نشسته است بر صندلی عقب خودرویی که با سرعت بالا در یکی از اتوبانهای اصفهان میراند. خودرو به دلیل نقص فنی ناگهان از مسیرش منحرف میشود، به دیواره اتوبان میکوبد، بلند میشود و بیش از ۱۵۰ متر معلق میزند. سه مهره کمر میشکند و بخشی از ستون فقرات آسیبی جدی میبیند.
این بخشی از زندگی حقیقی یک انسان است؛ «رها شمس.» او حالا داور لیگهای ایتالیا است.
***
«از نوجوانی فوتسال بازی میکردم. وقتی دانشجو شدم هم به فوتبال ادامه دادم؛ درست مثل بخشی از زندگی روزمرهام شده بود. یادم هست که مسابقات دانشجویی اصفهان برگزار میشد. بعد از آخرین بازی و وقتی قرار شد به مسابقات کشوری برویم، باید مسیری طولانی را در جاده برمیگشتیم. بازیهای جام رمضان بود و مسابقات تا ساعت یک نیمهشب طول میکشید؛ چون باید یک ساعت بعد از افطار تازه مسابقات شروع میشد. آن شب یک اتفاق زندگی مرا تغییر داد. تنها چیزی که یادم میآید این است که من روی صندلی عقب نشسته بودم. ماشین ناگهان چپ کرد و با سرعت معلق زد. همانجا پنج مهره کمرم شکست. دو مهره گردنم هم خرد شد. آن شب من در بالاترین سطح فوتبال زندگیام بودم. قرار بود در مسابقات کشوری شرکت کنم و بعد وارد کورسهای داوری شوم. اما وقتی به بیمارستان رسیدم، اولین جملهای که از پزشک معالج شنیدم این بود که قطع نخاع شدهای. زنگ زدم به پدرم و ضجه زدم. پدر و مادرم آمدند، آمبولانس خصوصی گرفتند و مرا به بیمارستان دیگری بردند. مصیبت همین نبود، ۵ روز طول کشید تا عملم کنند. همان سالی بود که آقای "احمدینژاد" دستور داد ۵ روز برای عید فطر تعطیل کنند. دکتر میگفت جایی نیست که پلاتین بخریم، باید صبر کنی. میگفتند اگر ورزشکار نبودی، یا میمردی یا فلج میشدی.»
این بُرشی از زندگی رها شمس است؛ دختری که فروردین سال ۱۳۶۹ در اصفهان متولد شد، کارشناسی حسابداری گرفت و آن روزها هم درس میخواند، هم کار میکرد، هم فوتبالیست شهرش بود.
علایقش با سایر اعضای خانواده تفاوتهای زیادی داشت: «وقتی تلویزیون را روشن میکردند که فوتبال ببینند، من دنبال داور بازی میگشتم. فوتبال را به خاطر داورهایش دوست داشتم. برای همه عجیب بود، ولی خب من به این دلیل فوتبالیست شدم، چون نمیتوانستم آن زمان به عنوان یک دختر در ایران سراغ داوری بروم.»
رها شمس پس از عمل جراحی، تا دو ماه در بیمارستان بستری بود و شش ماه در خانه استراحت مطلق داشت. با عصا راه میرفت و به سختی، فیزیوتراپی را برای راه رفتن آغاز کرد. با این حال، سعی کرد همان برش جذاب را همچنان در پازل زندگیاش نگه دارد.
«تنها کاری که آن روزها از دستم برمیآمد این بود که سرپرست تیم آیندهسازان شوم.»
تیم «آیندهسازان»، یکی از تیمهای همیشه مدعی لیگ فوتبال دختران ایران بود؛ تیمی که تا مرحله انحلال پیش رفت، اما باشگاه «سپاهان اصفهان»، امتیازش را خرید و آن را در لیگ برتر زنان حفظ کرد. رها شمس سه سال سرپرست تیم فوتبال دختران آیندهسازان اصفهان شد.
«واقعا اذیت میشدم، اما مقاومت میکردم. تیم خوبی داشتیم. همیشه بالای جدول بودیم و برای قهرمانی یا نایبقهرمانی میجنگیدیم. اما وقتی بازیکنان را میدیدم، داوران را میدیدم، عذاب میکشیدم. با خودم میگفتم یعنی فقط یک تصادف باید زندگی آدم را تا این حد تغییر دهد؟»
زندگیاش با یک ملاقات، سوال و جواب ساده و بعد یک تصمیم ناگهانی تغییر کرد: «در یکی از اردوها، با خواهر یکی از بازیکنان تیم که در ایتالیا تحصیل میکرد، آشنا شدم. از او در مورد شرایط تحصیل در این کشور پرسیدم و خیلی خوب راهنماییام کرد. همانجا استعفا دادم و یک سال در خانه ماندم تا فقط زبان ایتالیایی بخوانم. بعد درخواست ورود به دانشگاه را دادم و بعد از دو آزمون، قبول شدم.»
رها به ایتالیا نرفت که دوباره پا به توپ شود یا این بار زندگیاش را با داوری تجربه کند. رفته بود درس بخواند، اما اتفاقات و آشناییها، مسیرش را دوباره به نقطه اول برگرداند: «من هیچ مدرکی از ایران نبرده بودم. میخواستم در کلاسهای داوری شرکت کنم که آن تصادف اجازه نداد. اینجا یک سال فقط درس خواندم. بعد تصمیم گرفتم با یک مربی اختصاصی، فیزیوتراپی را آغاز کنم.»
او دوباره راه میرفت، اما توان دویدن نداشت. وقتی گامهایش را سریع برمیداشت، نفسش میگرفت: «مربیام بعد از چند جلسه گفت تو به راحتی میتوانی به زندگی عادی برگردی. خیلی طول نکشید که دوباره دویدم. سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفتم در کلاسهای داوری شرکت کنم. شاید عجیب باشد، اما وقتی این تصمیمم را به اطرافیانم گفتند، هیچکس تشویقم نکرد. همه مرا میترساندند. میگفتند نمیتوانی. کمرت هنوز مشکل دارد، آزمونهای داوری آن هم در قطب فوتبال اروپا به این سادگی نیست که تو را قبول کنند. ولی رفتم.»
او بعد از سه ماه حضور در کلاسهای داوری فدراسیون فوتبال ایتالیا، در امتحان تئوری و عملی، بدون هیچ اشتباه یا نمرهای منفی قبول شد: «خوشحالم که بگویم از فوریه سال ۲۰۱۸، من به صورت رسمی داور فوتبال ایتالیا شدم.»
فدراسیون فوتبال ایتالیا قوانین سختگیرانهای برای پیشرفت داوران دارد. تمام داوران باید ابتدا در ردههای نوجوانان قضاوت کنند. بعد از دو ماه و در صورت کسب امتیازات لازم، آنها را برای مسابقات زیر ۱۵ سال و بعد از دو ماه دیگر برای مسابقات زیر ۱۷ سال انتخاب میکنند: «در مورد من صبر نمیکردند. بعد از دو تا ۵ بازی، من را به رده بالاتر میبردند. میگفتند کارت خوب است و نیازی نیست که این زمان را پر کنی. تا این که یک روز صدایم زدند و گفتند متاسفانه باید بگوییم مشکلی بزرگ در موردت وجود دارد.»
طبق قوانین داوری، فقط داورانی حق حضور در طبقه داوران حرفهای را دارند که زیر ۲۳ سال باشند: «رئیس کمیته داوران ایتالیا مرا دید و گفت به عنوان داور وسط هیچ شانسی نداری. در سنی نیستی که بتوانی از این بالاتر بروی. گفت حیف است که رهایش کنی. برای همین پیشنهاد داد که به عنوان کمکداور شانسم را امتحان کنم. سخت بود، ولی قبول کردم. بلافاصله مرا به مسابقات کشوری فرستادند؛ رویایی بود. بعد از سه بازی نامه زدند که باید یکی از داوران بازی تیم زیر ۱۹ سال یوونتوس باشی. فوقالعاده بود.»
حالا کسی داشت برای بازی تیم جوانان «یوونتوس» پرچم میزد که چند سال قبل، پزشکها حتی برای تکان دادن پاهایش او را جواب کرده بودند.
رها برای رها شدن از بند موانع پیش رویش حتی سختترین گزینه میان انتخابهایش را تیک زد: «داشتم به عنوان کمکداور جا میافتادم. اما روزی رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا از من خواست به داوری در فوتسال فکر کنم. سخت بود، خیلی سخت بود که از فوتبال جدا شوم. اما به نظرم حرفش منطقی بود. میگفت محدودیت سنی برای ورود به طبقه داوران حرفهای در فوتسال ۳۵ سال است. گفت جا داری که پیشرفت کنی و برو سراغ فوتسال. دقیقا روی نقطه ضعفم دست گذاشت؛ من تشنه پیشرفت بودم. یک سال هم کمکداور فوتبال بودم و هم داور فوتسال، ولی بعد از یک سال تعهد دادم که فقط به عنوان داور فوتسال شناخته شوم.»
رها شمس حالا یکی از داوران حرفهای فوتسال ایتالیا است. تا پیش از آغاز همهگیری ویروس کرونا، رقابتهای سری C فوتسال ایتالیا را سوت میزد و اگر لیگها به دلیل ویروس کرونا تعطیل نمیشد، احتمالا حالا در یک قدمی سری A بود: «به جز سری A تمام ردهها تعطیل شده است. باید تا پایان همهگیری صبر کنیم.»
همه چیز به همین سادگی که خواندید نبود. دختری که بدون حتی یک لحظه داوری در ایران به ایتالیا رفت و تصور میکرد که حتی دیگر نمیتواند دنبال یک توپ بدود، به سادگی این مسیر را طی نکرد. از غلبه بر درد مهرههای کمر تا تحمیل خودش به آشنایان و غریبههایی که باورش نداشتند: «ایتالیاییها فوتبال را دوست ندارند، عاشق و دیوانه فوتبال هستند؛ در همه ردهها. وقتی شما داور هستید و یک سوت بر خلاف میلشان بزنید، دیگر هیچ کس و هیچ چیز جلودارشان نیست. آن روزهای اول، وقتی باید بازیهای پسرهای جوان را داوری میکردم، سختی کشیدن را به معنی واقعی فهمیدم. من یک زن خارجی بودم، مقابل یک مشت بازیکن جوان و باانگیزه و بیتجربه و یاغی. فقط همینها که نبودند. سوت که میزدم، تماشاگر، مسئول تیم، مربیان، زمین و زمان روی سرم میریختند. بارها اتفاق افتاد که برای یک سوت ده نفر به سمتم حمله میکردند و داد میزدند برو بابا خارجی. تو چی از فوتبال میفهمی؟ همان آقایان هم آخر بازی میآمدند، عذرخواهی میکردند، تبریک میگفتند و ادعا هم میکردند که باورشان نمیشد زن خارجی هم چیزی از فوتبال بفهمد.»
از رها شمس میپرسم که چهقدر تفاوت هست میان آنچه در فوتبال ایتالیا میبیند و آن روزهایی که به عنوان بازیکن و بعد سرپرست یک تیم زنان در ایران تجربه کرده بود: «تفاوت؟ واقعا میخواهید از تفاوتها بگویم؟ تفاوت آنقدر زیاد است که قابل گفتن نیست. من در تیم آیندهسازان با داوران زن در ارتباط مستقیم بودم. پرداختهایشان برایم همان زمان هم قابل درک و فهم نبود. ما اینجا بازی را سوت میزنیم، هنوز به خانه نرسیدهایم پولمان واریز میشود. کرونا آمد، داوری نکردیم، ولی فدراسیون ایتالیا ماه به ماه حقوقمان را بدون تاخیر پرداخت میکند. برایمان کلاسهای هفتگی آنلاین میگذارد. هر ماه باید تست بدهیم. از کدام تفاوت بگویم؟ از شبهایی که در نمازخانه و زیرزمین مدارس و کمپها میخوابیدیم که در لیگ ایران بازی کنیم؟ از این که وقتی تیم میباخت، مدیران باشگاه حتی پول ناهار بچهها را نمیدادند و ما از جیبمان خرج میکردیم؟ تفاوتها که گفتنی نیست.»
رها شمس از یک تفاوت اجتماعی متفاوت در ایران حرف میزند. او شاید مانند هر زنی در ایران، تبعیض یا نگاه جنسیتی را تجربه کرده باشد، اما نوع نگاهش در برخورد با مدیران متفاوت است: «من یک عمر از مسئولین تشکر میکردم. از همه فقط تشکر میکردم. یعنی این اساسا وظیفهام بود. وقتی سه سال سرپرست آیندهسازان بودم، باید فقط میگفتم ببخشید، ممنونم، عذر میخواهم، حق با شماست. ولی اینجا یک دنیای دیگر را دیدم. روز اولی که برای ثبتنام کلاسهای داوری به فدراسیون ایتالیا رفتم، مردی جاافتاده سراغم آمد و برایم یک لیوان قهوه آورد. کمی شوخی کرد و خندیدیم. مردی به غایت باوقار و متشخص بود. گفت چرا میخواهی داوری را شروع کنی و من جوابش را دادم. بعد پرسیدم که آیا میتوانم با رئیس کمیته داوران دیدار کنم؟ گفت بله! خب الآن داری با رئیس کمیته داوران حرف میزنی. چرا واقعا برای هر چیزی باید در ایران تشکر کرد؟ اوایل اینجا همان رفتار را داشتم. چندین بار به من گفتند کاری که داریم برای تو انجام میدهیم وظیفه ماست. چرا این قدر تشکر میکنی؟»
او حالا یک داور زن ایرانی حرفهای در فوتبال ایتالیا است. آیا از ایران کسی سراغش را میگیرد؟ «برایم خیلی جالب است که هیچ وقت، هیچ کس، حتی برای یک بار از فدراسیون ایران با من تماس نگرفت. هیچ کس نگفت بیا بگو چه شد که رفتی. چه شد که داوری را شروع کردی. اصلا آنجا چه خبر است؟ هیچ وقت، هیچ کس.»
شاید جالب باشد که بدانید رها شمس مدرک بینالمللی غواصی دارد و پیش از آغاز همهگیری ویروس کرونا، در ایتالیا، کنار تحصیل و داوری، یکی از شغلهایش غریق نجاتی دریا بود. او میگوید که اگر حمایتهای مادرش نبود، اگر همراهی و تشویقهای مادر در سختترین روزهای زندگیاش نبود، شاید هرگز به این نقطه کنونی زندگیاش نمیرسید.
مطالب مرتبط:
دو داور زن ایرانی، جام ملتهای اروپا را قضاوت میکنند
مصائب داوران زن؛ از بیپولی تا تحریم و تهدید
تلاش ناکام فدراسیون فوتبال برای حذف مهسا قربانی از مسابقات انتخابی المپیک
شیوا امینی؛ فوتسالیستی که در ایران آزارها دید و در سوییس طرحی نو درانداخت
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر