«محمدعلی هادی نجفآبادی»، معممی که دیگر لباس روحانیت نمیپوشید، حضورش در دادگاه متهمان فساد چند هزار میلیارد تومانی بانک سرمایه تعجببرانگیز بود. کسی نمیدانست که مذاکرهکننده ارشد ایران در ماجرای مکفارلین بعد از سالها بیسر و صدا عضو هیاتمدیره بانک سرمایه شده است. جلسه اول دادگاه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ برگزار شد و او پشت سر «محمدهادی رضوی»، داماد «محمد شریعتمداری»، وزیر کار و رفاه احتماعی دولت «حسن روحانی» نشسته بود. متهم ردیف هشتم پرونده بود و در نهایت روز ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ اعلام شد به اتهام ۱۲ فقره خیانت در امانت به پنج سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و انفصال کامل از خدمات دولتی محکوم شد. هر چند که نوع رسیدگی به پروندهاش و ارسال آن به دادگاه ویژه روحانیت هم در نوع خود عجیب بود؛ اما قطعا عجیبترین بخش زندگی او نبود. او که در بیشتر جلسات دادگاه ویژه رسیدگی به مفاسد اقتصادی در کنار سایر متهمان بانک سرمایه حضور داشت، به یکباره حسابش از سایر متهمان جدا شد.
روز ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ قاضی مسعودی مقام اعلام کرد که «با توجه به اینکه آقای هادی مدرک ارائه کردند که روحانی بودهاند و از برخی مراجع گواهی روحانیت دارند، قرارعدم صلاحیت به دادگاه ویژه روحانیت زدهایم»؛ حال اینکه دادگاه ویژه روحانیت چگونه قرار بود به پروندهای تخصصی در حوزه پولی و بانکی رسیدگی کند، خود جای سوال بود. در همان زمان برگزاری دادگاه برخی رسانهها به سوابق او و به طور خاص ماجرای مکفارلین پرداختند؛ اما ناگفتهها درباره این روحانی با سابقه در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی هنوز بسیار است. محمدعلی هادی نجفآبادی کیست و چه کارنامهای دارد؟
اعتصاب غذا در کلیسای سنت مری
محمدعلی هادی متولد سال ۱۳۲۷ و تحصیلکرده مدرسه حقانی است. او همچنین دایی «محسن میردامادی»، دبیرکل حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی، است. نامش در تاریخ ایران اولین بار در سال ۱۳۴۸ به چشم میخورد که به نجف رفت تا در خدمت آیتالله «خمینی» باشد. او پس از مدتی عازم لبنان شد و به دستور آیتالله خمینی با گروههای مسلح لبنانی و فلسطینی همراه شد. در آن سالها به بسیاری از کشورهای منطقه از جمله سوریه، یمن و عراق در رفت و آمد بود. ۱۱ مهر ۱۳۵۶ گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم اروپا تصمیم گرفتند در اعتراض به وضعیت مبهم آیتالله خمینی دست به اعتراض بزنند. «صادق طباطبایی»، برادر همسر «احمد خمینی» در خاطراتش مینویسد: «در اعتراض به محدودیتهایی که نسبت به روحالله خمینی از سوی عراق صورت گرفته بود، انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا اقداماتی چند انجام دادند. در زمره این فعالیتها دو اعتصاب غذا در واتیکان و کلیسای سنت مری در پاریس سازماندهی شد.» پروژه تحصن در واتیکان شکست خورد؛ اما در کلیسای سنت مری این عده موفق شدند، ۳ روز دست به تحصن و اعتصاب غذا بزنند؛ سرکرده این گروه محمدعلی هادی نجف آبادی بود. پس از ورود آیتالله خمینی به نوفل لوشاتو، هادی هم به آنجا میرود و وظیفه ترجمه سخنان او را بر عهده میگیرد. روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ محمدعلی هادی هم سوار بر هواپیمای حامل آیتالله خمینی شده و به ایران باز میگردد.
عملیات سری اول؛ مذاکره با مکفارلین
هادی در سال ۱۳۵۸ عضو شورای سرپرستی صداوسیما شده و پس از آن در دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه میزند. محمدعلی هادی یکی از چهرههای منتسب به گروه سیاستمداران اصفهانی است که «عبدالله نوری» و «سیدمهدی هاشمی» عضو موسس سپاه پاسداران و برادر داماد آیتالله «منتظری» از جمله چهرههای شاخص آن بودند. مهدی هاشمی که در افشای ماجرای مکفارلین نقش عمدهای داشت، برای آن هزینه زیادی هم پرداخت و در نهایت در مهر سال ۱۳۶۶ اعدام شد، در مقطعی با محمدعلی هادی درگیر شد و یکی از اتهامات مهدی هاشمی نیز انتشار شبنامههایی درباره ارتباط هادی با ساواک بود.
هادی یکی از افرادی است که با رابرت مکفارلین مذاکره کرد. افشای سفر رابرت مکفارلین، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا به تهران در ۱۳ آبان ۱۳۶۵ که به ماجرای «ایران-کنترا» یا «ایران گیت» معروف شده است، موجب جنجالی سیاسی در ایران و آمریکا شد. «رونالد ریگان»، رییسجمهور اسبق آمریکا و اعضای ارشد دولتش، قانون کشورشان را زیر پا گذاشتند و با ترغیب دلالان اسلحه و رهبران اسراییل، به ایران سلاح فروختند تا هم گروگانهای آمریکایی در لبنان (که اسیر عماد مغنیه بودند) را با کمک تهران آزاد کنند و هم عواید حاصل از آن را در اختیار ضدانقلابیون «نیکاراگوئه» موسوم به کنترا قرار دهند. از سویی دیگر حکومت ایران بهرغم تمام شعارهای ضدآمریکایی خود مشغول مذاکره با آمریکا و خرید سلاح از آنان و اسراییلیها بود. «مالکوم برن»، معاون آرشیو امنیت ملی ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ در کتابی که تحت عنوان «ایران-کنترا: رسوایی ریگان و سوءاستفاده از مقام ریاستجمهوری» منتشر شده است، درباره محمدعلی هادی نجفآبادی اینگونه مینویسد: «آن «جنتلمنی» که مصطفوی وعدهاش را داده بود، با نام «دکتر نجفی» معرفی شد، از شخصیتهای مهم سیاست خارجی ایران؛ تیم آمریکایی تمام بعدازظهر مشغول بودند تا در تماس با واشنگتن هویت واقعی او را شناسایی کنند. نزدیکترین حدس، دکتر محمدعلی هادی نجفآبادی، رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس و مشاور سیاست خارجی رییس مجلس بود. رفسنجانی در خاطراتش از نجفآبادی با نام دکتر هادی یاد میکند. نجفآبادی احتمالا با مصطفوی صحبت کرده و نارضایتی و گلهمندی آمریکاییها به اطلاعش رسیده بود. رفسنجانی بعدها نوشت: «خانه بودم که دکتر هادی آمد.» یک مقام عالیرتبه دیگر، حسن روحانی، نیز همراه او بود. «دکتر روحانی» از اعضای شورای عالی دفاع و فرمانده پدافند هوایی کل کشور بود. تا اندکی پیش از آن فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا بود و به خوبی از محمولههای ارسال شده تاو و هاوک اطلاع داشت. رفسنجانی ادامه میدهد: «به اصرار آنها تصمیم گرفتیم که دکتر هادی به مذاکره با هیات آمریکایی برود. نجفآبادی گزارش داد که «مکفارلین نه تنها ناخشنود بود؛ بلکه آزردهخاطر شده بود که چرا مقامات بالاتر با او دیدار نکردهاند و هدیه را نپذیرفتهاند.» نجفآبادی ادامه داد که: «مکفارلین خشمگین اعتراض کرده بود که اگر فقط برای خرید لباس تهیه شده از پوست گربهی وحشی به روسیه میرفت، گورباچف روزی حداقل دو بار با او دیدار میکرد!»
ناگفته پیداست حکومت ایران چه اعتبار و اعتمادی برای هادی نجفآبادی قائل بوده که او را برای چنین مذاکرات مهم و مخفیانهای انتخاب کرده بود. در نهایت افشای این مذاکرات موجب رسوایی در سه کشور ایران، آمریکا و اسراییل شد و مدتی زمان برد تا آبها از آسیاب بیفتد.
عملیات سری دوم؛ تلاش برای رهایی محمود سیف از زندان امارات
پس از فروکش کردن رسوایی ماجرای مک فارلین، ۲۲ شهریور ۱۳۶۸ محمدعلی هادی به عنوان سفیر ایران به امارات رفت و تا مهرماه سال ۱۳۷۰ آنجا بود. سپس از دی ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ سفیر ایران در عربستان شد. با روی کار آمدن دولت «محمد خاتمی» در سال ۱۳۷۶، محمدعلی هادی معاون پارلمانی کنسولی وزارت خارجه ایران شد تا اواخر سال ۱۳۸۳ که مجددا به عنوان سفیر ایران در امارات برای بار دوم راهی آن کشور شد، این بار اما دستور ماموریتی محرمانه هم به همراه داشت. ماجرا به بازداشت محمود سیف و همسر سابقش شهرزاد میرقلی خان در اتریش باز میگشت. اتهام محمود سیف تلاش برای خرید و ارسال سه هزار دوربین دید در شب به ایران بود که با قوانین ایالات متحده راجع به تحریم تسلیحاتی ایران مغایرت داشت. گزارشهایی که در آن زمان در رسانههای آمریکایی منتشر شد، حاکی از آن بود که محمود سیف که ظاهرا از بازنشستگان سپاه پاسداران بوده، نقش اصلی را به عنوان خریدار به عهده داشته است. این دو نفر در نهایت و با تلاشهای مخفی حکومت ایران از زندان وین آزاد شده و روز چهارم فوریه سال ۲۰۰۵ به امارات باز میگردند.
امارات محل سکونت خانم میرقلی خان بود و محمود سیف با تاسیس دهها شرکت در این کشور اقدام به خرید و فروش ادوات نظامی و کالاهای تحت تحریم برای حکومت ایران و سپاه پاسداران میکرده است. شرکتهای «نورالفتح»، «قارةالغربیه» و «التضامن ابوظبی» از جمله این شرکتها بودند. چند روز پس از حضور در امارات تلاشهای محمود سیف برای خروج از این کشور و فرار به ایران شکست خورده و او در این کشور بازداشت میشود. دولت ایالات متحده به دنبال سیف بود و در این خصوص به امارات متحده عربی فشار میآورد. در کوران این وقایع بود که محمدعلی هادی اواخر سال ۱۳۸۳ به عنوان سفیر به امارات باز میگردد. ماجرای مکفارلین اثبات کرده بود، هادی مذاکرهکنندهای ماهر و پیامرسانی قابل اعتماد است. ماجرا برای جمهوری اسلامی از آن نظر حائز اهمیت بود که اگر دولت امارات قانع میشد تا محمود سیف را تحویل آمریکاییها دهد، بسیاری از اسرار ایران در زمینه دور زدن تحریمها آن هم در بخش نظامی لو میرفت و اسناد بسیاری به دست آمریکاییها میافتاد، همچنین افراد و شرکتهای زیادی میسوختند. پس از مذاکرات مخفی و طولانی بین مقامات ایران و امارات و رایزنیهای روزانه محمدعلی هادی با مقامات اماراتی سرانجام محمود سیف شهریور ۱۳۸۴ از زندان ابوظبی آزاد میشود و موقتا خطر استردادش به آمریکا و احتمال حضور در زندان گوانتانامو از بین میرود، مقامات اماراتی اما پاسپورت او و همچنین خانم میرقلی خان و فرزندانش را توقیف کرده و اجازه خروج از این کشور را به آنها نمیدهند.
شهرزاد میرقلی خان در کتاب «شهرزاد، داستان واقعی» شرح میدهد که سیف نقشههای بسیاری را برای خروج قاچاقی از امارات و سفر به ایران طراحی میکند؛ اما موفق به اجرای هیچیک از این نقشهها نمیشود؛ اما در همان زمان هم فعالیتهای تجاری خود برای ایران و سپاه پاسداران را ادامه میداده است. مقامات ارشد زیادی از ایران در سفرهایی غیررسمی به امارات میروند تا هم با سیف دیدار و هم با اماراتیها برای دریافت مجوز بازگشت او به ایران مذاکره کنند. آنطور که میرقلی خان در کتاب خود بیان کرده، «محسن رضایی» یکی از آن مقامات بود که حتی در منزل همسر سابق محمود سیف حضور یافته است. در این میان خانم میرقلی خان در چندین جای کتاب خود به تلاشهای محمدعلی هادی هم اشاره کرده است. بالاخره و پس از کشوقوس فراوان، ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ محمود سیف به ایران بازگردانده میشود. ماموریت محمدعلی هادی حالا تمام شده بود و او هم چندی بعد به ایران باز میگردد. قصه آنجایی جالبتر میشود که پس از به قدرت رسیدن «محمود احمدینژاد» در سال ۱۳۸۴ در ایران، او تمام سفرای ایران در کشورهای منطقه را تغییر میدهد؛ اما محمدعلی هادی تنها فردی است که تا یک سال و نیم پس از ریاست جمهوری احمدینژاد در ایران، در مقام سفارت باقی میماند تا ماموریت نجات سردار سیف را تمام کند.
محمود سیف از اواخر تیر ۱۳۹۸ به بند عمومی زندان اوین منتقل شد تا محکومیت ۳۰ساله حبس خود را به اتهام فساد اقتصادی در پرونده «گروه اقتصادی یاس»، تحمل کند. اما او موفق به دیدار و احتمالا تشکر از محمدعلی هادی در زندان نشد؛ چرا که بهرغم محکومیت هادی نجفآبادی به ۵ سال حبس، حکم زندان او تا همین امروز به مرحله اجرا درنیامده است. شاید ماموریت محرمانه سوم در انتظار این روحانی غیرمعمم باشد.
مطالب مرتبط:
محمود سیف؛ ملاقات با تاجر سپاهی در زندان اوین
گفت و گو با بازرس ویژه رئیس صداوسیما: به جاسوسی و فساد اخلاقی متهم شدم
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر