«حبیبالله مسعودی فرید»، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به تازگی در مصاحبهای گفته است در ایران ۲۷ «خانه امن» وجود دارد که هر یک پنج نفر ظرفیت دارند. این یعنی از هر دو میلیون زن و دختر بالای ۱۰ سال، یک نفر در صورتی که جانش در خطر باشد، شانس پناه داده شدن در یکی از ۲۷ خانههای امن ایران را دارد.
مسعودی فرید در همین گفتوگوی بلند بالا، «آزارگر» را «قربانی» دانسته و گفته است که زنان خشونت دیده میتوانند تا شش ماه در خانههای امن بمانند: «[ولی] تلاش ما این است که در صورت مناسب بودن شرایط خانه، به آن جا باز گردند.»
خانههای امن چه هستند و چه کارکردی دارند؟ اگر در ایران مورد خشونت خانگی قرار گرفتید، میتوانید به کجا مراجعه کنید و چه انتظاری از این مراکز باید داشته باشید؟
«ایرانوایر» در این گزارش، با دو فعال زنان که در حوزه خشونت خانگی فعالیت کردهاند و موسس یکی از خانههای امن در ایران گفتوگو کرده است.
***
خانه امن در ایران مفهومی نوپا و تازه است. اولین بار خبر تاسیس خانههای امن توسط «شهیندخت مولاوردی»، معاون وقت امور زنان و خانواده «حسن روحانی» در زمستان سال ۱۳۹۵ داده شد. پس از آن، رییس سازمان بهزیستی کشور در مرداد ۱۳۹۶، هنگام افتتاح خانه امن استان گلستان، از آغاز به کار ۲۲ خانه امن در سراسر ایران خبر داد.
«انوشیروان محسنی بندپی» در آن روز گفته بود ۱۵ خانه امن از مجموع ۲۲ مرکز مخصوص زنان خشونتدیده، خصوصی هستند.
امروز پس از چهار سال، تعداد خانههای امن ایران فقط به ۲۷ مرکز رسیده که بهخاطرهمهگیری ویروس کرونا، ظرفیت آنها به نصف تقلیل یافته است. به این ترتیب، حتی کمتر از چهار سال پیش قابلیت پذیرش زنانی را دارند که جان آنها در خطر است.
خانههای امن چه خدماتی ارایه میکنند؟
«سارا»، موسس یکی از خانههای امن در ایران است. او درباره خدماتی که خانههای امن و از جمله خانه امن تحت مدیریت خود او به زنان خشونت دیده ارایه میکند، به «ایرانوایر» میگوید: «خدمات خانههای امن در ایران شامل اسکان و نگهداری زنان خشونت دیدهای است که امنیت جانی ندارند و از طرف پدر، مادر، همسر و برادرشان مورد تهدید هستند. این شامل زنان مجرد و متاهل میشود. حتی اگر مادری تحت خشونت شدید باشد، میتواند فرزندان خود، پسر کمتر از ۱۳ سال و دختر در هر سنی که باشد را هم با خود به خانههای امن ببرد.»
او ادامه میدهد: «در این مراکز، خدمات مشاوره روانشناسی و حقوقی ارایه میشود. خیلی وقتها ممکن است خشونت، امنیت جانی فرد را به خطر نیاندازد. خشونت اقتصادی، روانی و کلامی از این دستهاند. خانههای امن در این شرایط هم به زنان خشونت دیده کمک میکنند؛ مثلا در بحث استقلال مالی زنان و جلوگیری از خشونتهای اقتصادی، مشاورههای مختلفی برای آنها ارایه میشود. این خدمات همه رایگان هستند.»
سارا با تاکید بر این که اغلب خانههای امن ایران برای کارآموزی به مراجعان خود هم برنامههایی دارند، میگوید: «در کارگاههای مهارتآموزی شغلی، کارهایی که میشود در خانه یا در کارگاه با سرمایه اندکی انجام داد، به زنان خشونت دیده آموزش داده میشود تا هر چه سریعتر بتوانند مستقل شوند و روی پای خود بایستند. این بخش در واقع کار توانافزایی اقتصادی را انجام میدهد و خیلی هم کارآمد است. در خانه امن ما هم کارگاه آموزش هنرهای دستی و خیاطی برگزار میشود که مشاغلی هستند که سرمایه زیادی لازم ندارند و حتی از طریق آنلاین افراد میتوانند ثبت سفارش کنند.»
«فریبا داوودی مهاجر»، روزنامه نگار و مدیر یک سایت فارسیزبان درباره خشونت خانگی است. او که از سالها قبل در زمینه تاسیس و راهاندازی خانههای امن در ایران فعالیت کرده، درباره کیفیت خدماتی که این خانهها به زنان خشونتدیده ارایه میکنند، به «ایرانوایر» میگوید: «خوشبختانه با وجود تمام مقاومتهایی که در حکومت وجود داشت زیرا تصور میکردند تشکیل خانههای امن موجب فراری شدن زنها از خانه میشود، این خانهها در ایران هم تشکیل شدند. مشکل این است که این خانههای امن در همه دنیا دارای استانداردهایی هستند که شامل انعطافپذیری بالا، بهداشت، نگهداری از فرزند و کارآموزی میشود. ولی در ایران این استانداردها کاملا رعایت نمیشوند. بعضی از خانههای امن بیشتر از ۲۱ روز زن خشونت دیده را نگه نمیداشتند.»
او درباره لزوم منعطف بودن خانههای امن در برخورد با زنان خشونت دیده نیز میگوید: «حداکثر زمانی که زنان خشونت دیده میتوانند در خانههای امن بمانند، نباید متصلب باشد. باید در این زمینه انعطاف پذیری زیادی داشته باشیم. حتی اگر زن خشونت دیده، تحصیل کرده، متخصص و مستقل هم باشد، گاهی دچار تروماهای بسیاری است که نیازمند درمانهای طولانیمدت هستند. بنابراین، نباید به نحوی باشد که سر شش ماه حمایت از خشونت دیده را رها کنند. البته که کارآموزی به روی پای خود قرار گرفتن زنان خشونت دیده کمک زیادی میکند و این باید در اولویت خانههای امن باشد تا بتوانند افراد بیشتری را مورد حمایت قرار دهند.»
این فعال حقوق زنان همچنین میگوید: «در ایران، مشکل مردسالاری، پیدا کردن شغل، فقر عمومی و فقر زنانه داریم. بنابراین، باید با حساسیتهای بیشتری با موضوع خشونت خانگی برخورد کنیم؛ بهویژه که در ایران، برخی رفتارها اصلا خشونت تلقی نمیشوند و به عنوان یک حق برای مرد در قانون دیده شدهاند.»
چه کسانی در خانههای امن مورد حمایت قرار میگیرند؟
به گفته سارا، فعال اجتماعی و موسس یکی از خانههای امن در ایران، زنانی که در خطر جانی هستند، به شکل «خودمعرف» و یا از طریق اورژانس اجتماعی به خانههای امن معرفی میشوند. او در توضیح میگوید: «خودمعرفها، خودشان معمولا یا تماس تلفنی میگیرند یا از طریق وبسایت ما با ما ارتباط میگیرند. آدرس خانههای امن محرمانه است و در هیچ جا منتشر نمیشوند. بنابراین، ما مراجعه حضوری نداریم.»
او همچنین بر رایگان بودن تمامی خدمات ارایه شده در این مراکز تاکید میکند و میگوید: «همه هزینهها، اعم از روانشناس و وکیل بر عهده موسسه است و حتی اگر زنی در حال تحصیل و یا بیمار باشد، هزینههای او کاملا پرداخت میشوند.»
سارا اما میگوید که این خدمات همگی فقط مختص زنان «سیسجندر» یا زنانی هستند که جنسیت زمان تولد آنها نیز زن بوده و اصولا سازمان بهزیستی حتی برای زنان «ترنس» خدماتی در این خانهها تعریف نکرده است.
او اما میگوید درهای خانههای امن به روی دختران نوجوانی که مورد خشونت مردان و سایر اعضای خانواده خود هستند نیز باز است و آنها هم میتوانند از تمامی خدمات این خانهها استفاده کنند.
تعداد و ظرفیت خانههای امن محدود است
«فاطمه مسجدی»، فمینیست و مورخ اجتماعی که سالها در زمینه خشونت خانگی پژوهش کرده، معتقد است تعداد خانههای امن موجود در ایران بسیار کم است و از ظرفیت همین تعداد محدود هم به خاطر کمبود بودجه و موانع قانونی و عرفی استفاده نمیشود.
او در توضیح این موضوع به «ایرانوایر» میگوید: «در ایران، قوانین مشخص و واضحی برای خشونت خانگی علیه زنان وجود ندارد. بنابراین، مجبوریم قوانین کهنه و زنستیز را دستکاری کنیم تا یک ماده قانونی به نفع زنان پیدا شود. این را خود زنان هم میدانند. آنها پیش از آن که اقدام به خروج از خانه کنند و به خانه امن پناه ببرند، حتما به وضعیت قوانین و این که سیستم و قاضی آنها را ترغیب میکنند به همان خانهای که جانشان در آن در خطر است بازگردند، فکر میکنند.»
او ادامه میدهد: «زنانی که به این پناهگاهها روی میآورند، انتظار دارند که یک مشاور حرفهایشان را بشنود و به آنها کمک کند. آنها به خوبی میدانند که با این وضع قوانین زنستیز، به یک وکیل دغدغهدار نیاز دارند که به آنها در ثبت شکایت مطابق قوانین موجود و پیگیری قضایی آن کمک کند. بنابراین، برای این که این اعتماد در آنها ایجاد شود و در صورت نیاز به خانههای امن مراجعه کنند، باید از قبل به آنها بگوییم که این خدمات برایشان ارایه میشود.»
درباره کمبودن تعداد خانههای امن، سارا، موسس یکی از خانههای امن در ایران به مشکلات بودجهای، سختگیریها در ارایه مجوز و بروکراسی عریض و طویل درون سازمان بهزیستی و وزارت کشور اشاره میکند و میگوید: «تعداد خانههای امن الان ۲۷ تا است. قبلا به ۳۰ تا هم رسیده بود ولی بهخاطر مشکلات مالی ناچار شدند تعطیل کنند.»
او ادامه میدهد: «تامین هزینهها، حفاظت و بحث امنیت و مسوولیت این کار بسیار سنگین است. از طرفی، پروسه راهاندازی این خانهها خیلی سخت و طولانی است. سختگیری زیاد است ولی باید حق داد که این سختگیریها باید وجود داشته باشند چون باید یک فضای امن برای زنان خشونت دیده به وجود بیاید. ولی از طرفی، سیستم بروکراسی بزرگی هم وجود دارد که این پروسه را طولانیتر کرده است.»
این فعال اجتماعی همچنین به بحرانهای اقتصادی پی در پی در ایران اشاره میکند و میگوید: «بودجهای که به خانههای امن تعلق میگیرد، خیلی کم است. خود ما هنوز بودجهای دریافت نکردهایم. همه هزینههای راهاندازی با کمکهای عمومی و سرمایهگذاری خود من و دوستانم در هیات مدیره بوده است چون بودجه کافی داده نمیشود. موسسانی که میخواهند خانه امن راه بیاندازند، حتما باید اول خیریه ثبت کنند تا بتوانند مشارکت مالی عمومی داشته باشند.»
فریبا داوودی مهاجر که از موسسان سایتی به نام «خانه امن» است که برای پنج سال خدمات مشاوره و حقوقی داوطلبانه به زنان خشونت دیده ارایه میکرد، درباره تاثیراتی که خیریه بودن خانههای امن بر کیفیت خدمات آنها دارد، میگوید: «خانههای امن اغلب دولتی یا پروژههای مشترک بین بخش خصوصی و دولت هستند. این موضوع در جهان پذیرفته شده است. در امریکا هم بخش خصوصی میتواند دخیل شود و این به رشد خانههای امن کمک میکند. ولی شرط این است که مدیران باید دغدغهمند باشند، اصول، استانداردها و پروتکلهای مختلف مربوط به خشونت را بدانند و رعایت کنند و تحت نظارت هم باشند.»
اما فاطمه مسجدی دیدگاهی متفاوت دارد. او معتقد است که در ایران بعد از اعتراضات به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، تمامی سازمانهای غیردولتی محدود شدهاند و باید برای ثبت قانونی، خود را خیریه جا بزنند.
او در این باره توضیح میدهد: «حتی قبل از سال ۱۳۸۸ نیز در هیات مدیره اغلب سازمانهای غیردولتی زنان، افرادی حضور داشتند که به خیریهها متصل بودند. اما بعد از ۱۳۸۸، به طور واضح وزارت کشور میخواهد که این موسسهها، خیریه و وابسته به مراکز مذهبی شوند وگرنه نمیتوانند ثبت شوند.»
چاره کار چیست؟
سارا حرف مسجدی را به طور تلویحی تایید میکند: «اساسا فعالیت موسساتی که در حوزه زنان و کودکان کار میکنند، در ایران و کشورهای کمتر توسعه یافته که کار داوطلبانه جا نیفتاده، بسیار دشوار است.»
او معتقد است برای حل مشکل بودجه خانههای امن که سازمان بهزیستی کمتر از ۳۰ درصد آن را پرداخت میکند، باید کار داوطلبانه افزایش یابد. البته او به خطرات این کار نیز اشاره میکند: «فقط کسانی که شیفته کمک رساندن به دیگران باشند، این کار را انجام میدهند. وگرنه چه کسی قبول میکند که چنین مسوولیت سنگینی را بپذیرد و با وجود فشارهای مالی، خطر جانی هم از طرف خشونتگر مددجوی خشونت دیده او را تهدید میکند.»
فاطمه مسجدی نیز کار داوطلبانه را بهترین راهکار میداند: «با توجه به این که دولت در ایران به شدت پدرسالارانه و مردسالارانه است، باید به دنبال راههایی بود که اقتدار به جامعه مدنی بازگردد و کمتر به دولت وابسته باشد. یکی از کارهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، ترویج کار داوطلبانه است. در اروپا، سازمانهای غیردولتی هزینههای خود را از طریق کار داوطلبانه کاهش میدهند و حتی سر چهارراهها داوطلبان با معرفی سازمانها، از شهروندان عادی کمک مالی میگیرند.»
مطالب مرتبط:
بهزیستی در دوران کرونا روزانه تا ۴هزار تماس برای ثبت خشونت خانگی داشته است
زیر پوست شهر؛ خشونتهای پنهان خانگی
از رومینا و فاطمه تا حدیث و سمیه؛ خشونت علیه زنان کی تمام میشود؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر