تبریز- سوسن نوروزی، شهروندخبرنگار
«من دیروز و امروز این کاره نشدهام که! ۲۰ سال است محصولات خاص میفروشم. کسانی که به تاثیر این محصولات باور دارند، جوابش را گرفتهاند و مشتری دایمی من هستند. اما کسانی که باور ندارند، هر اتفاقی هم که بیفتد، باز منکر تاثیرش میشوند. این محصولات بُعد معنوی دارند و بحث مادی به نسبت کارایی آن اصلا اهمیت ندارد.»
اینها بخشی از صحبتهای آقای «میم» است که نمیخواهد اسمش را بگوید. او ادمین یکی از صفحات اینستاگرامی با عنوان «فروش طلسم و جادو» است: «این روزها بیشتر مشتریان من دنبال ناموس کفتار هستند!»
مکثی میکند و ادامه میدهد: «منظورم آلت تناسلی کفتار ماده است که بعد از شکار از تنش جدا میکنند. البته به این سادگی که من میگویم، نیست. یک سری مراحل خیلی خاص برای خشک کردنش دارد. این محصول خیلی از مشکلات را حل میکند. فقط کافی است ان را همیشه همراه داشته باشید، روابط اجتماعی شما را بهتر میکند. باعث آرامش، بهبود روابط زناشویی و حل اختلافات خانوادگی میشود.»
او میخندد و در انتهای صحبتهایش میگوید: «این طور بگویم، ناموس کفتار فقط ظرف نمیشوید.»
میم در مورد قیمت این محصول میگوید: «به شما پنج میلیون تومان اصلش را میدهم، طلسمش را هم برایتان مینویسم. خیالت راحت باشد، از پاکستان وارد میکنیم و ۱۰۰ در ۱۰۰ تضمینی است.»
«رزا» لیسانس جامعهشناسی دارد و در یک سالن زیبایی کار آرایش صورت انجام میدهد. او در مورد اعتقادش به مقولهٔ رمالی و تاثیرات اعضای بدن حیوانات وحشی بر روند زندگی خود میگوید: «راستش دو نفر از همکارام از صبح که میآن، راجع به این چیزا حرف میزنن؛ از مهرهٔ مار و دندان گراز گرفته تا ناموس کفتار که بحث داغ این روزهاشونه. من تا چند وقت پیش هیچ اعتقادی به این چیزا نداشتم و به نظرم این حرفاشون خیلی بیارزشه. تا این که یکی از اونا یک دوست پسر پولدار داشت که پسره اصلا تحویلش نمیگرفت و من دیده بودم که چه قدر سرد باهاش رفتار میکرد. اما دو هفته پیش پسره ازش خواستگاری کرد و قراره ازدواج کنن.»
میخندد و سریع حالت صورتش را عوض میکند و میگوید: «پسره واقعا داره میگیرتش! شما هم اگر ببینید که این دوتا چه قدر به هم بیربط هستند و پسره قبلا چهجوری باهاش رفتار میکرد، به ناموس کفتار اعتقاد پیدا میکنید!»
رمالی و مهره مار
«مهره مار افعی فقط ۳۹۷ هزار تومان. قیمت پایین اجناس ما و کیفیت بالای آنها به این دلیل است که شما جنس را از وارد کننده، مستقیم و بدون واسطه میخرید.»
این حرفهای یکی دیگر از رمالان و فروشندگان اجزای بدن حیوانات است که در مورد خواص این محصول میگوید: «چه طور توضیح بدهم؟ تا امتحان نکنید، متوجه نمیشوید. حتما شنیدهاید که فلانی مهره مار دارد! این حرفها و مثلهای قدیمیها بیحساب و کتاب نیست. مهره مار باعث افزایش اعتماد به نفس، جلوگیری از چشمزخم، پیشرفت کسب و کار، ایجاد روابط حسنه با اطرافیان، بختگشایی عاطفی و جذب پروت میشود. این طور خدمتتان بگویم، وقتی این محصول همراه شما است، انگار یک نقاب روی بقیه کشیده شده است. انگار دنیا در دستان شما است. هیچ کس دیده نمیشود و شما دیده میشوید.»
او در پایان صحبتهایش میگوید: «من باور کنید دلم برای مردم میسوزد، وگرنه ۴۰۰ هزار تومان در این دوره و زمانه پول است؟ یک بار امتحان کنید، یک عمر من را دعا میکنید.»
خرافات، میل به پویایی و تلاش را از بین میبرد
یک روانپزشک ساکن تهران در زمینه رمالی و باور به همراه داشتن اشیای خاص و اعضای بدن حیوانات میگوید: «من در آستانهٔ ۶۰ سالگی هستم و تکلیفم با همنسلان خودم روشن است. واقعا بسته به این که چه قدر سواد دارند و در چه محیطی کار میکنند و شغل و خانواده آنها چیست، باورهایشان فرق میکند. نمیخواهم حکم کلی بدهم اما آن دسته از دوستانم که راه موفقیت و رسیدن به هر چیزی را تلاش میبینند، اعتقادی به این مقولات نداشته و ندارند. بر عکس، گروهی دیگر از همنسلان ما که هنوز هم بعضا مشکلات جدی اقتصادی دارند، از ابتدا دنبال راههای میانبر بودند یا دنبال گنج میگشتند و یا برای رسیدن به معشوقه و موفقیتهای مالی، در پی دنبال مهرهٔ مار فلان رمال و جوشانده فلان عطار بودند.»
این پزشک صحبتهایش را در مورد نسل جدید این طور ادامه میدهد: «اما واقعا تکلیف من با نسل جدید در خیلی از زمینهها روشن نیست. قاطبههای آنها باورهای مذهبی را به دلیل نداشتن استدلال و دلیل روشن رد میکنند و قبول ندارند و آنچنان در نطقهایشان فراسوی منطق حرف میزنند که از ارایه حرف غیرعلمی جلویشان میترسی. اما برخی از آنها در عمل برای تحقق خواستههایشان، دخیل میبندند و سراغ رمل و اسطرلاب میروند و یا به دندان گراز و ناموس کفتار پناه میآورند.»
او در پایان صحبتهایش میگوید: «صریحا میگویم که اگر من کارهای در این مملکت بودم، با رمال و جادوگر و فالگیر و فروشندهٔ اعضای بدن حیوانات مثل فروشندهٔ مواد مخدر برخورد میکردم چون ترویج این داستانها، باور عمومی را به سمت خرافات هر لحظه پررنگتر میکند، میل به پویایی و امید برای تلاش کردن را در جامعه از بین میبرد و از همه مهمتر، دنیای ذهنی جوانان را از واقعیت دور و منحرف میکند. همه اینها منهای ضربهای است که به گونههای جانوری و حیات وحش میزند. به نظرم ضرر و زیان کار این افراد و ترویج این تفکر خرافی، کمتر از تاثیر زیان ناشی از فروش مواد مخدر نیست.»
انتقال سینه به سینه خرافات
«سارا» ۴۵ ساله است و همسر و دو فرزند دارد. او در مورد رمالی و استفاده از اعضای خاص بدن حیوانات میگوید: «در خانوادهٔ ما از بچگی این باورها به شکل واضح وجود داشتند تا حدی که خانوادهٔ ما یک رمال خصوصی داشت که در کودکی من، پیرمرد بود و چند سال پیش فوت کرد. الان دخترش جای پدر نشسته است که رمالی میکند و سر کتاب باز میکند و فال میگیرد و اعضای خاص بدن حیوانات را میفروشد.»
میگوید: «مادرم، عمههایم و زندایی و خالههایم برای هر کاری سراغ این احمدآقا رمال میرفتند. عمهام که بچهدار نمیشد، تمام مدت داروهای احمد آقا را خورد و یا مخفیانه به شوهرش میخوراند و داخل غذایش میریخت. هیچ وقت هم بچهدار نشد. مادرم که میخواست همیشه برای پدرم جوان بماند و هیچکس به چشم پدرم نیاید، از احمد آقا دارو میگرفت و بقیهٔ فامیل هم هر کدام به نوعی علاج دردشان را در دستان احمد آقا میدیدند. حتی من یادم میآید که یک بار از مادرم خواهش کردم یک دارو برای بالاتر شدن نمرهٔ امتحاناتم از بقیهٔ بچههای فامیل از احمد آقا بگیرد. تمام شبهای امتحان مادرم یک جوشانده قبل از خواب به تجویز احمد آقا به من میداد که چند سال بعد فهمیدم همهٔ بچههای فامیل آن جوشانده را در شبهای امتحانات خوردهاند!»
سارا در مورد اعضای بدن حیوانات و کارایی هر کدام این طور میگوید: «در اولین جلسهٔ ویزیت، احمد آقا مبلغی برای باز کردن سرکتاب از مشتری میگرفت و به درد و دل زنهای فامیل گوش میداد. بعد بر اساس سرکتاب، میگفت که مثلا جلوی درگاهی که شوهرت هر روز از آنجا عبور میکند، باید یک دندان گراز دفن کنی و مطمئن شوی که شوهرت هر روز پایش را روی آن میگذارد و از آن محل رد میشود. یا قشنگ یادم میآید که برای افتادن مهر کسی در دل یک نفر خاص، مثل شوهر یا فامیل شوهر، همکار و معشوقه، مهرهٔ مار به طرف میداد و یا میخواست در محل زندگی طرف مقابل، این مهرهها را دفن کند یا خودش همیشه در جیب و کیفش هنگام ملاقات با شخص مذکور، این مهرهها را در جیب یا کیفش به همراه داشته باشد.»
وقتی از سارا در مورد ناموس کفتار سوال میشود، ابتدا نمیداند چیست ولی وقتی متوجه میشود، لب خود را میگزد و میگوید: «این دیگر شاید مد جدید است. من هیچ وقت در تجویزات احمد آقا که همین ۱۰ سال پیش زنده بود و همچنان مشتریهای قدیمی خودش را داشت، چنین چیزی نشنیده و ندیده بودم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر