«احمد امیرآبادی فراهانی»، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی و سیاستمدار اصولگرا در حساب توییتر خود نوشته است پیشنهادی مناسب برای کوپنی شدن اقلام اساسی مردم داشته که از سوی دولت مورد موافقت قرار نگرفته است.
او ادعا کرده که دلیل مخالفت مدیران دولتی با طرح او، تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی به «افراد خاص» است که دست مردم هم به آنها نمیرسد.
امیرآبادی فراهانی از «فرهاد مجیدی»، بازیکن و مربی سابق باشگاه «استقلال» به عنوان یکی از این افراد خاص نام برد که نامش ۹ بار در فهرست دریافت ارز دولتی قرار گرفته است.
فرهاد مجیدی ساعاتی بعد این ادعای احمد امیرآبادیفراهانی را تکذیب کرد و گفتههای او را بیاساس خواند. او در استوری اینستاگرام خود نوشت: «علیه این فرد که متاسفانه نماینده مجلس هم هست، اعاده حیثیت و شکایت میکنم.»
ستاره سابق باشگاه استقلال البته احتمالا نمیدانست که طبق اصل ۸۶ «قانون اساسی جمهوری اسلامی»، نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی، در اظهارنظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمیتوان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کردهاند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود دادهاند، تعقیب یا توقیف کرد.
دقایقی پس از پست اینستاگرامی فرهاد مجیدی، نماینده مردم قم با بازنشر همان ادعای سرمربی پیشین استقلال، اظهارات فرهاد مجیدی را «واکنشی عجولانه» خواند و نوشت: «شما بفرمایید علت مراجعه ایشان در تاریخهای ۲۸ و۳۱ تیرماه ۹۹ به دفتر خدمات بازرگانی وزارت صمت چه بوده؟ تا بقیه مطالب و اسناد را پس از شکایت ایشان به دادگاه ارائه نمایم.»
فاشگویی در مورد تخصیص ارز به فرهاد مجیدی به عنوان یکی از سلبریتیهای ورزش ایران، نظراتی موافق و مخالف را به دنبال داشت. منتقدان احمد امیرآبادیفراهانی معتقد بودند که فرهاد مجیدی هم میتواند مانند هر شهروند دیگری که فعالیت اقتصادی دارد، از ارز ۴۲۰۰ تومانی برخوردار شود. موافقان این فاشگویی اما میگویند که برخی از چهرههای ورزشی، مانند برخی از آقازادهها، از تسهیلاتی ویژه در دستگاههای اقتصادی برخوردارند.
آیا برخی از ورزشکاران از امکاناتی مجزا از سایرین برخوردار هستند؟
***
بهداد سلیمی و حسن رنگرز؛ شریک آقازاده و رفیق بازجو
دوم فروردین ۱۳۹۶، «علی سلطانیفر»، فرزند «مسعود سلطانیفر»، وزیر ورزش و جوانان برای نمایندگی شورای شهر تهران نامنویسی کرد. آن روز، دو چهره سرشناس ورزشی او را همراهی میکردند؛ «حسن رنگرز» و «بهداد سلیمی».
بهداد سلیمی، وزنهبردار سابق سنگینوزن ایران، دارنده مدال طلای المپیک لندن، دو طلای جهانی، سه طلای بازیهای آسیایی و سه طلای قهرمانی آسیا است و حسن رنگرز هم کشتیگیر فرنگی ایران، یک طلای قهرمانی جهان را دارد.
هر دو، مزد این همراهی را گرفتهاند. حسن رنگرز در وزارتخانه تحت مدیریت پدر علی سلطانیفر، سرپرست دفتر توسعه آموزشهای پایه و استعدادیابی است. سال گذشته خورشیدی هم بهداد سلیمی به عنوان عضو هیات رییسه هیات وزنهبرداری مازندران منصوب شد. جالب اینجا است که هر دو در یک روز و همزمان به عنوان مشاور رییس کمیته ملی المپیک منصوب شدند؛ یعنی جایی که ریاست آن را «رضا صالحیامیری» برعهده دارد.
عنوان دیگرش، «برادر سیدرضا فلاح» است. این نام مستعار او در وزارت اطلاعات بود که «سیداحسان قاضیزاده هاشمی»، نماینده مجلس از آن رونمایی کرد.
بهداد سلیمی هم جدا از ورزشکارانی نیست که طی سالهای اخیر تلاش کرد از آن چه «ارز دولتی» و «تسهیلات گمرکی» نامیده میشود، بهرهمند شود. «شرکت اعتدال و توسعه بهداد» سال ۱۳۹۵ تاسیس شد. این موسسه در زمینه برگزاری سمینارها تا تاسیس باشگاههای ورزشی و واردات و صادرات کلیه کالاهای مجاز بازرگانی فعالیت میکند.
حسن رنگرز اما زندگی شیرین اقتصادی خود را با آقازاده وزیر ورزش و جوانان پیش از آنکه پای مسعود سلطانیفر به وزارت ورزش باز شود، آغاز کرده بود.
سال ۱۳۹۶، رنگرز به عنوان نماینده «شرکت تعاونی مسکن ایرانگردی و جهانگردی»، به عضویت هیات مدیره «شرکت سفرکارت ملی» در آمد. این همان شرکتی است که علی سلطانیفر از سال ۱۳۹۴، یعنی زمانی که پدرش رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود، به عضویت آن درآمده بود؛ شرکتی دولتی و بدون هیچگونه بازدهی مالی.
حسن رنگرز عضو «موسسه صندوق اعتباری حمایت از ورزشکاران و قهرمانان کشور» است. همینطور، موسسهای به نام «چشمه زلال ولایت» را به ثبت رسانده است که به صورت مستقیم زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت میکند. نام او به عنوان رییس هیات مدیره این شرکت نیز دیده میشود.
او همچنین عضو هیات مدیره «شرکت کاغذ شیشهای» با مسوولیت واردات و صادرات کاغذ که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند، هم هست.
نام رنگرز را میتوان به عنوان مدیرعامل «شرکت دانا راه خزر» که در حوزه ساخت و ساز شهری فعالیت میکند نیز دید. او در کنار تمام این مشاغل مرتبط و تخصصی، شهریور امسال با حکمی از سوی مسعود سلطانیفر، به عنوان مدیرکل ورزش و جوانان مازندران منصوب شد.
علیرضا دبیر؛ زیر سایه محمدباقر قالیباف
«علیرضا دبیر» زمانی برای ایران نشانی از مدالآوری روی تشک کشتی بود. دوران اوج خود که آرام آرام در سراشیبی سقوط قرار گرفت، به باشگاه «پاس» رفت و رابطه نزدیکش را با سردار «مصطفی آجرلو» و سپس رییس وقت نیروی انتظامی، یعنی «محمد باقرقالیباف» آغاز کرد.
مدت زیادی نگذشت که دوبنده کشتی را با کت و شلوار دیپلماتیک عوض کرد. پس به شورای شهر رفت و از نزدیکترین مدیران به شهردار وقت، یعنی محمدباقر قالیباف شد. او با وجود هزینههایی گزاف، اردیبهشت ۱۳۹۶ در انتخابات شوراها شکست خورد.
علیرضا دبیر شاید میتوانست پس از آن به واسطه پروندههای فساد مالی دادگاهی شود اما به ریاست فدراسیون کشتی ایران رسید.
یکی از سیاهترین نقاط زندگی دبیر، درگیری فیزیکی او و «عباس جدیدی» در صحن شورای شهر تهران بود. دبیر پیش از آغاز جلسه، با هتاکی و فحاشی به سمت عباس جدیدی رفت و با او درگیر شد.
دلایل این اتفاق تا ماهها مسکوت باقی ماند تا روزی که عباس جدیدی روبهروی خبرنگار «خبرآنلاین» نشست و به او چرایی آن ضرب و شتم مشهور را گفت: «یک ماه قبل از آن اتفاق، اطلاعاتی درباره مسایل مالی آقای دبير در فضای مجازی منتشر شد و آقای دبير به اشتباه فكر میكرد من اين اطلاعات را به رسانهها دادهام. من هر چه گفتم كه کار من نبوده است، او باور نکرد و با من درگیر شد.»
آنچه علیرضا دبیر از انتشار آنها برافروخت، انتشار فهرستی در فضای مجازی بود مشتمل بر ماجرای خرید ۱۵ میلیون تومانی همسر علیرضا دبیر با بنهای فروشگاه شهروند که قرار بود در اختیار کارگران شهرداری قرار بگیرد، انتقال ۶۰ میلیارد تومان پول از سوی علیرضا دبیر به امریکا در سال ۱۳۹۴، ابهام در هبه شدن خانهای ۴۲۰ متری در محله ولنجک به او و دریافت رشوه برای صدور پایان کار.
دبیر بار دیگر در تیرماه ۱۳۹۹ به دلیل آنچه فساد مالی و زیرفشار گذاشتن حامی مالی فدراسیون کشتی عنوانشد، تا نزدیکی میز محاکمه و عزل از ریاست فدراسیون کشتی پیش رفت اما باز هم به سلامت از کنار دستگاه قضایی گذشت. در مورد مصونیت علیرضا دبیر، به حمایتهای دایمی محمدباقر قالیباف از او اشاره میشود.
دبیر در عین حال متخصص چنین تیترهایی برای رسانههای ایران است: «اگر دلار نداریم، در عوض خدا را داریم.»
سیاهه داراییهای مشکوک علیرضا دبیر، مانند «هادی ساعی»، دیگر نماینده شورای شهر تهران، محدود نیست.
هادی ساعی؛ انحصار واردات سوارکاری
دارنده دو مدال طلا و یک برنز رقابتهای المپیک و البته پرافتخارترین ایرانی تمامی دورهها در این رقابتها، هادی ساعی را میتوان با دو دوره نمایندگی او در شورای شهر تهران هم شناخت.
اما فعالیتهای اقتصادی هادی ساعی تمام زندگی حرفهای و سیاسی وی را در برمیگیرد. او از سال ۱۳۸۴، یعنی یک سال پیش از آن که وارد دنیای سیاست شود، نخستین شرکت خود با نام «آرین دژپاد» را به صورت رسمی به ثبت رساند؛ شرکتی که فعالیتهایی محدود در زمینههای واردات سیستمهای مکانیزه بستهبندی داشت.
سال ۱۳۸۷، شرکت «آرین ساعی» در منطقه آزاد چابهار ثبت شد. این مهمترین شرکت تجاری قهرمان تکواندو ایران در المپیک است؛ شرکتی که هادی ساعی از طریق آن، اقدام به واردات بدون گمرک اقلام ورزشی میکند.
تعرفه گمرکی واردات اقلام پوشاکی، بالاترین تعرفه در بازار صادرات ایران است. طبق قانون، متقاضی واردات باید ۱۴۶درصد تعرفه واردات پوشاک و ۹درصد نیز مالیات بر ارزش افزوده به گمرک پرداخت کند. این کف مالیات و گمرک است و گاهی این رقم تا ۲۲۰ درصد نیز افزایش پیدا میکند.
او همچنین شرکت «لسکون» را در زمینه واردات اقلام ورزشی در سال ۱۳۹۱ تاسیس کرد.
حالا تصور کنید که شما هادی ساعی هستید، شرکتی در منطقه آزاد چابهار تاسیس کردهاید، ارز دولتی میگیرید، بدون نیاز به پرداخت مالیات و تعرفه گمرک، کالای خود را ترخیص میکنید و از همه مهمتر، انحصار واردات تجهیزات اسبسواری در ایران را در دست گرفتهاید. در این میان، «باشگاه خبرنگاران جوان» از باشگاه سوارکاری شما رونمایی میکند، از سلبریتیها میخواهید به باشگاه سوارکاری شما بیایند، تصاویرتان را به دست رسانهها میرسانید و مصاحبههای سفارشیتان هم در مورد فواید اسبسواری منتشر میشوند. فقط قیمت یک «گتر» (پاپوش) چرمی سوارکاری در بازار ایران، بین یک میلیون و ۶۰۰ هزار تا ۱۴ میلیون تومان است.
هادی ساعی از سال ۱۳۹۵ به عضویت هیات مدیره باشگاه «صباباتری» درآمد و از سهامداران این مجموعه رو به زوال شد.
آیا فرهاد مجیدی ارز دولتی نگرفته بود؟
احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیات رییسه مجلس و فردی که از تسهیلات ارزی فرهاد مجیدی رونمایی کرد، به خبرگزاری «ایلنا» گفته است که حراست وزارت صمت حضور فرهاد مجیدی در این وزارتخانه برای دریافت ارز دولتی را تایید کرده است.
۹ سال قبل از این روزها هم خبرگزاری «تابناک» در گزارشی از زندگی شخصی فرهاد مجیدی، به برخی داراییهای داخل و خارج از کشور او مانند منزل مسکونی یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری در دبی، چند سوله در امارات و تجارت در خرید و فروش خودروهای لوکس مانند «بنتلی» اشاره کرده بود.
نه فقط فرهاد مجیدی که بسیاری از ورزشکاران و فوتبالیستهای ایران به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از امکانات خاص اقتصادی و رانتهایی برخوردار میشوند که کمتر به گوش هوادارانشان میرسد.
آنچه هواداران تیمهای فوتبال یا ورزشکاران رشتههای المپیکی میشنوند، فقر و دیرکرد در پرداخت دستمزدهای آنها است، نه امکاناتی که به شهروندان یا حتی بنگاههای کوچک اقتصادی تعلق نمیگیرد.
مطالب مرتبط:
دلار ۴۲۰۰ تومنی برای یک رییس فدراسیون
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر