناشی از تغییرات اقلیمی نیز موثر است.
از بین بردن پوشش گیاهی و در نتیجه آن فرسایش خاک باعث کاهش نفوذپذیری آب در زمین شده است. استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی نیز موجب تخریب شدن سفرههای آب زیرزمینی بر اثر فرونشست زمین شده است. این یعنی میزان جذب آب توسط زمین و ذخیره آن در سفرههای آب زیرزمینی به شدت کاهش یافته است. در نتیجه، بارش باران باعث جاری شدن آب در سطح زمین میشود و احتمال وقوع سیل را افزایش میدهد.
همچنین تصرف بستر و حریم رودخانهها و عدم لایروبی مستمر آن، مانع از جاری شدن طبیعی آب در مسیر رودخانه میشود. در بسیاری از موارد طغیان رودخانهها و آسیب دیدن محل اسکان مردم و یا زمینهای کشاورزی، به دلیل موانع ایجاد شده در مسیر رودخانه رخ میدهد.
بهرغم تاثیر عامل انسانی در تغییر الگوی بارش و تشدید خسارتهای ناشی از سیل، بارندگیهای سیلآسا نه امری بیسابقه است و نه غیر طبیعی. اساسا وجود جلگههای متعدد در ایران، مدیون اثر فرسایشی آب جلگه و رودخانهها است. با این وجود شواهد نشان میدهد در دوره خشکسالی اثر تخریبی سیلابها نیز افزایش مییابد.
«نیک آهنگ کوثر»، زمینشناس و پژوهشگر حوزه آب، درباره رابطه بین خشکسالی و وقوع سیلهای مخرب، در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید: «سیل زمانی میآید که زمین آب باران را جذب نکند. تغییرات ایجاد شده بهوسیله بشر در کاهش نفوذپذیری زمین میتواند اثر تخریبی جریان آب را به هنگام و بعد از بارندگی افزایش دهد. وقتی رطوبت سطح زمین به خاطر خشکی از دست میرود، چسبندگی ذرات خاک هم به حداقل میرسد. وقتی به هنگام بارندگی مواد معلق بیشتری وارد جریان سیلاب میشود، قدرت سیلاب نیز افزایش مییابد. هر چه حجم مواد معلق (که بعدا رسوب خواهد کرد) در جریان آب بیشتر باشد، خطر سیلاب بیشتر خواهدبود.»
راهکار استفاده از سیلابها برای کاهش اثرات خشکسالی
کوثر در پاسخ به این سوال که راهکار کاهش میزان خسارت ناشی از سیل و استفاده از این آب برای مقابله با بحران خشکسالی در ایران چیست، میگوید: «برای رسیدن به بهترین نتیجه، باید با توجه به شرایط مناطق مختلف از لحاظ جنس خاک، زمینشناسی، ژئومورفولوژی، وضعیت اقلیمی و ... راههایی را جست. یکی از راهها، پخش سیلاب بر روی آبرفتها به منظور افزایش قدرت جذب آب و فراهم کردن شرایط رسوبگذاری مواد معلق سیلاب است. اسم دیگر این کار را آبخوانداری یا پخش سیلاب بر پهنههای دارای آبخوان گذاشتهاند. اگر سیلی را که از کوهستان میآید، بتوان در محدوده مخروط افکنه که رسوباتی دانه درشت و با تخلخل بالا دارد با روشهای آبخیزداری مهار کرد تا سرعت سیل گرفته شود و جریان آب گلآلود مدت زمان بیشتری و با سرعت بسیار کم روی سطح زمین جاری شود و در عین حال با استفاده از روشهای کاملا طبیعی میزان تخلخل سطح زمین را بیشتر کنیم، و همزمان فضای سبزی برای تثبیت ماسه و خاک فراهم شود، بخش قابل توجهی از سیلاب جذب زمین میشود و اثر تخریبی سیلاب به حداقل میرسد. این روش در سطح ۱۴.۸ میلیون هکتار از اراضی کشور قابل اجرا است. این کار علاوه بر مهار سیلاب، باعث تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود و بخش قابل توجهی از سیل در زیرِ زمین ذخیره میشود.»
روشی که نیک آهنگ کوثر برای مهار سیل و استفاده از آن برای تقویت سفرههای آب زیرزمینی پیشنهاد میکند، در واقع میراث پدر او دکتر «سید آهنگ کوثر»، یکی از پیشگامان حوزه آبخوانداری در ایران است. در زندگینامه دکتر آهنگ کوثر که توسط دوماهنامه طبیعت ایران تهیه شده است، دکتر کوثر درباره فواید آبخوانداری گفته است: «تغذيه مصنوعی آبخوانها کاری است بخردانه، آسان، ارزان و از همه مهمتر از ديد محيطزیستی کمزيانتر از سدهای بزرگ.»
سیل ویرانگرتر است یا سیاستهای مدیریت منابع آبی در ایران؟
نیکآهنگ کوثر درباره دلایل عدم حمایت کافی دولت از طرحهای آبخیرداری و آبخوانداری به رغم کارآمدی آن میگوید: «مدیریت آب در ایران غیردموکراتیک است. مردم سهمی در انتخاب پروژهها ندارند و حق تصمیمگیری از آنها گرفته شده است. مهندسان و مرکزنشینان همراه با سیاسیون محلی طرحهای مخرب محیط زیست را به کشور تحمیل کردهاند. نبود نظارت بر عملکرد کارفرما، پیمانکار و مشاور و تزریق پول به پروژههای عمرانی که نابودکننده منابع آب هستند، وجود یک ساختار غیررسمی که به مافیای آب شهرت یافته را تبدیل به یک واقعیت کرده است. هر ساله پول بسیار زیادی هزینه پروژههای کم فایده و مضر انتقال آب بین حوضهای و سدسازیهای فاقد ارزیابی محیط زیستی میشود. تا وقتی مجموعههایی که خود جزو نابودکنندگان منابع بودهاند، به همین روند ادامه میدهند، هیچ بودجهای به پروژههای طبیعتمحور که مورد نیاز مناطق بسیاری در فلات مرکزی و حاشیه کوهستانها است، اختصاص نخواهد یافت؛ حتی اگر در قانون پنجساله توسعه ششم و هفتم آمده باشد. در واقع هزینه جمعآوری آب از طریق آبخوانداری، کسر کوچکی از سدسازی است. مقایسه میزان آب جذب شدهای که زیرِ زمین ذخیره شده و بخش بسیار کمی از آن تبخیر میشود و آثار محیط زیستی مثبت دارد، با سدهای مخرب که بخش قابل توجهی از آب مخزن تبخیر میشود، آن هم با توجه به هزینه بسیار پایین آبخوانداری، این سوال را ایجاد میکند که تمام تلاش سدسازان برای چیست؟»
تسلط «مافیای آب» بر حوزه مدیریت منابع آبی در ایران، مسیر سیاستگذاری در حوزه آب را از طرح های علمی و طبیعتمحور به پروژههای مخرب محیطزیست بر مبنای رانت، تغییر داده است. فرونشست زمین در قزوین، خشک شدن رودخانه قزلاوزن در زنجان و بحران خشک شدن دریاچه ارومیه در آذربایجان، نتیجه ساختن سدهای پرهزینه و بدون ارزیابی زیستمحیطی، برداشت بیرویه و غیراصولی از منابع آبی، احداث چاههای آب متعدد، استفاده از روشهای آبیاری سنتی، توسعه سطح زیر کشت محصولات آبی، عدم استفاده از الگوی کشت بهینه و عدم سرمایهگذاری مناسب در حوزههای آبخوانداری و آبخیرداری است.»
تداوم روند کنونیِ مدیریت نادرست منابع آبی در ایران و عدم آمادگی حاکمیت در برابر تغییرات نگرانکننده اقلیمی، آسیبهای ناشی از این تغییرات همچون خشکسالی، طوفان و سیلهای ویرانگر را نیز تشدید خواهد کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر