آذر، ماه نیروی دریایی ایران است؛ اما به دو دلیل متفاوت در پیش و پس از انقلاب. روز نیروی دریایی ارتش ایران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نهم آذر بود و پس از استقرار جمهوری اسلامی، هفتم آذر شد.
دلیل نامگذاری نهم آذر بازپسگیری حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک بود که عملیات آن توسط نیروی دریایی ارتش ایران انجام شد. این روز را در جمهوری اسلامی به هفتم آذر منتقل کردند که دلیل آن، مقاومت ناوچه «پیکان» نیروی دریایی ارتش در برابر حمله هوایی و دریایی عراق در سال ۱۳۵۹ بود.
«ایرانوایر» در یک مجموعه سه قسمتی، به نیروی دریایی ایران پرداخته است. اولین مطلب، تاسیس نیروی دریایی مدرن ارتش ایران و خسارات وارد به آن در جریان جنگ جهانی دوم را مورد بررسی قرار داد. در مقاله دوم، چگونگی تاسیس نیروی دریایی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و دلیل تکیه آن بر قایقهای تندرو و مسائل مرتبط با آن را بررسی کردهایم و در این بخش به بررسی کارنامه نیروی دریایی ارتش ایران پیش از انقلاب و مهیا شدن تاسیس نیروی زیردریایی ایران که به دلیل وقوع انقلاب هرگز عملی نشد، پرداختهایم.
***
نیروی دریایی ایران در زمان انقلاب در اوج توانایی خود و برترین نیروی دریایی منطقه بود. عملیات بازپسگیری جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک و جزیره فارسی در اختلاف با عربستان سعودی را انجام داده بود و در جریان جنگ ظفار در عمان، در اولین و آخرین جنگ بینالمللی خود، با همکاری ارتش بریتانیا جداییطلبانی را که تمامیت ارضی عمان و سلطنت «سلطان قابوس» را تهدید میکردند، شکست داده بود.
پیش از عهدنامه مرزی با عراق که به اختلاف آبی و سرزمینی پایان داد، عراق ادعای مالکیت کامل بر «اروندرود» یا «شطالعرب» را داشت. در بهار ۱۳۴۸ وقتی عراق ورود ایران به این آب را ممنوع اعلام کرد و تهدید کرد هر کشتی ایرانی را که وارد آب رودخانه شود، هدف قرار میدهد، ناوگانی از نیروی دریایی ایران ۹۰ مایل طول رودخانه مرزی دو کشور را پیمود و مقتدرانه با عبور از رودخانه، از حاکمیت ایران بر این پهنه آبی دفاع کرد.
ده سال آخر منتهی به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ سالهای افتخار برای نیروی دریای ایران است.
یازده روز پیش از اعلام تاسیس امارات متحده عربی در ششم آذر ۱۳۵۰ بریتانیا، قیم امیرنشینهایی که این کشور را تشکیل میدهند، با ایران تفاهم اعاده حاکمیت ایران بر ابوموسی را امضا کرد. سه روز بعد، یعنی نهم آذر ماه، نیروی دریایی ایران به نمایندگی از قوای ایرانی پس از هفتاد سال وارد جزیره شد و به همین دلیل این روز پیش از انقلاب روز نیروی دریای نامگذاری شده بود.
انتقال حاکمیت به ایران در جزیره ابوموسی از سوی برادر حاکم شارجه انجام شد، اما مدتی پیش از این به تصور این که ممکن است برای بازپسگیری حاکمیت ایران به زور نیاز باشد، نیروی دریایی ایران طرحی برای پیاده کردن نیرو در ابوموسی آماده داشت. این طرح را دریاسالار «کمال حبیباللهی»، رئیس ستاد نیروی دریایی ارتش ایران، تنظیم کرده بود.
به دلیل این که قرار بود برنامه انتقال با توافق میان ایران و بریتانیا به صورت صلحآمیز انجام شود، طرح استفاده از زور تغییر کرد، اما باز هم نیروی دریایی باید طی برنامهای در جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک مستقر میشد. نیروی دریایی ایران پیش از ورود به جزایر سهگانه تمرینهایی را در کوههای اطراف بندرعباس که با وضعیت جزایر مشابهت داشت، انجام داده بود.
انتقال ساعت شش صبح نهم آذر انجام میشد. چندین کشتی نیروی دریایی همراه با هاورکرافت و هلیکوپتر، تفنگداران دریایی ایران را در جزایر پیاده کردند. کمال حبیباللهی در خاطرات خود از این روز گفته است که هلیکوپترهای ایرانی همزمان با پیاده شدن نیروهای ایران، برگههایی را پایین میریختند تا نیروهای مسلح در جزایر تسلیم شوند و هیچگونه درگیری احتمالی رخ ندهد: «آنها جلوی یک نیروی برتر نظامی کاری نمیتوانستند بکنند. مدافعان در تنب بزرگ تعدادی شرطههای راسالخیمه بودند. سربازان ما شروع کردند به جلو رفتن و متاسفانه بیاحتیاطی کردند، بیاحتیاطی هم تقصیر افسرشان بود. تفنگهایشان را گذاشته بودند روی دوششان و راه افتاده بودند سمت شرطهخانه.»
به گفته دریابان خلع درجه شده، «عباس رمزی عطایی»، که مدتی فرمانده نیروی دریایی ارتش شد و در جریان بازپسگیری جزایر فرماندهی اصلی نیروها را بر عهده داشت، سه نفر از نیروهای ایرانی در تنب بزرگ به ضرب گلوله کشته شدند. انتقال حاکمیت در دو جزیره دیگر سرانجام به آرامی انجام شد و در حالی که برادر امیر شارجه به نیروهای ایرانی در ابوموسی خوش آمد میگفت، پرچم ایران پس از هفت دهه در هر سه جزیره برافراشته شد.
چند ماه پس از این که نیروی دریایی ایران مطابق توافق صورت گرفته حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه را پس گرفت، سلطان قابوس، پادشاه عمان، در تیر ماه ۱۳۵۱با فرستاده مخصوص خود پیامی برای «محمدرضا شاه» به تهران فرستاد و برای آزادسازی استان ظفار از دست شورشیان متمایل به اتحاد جماهیر شوروی کمک نظامی طلب کرد. شورشیان ظفار که با کمونیستهای یمن جنوبی در تماس بودند و از سوی آنها پشتیبانی میشدند، در حال پیشروی و تصرف مناطق جنوبی عمان بودند. نه تنها سلطنت سلطان قابوس که تمامیت ارضی عمان که با ایران کنترل دو سوی تنگه هرمز را در اختیار داشتند، در خطر جدی بود.
شاه ایران در پاسخ گفته بود که «اشکال در تنگه هرمز، حیات ما را با پایان میرساند» و بعد از برگزاری دورههای آمادگی لازم، در اولین سالگرد حاکمیت بر جزایر سهگانه و پنج ماه پس از درخواست سلطان قابوس، گردانهایی از لشکر۷۷ خراسان، عازم عمان شدند. در حالی که از سرزمین عمان فقط صلاله و مسقط در کنترل سلطان قابوس مانده بودند، عملیات ارتش ایران به سرعت به موفقیتهایی رسید، اما هر چه جنگ به نواحی جنوبی نزدیکتر میشد توپخانههای زمینی ارتش ایران قدرت مانور کمتری پیدا میکردند و به دلیل کوهستانی بودن منطقه هواپیماهای نیروی هوایی هم قدرت عملیات زیادی نداشتند. به نظر میرسید بنبست با نیروی دریایی ایران قابل شکسته شدن است.
دریاسالار کمال حبیباللهی میگوید که خود او شخصا به منطقه برای بازدید رفت و در بازگشت به ایران طرح عملیات نیروی دریایی در ظفار را تهیه کرد. با استقرار نیروی دریای ارتش بر روی دریا و پشتیبانی از نیروی زمینی و هوایی، عملیات مشترک ارتش ایران و بریتانیا علیه شورشیان ظفار که درون غارها زندگی و از شتر برای جابهجایی سلاح استفاده میکردند، موفق عمل کرد.
نیروهای ایرانی و بریتانیایی با این عملیات توانستند به سرعت تا کوههای نزدیک به یمن جنوبی پیشروی کنند و زمینها را از شورشیان پس بگیرند. جنگ سه سال طول کشید، اما هم سلطان قابوس را تضمین کرد و هم عمان را از خطر تجزیه نجات داد. از قول فرمانده واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در عمان گفته شده است که اگر نیروی دریایی در آن منطقه حاضر نمیشد، «امکان نداشت این پیروزی به دست بیایید.»
کمال حبیباللهی، فرمانده عملیات دریایی ایران در ظفار، زمانی که به فرماندهی نیروی دریایی رسید، برنامه تشکیل نیروی زیردریایی ایران را در پیش گرفت. فرمانده نیروی دریایی ایران ساعتها در بندرعباس بر سر ایجاد یک نیروی زیردریایی در ایران با دریادار «اتو کرچمر»، افسر ارشد زیردریاییهای آلمان در جریان جنگ جهانی دوم، گفتوگو کرده بود. سفارش خرید سه فروند زیردریایی به آمریکا و یک فروند هم به آلمان داده شد. «آرژانتین یک نمونه از این زیردریاییها داشت که در جنگ فالکلند با بریتانیا به دست این کشور افتاده و وارد ناوگان بریتانیا شده بود.»
تصمیم اولیه ایران خرید ۲۴ فروند زیردریایی بود و میخواست از موشک «هارپون» آمریکایی بر روی زیردریاییهایش استفاده کند که یک موشک ضدکشتی است. شلیک این موشک در دریا را در اقیانوس هند آزمایش هم کرده و نتیجه رضایتبخشی گرفته بود. با موفقیتآمیز شدن آزمایش نصب و شلیک این موشکها، نیروی دریای ایران برای همکاری با اسرائیل برای ساخت مشترک موشکهای هارپون آمریکا وارد مذاکره شد.
سیرجان در ایران به عنوان محل کارخانه ساخت این موشکها انتخاب شد. این کارخانه قبل از انقلاب تاسیس شد، اما به مرحله بهرهبرداری نرسید. پس از انقلاب یکی از موارد اختلافات حقوقی ایران و اسرائیل همین کارخانه بوده است.
قرار بود هارپون آمریکایی در سیرجان برای کاربرد دوگانه از جمله نصب روی زیردریایی ساخته شود و برد این موشکها از ۶۰ مایل به ۳۰۰ مایل ارتقا پیدا کند و اسرائیل هم در صورت نیاز از آن برای نیروی دریایی استفاده کند. اژدر این موشک به گفته فرمانده وقت نیروی دریایی ایران میتوانست به روی زیردریاییهای اتمی هم به کار رود. نیمه دوم سال ۱۳۵۷ایالات متحده اولین زیردریایی سفارش ایران را تحویل داد. کمال حبیباللهی که در حال شکل دادن به نیروی زیردریایی ایران بود، میگوید آن روز بهترین روز زندگیاش بوده است: «میدانستم دیگر کسی به ما زیردریایی نخواهد داد. زیردریایی یک سلاح تهاجمی است و به کشورهایی که پتانسیل دارند، نمیدهند.»
هر فروند زیردریایی سفارش دادهشده برای ایران به قیمت اواخر دهه ۱۳۵۰خورشیدی در حدود پنجاهمیلیون دلار ارزش داشت. دریاسالار کمال حبیباللهی در خاطرات خود در مصاحبه با «تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد» گفته است که این نیرو با قیمت کم یک نیروی بازدارنده استراتژیک بود که ایران را به دریای سیاه هم میرساند.
وقوع انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در چند ماه فراتر از تصور حبیباللهی به طرح تاسیس نیروی زیردریایی ایران ضربه زد. مقامهای انقلاب اسلامی ایران سفارش خرید زیردریاییها را لغو کردند. دریادار «احمد مدنی»، اولین وزیر دفاع جمهوری اسلامی، بنا بر اظهارات دریاسالار حبیباللهی قراردادهای زیردریایی با آمریکا را فسخ کرد و «صادق طباطبایی»، از نزدیکان آیتالله خمینی که ارتباطاتی در آلمان داشت، قرارداد خرید زیردریایی را به هم زد. به گفته آخرین فرمانده نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی، ایران خواهان گرفتن تراکتور به جای زیردریایی از آلمان شده بود.
اما ایالات متحده یک زیردریایی به ایران تحویل داده بود که گرچه از آمریکا وارد آبهای ایران نشده بود، اما در اختیار نیروهای ایرانی بود. اسم این زیردریایی «کوسه» بود. با وقوع انقلاب خدمه این زیردریایی در همان بهمن ۱۳۵۷ به ایران فراخوانده شدند. زیردریایی کوسه در آمریکا باقی ماند و به خدمت در نیروی دریایی آمریکا درآمد و سرانجام در سال ۱۳۸۸ از رده خارج و اوراق شد.
اکنون بزرگترین شناوری که نیروی دریایی سپاه پاسداران در اختیار دارد یک کشتی تجاری است که به مصارف نظامی تغییر کاربری داده است. نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با این که در جریان جنگ هشت ساله با عراق و درگیری با ایالات متحده در خلیج فارس در جریان جنگ نفتکشها خسارات فراوانی دید، اما وضعیت بهتری دارد. این نیرو اکنون سه فروند زیردریایی «کلاس کیلو» با نامهای «طارق»، «نوح» و «یونس» در اختیار دارد که روسیه به جمهوری اسلامی فروخته است.
این زیردریاییها موتور دیزلی الکترونیکی دارند و در سال ۱۳۵۸ به خدمت نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی درآمده بودند و دو فروند از آنها یازده سال بعد به قیمت ۷۵۰ میلیون دلار به جمهوری اسلامی واگذار شدند. روسیه در سالهای بعد از تعمیر این زیردریاییها به دلیل تحریم ایران خودداری کرد و ایران مجبور شد راسا به تعمیرات آنها دست بزند. ایران زیردریاییهای سبکی هم در اختیار دارد که برخی از آنها به زیردریایی مرطوب شهرت دارند. در این شناورها بدنه زیر آب، اما خدمه در سطح و بیرون آب قرار می گیرند.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۹ خبر از ساخت یک زیردریایی سنگین داده است که بر اساس تخمین اعلامشده قرار است تا سال ۱۴۱۱ وارد ناوگان شود. یعنی اگر همه چیز مطابق برنامه پیش برود، اولین زیردریایی سنگین ایران بیشتر از ۵۰ سال پس از زمانی که قرار بود نیروی زیردریایی تاسیس شود، ممکن است به ناوگان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی بپیوندد.
مطالب مرتبط:
نیروی دریایی مدرن ایران چهگونه تشکیل شد و چرا از بین رفت
نیروی دریایی سپاه؛ از شناورهای تک موتوره تفریحی تا قایقهای تندرو قاچاقچیان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر