دستکم ۲۵ فعال کارگری هماکنون یا در حال سپری کردن احکام زندان و یا دارای پرونده باز در دادگاههای ایران هستند. مجموع احکام صادره برای این افراد بیش از ۷۰ سال زندان و سایر مجازاتهای تکمیلی از جمله شلاق، تبعید و محرومیت از عضویت در احزاب و گروههای سیاسی و فعالیت در شبکههای اجتماعی است.
در روزهای گذشته، شعبه اول دادگاه انقلاب سقز در استان کردستان، «محمود صالحی» و «عثمان اسماعیلی»، دو فعال سرشناس کارگری را به زندان محکوم کرد. بر اساس این حکم، محمود صالحی به ۳ ماه زندان و عثمان اسماعیلی به ۶ ماه زندان محکوم شدهاند. بازداشت و دادگاهی شدن چند تن از فعالان کارگری در هفتههای اخیر، ایران وایر را بر آن داشت تا در گزارشی ضمن گفتوگو با «جعفر عظیمزاده» دبیر هیاتمدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به بررسی موانع فعالیت صنفی در جهت تحقق حقوق کارگران و دفاع از آنها بپردازد.
***
جعفر عظیمزاده که خود به تازگی از زندان آزاد شده است، با رای دادگاه انقلاب اسلامی تهران به شش سال زندان و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب و فعالیت در فضای مجازی و رسانهها محکوم شده بود. او معتقد است: «صحبت از موانع فعالیت صنفی، آنچنان که باید، گویای عمق و دامنه سرکوب حقخواهی کارگران در ایران نیست. اینجا در جمهوری اسلامی ایران هرگونه فعالیت صنفی که بهطور مستقل، از سوی کارگران صورت بگیرد، ممنوع است. اساس فعالیت صنفی و مبارزه مطالبهمحور طبقه کارگر در هر جامعهای، سازمان و نهاد کارگری مستقل است. این در حالی است که در فصل ششم قانون کار جمهوری اسلامی، هیچیک از تشکلها و نهادهای متعارف کارگری که امروزه در سطح جهان فعال هستند، چه در چارچوب محتوایی و چه حتی شکلی، به رسمیت شناخته نشده و ایجاد چنین تشکلهایی ممنوع است.»
پاداش حکومت برای فعالیت صنفی
به گفته عظیمزاده «اعتصاب تا همین اوایل دهه هشتاد حرام بود. سال ۱۳۸۲ اعتراض کارگران معدن ذوب مس خاتونآباد به بیکارسازی، منجر به سرکوبی جنایتکارانه و کشته شدن ۴ کارگر، یک دانشآموز و زخمی شدن حدود ۳۰۰ کارگر شد. بارها در این کشور کارگران را به صِرف اعتراض به بیکارسازی و مسائلی از این دست در ملا عام شلاق زدهاند. نمونه بارز آن که ابعاد خبری وسیعی پیدا کرد، شلاق زدن ۱۷ کارگر معدن آقدره، در ملا عام در سال ۱۳۹۳ بود.»
او در ادامه میافزاید: «روز و ماه و سالی نیست که فعالین صنفی به دلیل تلاشهای حداقلی و مسالمتآمیز مانند برگزاری مراسم اول ماه مه یا به صرف نوشتن و سخن گفتن به حبسهای طویلالمدت محکوم نشوند.» اشاره او «عسل محمدی»، «هیراد پیربداقی»، «سمانه اصغری»، «جمیله قدرتی»، «جمیله زندهروح» و «سعید ملایی» در تجمع روز جهانی کارگر (۱۱اردیبهشتماه ۱۴۰۰) مقابل وزارت کار در تهران، بازداشت و پس از تشکیل پرونده در دادسرای اوین موقتا آزاد شدند. در شهر سنندج هم «شیث امانی» از اعضای هیاتمدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و «هوشنگ کریمی» کارگر جوشکار گاز به همراه چند تن دیگر دستگیر و در حال حاضر آزاد هستند.
«هیراد پیربداقی» هم که روز ۲۵ اردیبهشتماه، بعد از بازداشت و آزادی در مراسم روز جهانی کارگر، هنگام مراجعه به پلیس امنیت تهران بازداشت و برای اجرای حکم قبلی در پروندهاش به زندان اوین منتقل شده بود، هماکنون در مرخصی است.
با اعلام خلع ید مالک خصوصی شرکت نیشکر هفتتپه و شادمانی کارگران، گزارشهایی از احضار، تهدید و ارعاب کارگران و احضار خانم فرزانه زیلابی، وکیل مدافع آنها و صدور حکم برای ایشان در این پرونده منتشر شده است.
«شاپور احسانیراد»، «ناهید خداجو»، «پروین محمدی»، «اعظم خضری جوادی (نسرین جوادی)»، «حیدر قربانی»، «جوانمیر مرادی»، «پیمان فرهنگیان»، «مازیار سیدنژاد»، «علی اسحاق»، «آرش جوهری»، «سجاد شکری»، «کامران ساختمانگر» و«سپیده قلیان» از جمله فعالانی هستند که هماکنون در حال سپری کردن احکام خود در زندانهای جمهوری اسلامی هستند.
«اسماعیل گرامی»، فعال کارگری بازنشسته نیز از روز ۱۴فروردینماه جاری تحت بازداشت موقت است. او هماکنون در زندان تهران بزرگ نگهداری میشود.
«مهران رئوف» هم فعال کارگری ایرانی-بریتانیایی است که از ۲۵ مهرماه ۱۳۹۹ توسط حفاظت اطلاعات سپاه در تهران بازداشت شده با وجود سپری شدن بیش از نُه ماه از دلایل بازداشت و اتهامات این فعال کارگری اطلاعی در دست نیست.
«علی نجاتی» کارگر بازنشسته و عضو سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه نیز محکوم به ۵ سال زندان شده؛ اما به صورت موقت آزاد است. علی نجاتی بابت هر دو پرونده قضایی خود در خردادماه ۱۳۹۹ مورد عفو قرار گرفته بود؛ ولی «فرزانه زیلابی»، وکیل او از لغو عفو این فعال کارگری خبر داد.
«رضا شهابی» عضو «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه» روز چهارشنبه هشتم اردیبهشت با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به مسوولان قضایی جمهوری اسلامی، از تهدید به قتل خود و خانوادهاش خبر داد
جامعه کارگری ایران در سال ۱۳۹۹ دستکم شاهد ۱۰۶ مورد احضار، بازداشت و اجرای حکم بوده است. کارنامه حکومت و دستگاههای امنیتی و قضایی در سال ۱۳۹۹ با صدور ۳۸۱ ماه زندان تعزیری و دو سال تبعید و دو حکم ۷۴ ضربه شلاق برای فعالان کارگری همراه است. این روش حکومت در مواجهه با فعالیتهای صنفی است.
اگرچه به نسبت سال ۱۳۹۸ که رکورد ۲۱۱ مورد بازداشت، هزار و ۸۵۲ ماه زندان و ۴۴۹ ضربه شلاق برای کارگران و فعالان کارگری و مدافعان حقوق آنها در ایران به ثبت رسید؛ اما علیرغم کاهش تعداد بازداشتها، در سال ۱۳۹۹ شاهد افزایش فشار بر کارگران زندانی و تبعید غیرقانونی آنها به زندانهای مختلف کشور و یا جابهجایی مکرر در بندهای مختلف زندانها بودهایم.
ظلم و ستم بر میلیونها کارگر و مزدبگیر
«جعفر عظیمزاده» دبیر هیاتمدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران با اشاره به جامعه ۱۶ میلیونی کارگران ایران، میگوید: «معتقدم صحبت از موانع فعالیت صنفی آنطور که باید و شاید، گویای آن ظلم و ستمی که در این مملکت بر میلیونها کارگر و مزدبگیر زحمتکش میشود، نیست. اینجا صحبت بر سر خشنترین شکل از سرکوب، به دلیل حداقلیترین و مسالمتآمیزترین شکل از فعالیت صنفی و مطالبهگری است. اینجا جنگ و کشمکش کارگران و مزدبگیران زحمتکش با حکومت بر سر بقا و نفس کشیدن است. در جمهوری اسلامی، خشنترین شکل از سیستم سرمایهداری حاکم است که حتی ذرهای از حقوق انسانی را برای میلیونها کارگر و انسان مزدبگیر زحمتکش به رسمیت نمیشناسد.»
غارت صندوقهای بازنشستگی
او به وضعیتی که کارگران شاغل و بازنشسته با آن روبهرو هستند؛ اشاره کرده و میگوید: «هیچ صندوق بازنشستگی در این کشور وجود ندارد که مورد چپاول قرار نگرفته باشد. هیچ رستهای از تولید و صنعت نیست که به ویرانه تبدیل نشده باشد. روزی نیست که دهها اعتصاب و اعتراض کارگری صورت نگیرد. میلیونها کارگر، بیکارند. میلیونها کارگر با حقوقی چندین برابر زیر خط فقر، تحت شدیدترین و غیرقابل تصورترین شکل استثمار، مشغول بهکارند. هیچ اعتراض کارگری نیست که امنیتی نشود و باعث ذرهای بهبود در شرایط کار و زیستشان شود. کارگران هیچ حقی در تعیین قیمت فروش کالایشان (نیروی کار) ندارند. به همین دلیل علاوه بر انجماد عملی حداقل مزد حداقل بگیران، هر ساله شورای عالی کار با باز کردن پرانتزی تحت عنوان حداقل مزد سایر سطوح (دریافتکنندگان حقوق بالاتر از حداقل با توجه به تخصص آنها) و اضافه کردن درصد کمتری به حقوق این دسته از کارگران، آنان را نیز به صف کارگران دارای دستمزد چندین برابر زیر خط فقر سوق میدهد.»
وضعیت شرکتهای پیمانکاری در مواجه با کارگران
دبیر هیاتمدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران درباره وضعیت شرکتهای پیمانکاری به ایران وایر میگوید: «در شرکتهای واسطهای و پیمانکاری متعلق به مافیای ثروت و قدرت در اغلب صنایع کشور منجمله صنایع بزرگی چون: نفت و گاز و پتروشیمی و فولاد و معادن، به طور فراقانونی در حال چپاول همین حداقلهای موجود تحمیل شده بر طبقه کارگر ایران هستند. در رابطه با مسائلی که بر شمردم، کتابها میشود نوشت. در جمعبندی بهنظرم، در شرایط حاضر، مسائل کارگران ایران بهطور عینی و خارج از اراده من و شما و یا هر تحلیلگر دیگری است. بهدلیل سیاست ضد کارگری دولت جمهوری اسلامی در ۴۳ سال گذشته و از سوی دیگر فروپاشی اقتصادی و نبود هیچ روزنهای، برای حتی ذرهای بهبود در زندگی میلیونها کارگر و انسان زحمتکش، در حال شیفت و گذر از مطالبهگری صنفی و یا شناخت موانع فعالیت صنفی و تلاش برای برداشتن آنها، به یک مصاف عظیم اجتماعی و طبقاتی است.»
تلاش برای آگاهیبخشی
علیرغم موانع و محدودیتهایی که جعفر عظیمزاده در گفتوگوی خود با ایران وایر به تشریح آنها پرداخت، از او درباره تلاشهایی که اتحادیه آزاد کارگران ایران و فعالان کارگری برای آگاهیبخشی به کارگران، نسبت به حقوق صنفی خود انجام داده است، جویا شدیم. او در پاسخ به فعالیت مشترک با سندیکاهای کارگری اشاره کرد و گفت: «اتحادیه آزاد کارگران ایران در این مسیر تنها نبوده است. تشکلها و نهادهای دیگری همچون سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفتتپه، کانونهای صنفی فرهنگیان در شهرهای مختلف، نهادها و تشکلهای دانشجویی، سندیکای کارگران فلزکار و مکانیک، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، انجمن صنفی کارگران برقوفلزکار کرمانشاه، کانون مدافعان حقوق کارگر و در سالهای اخیر تشکلها و نهادهای بازنشستگان، انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی، به ویژه در استان کردستان و شخصیتهایی همچون محمود صالحی و شیث امانی و دیگر محافل کارگری و حتی مهمتر؛ فعالان کارگری بینام و نشان در صنایع مختلف کشور و ... نقش بسزایی در آگاهیبخشی به کارگران و دیگر مزدبگیران ایفا کرده و منشا اثرات مهمی در جنبش کارگری و مدنی در ایران بودهاند.»
مهمترین دستاورد
به گفته این فعال کارگری مهمترین دستاورد این تشکلها و نهادها و منجمله اتحادیه آزاد کارگران ایران؛ «علیرغم هزینههای سنگین از قبیل زندان و اخراج و ... گذر از ممنوعیتهایی همچون ممنوعیت اعتصاب و تجمع و اعتراض، تشکلخواهی، نهادینه کردن اول ماه مه و در یک کلام شکستن سد سرکوب و ممنوعیتهای حاکم بوده است.»
او آگاهیبخشی را «فعالیت اجتماعی-تاریخی انسانها (پراتیک اجتماعی) برای دفاع از حقوق انسانی در میان هر لایه و طبقه اجتماعی» دانسته و افزود: «به این معنا باید بگویم که بدون وجود این تشکلها و نهادها و شخصیتها، چه بسا که ما امروز با جامعهای منکوبتر و مقهور قدرت حاکم در ایران مواجه بودیم. ولی بیاغراق، امروز با چنین جامعهای در ایران مواجه نیستیم. بلکه با جامعهای مواجه هستیم که سیمای هر روزهاش، اعتراض و تجمع و حقخواهی است.»
به باور این فعال کارگری: «حکومت علیرغم بهکارگیری خشنترین اشکال سرکوب، نتواسته در مقابل جوشش اعتراضات اجتماعی سد غیرقابل نفوذی ایجاد کند. حتا قادر نشده جلوی شکوفایی مدنیت و برابریخواهی و رشد معطوف به ایجاد یک جامعه تشنه انسانیت و رفاه و مدرنیزم در ایران را بگیرد. چنین وضعیتی در هر جامعهای از نظر من یک پیشروی مهم تاریخی است. من خوشبینم.»
مطالب مرتبط:
بیخبری از مهران رئوف، فعال کارگری دوتابعیتی
دو فعال کارگری در سقز به زندان محکوم شدند
اعتراض به انتقال جعفر عظیمزاده به رجاییشهر؛ بیانیه جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر