قیمت دلار چه خواهد شد؟ تا کجا پایین خواهد آمد؟ آیا به زیر ۲۰ هزار تومان سقوط خواهد کرد؟ دلار کجا به تعادل خواهد رسید؟ قیمت واقعی دلار چهقدر است؟ آیا ممکن است دوباره روند افزایش قیمت ارز شروع شود؟ در این صورت سرعت افزایش قیمتها چهقدر خواهد بود؟ آیا دوباره رکورد قیمت دلار شکسته خواهد شد؟ چه زمانی دلار دوباره از این مرز ۳۰ هزار تومان عبور خواهد کرد...؟
اینها سوالاتی است که این روزها زیاد میپرسند، اما جواب قطعی برای آنها وجود ندارد. نه فقط کارشناسان و تحلیلگران عام، بلکه احتمالا افراد مطلع و مقامهای دولتی هم نمیدانند که در روزها، هفتهها و ماههای آینده دقیقا چه تحولاتی رخ خواهد داد که به دنبال آن وضعیت دلار چه خواهد شد.
اطلاعات و دادههای قابل اعتمادی از شرایط ارزی ایران در دست نیست. مثلا معلوم نیست میزان تقاضای واقعی بازار یا همان نیاز ارزی چهقدر است. ماهها است حتی آمار واردات رسمی هم منتشر نمیشود، چه برسد به نیازهای غیررسمی بازار. به همین نسبت معلوم نیست پشتوانه ارزی دولت و ظرفیت مداخله بانک مرکزی چهقدر است. تقریبا در چند ماه گذشته بانک مرکزی به دلیل محدودیت منابع نتوانسته است ثبات و تعادلی در بازار ایجاد کند. آیا وضعیت تغییر کرده است.
هنوز هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار شده است و «دونالد ترامپ» جای خود را به کسی داده است که تازه دو ماه بعد سر کار میآید. حتی اگر فرض کنیم «جو بایدن»، رئیسجمهوری جدید آمریکا، توافق با ایران را جزء اولویتهای خود قرار دهد و ایران و آمریکا به سرعت و ظرف یک سال بتوانند به نقطهای برسند که تحریمهای نفتی و بانکی لغو شوند، باز هم تا رسیدن به نقطهای که ایران مشکلی برای تامین ارز نداشته باشد زمان زیادی مانده است. ایران اگر بخواهد به صورت عادی اداره شود به ازای هر یک سال به چیزی بین ۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار منابع ارزی نیاز دارد که معلوم نیست از کجا و چهگونه تامین خواهد شد.
تغییر ریاستجمهوری آمریکا ممکن است گشایشهای موقتی ایجاد کند که باعث افزایش محدود عرضه ارز به بازار شود و ممکن است «شوک روانی» باعث شود که مقداری از دلارهایی که برای سرمایهگذاری خریده شدهاند به بازار برگردند، اما حجم این دلارها چهقدر است؟ و از آن مهمتر این «شوک روانی» تا کجا ادامه خواهد داشت؟
برآوردهای متنوعی درباره حجم دلارهای خانگی وجود دارند که از ۱۰ تا ۳۰ میلیارد دلار تخمین زده میشوند. هیچ کدام از این اعداد و ارقام قابل اطمینان نیستند، اما اگر حجم ارز خانگی چند برابر این هم باشد، نمیتوان و نباید روی آنها حساب کرد.
اولین بار نیست که در ایران صحبت از ورشکستگی طمعکارانی است که دلار زیر بالش قایم کردهاند. نگران این «طمعکاران» نباید بود. آنها به تجربه دریافتهاند که ممکن است در کوتاهمدت ضرر و زیان کنند، اما در بلندمدت اقتصاد نابهسامان ایران، آنها بازنده نخواهند بود.
اگر وضعیت بازار در درازمدت باثبات و پایدار و قیمت ارز متعادل باشد، قطعا کسی برای حفظ ارزش پول دلار زیر بالش قایم نمیکند، اما آیا نشانهای قطعی از ثبات و پایداری دیده میشود؟
ظاهرا شانس تعامل با آمریکای بایدن بیشتر از آمریکای ترامپ است، اما هنوز برای این که بتوان درباره توافق احتمالی ایران و آمریکا و عادی شدن شرایط و لغو تحریمهای نفتی و بانکی صحبت کرد، زود است. اما میتوان فرض کرد که با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا، ایران برای راضی کردن کشورهای دیگر برای تسویهحساب ارزی شانس بیشتری داشته باشد. مثلا ماهها است مقامهای ایرانی از رایزنی با مقامهای کرهای و عراقی برای تسویهحساب ارزی حرف میزنند. شاید کنار رفتن ترامپ احتمال به نتیجه رسیدن این رایزنیها را بیشتر کند.
اینها همه صحبت احتمالات است، وگرنه کسی نمیداند حجم منابع ارزی سرگردان ایران چهقدر است؟ کی و کجا به ایران بازمیگردد؟ در صورت بازگشت این منابع چهگونه به اقتصاد ایران بازگردانده خواهد شد؟ آیا برای پوشش نیازهای ارزی متعارف به کار خواهد رفت؟ یا صرف امور دیگری خواهد شد؟
بعید است تحول خاصی در این زمینه صورت گرفته باشد، چون اگر پولی به دست بانک مرکزی رسیده و به بازار تزریق شده بود، اول از همه قیمت در «بازار نیما» سقوط میکرد، حال آن که در دو روز گذشته وضعیت نیما به مراتب باثباتتر از بازار آزاد بوده است.
میبینید در قسمت عرضه وضعیت کاملا مبهم است، اما در بخش تقاضا چهطور؟ در روزها و ماههای آینده حجم تقاضای دلار در بازار بیشتر یا کمتر میشود؟ کمتر که بعید است، اما احتمال دارد که میزان تقاضا افزایش نسبی پیدا کند.
به هر حال نیاز ایران به واردات رسمی و غیررسمی سر جایش خواهد بود. حتی ممکن است کاهش موقتی قیمتها خود باعث تحریک تقاضا برای واردات رسمی و غیررسمی هم بشود. فرض کنید دلار ۲۰ هزار تومان یا ۱۵ هزار تومان یا اصلا ۱۰ هزار تومان شود. در این صورت میزان تقاضا برای خرید اجناس خارجی که تا الآن دور از دسترس بخش بزرگی از جامعه بودهاند، چهقدر افزایش خواهد یافت؟ میل به مسافرت خارجی چهقدر بیشتر میشود؟ قطعا هر چه قیمت دلار در اثر عرضه کم شود، تقاضا به دلیل افزایش قدرت خرید مردم تحریک خواهد شد.
افزایش قدرت خرید بهترین آرزو برای مردم ایران است، اما وقتی اقتصاد ایران در یک انزوای مرکب قرار دارد چهگونه ممکن است انتظار چنین اتفاق خوبی را داشت؟ وقتی ایران از یک سو گرفتار تحریم است و نمیتواند ارتباط عادی با کشورهای دیگر داشته باشد و از سوی دیگر در زندان مفاهیم انتزاعی مندرآوردی مثل «اقتصاد مقاومتی» قرار دارد چهطور میتوان امیدوار بود که قدرت خرید مردم به صورت پایدار بالا برود.
شاید چند ماه دیگر این اتفاق بیفتد. تحریمها لغو شوند، جمهوری اسلامی ایران هم از خر شیطان پایین بیاید و تبدیل به یک کشور عادی شود که به تمام قواعد جهانشمول اقتصادی و سیاسی پایبند است، در این صورت بتوان به شکلگیری رونق پایدار -آن هم در یک برنامه چند ساله- امیدوار بود. اما تا زمانی که اصلاحات بنیادین انجام نشود، بالا و پایین رفتن قیمتها در بازار، در بهترین حالت شوک روانی و تخلیه موقتی بازار است که صرفا به ساختمان نیمهخراب اقتصاد ایران، تنشهای بیشتری وارد میکند.
مطالب مرتبط:
مجلس دهم و آخرین آزمون: فشار به وزیر برای افزایش حداقل دستمزد کارگران
کابوس دلار ۳۰ هزار تومانی؛ آیا بانک مرکزی میتواند ارز را سرکوب کند؟
واکنش مردم به گرانی کره و تخممرغ: هر روز سفرههایمان خالیتر میشود
دلار ۲۶ هزار تومانی، پراید ۱۰۰ میلیونی؛ ریال تا کجا سقوط میکند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر