گرایش به «تکفرزندی» و «بیفرزندی» در میان خانوادههای مذهبی در ایران بسیار کمرنگ است و اغلب آنها خواستار داشتن دستکم دو فرزند هستند. تمایل به فرزندآوری در میان این خانوادهها بسته به این که زنان چادری باشند یا مانتویی یا اختیاردار نوع پوشش خود باشند یا نه هم متفاوت و متغیر است.
تحقیق تازهای در آخرین شماره فصلنامه علمی «مطالعات فرهنگ ـ ارتباطات» به این موضوع پرداخته است.
***
تمایل به فرزندآوری در خانوادههای مذهبی نیز که مردان موافق اشتغال همسران خود هستند، متفاوت از خانوادههایی است که زنان اجازه کار خارج از خانه را ندارند.
این گرایش در مردان و زنان مذهبی (شیعیان و اهل سنت) کمابیش یکسان و مشابه است و تمایل به داشتن خانواده پراولاد در میان آنها نیز برجسته است، اما مشکلات اقتصادی و وضعیت وخیم معیشتی مانع از تحقق این خواسته بسیاری از خانوادههاست.
آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، هم در سالهای اخیر بارها این خانوادهها را تشویق به فرزندآوری کرده است، اما آمارها میگویند بر خلاف این خواسته، نرخ رشد جمعیت در ایران وضعیت خوبی ندارد.
خانوادههای مذهبی از زمانی که خامنهای این درخواست را مطرح کرد در شبکههای اجتماعی به شدت تبلیغ فرزندآوری کردند، اما کمپین آنها در فضای مجازی بر خلاف اعتقاد و باور آنها تا کنون شکست خورده است.
تحقیق تازهای که در آخرین شماره فصلنامه علمی مطالعات فرهنگ ـ ارتباطات با عنوان «تحلیل جامعهشناختی تمایلات باروری و تعلقات مذهبی در ایران» منتشر شده است، این گرایش را تایید میکند.
این تحقیق تلاش کرده است تا نقش شرایط و ویژگیهای اقتصادیـاجتماعی گوناگون بر تمایلات خانوادههای مذهبی (شیعیان و اهل سنت) در خصوص فرزندآوری را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
در این تحقیق از چهار هزار و ۲۶۷ مرد و زن ساکن اسفراین، اهواز، بابلسر، بجنورد، خرمآباد، سقز، کامیاران، گنبدکاووس، محمودآباد و همدان در مورد این عوامل پرسش شده است.
نخستین یافته این تحقیق میگوید فرزندآوری در میان این خانوادهها تا حدودی تحت تاثیر تعلقات مذهبی آنهاست و این عامل در میان اهل سنت حدود ۴۰ درصد و در میان شیعیان حدود ۳۰ درصد است.
عامل محل سکونت
در این تحقیق متغیر محل سکونت دارای تاثیر تعیینکنندهای بر مناسبات بین تعلقات مذهبی و تمایلات باروری اعلام شده است؛ به این معنا که در هر یک از گروههای مذهبی، میزان تمایل به «فرزندآوری زیاد» بین روستاییان بیش از شهرنشینان است.
در نقاط شهری و نقاط روستایی میزان تمایل به فرزندآوری زیاد (خانواده سه فرزندی و بیشتر) است و کماکان در جمعیت سنیمذهب بیشتر و برجستهتر از جمعیت شیعیمذهب است.
بر اساس یافتههای این تحقیق، بالاترین میزان تمایل به فرزندآوری زیاد مربوط به جمعیت سنیمذهب روستانشین است، به طوری که نیمی از آنها خواهان داشتن بیش از سه فرزند هستند، در حالی که کمترین میزان آن مربوط به جمعیت شیعیمذهب شهرنشین است.
عامل سواد و تاهل
تجزیه وتحلیلهای این تحقیق نشان میدهد به موازات افزایش سطح تحصیلات، میزان نگرش مثبت گروههای مذهبی نسبت به سیاست افزایش موالید کاهش مییابد.
به طور مثال، بالاترین میزان نگرش مثبت نسبت به سیاست افزایش موالید بین بیسوادان و کمسوادان مشاهده میشود، به طوری که دوسوم بیسوادان سنیمذهب و دوپنجم بیسوادان شیعه دارای نگرش مثبت نسبت به سیاست افزایش موالید هستند.
میزان نگرش مثبت نسبت به سیاست افزایش موالید بین بیسوادان سنیمذهب هم بیش از سه برابر میزان آن بین تحصیلکردگان سنیمذهب است.
در میان شیعیان نیز این تفاوت بین بیسوادان و تحصیلکردگان دانشگاهی بیش از دو برابر است.
وضعیت تاهل گروههای مذهبی نیز تا حدودی بر رویکرد آنها نسبت به سیاست افزایش موالید تاثیرگذار است. به این معنا که متاهلین تا حدودی بیش از مجردها دارای نگرش مثبت نسبت به سیاست افزایش موالید هستند.
این تحقیق میگوید دوپنجم متاهلین و تنها یکسوم مجردهای اهل سنت دارای نگرش مثبت نسبت به سیاست افزایش موالید هستند.
عامل نگرش مذهبی و جنسیتی
مطابق نتایج تجزیه وتحلیلهای این تحقیق هر چه بر شدت و قوت دینداری افزوده میشود، تمایل به فرزندآوری زیاد نیز رو به افزایش میگذارد.
بیشترین میزان تمایل به «فرزندآوری زیاد» متعلق به افراد دارای بالاترین سطح دینداری است، اما همزمان با کاهش سطح دینداری، میزان تمایل به خانواده پراولاد نیز روند نزولی را طی میکند.
این تحقیق میگوید که تمایل به فرزندآوری زیاد و خانواده پراولاد بین کسانی بیشتر رواج دارد که خواهان نوع حجاب کامل و پوشیدهتر مانند چادر هستند.
به عنوان مثال، بیش از نیمی از کسانی که پوشش چادر را به عنوان نوع حجاب و پوشش زنان میدانند، خواهان «خانواده سه فرزندی و بالاتر» هستند.
بر عکس، هرچه نگرش افراد به سوی انواع ملایمتر حجاب و پوشش زنان مانند مقنعه و روسری سوق مییابد، میزان تمایل به خانواده پراولاد و فرزندآوری زیاد نیز به تدریج رو به کاهش میگذارد.
این الگو و روند در هر دو گروه مذهبی مشاهده میشود، اما این الگو و روند در گروه شیعیمذهب به مراتب برجستهتر و نمایانتر به نظر میرسد به طوری که میزان تمایل به فرزندآوری زیاد و خانواده پراولاد بین کسانی که به حجاب و پوشش «مقنعه» و «روسری» معتقدند به ترتیب به یکسوم و یکپنجم تنزل پیدا میکند.
آنطور که در این تحقیق آمده تمایلات باروری گروههای مذهبی تحت تاثیر نحوه نگرش آنها درباره تصمیمگیری زنان نسبت به نوع حجاب و پوشش خودشان است.
یافتههای این تحقیق میگویند که بیشترین تمایل به فرزندآوری زیاد و خانواده پراولاد متعلق به کسانی است که با چنین تصمیمگیریای کاملا مخالف هستند، در حالی که هر چه نگرش افراد نسبت به چنین تصمیمگیریای مثبتتر و قویتر باشد، از میزان تمایل آنها به فرزندآوری زیاد و خانواده پراولاد کاسته میشود.
نگرش جنسیتی گروههای مذهبی نیز دارای تاثیرات تعیینکنندهای بر رویکرد آنها نسبت به سیاست افزایش موالید است. بیشترین میزان نگرش مثبت به سیاست افزایش موالید بین آن دسته از گروههای مذهبی مشاهده میشود که دارای نگرش جنسیتی سنتی و محافظهکارانه هستند.
بر عکس، هرچه از شدت و قوت این نگرش سنتی و محافظهکارانه کاسته میشود و به سوی نگرش غیرسنتی و مدرن سوق مییابد، میزان نگرش مثبت به سیاست افزایش موالید کمرنگتر و ضعیفتر میشود.
دیگر تجزیه و تحلیلهای این تحقیق نشان میدهند که نحوه نگرش گروههای مذهبی نسبت به اشتغال زنان دارای تاثیرات تعیینکنندهای بر روی تمایلات فرزندآوری آنها است، به این معنا که هر چه از شدت و قوت نگرش مثبت آنها به اشتغال زنان کاسته میشود، تمایل آنها به فرزندآوری زیاد و خانواده پراولاد رو به افزایش میگذارد.
نتایج این تحقیق نشان میدهند که تنها یکسوم افراد سنیمذهب که با اشتغال زنان «کاملا موافق» هستند، خواهان «خانواده سه فرزندی و بالاتر» هستند، در حالی که بیش از نیمی از آنها که با اشتغال زنان «مخالف» و «کاملا مخالف» هستند، تمایل به «خانواده سه فرزندی و بالاتر» دارند.
در این تحقیق همچنین آمده است که در هر دو گروه مذهبی مورد مطالعه، کسانی که دارای نگرش مثبتتر و قویتری نسبت به «الگوی سنتی مرد، نانآور خانوار» هستند، بیش از سایرین خواهان فرزندآوری زیاد و خانواده پراولاد هستند.
یافتههای کلی و مقدماتی این تحقیق در خصوص مناسبات بین تعلقات مذهبی و تمایلات باروری را میتوان در چند نکته زیر خلاصه کرد:
اول، هیچیک از گروههای مذهبی تمایلی به «بیفرزندی» ندارند.
دوم، میزان تمایل به «تکفرزندی» نیز بسیار اندک است.
سوم، بیشترین تمایل گروههای مذهبی به «دو فرزندی» است.
چهارم، تفاوت بین گروههای مذهبی از دیدگاه تمایل به الگوی «سه فرزند و بیشتر» برجستهتر و مشهودتر است.
در نهایت یافتههای این بخش از تحقیق نیز مبین نوعی همگرایی و همسویی جنسیتی بین گروههای مذهبی است، بدین معنا که مردان و زنان در هر یک از گروههای مذهبی دارای تمایلات فرزندآوری کمابیش یکسان و مشابه همدیگر هستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر