فصلنامه «سیاست»، وابسته به «دانشگاه تهران» در تازهترین شماره خود تحقیقی در مورد ریشههای مهاجرت شهروندان افغانستان به ایران منتشر کرده است. این تحقیق میگوید سیاستهای دولتی در ایران درباره ضرورت خروج افغانها از کشور و محدود کردن آنها، این مهاجران را آسیبپذیر کرده است.
***
چرا شهروندان افغانستان سالها است خانه و کاشانه خود را ترک میکنند و رنج مهاجرت قانونی و غیرقانونی را به جان میخرند تا ساکن ایران، ترکیه و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی شوند؟
این مهاجران یا پناهجویان با تهدیدها، فشارها و اتفاقات زیادی مواجه هستند و حتی پس از سکونت در کشور مقصد، راهی طول و دراز برای ساختن یک زندگی عادی پیشرو دارند. یکی از همین کشورها، ایران است.
آمارها میگویند مهارجران افغانستانی بیش از ۸۰ درصد جمعیت مهاجران در ایران را تشکیل میدهند و بیشتر بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸ راهی شهرهای مختلف ایران شدهاند.
البته در سالهای اخیر در پی گرانی کالا و خدمات، افزایش ارزش انواع ارز و همنطور شیوع ویروس کرونا و تشدید سیاستهای ضدمهاجرتی مقامهای ایران، روند مهاجرت افغانستانیها به ایران کاهش محسوسی داشته است.
فصلنامه سیاست، وابسته به دانشگاه تهران در تازهترین شماره خود تحقیقی در مورد ریشههای مهاجرت افغانستانیها به ایران منتشر کرده و آخرین وضعیت این مهاجران در شهرهای ایران را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
این تحقیق سه عامل اصلی داخلی، منطقهای و بینالمللی را علت مهاجرت افغانستانیها برشمرده و در تشریح جزییات عامل داخلی نوشته است که آنها در کشور خود با «ناامنی»، «خشکسالی»، «فشار جمعیتی»، «جنگ داخلی»، «فقدان زیرساخت»، «درآمد اندک» و «ناکارآمدی» دست و پنجه نرم میکنند.
مجموع این عوامل هم باعث شدهاند که سن امید به زندگی در این کشور ۴۳ باشد، در حالی که سن امید در ایران ۷۳ سال است.
این تحقیق اضافه کرده است که حضور قدرتهای خارجی در این کشور و برخی مناسبات منطقهای مبتنی بر نفوذ و قدرت، از دیگر عوامل اصلی مهاجرت گسترده افغانستانیها از سال ۱۳۵۲ به این سو بوده است؛ سالی که شوروی در این کشور حضور بسیار پررنگی یافت.
در بخش دیگری از این تحقیق آمده است پس از فروپاشی شوروی بود که مشکلات افغانستانیها وارد مرحلهای تازه شد و با پراکنده شدن ساختار قدرت در این کشور، ناامنیها آغاز و به تبع آن، نخستین مهاجرتهای گسترده به کشورهای همسایه آغاز شد.
مهاجرت افغانستانیها که از سال ۱۳۴۹ به تدریج به ایران آغاز شده بود، از سال ۱۳۵۷ و در پی کودتا و تشدید دخالت نظامی شوروی در این کشور گسترش یافت و به تعداد افغانستانیهایی که هر روز راهی ایران و ساکن شهرهای مختلف میشدند، افزوده شد.
این تحقیق میگوید پس از فروپاشی حکومت کمونیستی افغانستان در سال ۱۳۷۰، بسیاری از مهاجران این کشور که در ایران ساکن شده و صاحب خانه و کاشانه و موقعیت قابل قبولی شده بودند، حاضر نشدند به کشور خود بازگردند و در ایران ماندگار شدند.
بخش دیگری از این تحقیق به بررسی وضعیت افغانستانیهای مهاجر نسل اول و نسل دومی پرداخته است که در ایران متولد و بزرگ شدهاند.
آنطور که در این تحقیق آمده است، افغانستانیهای نسل دوم نسبت به پدران و مادران خود از سطح سواد بالاتری برخوردار هستند و تخصص بیشتری هم نسبت به نسل اول دارند. همین مساله نیز باعث شده است که ارتباط آنها با ایرانیها بیشتر باشد.
این تحقیق همچنین نشان داده که ارتباط افغانستانیهای ساکن زاهدان با ایرانیها بیشتر از افغانستانیهای ساکن شهرهایی مثل تهران بوده است.
آنطور که این تحقیق نوشته است، ۷۷ درصد افغانستانیهای در ایران در بخش خدمات مشغول به کار هستند و اغلب آنها مستاجرند و صاحب ملک نیستند.
ترکیب قومیتی افغانستانیهای مهاجر در ایران نیز به این ترتیب است: تاجیکها با ۲۰.۲۲ درصد، هزارهها با ۱۸.۶۶ درصد، پشتوها با ۶.۶۳ درصد و مابقی قومیتها با ۵۰.۴۵ درصد.
این تحقیق همچنین میگوید بیش از ۹۳ درصد افغانهای ساکن ایران به طور غیرقانونی از مرزها وارد و در شهرهای مختلف ایران ساکن شدهاند.
این تحقیق به نقل از پلیس نوشته است که ۱۳ درصد قتلها در ایران را اتباع خارجی مرتکب میشوند و ۶۹ درصد کودکان کار هم به جامعه مهاجران تعلق دارند.
دادههای این تحقیق همچنین میگویند ۴۷.۸ درصد افغانستانیها به واسطه داشتن همسر ایرانی، خو گرفتن با جامعه ایران، تحصیل و نبود امکانات در افغانستان، حاضر نیستند به کشور خود بازگردند.
بیشتر مهاجران در ایران را هم گروه مردان تشکیل دادهاند و دادهها حاکی از آن هستند که یکسوم مهاجران در استان تهران ساکن شدهاند.
در بخش دیگری از این تحقیق، وضعیت داخلی افغانستان از نظر اقتصادی، اجتماعی و امنیتی مورد بررسی قرار گرفته و آمده است که وضعیت این شاخصها به گونهای نیست که افغانستانیهای ساکن ایران را تشویق به بازگشت کنند.
این تحقیق همچنین نوشته سیاستهای دولتی در ایران درباره ضرورت خروج افغانستانیها از کشور و ایجاد محدودیتهای فراوان برای آنها، وضعیت عمومی آنها را در ایران آسیبپذیرتر کرده است.
آنطور که این تحقیق دانشگاهی میگوید، این وضعیت باعث شده است که امکان ارتقا و تقویت انطباق افغانستانیها با جامعه ایران بسیار ضعیفتر شود که این مساله میتواند منجر به تشدید ناهنجاریها و کجرویهای اجتماعی و گسترش پدیده حاشیهنشینی در کلانشهرها شود.
آسیبهای اجتماعی ناشی از حضور مهاجران غیرقانونی در هر جامعهای البته واقعیتی انکارناپذیر است که جامعه ایران نیز مصون از این پدیده نیست. اما در پی تغییر سیاست دولت ایران در خصوص این دسته از مهاجران و تلاش برای اخراج آنها، سالها است که در گزارشها و تحقیقات رسمی درباره آسیبهای همهجانبه ادامه حضور آنها در جامعه ایران بحث میشود.
در این میان، یک تحقیق ادعا کرده که حضور «اتباع بیگانه»، امنیت ملی در ایران را به خطر انداخته و تحقیقی دیگر مدعی شده که نرخ بیکاری در ایران را افزایش داده است.
تحقیقات دیگری درباره نگرش مردم ایران نسبت به افغانستانیها در برخی فصلنامههای دانشگاهی و پژوهشی در این سالها منتشر شده است که نشان میدهند مردم ایران دیدگاه چندان مثبتی نسبت به حضور همسایه شرقی کشورشان در محل زندگی خود ندارند.
فارغ از این که نتایج این تحقیقات چه چیزی را نشان میدهند یا چه تصویری از این مهاجران بازسازی میکنند، واقعیت زندگی این دسته از مهاجران این است که آنها هر روز با تبعیضها، ناعدالتیها و فشارهای پیدا و پنهان در جامعه ایران دست و پنجه نرم میکنند؛ واقعیتی که در سالهای اخیر خود را در قالب اعزام اجباری گروهی از افغانستانیهای مقیم ایران به جنگ سوریه نشان میدهد که تاکنون دهها نفر از آنها در این جنگ کشتهاند تا بلکه خانوادههایشان در ایران همچنان اجازه سکونت داشته باشند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر