دولت «ابراهیم رئیسی» در چیدن تیم اقتصادی خود حتی ظاهر را رعایت نمیکند. انتخاب و انتصاب فردی در قواره «مسعود میرکاظمی» به سمت ریاست سازمان برنامه و بودجه از آن کارها است که در تاریخ ۷۳ ساله این سازمان کمسابقه است. شاید بتوان آن را با تصمیم عجیب و غریب «محمود احمدینژاد» برای انحلال این سازمان در تیرماه ۱۳۸۶ مقایسه کرد.
***
سازمان برنامه و بودجه مغز متفکر و سازمان تنظیمگر اقتصاد ایران است. برای همین، معمولا اقتصاددانها یا در موارد معدودی، برخی تکنوکراتهای باتجربه در راس این سازمان قرار میگیرند. البته سازمان در سالهای گذشته حال و روز چندان خوشی نداشت و نقدهای جدی به «محمدباقر نوبخت»، رییس آن در دولت «حسن روحانی» وارد بود. حتی اعتبار مدرک تحصیلی او هم زیر سوال رفته بود. اما هر چه بود، در ظاهر اقتصاددان بود و پیش از آن که رییس سازمان شود، چند مقاله اقتصادی منتشر کرده و چند اظهار نظر اقتصادی او در رسانهها منتشر شده بودند.
اما میرکاظمی در این حد هم نیست. نه رشته تحصیلی او اقتصاد است و نه سابقهای دارد که بتوان آن را به علم اقتصاد پیوند داد. اگر در کابینه احمدینژاد جزو تیم اقتصادی بود، صرفا نقش اجرایی در حد مدیریت صادرات و واردات و تنظیم بازار در وزارت بازرگانی و تولید و صادرات نفت و گاز در وزارت نفت داشت که البته سابقه وزارت او هم محل حرف و حدیث است. حتی اگر چشم را بر حرف و حدیثها ببندیم، باز هم نام مسعود میرکاظمی با هیچ چسبی به سازمان برنامه و بودجه نمیچسبد.
رابطه میرکاظمی و علم اقتصاد
کار سازمان بودجه، تدوین برنامه توسعه، تحلیل، محاسبه و تعریف شاخصها و تنظیم و تدوین بودجه است. پیششرط اداره این سازمان، آشنایی و تسلط بر علم اقتصاد است. اما در سوابق میرکاظمی هیچ ارتباطی میان او و علم اقتصاد دیده نمیشود.
گفته میشود مدرک تحصیلی او، دکترای مهندسی صنایع است. عضو هیات علمی دانشگاه است، دبیر علمی چند همایش بوده و دهها مقاله علمی نوشته و بیش از ۱۰۰ پروژه تحقیقاتی را در زمینه طراحی سیستمها پیش برده است که البته صحت ندارد. نه در مجلات معتبر که حتی در سایتهای عمومی بارگذاری مقاله نیز اثری از نام او نیست.
جستوجوی نام میرکاظمی با کلیدواژههای «کنفرانس» یا «همایش علمی» به جای معتبری نمیرسد و اثری از آثار او در تالیفات علمی و دانشگاهی نیست. نه فقط در اقتصاد که حتی در حوزه مهندسی صنایع هم سابقه علمی روشنی از او وجود ندارد.
بازخوانی مواضع؛ از مخالفت با برجام تا اظهار تاسف برای اقتصاد به هم ریخته امریکا
میرکاظمی سابقهای در اظهار نظر اقتصادی و شبهاقتصادی ندارد. از او حتی یک مصاحبه مفصل در نقد اقتصاد دولت روحانی هم در دست نیست. در زمانی که خبرگزاریهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از خیر گفتوگو با دانشجویان «ولایی» اقتصادخوانده هم نمیگذرند، مصاحبه و نقد اقتصادی چندانی از میرکاظمی دیده نمیشود.
او یک بار در اول خرداد ۱۳۹۸، به عنوان وزیر پیشین نفت با خبرگزاری «تسنیم» مصاحبه کرده و گفته بود: «بهعنوان فردی که مسوولیت وزارت نفت را بهعهده داشتهام، یقین دارم که راهکارهای زیادی برای دور زدن تحریمهای نفتی وجود دارد و این راهکارها زمانی میتوانند محقق شوند که مسوولین باور و یقین داشته باشند که تحریمها قابل مدیریت و دور زدن هستند.»
یک بار هم در تاریخ دوم بهمن ۱۳۹۷، گزارش سخنرانی او در جمع اساتید بسیجی در خبرگزاری «فارس» منتشر شد که در آن ضمن انتقاد از افزایش نقدینگی، حسرت دوران وزارت خودش را خورده بود: «اینها ۳۲ سال حاکم بودند، یک دوره یک گروهی آمدند که از عدالت دم زدند. البته تا آخر هم نگذاشتند این گروه کار کنند و یکسری افراد را بیرون آوردند و تعدادی دیگر را جایگزین کردند که اتفاقا از همان جا هم وضعیت خراب شد.»
میرکاظمی یک بار در سال ۱۳۹۶، در همایش انتخاباتی ابراهیم رئیسی، به حال مردم اروپا و امریکا تاسف خورد که گرفتار بحران اقتصادی شدهاند: «اقتصاد کنونی اروپا و امریکا وضعیت به هم ریختهای دارد و سیاستهای آنها پاسخگوی نیازهایشان نیست. این کشورها برای تأمین نیازهای خود دست به تسلط بر کشورهای نفتخیز مانند لیبی، یمن، عراق و... میزنند تا بتوانند تسلط خود را بر انرژی جهان حفظ کنند.»
او مرداد ۱۳۹۱، بعد از آشکار شدن نشانههای واضح بحران اقتصادی بعد از تحریمها گفته بود: «تحریمهای غرب هیچ مانعی در راه رشد ایران ایجاد نکرده و نمیکنند.»
بعد از «برجام»، از مخالفت با حل مشکل هستهای و رفع تحریمها دریغ نکرده و توافق با ۱+۵ را این طور توصیف کرده بود: «متاسفانه آقایان دولتی در قالب یک حلقه ایرانی به نام نیویورک نسخه صهیونیستی را در برجام پیاده کردند که هزینههای سنگینی بابت آن پرداخت شد... دولت لیبرال، دولتی است که چهار کشور استکباری را دنیا بداند.»
میرکاظمی در قربان صدقه رفتن «علی خامنهای» هم ید طولایی دارد. او زبان به مدح و ستایش «اقتصاد مقاومتی» گشوده و گفته بود: «مقام معظم رهبری در شهریور ماه سال ۱۳۸۹ در دیدار با کارآفرینان برای نخستین بار واژه اقتصاد مقاومتی را مطرح فرمودند که فصل جدیدی از جریان شکلگیری پایداری و مقاومت را رقم میزد؛ به دلیل بدیع و بیبدیل بودن این واژه در گفتمان انقلاب اسلامی که ناشی از دیدهبانی صحیح و به موقع رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است.»
سوابق مدیریتی؛ از کشاندن پای بابک زنجانی به وزارت نفت تا کلید زدن بحران هفتتپه
میرکاظمی سابقه سیاسی و مدیریتی روشنی هم ندارد. او در سالهای اخیر، منتقد احمدینژاد شده اما هر چه دارد، از صدقه سر او است. اگر احمدینژاد میرکاظمی را در سال ۱۳۸۴ برای وزارت به مجلس شورای اسلامی معرفی نمیکرد، معلوم نبود الان کجا، مشغول چه کاری بود. سابقه او پیش از وزارت، در حد عضویت در سپاه و مدیریت فروشگاه «اتکا» بوده است اما حالا با شش سال سابقه وزارت بازرگانی و نفت و چهار سال نمایندگی مجلس، در جایگاه حساس و کلیدی معاون رییسجمهوری و رییس سازمان برنامه و بودجه ایران مینشیند.
میرکاظمی نه در دوران وزارت و نه در دوران نمایندگی، سابقه اجرایی روشنی هم ندارد. او یکی از عوامل موثر سرچشمههای ورشکستگی صنایع قند و شکر در ایران است. در تاریخچه کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، تصمیمات عجیب و غریب وزارت بازرگانی در دوره وزارت او در کاهش تعرفه واردات شکر، زمینهساز آغاز بحران شد.
تعرفه واردات شکر در زمان وزارت میرکاظمی از ۱۵۰ درصد به ۵۰ درصد و بعد به ۱۰درصد در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ کاهش پیدا کرد. تنها در سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸، نزدیک پنج میلیون تن قند و شکر وارد کشور شد، در حالی که کل نیاز سالانه کشور چیزی در حدود دو میلیون تن بود که عمده آن در داخل تولید میشد.
دوران یک سال و ۹ ماهه وزارت نفت میرکاظمی هم بیحاشیه نبود. خبرگزاری «ایمنا» در یک پاراگراف کوتاه، دوران وزارت نفت او را چنین توصیف میکند: «در دوران تصدی او بهعنوان وزیر نفت، تصفیه مدیران ارشد صنعت نفت ایران انجام شد که بر اساس آن، در کمتر از یک سال، بیش از ۲۵۰ مدیر ارشد و کارشناس نفتی برکنار شدند. میرکاظمی در جایگاه وزیر نفت، به دلیل نداشتن تجربه، تخصص و آگاهی لازم، زنجیرهای از اشتباهات ریز و درشت را مرتکب شد، که در نهایت به برکناری وی از وزارت نفت منجر شد.»
گفته میشود مسعود میرکاظمی پای «بابک زنجانی» را به وزارت نفت باز کرد.
«امیرعباس سلطانی»، نماینده و همکار او در یک مصاحبه میگوید: «خود آقای میرکاظمی در ورود بابک زنجانی به بخش نفت، نقش پررنگی داشت. اما در میانه راه، این نقش تغییر کرد.»
او توضیح میهد بعد از ورود میرکاظمی به مجلس، بروز اختلافات میان میرکاظمی و «رستم قاسمی» که وزیر نفت شده بود، دستمایه اصلی اختلاف او با بابک زنجانی شد.
سلطانی در این مصاحبه به اشتباهات زیانبار میرکاظمی در زمان وزارت نفت اشاره میکند که ضرر و زیان هنگفتی به کشور وارد کرد.
چشمانداز ریاست میرکاظمی بر سازمان برنامه
حالا مسعود میرکاظمی با این حجم سوابق علمی و اجرایی، بر صندلی ریاست سازمانی نشسته است که نقش مهمی در مهار یا تشدید بحران اقتصادی دارد. او باید فکری به حال بودجه امسال کند و بودجه چهار سال آینده دولت جمهوری اسلامی با امضای او تقدیم مجلس میشود.
میرکاظمی حالا مسوول تراز کردن وضعیت مالی دولتی است که به دلیل یک دوره طولانی تحریم و رکود و تورم، در شکنندهترین وضعیت ممکن قرار دارد.
او چه بلد باشد و چه نباشد، مسوولیت تنظیم اقتصاد ایران را بر عهده دارد.
سه راه پیش روی میرکاظمی و ما نیست:
- باید به فکر منابع درآمدی قابل اطمینان باشد. اما از کجا؟ معلوم نیست.
- یا باید مخارج و هزینهها را به شدت کاهش دهد. اما چهگونه؟ در حالی که بخش بزرگی از بودجه را حقوق کارکنان و بازنشستگان تشکیل میدهد و مابقی سهم اعتبارات نظامی و امور روزمره ضروری است، نسخه میرکاظمی برای کاهش هزینهها چیست؟
- یا این که میتواند اوضاع را از این که هست، بدتر کند. کافی است میرکاظمی همان سبک و سیاقی را که در سوابق علمی و اجرایی او است، ادامه دهد، در این صورت باید در انتظار وقوع بحرانهای بزرگ، به مراتب بزرگتر از وضع کنونی نشست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر