با این که مسئولان جمهوری اسلامی میگویند خانواده زندانیان مجرم نیستند و باید تحت حمایت و پوشش جامعه باشند، اما در طول سالهای گذشته ارتباط با خانواده زندانیان سیاسی مصداق اتهام شده است.
***
به پیشنهاد سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، پنجم خرداد روز حمایت ملی از خانواده زندانیان یا روز «نسیم مهر» نامگذاری شده است.
«جبار باقری»، مدیرعامل «انجمن حمایت از زندانیان»، مهر ماه سال جاری در هجدهمین مجمع عمومی انجمن حمایت از زندانیان گفت: «خانواده زندانیان بدون این که جرمی مرتکب شده باشند، به دلیل تاثیرات سوء ناشی از زندانی شدن نانآور خانواده، با چالشهای جدی مواجه میشوند.»
جبار باقری در جای دیگری از رئیس کمیته امداد درخواست کرده است که نگاه این کمیته به خانواده زندانیان، نگاهی ویژه باشد.
اما خانواده زندانیان امنیتی و سیاسی بر اساس یک قانون نانوشته از این قاعده مستثنی هستند. آنها نه تنها از هیچ نهاد دولتی کمکی دریافت نمیکنند، بلکه اگر در این میان شهروندی با دغدغههای مشترک، تلاشی برای همدلی و دلجویی نشان داد، بازخواست و گاه حتی با اتهام رسمی مواجه میشود.
اغلب زندانیان سیاسی میگویند که ارتباط با خانواده سایر زندانیان سیاسی یکی از اتهاماتشان یا دستکم موردی از آنها بوده است که در جریان بازجویی درباره آن بازخواست شدهاند.
«علیرضا وارسته»، از زندانیان زندان کاشان، به جرم ارتباط با خانوادههای زندانیان سیاسی کشتهشده در دهه شصت محبوس شد.
یکی از اتهامات «سعید شیرزاد»، زندانی سیاسی و عضو «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان»، و «نرگس محمدی»، فعال حقوق بشر زندانی که قریب به شش سال در حبس به سر برد، ارتباط با خانواده زندانیان بوده است.
«محمد بنازاده امیرخیزی» که در سال ۱۳۸۸ به اتهام کمک به خانواده زندانیان سیاسی به مدت پنج سال در بند بود، مجددا در سال ۱۳۹۵ به جرم همدلی و دلجویی از خانواده بازداشتشدگان با پرونده جدید مواجه شد.
سرنوشت دردناک «محسن دکمهچی» که او هم از بازاریان سرشناس بازار تهران بود، با مرگ پایان یافت. او شهریور ماه سال ۱۳۸۸ به جرم حمایت مالی به خانواده زندانیانی که وابسته به «سازمان مجاهدین خلق» بودند، بازداشت شد و علیرغم آن که به سرطان مبتلا بود، تا زمان مرگش یعنی فروردین ماه ۱۳۹۰ در شرایط اسفناکی در حبس ماند.
«شروین سلطانزاده»، وکیل دادگستری ساکن ایران، میگوید جرمی به نام «ارتباط با خانواده زندانیان» در قانون ایران وجود ندارد: «قانون جرم سیاسی در شش ماده و در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ توسط مجلس تصویب شد و پس از آن از فیلتر "شورای نگهبان" گذشت. اما در هیچ کدام از این شش ماده اشارهای به موضوع ارتباط با خانواده زندانیان و جرمانگاری در این ارتباط نشده است. با این همه رسیدگی به پروندههای سیاسی در ایران با رسیدگی به یک پرونده عادی متفاوت است و معمولا تابع قوانین نوشتهشده نیست، بلکه به عملکرد دستگاه رسیدگیکننده مرتبط است.»
مادر «آرشام رضایی»، فعال مدنی که از تاریخ بیستوهفتم آبان ماه برای گذراندن دوران حبسش به زندان منتقل شده است و هماکنون نیز در انفرادی «زندان رجاییشهر» نگهداری می شود، پیش از این در گفتوگو با «ایرانوایر» گفته است که جرم پسرش دلجویی و دیدار با خانواده زندانیان سیاسی در بند است.
آرشام رضایی با مصادیق اتهامهایی چون «دیدار با خانوادههای زندانیان» ، در دست داشتن پلاکارد «نه به اعدام»، و دادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» توسط قاضی «مقیسه» محاکمه و به هشت سال و نیم زندان محکوم شد. حکم او در دادگاه تجدیدنظر عینا تایید شد.
«هنگامه واحدیان»، فرزند «عباس واحدیان»، فعال صنفی معلمان و از امضاکنندگان بیانیه موسوم به «۱۴ نفر» نیز چندی قبل با انتشار یک ویدیو در رسانههای اجتماعی گفت که یکی از اتهامات پدرش کمک به خانوادههای زندانیان و از جمله جمعآوری مساعدت نقدی از طریق صندوقی جهت حمایت و کمکرسانی به این خانوادهها بوده است.
مورد عجیب دلجویی از خانواده حبیب پیرمحمدی، مشتی نمونه خروار
«حبیب پیرمحمدی گرمابفسلی» متولد ۱۳۶۹، از اهالی تربت جام، کارگر چاپخانهای است که اسفند ۱۳۹۶ دستگیر شد و بعدها به جرم ارتباط با «داعش» توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی «هادی منصوری» به ۲۲ سال حبس محکوم شد. گفته میشود او در طول ۱۰۳ روز بازجویی به همکاری با داعش اعتراف کرده و بعد از آن به «زندان وکیلآباد مشهد» منتقل شده است.
همسر حبیب پیرمحمدی از اهالی افغانستان است و به همراه کودک سه سالهاش در مشهد زندگی میکند.
چندی پیش خانم «فاطمه سپهری»، از امضاکنندگان بیانیه چهارده کنشگر زن، و همچنین «صدیقه مالکیفرد»، همسر آقای «هاشم خواستار»، که او هماکنون زندانی وکیلآباد است، به جرم کمک مالی به این خانواده در یکی از ساختمانهای غیررسمی اداره اطلاعات مشهد مورد بازخواست قرار گرفتند.
«صدیقه مالکیفرد» شرح جریان احضارش را برای ایرانوایر این طور توضیح میدهد: «یک ماه و اندی پیش بود که مرا خواستند. یک سری برگه جلویم گذاشتند که امضا کن. گفتند به خانواده یک زندانی داعشی کمک کردهام. من چیز زیادی از پرونده آقای پیرمحمدی نمیدانم، اما همین قدر از سایر زندانیها شنیدهام که اتفاقا جوان آزادیخواهی است و تحت فشار، به رابطه با داعش اعتراف کرده است.»
مالکیفرد توضیح میدهد که حبیب پیرمحمدی نانآور خانواده بوده است و همسرش یک زن غریب و تنهاست و از حمایت خانوادهاش محروم است.
«وقتی متوجه شدم شرایط مساعدی ندارد، مقدار ناچیزی به آنها کمک مالی کردم. اما اداره اطلاعات من، خانم سپهری و آقای "جعفری" را در یک روز احضار کردند. از خانم سپهری پرسیده بودند که آیا به این خانواده کمک مالی کردهاید؟ او هم پاسخ داده بود خیر. بعد مرا خواستند و گفتند شما کمک مالی کردید؟ گفتم بله. اینها یک زن و شوهر جواناند و شما مرد خانواده را بازداشت کردهاید. حقوق و منبع درآمدی ندارند و زن بیچاره با یک بچه چه باید بکند؟ برود دزدی؟ برود خدای نکرده تنفروشی؟ شما بگویید چهطور روزگار و اموراتشان بگذرد؟ این چه مسلمانیای است؟ گفتم بله، من کمک کردم و اگر کمک به ایشان جرم است، حاضرم زندان بروم. اتفاقا من تلفنم را نبرده بودم و مهیای زندان رفتن بودم. اما گفتند نه خانم مالکیفرد! چنین قصدی نداریم.»
آنها از صدیقه مالکیفرد میخواهند اظهاراتش را بنویسد و امضا کند.
«گفتند همینها را که گفتی، بنویس و امضا کن. اظهاراتم را نوشتم و امضا کردم، اما به آنها گفتم من شندرغاز به یک همنوع کمک کردم، آیا ارزش داشت که این همه آدم را بکشانید اینجا و تحت فشار بگذارید؟ آن بنده خدا هم از این که مرا بردهاند اطلاعات نگران شده بود و احساس گناه میکرد.»
فاطمه سپهری را هم همان روز در همین مورد احضار میکنند. او به ایرانوایر میگوید: «تماس گرفتند و گفتند به فلان ساختمان اداره اطلاعات بیایید تا برادرتان را ملاقات کنید. به آدرس مورد نظر در خیابان شهید قانع مشهد مراجعه کردم و "محمدحسین" را هم آورده بودند. اما بعد از تمام شدن ملاقات، ما را به طبقه بالا منتقل کردند و شش برگه گذاشتند جلوی رویم که بخوانم و امضا کنم. متن این برگهها در مورد کمک به خانواده یک زندانی بود.»
فاطمه سپهری روز بیستم مرداد ماه سال ۱۳۹۸ به همراه برادرش، محمدحسین، به جرم امضای بیانیه چهارده کنشگر سیاسی بازداشت شده و به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شده بود. او نه ماه بعد به دلیل همسر شهید بودن به طور مشروط آزاد شد، اما برادرش کماکان در حبس مانده است.
«بعد از این که آزاد شدم یک روز برادرم از زندان به من زنگ زد که شماره شما را به یک زندانی به نام فلانی که اهل تربت جام مشهد و بسیار جوان است و دستش به جایی بند نیست دادهام تا به خانوادهاش بدهد و اگر کمکی یا کاری از دستت برمیآید دریغ نکن. طولی نکشید که همسر آقای پیرمحمدی به من زنگ زدند و کمی درد دل کردند. از آن جایی که در شرایط کمک کردن به او نبودم، به او گفتم گاهی شده است دوستانی که در جریان مشکلاتم بودهاند، به من پیشنهاد کمک مالی دادهاند، ولی من نپذیرفتهام. حالا اگر مایل باشی اسم شما را بدهم به چند دوستی که میشناسم و ایشان هم گفتند بله. بعدها متوجه شدم خانم خواستار در چند مرحله کمک مختصری به ایشان کرده است، ولی گویا زندگی شخصی و شماره حساب و تلفن همسر پیرمحمدی تحت نظر بوده است. او را بردهاند و پرسیدهاند که پولی که برایتان واریز میشود از طرف چه کسی است؟»
فاطمه سپهری میگوید آن روز در همان جلسه پرسش و پاسخ، ویدیویی هم از اعترافات حبیب پیرمحمدی برایش پخش کردهاند تا او را کاملا توجیه کنند.
«فیلم مدام قطع و وصل میشد و برداشت من این بود که تحت فشار دارد اظهارات دیکتهشده را تکرار میکند که "بله من سلفی و داعشی هستم و فلان کردهام و بهمان کردهام." قبل از اعترافات یک تکه از فیلم یک داعشی را هم که داشت سر میبرید، اضافه کرده بودند و بعد هم شش برگه گذاشتند جلوی من از انواع سوالات که شما به اینها پول دادهاید، خانه آنها رفتهاید یا آنها آمدهاند خانه شما. از آنجایی که هرگز از گفتن حقیقت واهمهای نداشتهام، شرح ماجرا را گفتم و توضیح دادم که قادر به کمک کردن نبودهام و خانم خواستار هم اگر دلجویی کرده، از جیب خودشان بوده است. این که یک نفر دوست دارد به همنوعش کمک کند گناه نیست، اما بخشیدن ثروت مملکت به "سید حسن نصرالله" و این گروه و آن دسته گناه است.»
با این که جبار باقری، مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان، میگوید این انجمن از طریق مددکارانی که در زندانها مستقرند، با تشویق خیرین و مردم به خانواده زندانیان کمک مالی میکند، ایرانوایر با خانواده ۱۲ زندانی سیاسی از طیفهای مختلفی همچون دراویش، فعالان صنفی، بازداشتشدگان آبان ماه سال گذشته و زندانیان امنیتی تماس گرفت و از آنها پرسید که آیا هرگز از این صندوق کمک مالی دریافت کردهاند؟ پاسخ همگی آنها یک کلمه بود: خیر!
مطالب مرتبط:
خانواده، ابزاری برای شکنجه کنشگران و روزنامهنگاران؛ رویهای ۴۰ ساله
افزایش محدودیت ارتباط زندانیان سیاسی؛ خانواده زندانیان به کجا شکایت کنند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر