دو سال پیش، در خرداد ۱۳۹۸، «علیرضا شیرمحمدعلی»، زندانی عقیدتی در زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) به دست دو تن از زندانیان بزهکار کشته و قاتل او نیز در آذر همان سال اعدام شد. امسال، در دومین سالگرد قتل این زندانی عقیدتی، قرار بود که مراسم یادبودی برگزار شود اما به گفته «مهناز سرابی»، مادر علیرضا، به دلیل خطرات ناشی از شیوع ویروس کرونا این مراسم لغو شد.
***
علیرضا ۲۱ ساله بود و در اعتراضهای مرداد سال ۱۳۹۷ بازداشت و به هشت سال زندان محکوم شد. او متهم به «توهین به رهبری»، «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی»، «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» شده بود. اما خرداد ۱۳۹۸ در زندان به قتل رسید. بعد مقامات قوه قضاییه اعلام کردند که محل اقامت دو زندانی متهم به قتل علیرضا به دلیل تعمیر سرویس بهداشتی، در هواخوری بوده و همزمان با توزیع غذای زندانیان و باز شدن در محل نگهداری آنها، به سمت اتاق دیگر زندانیان حمله کرده و علیرضا را به قتل رساندهاند. متهم ردیف دوم این قتل نیز به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
حالا دو سال از آن قتل گذشته است اما مهناز سرابی میگوید هرچه میگذرد، داغ او تازهتر میشود. امسال هم که مراسم یادبودی برگزار نشد و این مادر داغدار با عکس فرزندش در آغوش، روزهای سختی را میگذراند.
او در فایل صوتی که در اختیار «ایرانوایر» قرار گرفته است، از نبود فرزندش میگوید و همچنین با اشاره به کشته شدن «ساسان نیکنفس»، از دادخواهی صحبت میکند.
ساسان نیکنفس، فعال مدنی در حالی که حبس خود را در زندان تهران بزرگ (فشافویه) میگذارند، درگذشت. به تایید وکیلش، او تحمل کیفر نداشت و باید آزاد میشد. اما مقامات زندان از آزادی وی خودداری کردند تا در نهایت با وخامت شرایط جسمانیاش، به بیمارستان منتقل شد. اما دیر شده بود.
مهناز سرابی در دومین سالگرد پسرش میگوید: «سر مزار علیرضا از خدا خواستم که پسرم آخرین قربانی این راه باشد و دیگر چنین خبری درباره هیچ علیرضای دیگری نشنویم و هیچ مادری هم مثل مادر علیرضا داغدار و سیاهپوش نشود. ولی باز هم شد. به خانواده ساسان نیکنفس تسلیت میگویم و امیدوارم این روزها را در آن واحدی بگذرانند. اما هرچه میگذرد، برای من داغتر و سوزندهتر میشود. هرچه میگذرد، بیشتر میسوزم که چهجور جوانم را از دست دادم و نتوانستم برای جوانم سند بگذارم. نتوانستم ۸۰ میلیون وثیقه بگذارم و جوانم را بیرون بیاورم. هیچ کاری را از روی دلخوشی و دلشادی انجام نمیدهم. فقط الهی هیچ پدر و مادری این ساعتها و دقیقهها و روزهای من را به خودش نبیند.»
مادر علیرضا در صحبتهایش از رابطه با فرزندش هم گفت و این که کشته شدن ساسان نیک نفس در زندان داغ او را تازه کرده است: «این روزها خیلی حال بدی دارم. علیرضا را در بچگی میبوییدم و میبوسیدم و گوشم را به قلبش میچسباندم تا ضربان قلب مردانهاش را گوش بدهم. همیشه میگفت بزرگ میشود و حامی من. میگفت سایه سرت میشوم، مردت میشوم. بزرگ شد و مرد من شد اما به نامردی از دستم گرفتنش. با کشته شدن ساسان نیکنفس، آن روزها دوباره برایم تکرار شدند.»
مهناز سرابی همچنین به ۱۰ سال پیش از قتل علیرضا برمیگردد؛ وقتی درست در همان روز ۲۱ خرداد اما در ۱۰ سال پیش، طی تصادفی داشت جانش را از میداد ولی زنده ماند. در حالیکه ۱۰ سال بعد، پسرش در همان تاریخ کشته شد: «۲۱ خرداد ۱۳۸۸ در جاده ورامین تصادف کردم و برای شش ماه بستری بودم. به کما رفته بودم. دکترها قطع امید کرده بودند و زندگی نباتی داشتم. نمیدانم دعای چه کسی بود. نمیدانم علیرضا در همان تاریخ اما ۱۰ سال بعد از خدا چه خواست که ضربه خورد و به دیار باقی رفت. نمیدانم چه خواسته بود ولی هرچه بود، من را بد داغ کرد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر