آتوسا ایرانمهر، شهروندخبرنگار، تهران
داستان تراجنسیتیها و ترنسسکشوالهای فوتبالیست و ورزشکار ایران، پروندهای خاکستری در بایگانی خاطرات فوتبال ایران است. قفسهای مهر و موم شده که نباید نزدیک به آن شد. قفلهایش کلیدهایی دارد به نام افترا، تهمت، توهین، انگ و حتی مصلحت نظام که شما را از بازخوانیاش منع میکنند.
این نخستین واکاوی تاریخ تراجنستیهایی است که در تیمهای فوتبال زنان، به دنبال بخشی از هویت و حق خود گشتند. داستان سوءاستفادهها و تهدیدها و حتی عشق ورزیدنها.
****
سال ۱۳۷۵ با شروع فوتبال داخل سالن برای زنان ایرانی، فرصتی کوچک، مانند دری که از یک زندان به روی باغستانی نیمه باز شده است؛ برای «تراجنسیتیها» یعنی افرادی که جنسیت نسبت داده شده به آنها در زمان تولد با هویت جنسیتی که خود را با آن تعریف می کنند متفاوت است، در فوتبال ایران مهیا شد تا خود را وارد فوتسال زنان ایران کنند. اما چون کسی اطلاعات و شناختی از این قشر جامعه نداشت، آنها را «مرد» خواندند. نخستین صدای اعتراض از دخترانی شنیده شد که میگفتند چرا ما هر چه میدویم و تمرین میکنیم به پای اینها نمیرسیم؛ «اینها برای خود مردی هستند!»
یکی از مربیان پیشکسوت که اکنون هیچ فعالیتی در حوزه فوتبال و فوتسال زنان ایران ندارد، به «ایران وایر» از آغازین روزهای راهاندازی فوتسال دختران در ایران میگوید: «سال ۱۳۸۱ با تشکیل اولین تیم ملی فوتسال تعداد زیادی از بازیکنان ترنس وارد این رشته شدند. ما آن زمان نه شناختی از آنها داشتیم و نه واقعا با موضوع ترنسها و زندگیشان آشنا بودیم. ما فقط خوشحال بودیم که بازیکنانی داریم که همچون مردان میدوند، قدرت بدنی بالایی دارند و عملکردشان در تمرین و زمین مسابقه خوب است. مربیانی را میشناختم که برای موفقیت بیشتر، سراغ این بازیکنان میرفتند. واقعا هم اطلاعی نداشتند که آنها تراجنسیتی هستند.»
با گذشت چند سال از ورود فوتبال و فوتسال زنان که حاصل تلاش شخصی «خدیجه سپنجی»، اولین نایبرییس بخش زنان فدراسیون فوتبال بود، این موضوع آرام آرام به صورت درگوشی بین مدیران و مربیان مطرح شد: «هیس؛ آنها دختر نیستند.»
اما خدیجه سپنجی اجازه نداد صدای این زمزمهها به جایی برسد. مهمترین اقدام خانم سپنجی برای راهاندازی فوتسال زنان ایران، جلب نظر علمای تشیع در قم و اخذ رضایت مکتوب چندین مرجع تقلید بود. او به خوبی میدانست که بیرون آمدن چنین خبری در نخستین ماههای راهاندازی فوتسال زنان، تمامی فتواهای علما را باطل خواهد کرد.
به همین دلیل بین دو انتخاب حضور مسکوت ترنسها در تمرینات دختران و رسانهای شدن خبر حضور آنان در لیگ زنان، اولی را انتخاب کرد.
اما نخستین جنجال و واکنش سال ۱۳۸۸ ثبت شد. خبر رسید که «محمد مرتضوینژاد» مدیرعامل تیم فوتسال دختران «شن سا» اراک، یک دل نه صد دل، عاشق یکی از بازیکنان تیمش شده است. اما نه راه پیش داشت و نه راه پس.
بازیکنان و مربیان تیم میدانستند که همان بازیکن، به «زمرد»، دروازهبان تیم عشق میورزد. این آغاز یک جنگ قدرت بین مدیرعامل و دروازهبان تیمی شد که رقیب عشقی به حساب میآمد.
بنابراین سال ۱۳۸۸ محمد مرتضوینژاد که هنوز هم دستی در فوتسال کشور دارد، برای اولین بار از حضور بازیکنان ترنسسکشوال و همجنسگرا در فوتسال زنان ایران پرده برداشت.
او در نامهای خطاب به «علی کفاشیان» رییس وقت فدراسیون فوتبال ایران از آنچه «راز حضور» تراجنسیتیها در فوتبال زنان میخواند، پرده برداشت. در نامهاش نوشته بود که بیا و صدای «بم» بازیکنان را بشنو، بیا و قدرت جسمانی و عضلههای مردانه بازیکنانی را ببین که در تیم دختران بازی میکنند. گفته بود میان بازیکنان، «مفسدههایی» هست که فعلا از آن نمیگوید.
این «فعلا» تا زمان دیدن واکنش علی کفاشیان اعتبار داشت. خودش پیش از آنکه رییس فدراسیون دست به کار شود، زمرد را از تیمش اخراج کرد تا یک رقیب را از میدان به در کرده باشد.
به همین جا بسنده نکرد. یک هفته بعد نام هشت بازیکن در لیست خروجی تیمش قرار گرفت. این بار با صراحت اعلام کرد که آنها دختر نبودند. نام تعدادی از آن دختران به یاد مانده است: «بیان محمودی»، «مریم رحیمی»، «زمرد سلیمانی»، «زهره کودایی»، «زهره زمانی» و «هاجر شاه ملک پور»
علی کفاشیان بلافاصله دستور میدهد نمایندهای از کمیته زنان فدراسیون فوتبال و کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال به پرونده ورود کنند.
«مجتبی شریفی» رییس وقت کمیته انضباطی درباره حضور تراجنسیتیها در لیگ فوتبال زنان نخستین اظهار نظر رسمی را به زبان آورد: «تاکنون در کمیته انضباطی به طور مصداقی با مورد احراز شدهای برخورد نکردیم.» او در عین حال وجود ترنسها را در فوتبال زنان به صورت کامل رد نکرده بود.
«فریده شجاعی» نایبرییس وقت زنان فدراسیون اما حضور تراجنسیتیها را در فوتبال زنان به شدت تکذیب کرد و گفت: «در همه تیمها این حرف و حدیثها وجود دارد. برخی هورمونها در بعضی بازیکنان وجود دارد. برای برخی بیشتر است و برای برخی هم کمتر. ولی دلیل نمی شود که آنها مرد باشند.»
او آن زمان یکی از مربیان لیگ را عامل تحریک محمد مرتضوینژاد مدیر عامل باشگاه شن سا برای طرح این مساله دانسته بود.
حالا میدانیم منظور او «مهناز امیرشقاقی» بود. مهناز امیرشقاقی یکی از مهندسین طرح تحریم و خروج تراجنسیتیها از فوتبال زنان ایران شد. او همان سالها در گفتوگو با خبرنگاری، مصرانه درخواست کرد که نامش فاش نشود و از قول او صرفا با عنوان «یک منبع آگاه» در رسانههای ایران نوشتند: «مگر میشود بازیکنانی داشت قوی هیکل، با سرعت بسیار بالا، با صدای بم و ظاهری شبیه به مردان را که فقط شبیه به دختران روسری سر میکنند. این کار کمیته بانوان خیانت به دیگر بازیکنان است و ممکن است عواقب بدی را در پی داشته باشد. متاسفانه سایر بازیکنان شاغل در لیگ برای اینکه فاصله خود را با این بازیکن کم کنند با اطلاع مربیان خود، از قرصهایی استفاده میکنند که به تدریج روی اندام آنها اثر میگذارد.»
اظهارات مهناز امیرشقاقی، وقتی با پیگیریهای مدیرعامل این باشگاه همراه شد، ترسی را به جان دختران، ترنسسکشوالها و ترنسها ورزش ایران انداخت.
فاجعه را اظهارات «شهرزاد مظفر» با جملاتش رقم زد. مربی محبوب فوتبال زنان ایران در واکنش به احتمال حضور تراجنسیتیها در فوتبال زنان به رسانهها گفت: «من به پاکی بازیکنان ایمان دارم. فوتبال زنان آن قدر بیارزش است كه به خاطر دعواهای شخصی مسائل كذب را وارد آن كنيم.»
تراجنسیتیها و ترنسسکشوالها، ناپاک خوانده شدند. کمیتهای مسئول رسیدگی به احتمال حضور آنها در بین زنان شد و برچسب «همجنسگرایی» به عنوان یک «انگ» به دختران فوتبالیست خورد.
سال ۱۳۸۷ در بازی های مقدماتی آسیا، کمیته پزشکی AFC از بازی کردن سه بازیکن تیم ملی زنان ایران جلوگیری کرد. کنفدراسیون فوتبال آسیا معتقد بود که این سه بازیکن، نه همجنسگرا که ترنسسکشوال هستند. واکنش فدراسیون فوتبال چه بود؟ کتمان خبر و تهدید رسانهها برای فاش نشدن آن.
اندکی گذشت و در مسابقات قهرمانی غرب آسیا سال به سال ۱۳۹۰ تیم زنان ایران نایبقهرمان شد. «مریم رحیمی» با عملکرد درخشانش در این مسابقات بهترین بازیکن تورنمنت لقب گرفت. او در بازی برابر اردن ستاره بیبدیل میدان بود. یک هتتریک در کارنامهاش ثبت کرد تا تبدیل به تیتر یک روزنامههای اردن شود. اما تیتر این بود: «خانم گل آسیا مرد است!»
البته این تیتر اردنیها با قضاوت از روی بازی خوب و دوندگی بالای مریم رحیمی بود. تیتری جنسیتزده که اشاره به قدرت و تواناییهای بیشتر مردان داشت، نه اینکه مریم را مرد یا ترنس نامیده باشند.
یکی از مربیان شاغل آن روزهای فوتبال زنان ایران به «ایران وایر» می گوید: «این حمله اردنیها به مریم رحیمی بسیار تحقیرآمیز بود. اما واکنش وزارت ورزش ایران کار را بدتر کرد. وزارت ورزش به شدت به این موضوع حساس شد و به حراست فشار آورد تا هر چه سریعتر مشکل حضور مردان در فوتبال زنان را حل کند.» این مربی میگوید حتی تاکید به حضور ترنس هم نداشتند و میگفتند مردان در لیگ و تیم ملی زنان بازی میکنند.
سرانجام زمستان ۱۳۹۲ حراست فدراسیون فوتبال که ماهها به دنبال جمعآوری اطلاعات از ترنسسکشوالهای فوتبال زنان بود، در یک اقدام سرکوبگرانه ۶۰ نفر شامل، مربی، بازیکن، کارمند فدراسیون و شاغلین در فوتبال و فوتسال زنان را فراخواند. برخی مانند «مریم ایراندوست» اخراج شدند، برخی مانند شهرزاد مظفر را مجبور به استعفا کردند و عده زیادی مانند «غزال سرشار»، «فاطمه علیپور»، «فرشته کریمی»، «نیلوفر اردلان»، «بیان محمودی» و «مریم رحیمی» هم برای ارائه توضیحات ماهها به حراست رفت و آمد میکردند.
در فدراسیون هیچ مقامی پاسخگوی اینکه چرا برخی اخراج و برخی بازخواست میشوند، نبود. اما سه سال بعد «احمد هاشمیان»، رییس وقت کمیته پزشکی در گفتوگو با ایسنا حرفهای جدیدی زد. او درباره ماجرای محرومیت هفت زن فوتبالیست به دلیل مشکلات پزشکی گفت: «تاکید میکنم که در هفت مورد شناسایی شده تنها ابهام در جنسیت مطرح بوده و هیچیک از آن موارد، جنس مذکر نبودهاند. به همین دلیل هم پس از مداخلات پزشکی به تیمهای خود بازگشتهاند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر