به نظر میرسد سخیفگویی و هرزهدرایی در جمهوری اسلامی منحصر به جناح یا گروه سیاسی خاصی نیست و ادبیاتی که بنیانگذار جمهوری اسلامی مروج آن بود همچنان ادامه دارد. در تازهترین مورد، گفتههای یک روحانی که در برنامهای تلویزیونی حسن روحانی را به نشستن پای منقل متهم کرده خبرساز شده است. عدهای از هواداران جمهوری اسلامی گفتهاند چنین ادبیاتی سویه ظاهری گفتوگوست و جنجال اخیر به دنبال آن است که فرایند گفتوگو را متوقف کند. آیا گفتوگویی در جمهوری اسلامی شکل گرفته است؟
***
سخنان یک روحانی در برنامهای تلویزیونی که حسن روحانی را متهم کرده است در خانه پای منقل مینشیند همچنان خبرساز است و نهاد ریاست جمهوری گفته شکایت خواهد کرد.
احمد جهانبزرگی، استاد علوم سیاسی و مدرس حوزه علمیه، در برنامه «زاویه» که شامگاه چهارشنبه از شبکه چهار تلویزیون ایران پخش شد گفت: «مسئولی که در خانه نشسته، و شاید پای منقل هم باشد، جایی سر نمیزند و وزرایش نمیتوانند با او تماس بگیرند، این مسئول است؟ مسئولین جمهوری اسلامی خیلی خیانت کردند.» او همچنین گفت بسیاری از کسانی که مسئولیت میپذیرند «شیر خر خوردهاند».
این اظهارات با واکنش گسترده و تند دولت حسن روحانی روبهرو شده است. بجز اظهار نظرهای شخصی که مقامهای دولتی در صفحات شخصی خود در انتقاد از این برنامه نوشتهاند، پای دو شکایت هم به میان آمده است؛ معاونت حقوقی ریاست جمهوری گفته از سازمان صدا و سیما و «کلیه عوامل پخش این برنامه» شکایت میکند و نمایندگان دولت در «شورای نظارت بر صدا و سیما» هم خواستار «برخورد حقوقی» در این زمینه شدهاند.
دشنام و هرزهگویی در سیاست جمهوری اسلامی
توهین، دشنام، سخیفگویی، بیپروایی در گفتار و استفاده از ادبیات نازل از مشخصههای رایج سیاستمداران جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر بوده و منحصر به فرد یا جناح خاصی نیست. گفتار محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران، شاید برای رسانههای بینالمللی عجیب به نظر میآمد اما برای مخاطبان عرصه سیاست داخلی ایران در چهل سال گذشته غرابتی نداشت.
سخیفگویی با بنیانگذار جمهوری اسلامی، روحالله خمینی، گسترش یافت که از عباراتی همچون «غلط میکنند»، «احمق»، «افعی»، «بیسواد»، «سادهلوح»، «انگل» و «مشت بر دهان یاوهگو زدن» فراوان استفاده میکرد.
جانشین او، علی خامنهای، بر بسامد فحاشیها افزود و از عباراتی چون «ابله»، «احمق»، «کودن»، «مثل سگ دروغ گفتن»، «به درک» و «حرامزاده» به کرات استفاده کرد. او نه فقط در سیاست خارجی مثلا اسرائیل را «سگ هار» خواند، در عرصه داخلی نیز حسینعلی منتظری، استاد پیشین خود، را با صفاتی همچون «بیچاره»، ««ورشکسته سياسی»، «آدم بیچاره و مفلوک»، «فریبخورده» و کسی که «تحليل سياسی خود را از راديو اسرائيل میگيرد» توصیف کرد.
حسن روحانی که امروز در جایگاه توهینشده قرار گرفته بارها از منتقدان خود با واژگانی سخیف یاد کرده که چند باری نیز واکنشهای گستردهتری را به همراه داشته است. از جمله در سال ۹۳ که برخی مخالفان را «بزدل سیاسی» خواند و گفت: «هر وقت مذاکره میشود میگویند میلرزیم؛ به جهنم! بروید جای گرم که نلرزید.»
حتی همین واژه «منقل» نیز جایی ویژه در یکی از سخنرانیهای روحانی پیدا کرد و خبرساز شد.
بگذارید گفتوگو کنیم
در پاسخ به انتقادهایی که از سخیفگویی رایج در جمهوری اسلامی میشود، برخی گفتهاند مهمتر از هر چیز برقراری گفتوگو بین صداهای مختلف است و نباید چندان در ظاهر گفتار پیچید.
اما این سخن به دو دلیل ناموجه است: در حد دستاویزی سیاسی و موقت مطرح میشود؛ گفتگویی شکل نگرفته که لطمه ببیند.
مسعود معینیپور، مدیر شبکه چهار، و همچنین برخی چهرههای «انقلابی» و «ارزشی»، از جمله امیررضا مافی داستاننویس، گفتهاند با چنین جنجالهایی میخواهند «مجال گفتوگو را تنگ کنند» و «باعث تعطیلی گفتوگو شوند».
آیا واقعا گفتوگویی آغاز شده و عدهای در صدد بر هم زدن آن هستند؟ آیا نمایندگان طیفهای مختلف فکری راهی به دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی پیدا کردهاند و صدای آنان هم از رسانه متکی به بودجه عمومی شنیده میشود؟
همین میزگرد پخششده از برنامه «زاویه» را در نظر بگیریم. میزگردی با حضور یک مجری و دو میهمان. هر سه همسو و هر سه متعلق به اقلیت وابسته به قدرت.
احمد جانبزرگی که سخنانش در این برنامه خبرساز شده خود را دانشآموخته دکتری علوم سیاسی از دانشگاه تهران و مدرس علوم دینی معرفی میکند و دو پژوهشگاه اسلامی را مدیریت میکند.
گذشته از نظرات سیاسی او که با افراطیترین نگرشهای موجود در جمهوری اسلامی همسویی دارد، استانداردهای علمی مورد نظر او نیز چندان مطابق با استانداردهای جهانی نیست؛ از او ۹ کتاب به چاپ رسیده که نگاهی به آنها نشان میدهد چندان شبیه به آثار نوشتهشده به قلم استادان علوم سیاسی نیست و بیشتر به گفتارهای منبری روحانیون شباهت دارد.
برای نمونه، این قطعهای است از یکی از آثار جانبزرگی که با عنوان «نخبگان در جامعه اسلامی» منتشر شده است: «در طول تاریخ ما سراغ نداریم سردمداران هیچ حکومت استبدادی، خود را افرادی بیهوش، بیاستعداد، مستبد و غیرصالح قلمداد کرده، اعتراف نمایند که حکومت را به زور تصاحب کردهاند؛ بلکه همگی خود را برگزیده، زبده، نخبه جامعه و صالح برای اداره آن میدانستند و میدانند پس ملاک نخبهبودن و نخبگان حاکم چيسـت؟ چه چیزی صالحبودن را مشخص میکند؟ فلسفه، تفکر، فقه، اصول، نژاد، زبان، رنگ، خون، توارث، ثروت، موقعیتهای اقتصادی، زیرکی، شخصیت اخلاقی، طبقه اجتماعی یا صرف حکومتکردن؟»
میهمان دیگر این برنامه نیز عماد افروغ، جامعهشناس مطلوب تلویزیون جمهوری اسلامی، است که از قضا در بخشی از همین میزگرد میگوید دروغ سکه رایج در این مملکت است.
مجری برنامه «حبیب رحیمپور ازغدی» نام دارد که برادرش، حسن رحیمپور ازغدی، به عنوان یکی از نظریهپردازان خشونت و افراطیگری مشهورتر است.
حبیب رحیمپور وابسته به طیف موسوم به «دانشجویان عدالتخواه» است. جریانی که در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی در کنار محمود احمدینژاد زاده شد و امروز در منازعات سیاسی نقشی پررنگ دارد. حتی شماری از جناحها، از جمله نزدیکان محمدباقر قالیباف، این گروه را به طعنه «عدالتخواران» میخوانند.
پرسش این است که کدامیک از افراد حاضر در این میزگرد نماینده عرصه تفکر امروز در ایراناند؟ این نکتهای آشکار است که نه فقط منتقدان جمهوری اسلامی، بلکه هوادارانش نیز به خوبی میدانند. معاون وزیر ارتباطات در توییتی نوشته است: «صداوسیما به درد همین مدیران کوچکاش میخورد؛ نه به درد ملت بزرگ.»
وقتی همه چیز انتخاباتی است
تا انتخابات ریاست جمهوری در ایران کمتر از پنج ماه باقی مانده و کموبیش هر اتفاق و اظهار نظری در عرصه سیاسی ایران با این رویداد گره خورده است.
در هفتههای اخیر هر یک از جناحهای سیاسی در جمهوری اسلامی بخت خود را برای گیر انداختن رقیب در یک مخمصه خبرساز آزموده است. اشاره به سه رویداد موضوع را آشکارتر میکند:
بگومگوی بودجهای دولت و مجلس: جناحهایی در مجلس شورای اسلامی لایحه بودجه را کانون توجه خود قرار داده و تقریبا روزی نیست که به آن نتازند و در مقابل، دولت به آنها پاسخ ندهد. سران دو قوه نیز هر روز بر صراحت کنایههای خود میافزایند و کار به مرحلهای رسیده که محمدباقر قالیباف در توییترش قطعهای سریال طنز برره را در انتقاد از بودجه نویسی دولت بازنشر کرده است.
بازجویی از وزیر ارتباطات: در روزهای اخیر احضار وزیر ارتباطات به دادسرا و بازجویی از او نیز واکنشهای پرشماری را به همراه داشت و هر یک از دو قوه مجریه و قضاییه با نگاهی به مسائل دخیل در انتخابات، از جمله فیلتر کردن اینستاگرام، با آن روبهرو شدند؛ محمدجعفر منتظری، دادستان کل، که مدتهاست حضور کمرنگتری در جلو صحنه دارد ناچار شد به صحنه بیاید و توضیحاتی ارائه کند؛ از آن سو نیز مدیر روابط عمومی وزارت ارتباطات با انتشار توییتی، به سخنان دادستان واکنش نشان دهد.
کرونا در چنبره انتخابات: همزمان فشارها بر علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، نیز به رغم اینکه ناچار به عذرخواهی از «علمای قم» شد همچنان ادامه دارد. حتی مجتبی ذوالنوری، نماینده مجلس، گفته است حالا که عذرخواهی او چندان لحن عذرخواهانه نداشت، وزیر بهداشت را به مجلس میکشاند.
همین سه مورد نشان میدهد چگونه هر مقولهای در این روزهای جمهوری اسلامی، از بودجه گرفته تا مبارزه با کرونا، در چنبره انتخابات و منازعات انتخاباتی گرفتار شده است.
بگومگوی دولت و صدا و سیما بر سر برنامه «زاویه» نیز در همین مسیر معنا دارد.
حتی مدیر شبکه چهار نیز در توضیح کوتاهی که درباره این جنجال داد، به شدت از «ماهیگیرانی که صرفا دنبال تسویه حساب شخصی و باندی» هستند انتقاد کرد و بلافاصله نام سه تن را در پای توییتش درج کرد: علی ربیعی، سخنگوی دولت، علیرضا معزی، از مسئولان دفتر روحانی، و عباس آخوندی، عضو سابق کابینه روحانی.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر