تهران- لیلا مرشدی، شهروندخبرنگار
برگزاری مراسم عروسی و آغاز زندگی مشترک یکی از دغدغههای زوجهای جوان در ایام کرونا بود. شیوع ویروس کرونا بسیاری از برنامههای از پیش تعیین شده، از جمله برنامه جشنهای عروسی را تحت تاثیر قرار داد. تعدادی از زوجها بدون برگزاری جشن راهی خانههای مشترک شدند، بعضی هنوز منتظرند تا وضعیت به حالت عادی برگردد و جشن بگیرند و بعضی از زوجها هم راه دیگری پیش گرفتند و با وجود محدودیتهای کرونایی، مراسم عروسی گرفتند؛ مراسم متفاوتی که شبیه عروسیهای قبل از شیوع کرونا نیستند. شهروندخبرنگار «ایرانوایر» سراغ زوجهایی رفته است که در یکسال گذشته عروس و داماد شدهاند. خودشان میگویند: «ما عروس و دامادهای دوره کرونا هستیم.»
***
«قرار بود اسفند پارسال برویم سر خانه زندگیمان. همه چیز محیا بود. خانه اجاره کرده و وسایل زندگی را چیده بودیم اما با شیوع کرونا همه چیز لغو شد.»
این را «حسن» میگوید که حالا لباس دامادی به تن کرده است و همراه همسرش در یک آتلیه عکاسی مشغول گرفتن عکسهای عروسی هستند: «ما سه ماه صبر کردیم. برایمان سخت بود که هر ماه کرایه خانهای را بدهیم که در آن زندگی نمیکنیم.»
«سودابه» همسرش حرفش را قطع میکند و میگوید: «فقط مدام میرفتیم آنجا گردگیری و جارو میکردیم. وسایلی را که هرگز استفاده نکرده بودیم، تمیز میکردیم و برمیگشتیم منزل پدر و مادرهایمان.»
بعد از سه ماه و با ادامه وضعیت، تصمیم میگیرند بدون برگزاری جشن، سر خانه و زندگی خود بروند و بعد مراسم بگیرند: «دیدیم سه ماه گذشته و با این وضعیت ممکن است قرارداد یک ساله ما با صاحبخانه به پایان برسد و زندگی خود را شروع نکرده باشیم. بهمن ماه عقد کرده بودیم. این بود که یک شب بیسر و صدا با همراهی پدر و مادرهایمان رفتیم خانه خودمان.»
آنها حالا قید گرفتن مراسم را زدهاند اما تصمیم گرفتهاند برای خودشان یادگاری بسازند. حسن میگوید: «با پولی که برای گرفتن عروسی کنار گذاشته بودیم، ماشین خود را عوض کردیم اما دلمان میخواست یادگاری داشته باشیم. برای همین تصمیم گرفتیم حالا که میگویند یک کم وضع کرونا بهتر است، لباس عروسی و دامادی بپوشیم و عکاسی آتلیهای داشته باشیم.»
سودابه آرایشگاه رفته و لباس یکی از دوستانش را قرض گرفته است. میگوید: «من سه میلیون تومان بابت آرایشگاه دادم. هزینه عکاسی هم فکر میکنم همین حدود باشد. اما اگر میخواستیم عروسی بگریم، هزینهها ۱۰برابر میشدند.»
عکاس میگوید حالا چند تا عکس با ماسک هم بگیریم. ماسکهای عروس را میآورد و میگوید: «همه نو و ضد عفونی شده هستند. قیمتشان هم ۱۵۰ هزار تومان است.»
بعد میخندد و میگوید: «اکسسوری روزهای کرونا است!»
ماسک عروس، ماسک سفیدی از جنس ساتن است که روی آن پولک و مروارید دوخته شده است. حسن میگوید: «دامادها ماسک ندارند؟ من اعتراض دارم!»
عکاس ماسکهای ساده ساتن را نشان میدهد. هر دو ماسکهایشان را میزنند. عکاس میگوید: «لبخندهایتان را از پشت ماسک نیاز دارم. بخندید طوری که خنده در چشمانتان باشد.»
«شبنم» یکی دیگر از افرادی است که در همین روزهای شیوع بیماری کووید-۱۹ ازدواج کرده است. او میخندد و میگوید: «ما فقط مراسم عقد محضری داشتیم که با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شد. اما پیر شدیم تا برگزار شد.»
مراسم آنها روز نهم آذر برگزار شده بود؛ درست زمانی که ستاد ملی مقابله با کرونا تهران را دو هفته تعطیل کرد و سختگیریها برای کنترل بیماری افزایش یافت: «ما از قبل هم محضر را رزرو کرده بودیم و هم رستوران را. تماس گرفتیم و هر دو مکان گفتند میتوانیم فقط برای ۲۰ نفر پروتکلها را رعایت کنیم. ما فقط ۱۸ نفر بودیم. از طرف خانواده ما به جز خواهر و برادرم، فقط یکی از خالهها و یکی از عموهایم بودند و از طرف آنها هم فقط پدر و مادر، خواهر، برادر، دایی، خاله بزرگ و عموی بزرگش بودند که با همسران خود آمده بودند.»
او آرایشگاه نرفته بوده و فقط مانتو و کفش و شال سفید پوشیده است. میگوید: «مراسم ما عجیب بود. قرار عقد ما ساعت شش تا هفت عصر بود. همگی حدود یک ربع به شش رسیدیم اما هیچ کس را راه ندادند، گفتند سر ساعت شش بیایید. ساعت شش که مراسم شروع شد، گفتند هیچ کس به جز عروس و داماد حق ندارد ماسک خود را بردارد. همه با ماسک ایستادند. عقد را که خواندند، چند تا عکس گرفتیم و تمام شد. ساعت هفت و نیم هم قرار رستوران داشتیم. باید از در پشتی رستوران وارد میشدیم. در اصلی را قفل کرده بودند. میزها را خودشان با فاصله چیده بودند. دو تا کارمندی هم که پذیرایی میکردند، مدام یادآوری میکردند که دم پنجره ننشینید.»
شبنم میگوید استرسی را که آن روز تحمل کرده، در هیچ یک از دوران زندگی از سر نگذرانده است: «راستش ما یکسال نامزد بودیم و وقتی دیدیم وضعیت حالا حالاها درست نمیشود، فقط میخواستیم سر زندگی خود برویم. اما به نظرم برگزاری مراسم هر چند کوچک در این وضعیت نمیارزید. در عروسی ما نه یک موزیک گذاشته شد و نه کسی رقصید و شادی کرد. هم ریسک کردیم، هم حسرت چیزهای کوچک روی دلمان ماند؛ مثل همین که من یک عکس درست پای سفره عقد در محضر با خواهر و مادرم ندارم. در همه عکسها آنها ماسک دارند. ضمن این که همه تا ساعت هشت و نیم که از رستوران بیرون زدیم، دلشوره شدیدی داشتیم.»
«آرش» و «صحرا» هم مراسم ازدواجشان را اواخر آذرماه برگزار کردهاند. صحرا آرایشگاه رفته و لباس عروس پوشیده است و در آتلیه عکاسی داشتهاند. مراسم عقدشان در یک عمارت برگزار شده است که برایشان گلآرایی کرده و سفره عقد مجللی چیده بودند اما کل مراسم فقط یک ساعت و نیم بوده است. مراسم در یک سالنی که ظرفیت ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر را داشته، فقط با ۳۰ نفر برگزار شده است: «مراسم عقد ما راس ساعت چهار و نیم شروع و ساعت شش تمام شد. آنجایی را که گرفته بودیم، با این که در حالت معمولی برای همین مراسم اجاره داده میشد و جای پذیرایی شام و ناهار داشت اما گفتند در ایام کرونا شام نمیدهیم و پذیرایی در حد چای و شیرینی است.»
صحرا میگوید با این که در مراسم آنها موزیک بوده است اما کسی را نداشتهاند که شادی کند: «مراسم ما فقط بزرگترها بودند. جوانان مجلس گرمکن فامیل را که اهل رقص و غیره بودند، نتوانستیم دعوت کنیم. ضمن این که گارسونهایی که پذیرایی میکردند، وقتی خواهر و برادرم هم میخواستند با هم برقصند، اجازه نمیدادند و میگفتند فقط اگر عروس و داماد خواستند، میتوانند با هم برقصند چون فاصله در رقصیدن رعایت نمیشود. اما تک نفره میتوانید برقصید.»
آنها مراسمی مثل رد و بدل حلقه، کادو دادن و بریدن کیک را پای همان سفره برگزار کردهاند: «فقط خواهرم رقص چاقو انجام داد. آن هم نیروی خدمات اجازه ندادند هیچ کس فیلم بگیرد. میگفتند اگر فیلم جایی منتشر شود و بفهمند ما مراسم برگزار کردهایم، در اینجا را تخته میکنند.»
او راس ساعت شش به قسمت تعویض لباس رفته، لباس عروس خود را در آورده و در جعبهاش گذاشته، مانتو شلوار صورتی رنگش را پوشیده و همراه میهمانانشان به رستورانی که از قبل رزرو کرده بودند، رفته است: «ساعت هشت شب عروسیمان تمام شد.»
آرش میگوید: «ما البته ناراضی نیستیم. برای خودمان عروسی گرفتیم و در حالی که همه کار کردیم، از عکاسی آتلیهای و فیلمبرداری گرفته تا آرایشگاه و لباس و گلآرایی، خرجمان خیلی کمتر شد. صحرا اما چندان راضی نیست. ما میخواستیم سریع برویم سر خانه و زندگیمان. پدرم میگفت بدون عروسی نمیشود، وگرنه من ترجیح میدادم برویم سر زندگی خودمان و بعد که همه چیز رو به راه شد، جشن بگیریم؛ جشنی که همه چیزش به جا باشد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر