مرور عملکرد علی خامنهای پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ گوشههایی از شیوه رهبری او را نشان میدهد. برخی اظهارات رهبر و مقامهای جمهوری اسلامی که در یادداشتهای اکبر هاشمی رفسنجانی آمده نشان میدهد که خامنهای با چه شیوهای ابتداییترین شاخصهای مردمسالاری را نادیده گرفت، جامعه مدنی را خرد کرد و جامعه را به سمت نومیدی از اصلاح سوق داد. و البته در تمام این مدت، جناحهای مختلف نگران بودند مبادا «شأن رهبری» نادیده گرفته شود.
***
«علی خامنهای» هنگامی که در سال ۱۳۶۰ به ریاست جمهوری رسید ۴۲ ساله بود؛ همسن «روحالله زم» هنگامی که اعدام شد. او سه ماه دیگر ۸۲ ساله میشود؛ حدود نیمی از این ۸۲ سال را در صدر جمهوری اسلامی طی کرده است: هشت سال رییس جمهور و حدود ۳۲ سال رهبر. خامنهای در دنیا یکی از چند نفری است که در پانصد سال اخیر بیش از سی سال در راس یک حکومت بودهاند.
رهبر جمهوری اسلامی در همه این سالها به طور فزایندهای تسلط و دخالت خود را مستقیم و غیرمستقیم به تمام امور کشور گسترش داده و خطاهایش در برآورد و تحلیلها را مشمول مرور زمان کرده یا «آدرس عوضی» داده است. این کار البته در حالی صورت گرفت که نهادها و رسانههای تحت امر او توقف و تاملی بر آن خطاها نکردند و جناحهای سیاسی نیز، حتی در طیفهای موسوم به اصلاحطلب و اعتدالگرا، از آنها سخنی در عرصه عمومی به میان نیاوردند.
مرور عملکرد خامنهای در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ گوشههایی از شیوه رهبری او را نمایان میکند.
این جزییات عمدتا از یادداشتهای سال ۱۳۷۶ «اکبر هاشمی رفسنجانی» علنی شد. در آن سال، بر خلاف پیشبینیها، «محمد خاتمی» پیروز انتخابات اعلام شد. بنابر یادداشتهای هاشمی رفسنجانی، کسانی که بعد از انتخابات به ملاقات او میرفتند، از تضعیف «جایگاه رهبری» به دلیل عملکرد رهبر و دفتر او در انتخابات اظهار نگرانی میکردند. لابد خود آیتالله خامنهای هم میدانست دچار چه خطای بزرگی شده ولی مترصد فرصتی بود که «آدرس عوضی» بدهد.
نتیجه انتخابات، در تضاد با خواست رهبر
رفسنجانی در یادداشت روزانهاش در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۷۶از ملاقات با اطرافیان محمد خاتمی و گلایه شدید آنها از اقدامات «ائمه جمعه، بسیج، اطلاعات، سپاه و صداوسیما» نوشته است. اما سخنرانی دو هفته قبلتر خامنهای درباره انتخابات به گونهای بود که همین جمع به دیدار رفسنجانی رفته و درباره کنارهگیری خاتمی از انتخابات با او رایزنی کرده بودند. کاری که رفسنجانی منع کرد.
خامنهای در آن سخنرانی که ۱۳ اردیبهشت و در جمع روحانیان ایراد شد گفته بود: «مردم تشخیص علما را تشخیص قابل احتجاج عندالله میدانند و در مسایلی مانند انتخابات ریاست جمهوری بیش از همه به علما اعتماد میکنند». علمای مورد نظر خامنهای در روزها و هفتههای قبل موضعگیریهای متعددی به نفع رقیب خاتمی، یعنی «علیاکبر ناطق نوری»، کرده بودند.
این سخنرانی تعبیر به حمایت از ناطق نوری شد و فردای آن روز چند تن از اطرافیان خاتمی، شامل «محمد موسوی خوئینیها»، «مهدی کروبی»، «محسن نوربخش»، «غلامحسین کرباسچی» و «حسین مرعشی»، به گلایه نزد رفسنجانی که رییس جمهور وقت بود رفتند: «نصیحتشان کردم که چنین کاری [کنارهگیری خاتمی از انتخابات] نکنند. قرار شد با رهبری مطرح کنم.»
او مینویسد همان شب موضوع را به خامنهای گفته است: «ایشان به کلی منکر یکسو بودن صحبتها هستند. قرار شد به آقای خاتمی که درخواست ملاقات کرده وقت بدهند و قانعشان کنند.»
دو هفته پیش از این رویدادها، «علی لاریجانی»، رییس وقت صداوسیما، نزد رفسنجانی از رشد آراء خاتمی و سقوط آراء ناطق در نظرسنجیها اظهار نگرانی کرده بود.
قبل از لاریجانی نیز یکی دیگر از منصوبان رهبر، یعنی «محمد یزدی»، رییس وقت قوه قضاییه، نگرانی مشابهی را مطرح کرده بود. یزدی در دیدار ۲۷ فروردیناش با رفسنجانی، از افزایش آراء خاتمی اظهار نگرانی کرده بود و همچنین گله کرده بود که حضور دو نامزد دیگر در انتخابات، یعنی «محمد محمدی ریشهری» و «رضا زوارهای»، باعث تجزیه آراء به زیان ناطقنوری خواهد شد. وزیر اطلاعات هم در ۱۵ اردیبهشت به رفسنجانی گفته بود آراء خاتمی «مرتب» در حال بالا رفتن است.
با این همه، یک هفته مانده به انتخابات بار دیگر کروبی، خوئینیها، کرباسچی، نوربخش و «محمدعلی نجفی» نزد رفسنجانی میروند و از سخنان جدید خامنهای در ملاقات با کارکنان صداوسیما اظهار نگرانی میکنند و دوباره از کنارهگیری خاتمی سخن میگویند.
خطبههای نماز جمعه رفسنجانی قبل از انتخابات و پرهیز دادن از تقلب به کام حامیان خاتمی شیرین آمد اما حامیان ناطق نوری و از جمله صداوسیما را ناراحت کرد. رفسنجانی نوشته است که از نحوه پخش خبر سخنرانیاش در صداوسیما فهمید که «ناراحت» شدهاند.
موضعگیری «حسن روحانی» در آن روزها نیز قابل توجه است. به نوشته رفسنجانی، روحانی با ابراز نگرانی از «تبعات احتمالی اظهارات رهبری» گفته بود پس از این «موضعگیری یک طرفه روشن» خامنهای «اگر آراء مردم با نظر ایشان هماهنگ نباشد ضربه بزرگی به نظام خواهد بود». به نوشته رفسنجانی، روحانی «این گونه مواضع را اشتباه میداند».
سه روز بعد، ۲۹ اردیبهشت «مسیح مهاجری»، مدیر مسئول روزنامه «جمهوری اسلامی»، خطاب به رفسنجانی از «تبلیغات صداوسیما و تایید رهبری و تبلیغات یکطرفه ائمه جمعه منتسب به رهبری» اظهار نگرانی میکند و آن را «باعث جدایی جوانان از مرکزیت نظام» میداند.
بنابر یادداشت ۳۰ اردیبهشت رفسنجانی، خامنهای «هنوز ناطق را جلو میدانند اما فکر میکنند که [انتخابات] به مرحله دوم میرسد.» در آخرین روز از تبلیغات انتخاباتی، روزنامه «ابرار» تیتر یک خود را به نقل قولی از محمدرضا مهدوی کنی اختصاص داد: «حدس میزنیم نظر مقام معظم رهبری به آقای ناطق نوری است».
سرانجام انتخابات در دوم خرداد برگزار شد و یک روز بعد پیروزی خاتمی با سه برابر رای بیشتر تایید شد.
چهار روز بعد از انتخابات «ابراهیم امینی»، نایب رییس وقت مجلس خبرگان، از قم به تهران میرود و در دیدار با رفسنجانی از «تضعیف موقعیت رهبری» به خاطر «اقداماتی که در مساله مرجعیت و انتخابات مجلس و ریاست جمهوری شده» و همچنین به خاطر «سوء مدیریتی که باعث شکست اعتبار روحانیت در انتخابات شد» اظهار نگرانی میکند.
۲۳ خرداد خوئینیها، کروبی و «محمدرضا توسلی» به رفسنجانی میگویند که از نتیجه ملاقاتشان با رهبری راضی نیستند و از احتمال کارشکنیها و مزاحمتها برای دولت خاتمی نگراناند.
۲۸ خرداد ریشهری به رفسنجانی خبر میدهد که «روحیه افرادی مثل آقای جوادی آملی و محسن قرائتی که وادار به حمایت از آقای ناطق نوری شدند، بد است.»
۳۰ شهریور «احمد شفیعی»، معاون وقت وزیر اطلاعات، در گفتوگو با رفسنجانی از نتایج انتخابات به دلیل پیامدهایش برای رهبر و همچنین به خاطر «سوء تدبیر» در دفتر رهبر اظهار نگرانی میکند.
در یادداشتهای سال ۱۳۷۶ رفسنجانی قرائن دیگری هست که رای به خاتمی و نادیده گرفته شدن حمایتهای تلویحی خامنهای به سود رقیب او به خدشه به جایگاه «رهبری نظام» تعبیر میشده است. خامنهای احتمالا این موقعیت و شرایط پیشآمده را درک کرد و منتظر فرصتی ماند تا دست به اقدامی جبرانی بزند. این فرصت در آبان ۱۳۷۶ و با سخنرانی «حسینعلی منتظری» فراهم شد.
چشم مردم و دهان رهبر
منتظری در ۲۳ آبان ۱۳۷۶، کمتر از شش ماه بعد از انتخابات، در سخنانی که به مناسبت «۱۳ رجب» ایراد کرد به انتقاد صریح از خامنهای و حاکمیت وقت پرداخت. اطرافیان و هواداران خامنهای از این سخنرانی یک جنجال تمامعیار در کشور ساختند که منجر به اشغال و تخریب حسینیه منتظری، توهینهای گسترده به او، راهپیماییهای «خودجوش» علیه او و در نهایت حصر خانگی او به مدت بیش از پنج سال شد.
منتظری در آن سخنرانی گفت: «در قانون اساسی ما ولایت فقیه ذكر شده است اما معنایش این نیست كه ولیفقیه یعنی همه كاره؛ آن وقت دیگر جمهوری معنایی نخواهد داشت.»
او همچنین گفت: «من یکی از اشكالاتم به آقای رییس جمهور، آقای خاتمی، واقعا این است. پیغام هم دادم. نمیدانم به ایشان گفتهاند یا نه. البته ایشان با من ارتباطی ندارند. اما من اول كه انتخاب شدند برایشان پیام دادم. بعد هم به ایشان پیام دادم كه این طور كه پیش میروید نمیتوانید كار كنید ... من اگر جای شما بودم میرفتم پیش رهبر میگفتم شما مقامت محفوظ، احترامت محفوظ، ولی ۲۲ میلیون مردم به من رای دادند. به من هم كه رای دادند این ۲۲ میلیون، همه میدانستند كه رهبر كشور به کسی دیگر نظر دارد.»
منتظری در این سخنرانی همچنین جایگاه علمی و زمینهسازی سیاسی برای معرفی خامنهای به عنوان «مرجع» را نیز صراحتا زیر سوال برد.
خامنهای کمتر از دو هفته بعد از سخنرانی منتظری و پس از اطمینان از تسخیر فضای عمومی به دست توهینکنندگان به منتظری، در جمع بسیجیان با لحنی تهدیدآمیز به «چند نفر آدم سادهلوح و معمم» که «کسی نیستند» تاخت و گفت آن فرد «بیچارهای» است که «به حرفی، به گفتهای و به یک موضعگیرىِ غلط و ناشیانه» وادار میشود و «خیال میکند که اوضاع و احوال به صورتی است که باید حالا حرفی زد؛ خودش و دیگران و زن و بچه خود را به بلا بیندازد».
خامنهای در این سخنرانی بارها تاکید کرد که رهبر «مایه الفت و مانع از تفرقه میشود» و مثلا وقتی «دشمن» میخواهد صندوقهای انتخابات را خلوت کند «رهبری است که به مردم الگو میدهد و میگوید که انتخابات وظیفه است. آنگاه مردم اعتماد میکنند، وارد میشوند و حماسه عظیمی میآفرینند». به گفته او، «چشم مردم به دهان رهبری است».
رهبر مقتدرتر و جامعه مدنی درهم شکسته
خامنهای خوب میدانست شش ماه قبلتر مردم از قضا «چشم به دهان رهبر» داشتند اما برای اینکه خلاف آن عمل کنند. اما رهبر جمهوری اسلامی تمایلی به دیدن خواست عمومی نداشت. او در تمام سالهای ریاست جمهوری خاتمی کوشید با کمک نهادهای زیر فرمانش مانع از محقق شدن وعدههای محمد خاتمی شود و بر سر راه دولتهای او سنگاندازی کند.
سالیان بعد به خنثی یا بیاثر کردن یکایک فرایندهایی گذشت که مردم در انتخابات ۱۳۷۶ خواستار استفاده از آنها شده بودند. اصلاحطلبان نیز که به قدرت رسیده بودند، در تمامی فرصتهای بعدی بر یک موضوع اتفاق نظر داشتند: نباید «شأن رهبری» نادیده گرفته شود.
علی خامنهای قدرتمندتر شده است اما به بهایی بزرگ: تضعیف ابتداییترین شاخصهای مردمسالاری و جامعه مدنی و همچنین نومید شدن جامعه از اصلاح.
مطالب مرتبط:
فیلم مذاکرات انتخاب رهبری در گاوصندوق خامنهای؛ راز بزرگ چیست؟
روابط آیتالله خمینی و خامنهای؛ شاگردی که خفیف شد
«یکشبه آیتالله»؛ تلاشهای خامنهای برای مرجع تقلید شدن
۳۱ سال حکمرانی؛ ماده قانونی موردعلاقه آیتالله خامنهای کدام است؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر