رویدادهای پنج هفته اخیر در ایران و منطقه نشانگر تشدید تنش در آستانه سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی است. در تازهترین رویداد نیز گزارشهایی درباره اعزام زیردریاییهای آمریکا و اسرائیل به خلیج فارس منتشر شده است. با اینکه این پیچیدگی سطح تنش و همچنین ضریب اشتباه را بالا برده است، اما همزمان میتواند به احتیاط بیشتر نیز منجر شود و اندکی واقعگرایی به فضای توهمزده سیاست ایران تزریق کند.
***
سفارت آمریکا در «بغداد» و منطقه اطراف آن دو روز پیش هدف چندین راکت کاتیوشا قرار گرفت. بار قبل که این سفارت هدف حمله قرار گرفت، کمتر از سه روز پس از آن «قاسم سلیمانی» کشته شد.
این بار سطح تنشها بالاتر است و شرایط داخلی ایران و آمریکا و همچنین شرایط منطقهای موقعیتی بسیار پیچیدهتر را فراهم آورده است. این پیچیدگی ضریب اشتباه را بالاتر میبرد اما همزمان به احتیاط بیشتر نیز منجر میشود.
سخنان گاه به گاه مقامهای جمهوری اسلامی درباره «انتقام سخت» رفته رفته خصلتی از تحقیر یافته و بهویژه با افزایش تنش در سیاست داخلی ایران، این شعار جز اینکه دستمایه طنز شود ظاهرا ثمر دیگری برای هواداران جمهوری اسلامی نداشته است.
در روزهای اخیر کانالهای منسوب به سپاه پاسداران در فضای مجازی بار دیگر پرشورتر از قبل پستهایی درباره فرارسیدن «لحظه انتقام» منتشر کردند و به رجزخوانی پرداختند. اما ادامه ماجرا مطلوب آنان نبود و تکذیب «سعید خطیبزاده» از یک سو و اعزام زیردریایی آمریکا به خلیج فارس از سوی دیگر عیش آنها را منغص کرد.
به هر روی، دستکم تا این مرحله، تنشهای فعلی بهرغم شدید بودن و فاصلههای کوتاه بین آنها، عمدتا یا لفظی هستند یا ماهیتی هشدارآمیز و بازدارنده دارند.
همان طور که در سخنان مقامهای مختلف ایران و آمریکا و اسرائیل دیده میشود، مهمترین دلیل افزایش تنش در مرحله فعلی نزدیک شدن به ۱۳ دی، نخستین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، است.
اما تنشها از پنج هفته پیش ۷آذر۱۳۹۹ و به دنبال کشته شدن «محسن فخریزاده»، عضو ارشد سپاه پاسداران و عنصر کلیدی برنامههای هستهای و موشکی ایران، رو به افزایش گذاشت.
در این پنج هفته، بجز تنشهای لفظی و رجزخوانیها، رویدادهایی مهم نیز در سطح امنیتی و نظامی به وقوع پیوسته است.
تازهترین مورد البته مربوط به اعزام زیردریاییهای آمریکا و اسرائیل است.
ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا، مستقر در «بحرین»، اعلام کرد زیردریایی «یواساس جورجیا» روز دوشنبه در همراهی دو ناو «یواساس پورت رویال» و «یواساس فیلیپین» از تنگه هرمز عبور کرده و وارد خلیج فارس شده است.
زیردریایی یواساس جورجیا با پیشران اتمی کار میکند و مجهز به موشکهای هدایتشونده است. بنابر توضیحاتی که نیروی دریایی آمریکا منتشر کرد، این زیردریایی یکی از سکوهای همهمنظوره در ناوگان دریایی به شمار میرود و قابلیت حمل ۱۵۴ موشک کروز زمینی «تامهاوک» و ۶۶ نیروی عملیات ویژه را دارد.
اما موضوع این بود که خبرهای مربوط به ترددهای نظامی، آن هم زیردریایی که اساسا برای مخفی ماندن به کار گرفته میشود، همواره یا محرمانه است یا انتشار آن بسیار محدود و در سطح تخصصی است.
انتشار چنین خبری به همراه چندین عکس از سوی سنتکام و نیروی دریایی آمریکا بیش از هر چیز نشان از هشدار و بازدارندگی داشت.
پیش از انتشار این خبر ژنرال «کنت مکنزی»، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام)، هشدار داده بود که اگر ایران بخواهد در سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی دست به اقدامی بزند، «واشینگتن» کاملا آماده واکنش است.
به هر روی بعد از انتشار خبر ورود زیردریایی آمریکایی به خلیج فارس، کانال ۱۱ تلویزیون اسرائیل نیز اعلام کرد یک زیردریایی این کشور هفته گذشته با عبور از کانال سوئز به سوی آبهای نزدیک به ایران حرکت کرده است.
این خبر نیز ساعاتی پس از اظهارات کمسابقه و صریح «آویو کوخاوی»، رییس ستاد ارتش اسرائیل، منتشر شد.
ژنرال کوخاوی در یک مراسم نظامی گفته بود اگر جمهوری اسلامی و گروههای افراطی مورد حمایتش دست به اقدامی علیه اسرائیل بزنند «بهای سنگینی» خواهند پرداخت و ارتش اسرائیل با قدرت به آنها حمله خواهد کرد.
رسانههای اسرائیل درباره این اظهارات صریح و همچنین خبر اعزام زیردریایی اسرائیلی گمانههایی منتشر کردند و از جمله یادآور شدند آخرین باری که خبر اعزام زیردریایی اسرائیلی رسانهای شده بود، هشت سال پیش بود و از قضا آن بار نیز از طریق کانال سوئز و با هدف هشدار به ایران صورت گرفت: در نخستین روزهای تیر ۱۳۸۸ خبرگزاریها با اشاره به «سخنان تهدیدآمیز» «محمود احمدینژاد»، رییس جمهور وقت ایران، گزارش دادند که زیردریایی اسرائیلی که گمان میرود حامل موشکهای اتمی باشد، از کانال سوئز عبور کرده است.
از دیگر خبرهای پنج هفته اخیر میتوان به اعزام ناو هواپیمابر «نیمیتز» به خلیج فارس، پرواز «بمبافکن ب۵۲» بر فراز منطقه، تایید و تکذیبها درباره سفر «قاآنی» به عراق، حمله به سفارت آمریکا در بغداد و چند مورد دیگر اشاره کرد.
به نظر میرسد دو مورد اخیر اهمیتی بیشتر در درک موقعیت فعلی داشته باشند:
ابتدا روزنامه نیویورکتایمز در هفته پایانی آبان گزارش داد «دونالد ترامپ» در نشستی با مشاورانش در کاخ سفید به بررسی گزینه حمله به «تاسیسات هستهای نطنز» پرداخته است.
پس از آن بود که خبرگزاری «آسوشیتدپرس» و همچنین «بیبیسی عربی» گزارش دادند که اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، سفری پنهانی به عراق داشته و علاوه بر دیدار با نخست وزیر و مقامهای ارشد آن کشور، جلساتی هم با گروههای شبهنظامی برگزار کرده است.
این رسانهها گزارش دادند که قاآنی از گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی موکدا خواسته است در دو ماه باقیمانده از دولت دونالد ترامپ دست به اقدامی «تحریکآمیز» نزنند و در حفظ آتشبس بکوشند.
اما جمهوری اسلامی بلافاصله این گزارشها را تکذیب کرد. سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه، ۲ آذر۱۳۹۹ با تکذیب سفر قاآنی به عراق، چنین خبرهایی را «گمانهزنی رسانهای در ایام فقر خبر» خواند.
دو هفته از تکذیب قاطعانه سخنگو نگذشته بود که یک مقام ارشد جمهوری اسلامی آن سفر را تایید کرد: «ایرج مسجدی»، سفیر جمهوری اسلامی در عراق که خود از اعضای نیروی قدس است، اواسط آذرماه سفر قاآنی به عراق را تایید کرد.
نکته جالب توجه در این میان این بود که مسجدی این خبر را در مصاحبه با چندین و چند رسانه بیان کرد و در هیچ یک از این رسانهها هم حاضر نشد به سوالات پاسخ روشنی بدهد. به نظر میرسید به صحنه آمدن او تنها برای تایید سفر قاآنی و ارسال یک پیام بوده است.
به هر روی ناگهان شامگاه یکشنبه ۳۰آذر۱۳۹۹ گزارش شد که دستکم هشت راکت کاتیوشا به منطقه سبز بغداد اصابت کرده و در جریان ان، منطقه مسکونی اطراف و همچنین محوطه سفارت آمریکا آسیبهایی دیده است. این حمله بهجز مجروح شدن یک پلیس عراقی تلفات دیگری در بر نداشت.
بلافاصله پس از این حمله «مایک پومپئو»، وزیر خارجه آمریکا، با تاکید بر اینکه این «حمله بی شرمانه» را «شبهنظامیان مورد حمایت ایران» انجام دادند، هشدار داد که «این جنایتکاران خشن و فاسد باید اقدامات بیثباتکننده خود را متوقف کنند.»
بار دیگر نوبت سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی بود که پاسخ دهد. سعید خطیبزاده صبح دوشنبه گفت: «جمهوری اسلامی حمله به مناطق مسکونی و اماکن دیپلماتیک را مردود میداند.» او در عین حال «نوع و زمان» این حمله و همچنین «بیانیه وزیر خارجه آمریکا» را مشکوک خواند.
به هر روی حدود دو هفته تا سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی و حدود چهار هفته تا زمان خروج ترامپ از کاخ سفید باقی مانده است. علاوه بر اهمیت این دو تاریخ، رقابتهای داخل ایران بر سر انتخابات ۱۴۹۹ و همچنین درباره احوال جسمی «علی خامنهای» فضا را بیش از قبل پیشبینیناپذیر کرده است.
مطالب مرتبط:
کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق، «انتقام سخت» در آفریقای جنوبی
پولیتیکو: طرح ایران برای کشتن سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی
دعای آیتالله خامنهای مستجاب شد؛ قاسم سلیمانی کشته شد
کشته شدن قاسم سلیمانی؛ آیا افغانستان زمین جنگ نیابتی دیگری میان ایران و آمریکا خواهد بود؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر