ثریا یاراحمدی، شهروندخبرنگار- کرمان
شهرت این منطقه و روستا در یک دهه گذشته نه به خاطر نخلستانهای خرما و باغهای بزرگ مرکباتش است، نه به خاطر دشتهای زیبا و وسیع و تپههای مورد علاقهاش برای کوهنوردان، بلکه مدیون یک کتابخانه کوچک است؛ کتابخانه «فاطمهها» در روستای «دهکهان».
آوازه این کتابخانه را حالا خیلیها شنیده و برای تجهیز آن کمک کردهاند. اما یکی از جالبترین کمکها به تجهیز این کتابخانه را زنان روستای دهکهان انجام دادهاند. آنها با بافتن و فروش «سبدهای بیبی»، ۱۵ کمد و قفسه خریدند تا کتابهای اهدایی که روی زمین مانده بودند، در قفسهها چیده شوند و نظم بگیرند؛ زنانی که حالا خودشان در کتابخانه فاطمهها عضویت دارند.
***
روستای دهکهان که مدت کوتاهی است «باغشهر» دهکهان نیز صدایش میزنند، در ۴۰ کیلومتری جنوب شهرستان کهنوج و در ۳۸۰ کیلومتری مرکز استان کرمان واقع شده است.
«علی اکبر» از اهالی روستا در مورد راهاندازی کتابخانه فاطمهها میگوید: «بانی این کتابخانه، "فرزاد میرشکاری"، همسایه خانه پدریام بود که همسن و سال هستیم. فکر میکنم الان در کرمان زندگی میکند. جزو معدود لیسانسههای روستای ما بود و به عنوان معلم در مدرسه روستا کار میکرد. روز اول که فکر تاسیس کتابخانه در روستا پیچید، خیلیها مسخرهاش کردند. یادم هست که میگفتند کتابخانه در روستای ما حکایت کسی است که نان ندارد بخورد و تُرُب میخورد که اشتهایش زیاد شود! تقریبا هیچ کس از او حمایتی نکرد. اما خودش چون به کارش باور کامل داشت، با سختی این کتابخانه را با کتابهای شخصی خود و چند تا از آشنایانش که از تهران برایش فرستاده بودند، در یک مغازه متروکه راه انداخت.»
او توضیح میدهد: «فکر میکنم سال ۱۳۸۹ بود که کتابخانه افتتاح شد و تا یک سال تنها سه عضو داشت که سه دختر نوجوان بودند و هر سه "فاطمه" نام داشتند. واقعا عاشق کتاب بودند. در روستا همه چیز به صورت سینه به سینه منتقل میشود و این روش اطلاع رسانی همیشه بیشترین تاثیر را دارد. تاثیر عشق این بچهها به کتاب و کتابخوانی و کار بزرگ فرزاد، آن اتفاقی را که باید میانداخت، انداخت. سال ۱۳۹۳ روستای ما به واسطه همین کتابخانه، جهانی شد. از طرف "یونیسف" به عنوان روستای "دوستدار کتاب انتخاب شد و الان ۵۰۰ نفر عضو و کلی کتاب دارد.
دهکهان به معنای ده کهن و قدیمی، دارای مرکبات شیرین است و به ویژه پرتقال آن بسیار شهرت دارد. شغل اکثر مردم روستا باغداری است ولی خشکسالیهای ۲۰ سال اخیر حسابی کسب و کارشان را کساد کرده است. به همین دلیل طی این سالها تعداد زیادی از اهالی روستا به بندرعباس و شهرهای مجاور کوچ کردهاند. با این حال، هنوز چهار هزار نفر جمعیت دارد.
«صبا» ساکن کرمان، از افرادی که کتابخانه فاطمهها را از طریق فضای مجازی شناخته و برای تجهیز آن چندباری به دهکهان رفته است، میگوید: «این کتابخانه یک جوری همه زنان روستا را هم به وجد آورده است. آنها برای خرید قفسه و کمد کتابخانه، سبد حصیری بافتند و فروختند و با بخشی از درآمد فروش، پول کمدها را پرداختند. خودشان واقعا ذوق زده بودند.»
سبدهایی که توسط زنان دهکهان بافته میشوند، «سبد بیبی» نام دارند چون این سبدها را بیشتر مادربزرگهای روستا میبافند و بافت آن را به دخترها و نوههایشان یاد میدهند.
صبا میگوید: «این سبدها را از برگ درخت خرما میبافند. خیلی نرم و لطیف است و در سایزهای مختلفی تولید میشود.»
در سایت «روستاتیش» که محصولات روستاییان بدون واسطه به فروش میرسد، سبدهای بیبی بین ۴۵ تا ۱۲۰ هزار تومان قیمت دارند و هرچه اندازه سبدها بزرگتر میشود، قیمت هم بالاتر میرود.
سایت روستاتیش سبدهای بیبی را برای تامین پروژه تجهیز کتابخانه فاطمهها معرفی کرد؛ پروژهای که هزینهاش به طور کامل از بخشی از سود همین سبدها تامین شده است اما سبدهای بیبی هنوز مشتری دارند و به فروش میرسند.
صبا میگوید: «این کار دو سر خیر بود. زنان روستا واقعا از فروش و معرفی محصولاتشان خوشحال هستند. از این سبدها به عنوان دکور منازل هم میتوان استفاده کرد و طرفدار زیادی دارند.»
صبا معتقد است بچههای روستای دهکهان هم به واسطه برنامههای کتابخانه، از دیگر بچههای روستاهای اطراف اجتماعیتر هستند: «کتابخانه فاطمهها به یک مکان فرهنگی تبدیل شده است. بچهها با ادبیات، شعر، دنیای قصه و نقاشی و فیلم آشنا میشوند و همه اینها در روابط اجتماعی آنها تاثیرگذار هستند. یک نوع رقابت قشنگ و سالم برای یادگیری بین آنها شکل گرفته و روستا به واسطه همین کتابخانه دیده شده است و همه اهالی روستا خوشحال هستند. میگویند روستای ما دیگر جهانی است. کتابخانه یک نوع پاتوق فرهنگی برای آنها شده است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر