نازنین خطیبی، شهروندخبرنگار
طرح ممنوعیت عبور و مرور به پنج کلانشهر ایران از بامداد روز پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ آغاز شد و تا ظهر روز یکشنبه ادامه خواهد داشت. طبق این طرح، ورود و خروج بین شهری به پنج شهر تهران، اصفهان، مشهد، ارومیه و کرج ممنوع است. پیش از این نیز با بالارفتن شمار مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا، از تاریخ ۱۲ مهر برخی اماکن و اصناف شهر تهران به تشخیص ستاد ملی مقابله با کرونا تعطیل شدند. این تعطیلات تا روز گذشته، یعنی چهارشنبه ۲۳ مهر تمدید شد. اما این طرحها چه قدر از سوی مردم رعایت میشوند؟
***
دانشگاهها، مدارس، مدارس شبانهروزی، حوزههای علمیه، آموزشگاههای فنی و حرفهای، زبانسراها و سایر آموزشگاهها و کتابخانهها، مساجد و مصلیها، سالنهای سینما و تئاتر و مراکز مشابه، موزه و باغ موزهها، تالارهای پذیرایی، آرایشگاههای زنانه و سالنهای زیبایی، باشگاههای ورزشی، ورزشهای پر برخورد، از جمله کشتی، کاراته، جودو و موارد مشابه، کافه، قهوهخانهها و چایخانهها، باغوحشها و شهر بازیها، مراکز تفریحی آبی، استخرهای سرپوشیده و باشگاههای بدنسازی از جمله مشاغل و اصنافی بودند که دو هفته از سوی ستاد مقابله با کرونا تعطیل اعلام شدند. در این دو هفته که از ۱۲ مهر آغاز شد و تا روز گذشته ادامه داشت، عدم برگزاری هرگونه مراسم اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و همایشها، همچنین عدم برگزاری نماز جمعه نیز مورد تاکید قرار گرفت.
«نکیسا» که در زمینه کاشت ناخن در یک آرایشگاه زنانه کار میکند، میگوید: «از این دو هفته که ستاد مقابله با کرونا تعطیل اعلام کرد، ما فقط روز اربعین را به شیوه هر سال تعطیل بودیم. روزهای دیگر را سر کار رفتیم اما فقط به مشتریهای قدیمی وقت دادیم که دردسر درست نشود.»
او تاکید میکند که همه پرسنل با ماسک کار میکردند و سالن مرتب ضدعفونی میشد: «اجاره سالن ما ماهی ۶۰ میلیون تومان است. اگر ما سر کار نرویم و مشتری نگیریم، سرماه صاحب آرایشگاه نمیتواند اجاره را بپردازد و همه ما بیکار میشویم. وگرنه خودمان هم دوست داریم نرویم.»
«زهرا» رزیدنت سال سوم اطفال است. او میگوید: «مردم هیچ چیز را جدی نمیگیرند. اما ما آن قدر کمبود نیرو داریم که برایمان شیفت اجباری در بخشهای کرونا میگذارند. اگر بیایند و وضعیت بچههای ۱۰، ۱۲ ساله را ببینند که ریههایشان درگیر شده است، شاید به این نتیجه برسند که ضرر ۶۰ میلیونی هم میارزد به خطر نیفتادن جان آدمها.»
او هشت ماه است والدینش را ندیده است: «والدین من شیراز زندگی میکنند و بالای ۷۰ سال سن دارند. محال است تا زمانی که شیفت میدهم، برای دیدنشان بروم. تصویری با آنها صحبت میکنم.»
میگوید: «من میدانم که دولت در تامین معاش مردم ناکارآمد است و مردم مشکل اقتصادی دارند اما چه چیزی از جان آدمیزاد مهمتر است؟ شاید مردم ندانند که حقوق ما دانشجویان تخصص را چند ماه یک بار میدهند. شاید ندانند ما بیمه درمانی درست و حسابی نداریم و اگر به کرونا مبتلا شویم، باید هزینههایش را خودمان بپردازیم. گاهی فکر میکنند اینها چون پرشک هستند، حتما پول دارند و دغدغه مالی ندارند. ما هم دغدغه مالی داریم اما میبینیم آدمها چه طور پر پر میشوند.»
«سهیل» هرهفته با دوستانش به سالن سرپوشیده «باشگاه مخابرات» میرود و فوتبال بازی میکند. میگوید قرار هفتگی آنها حتی در دو هفته تعطیلات پایتخت هم برقرار بوده است: «ما خودمان رعایت میکنیم. حداقل ۱۰نفر بودیم و حداکثر ۱۸ نفر. دو یا سه تیم پنج نفره بودیم با دو سه نفر اضافی برای تعویض.»
وقتی از او میپرسم از کرونا نمیترسد، میگوید: «باشگاههای بدنسازی تعطیل شدند. این جا که تعطیل نبود، اما خودمان رعایت میکنیم. ولی هفتهای یک بار اگر فوتبال بازی نکنیم، از کرونا نمیریم، از افسردگی میمیریم.»
«محمد» پرستار «بیمارستان رسول اکرم» تهران است. میگوید: «بیمارستان ما مختص بیماران کرونایی است. واقعا تخت برای بستری نداریم. همکارانمان مدام مبتلا میشوند و مرخصی میگیرند. کم آوردهایم.»
او خودش هم سه ماه پیش به کرونا مبتلا شده و دو هفته را در خانه گذرانده است: «خوشبختانه به ریهام نزد اما بویایی و چشایی را از دست دادم.»
میگوید: «من وضعیت آدمهایی که میگویند از بس در خانه ماندیم، پوسیدیم و افسرده شدیم را درک میکنم اما در خانه با وجود شبکههای اجتماعی، هزار تا کار میشود انجام داد. حتی اگر هم کاری نکنیم، فکر میکنم تحمل تنهایی و در خانه ماندن خیلی بهتر از تحمل مرگ عزیزان و قربانی شدن خودمان است.»
او مکثی میکند و میگوید: «این را به عنوان کسی میگویم که در هر شیفت میبینم چه طور دسته دسته آدمها میمیرند؛ آدمهایی که برخی از آنها با پای خودشان به بیمارستان آمدهاند.»
«سعید» صاحب یکی از باشگاههای ورزشی در تهران درباره این دو هفته تعطیلی میگوید: «از در پشتی باشگاه رفت و آمد میکنیم. چارهای هم نداریم. من به عنوان کسی که باشگاه را اجاره کردهام، باید هزینههایم در بیاید. ورزشکاری که در دوره است، باید روزی دو وعده تمرین کند. خیلی از بچههای باشگاه ما خودشان را برای مسابقات آماده میکنند. چه کار میتوانند کنند؟»
او با اشاره به این که مردم بدون رعایت فاصله اجتماعی در خیابانها و مغازهها دیده میشوند، میگوید: «دیواری کوتاهتر از دیوار باشگاههای بدنسازی پیدا نمیشود. در تعطیلی قبلی، آخرین جایی که باز شد، باشگاهها بودند حالا هم که همه جا باز است و در بازار تهران و بعضی فروشگاهها مردم توی دل هم وول میخورند. آن وقت میگویند باشگاه بدنسازی باید تعطیل شود. هیچکس صحبتی از این نمیکند که باشگاهی که در طول شش ماه گذشته، سه ماه تعطیل بوده است و باز هم باید تعطیل باشد، خرج و دخلش از کجا باید جور شود؟! ابلاغ به تعطیلی که مهم نیست، راهکار جبران خسارت برای اصناف مهم است که خدا را شکر دولت این قسمت را کلا از برنامهاش حذف کرده است.»
«سمیرا» صاحب یک سالن آرایشگاه در غرب تهران اما تمام دو هفته را تعطیل بوده است: «خیلی از مشتریها تماس میگرفتند و میگفتند بیاییم اما میگفتم تعطیل هستیم. میدانم سالنهای دیگر باز بودند و ممکن است مشتری ما را جذب کنند اما به قول همسرم، پول هیچ وقت جای سلامتی را نمیگیرد.»
با این حال، کرونا آن قدر به سمیرا ضرر زده که او تصمیم گرفته است دی ماه که موعد اجاره سالنش به پایان میرسد، آرایشگاه را تعطیل کند: «در اظهارنامه مالیاتی که رد کردیم، وقتی فصل بهار را تعطیل اعلام کردم، مامور ادارهٔ دارایی گفت اظهارنامهات را درست رد کن، این کار فقط ممیز دارایی را عصبانی میکند و مالیات بر ارزش افزوده بیشتری برایت در نظر میگیرد! گفت از ما گفتن بود، حالا خود دانی! به او گفتم مگر دروغ میگویم؟ دولت خودش سالنهای زیبایی زنانه را تا پایان خرداد ماه تعطیل اعلام کرد. او در جوابم گفت دولت تعطیل نکرد، ستاد مبارزه با کرونا تعطیل کرد که آن هم فرمالیته بود و همهٔ آرایشگاهها باز بودند. بعد هم دارایی از طرف دولت مامور گرفتن مالیاتها است و به این حرفها کاری ندارد.»
«مصطفی» چند روز پیش برادرش را در ارومیه به دلیل ابتلا به کرونا از دست داده است. او با بغض میگوید: «برادرم خیلی رعایت میکرد. نمیدانیم چه طور مبتلا شد. خیلی زود ریههایش درگیر شد. به آیسییو رفت و تمام شد.»
او برای مراسم خاکسپاری و وداع با تنها برادرش به شهرشان نرفته است: «مراسمی نبود. نمیخواستیم مردم مبتلا شوند. یک جمع کوچکی برای خاکسپاری رفتند و اعضای خانواده قرنطینه شدند.»
او در پایان حرفهایش میگوید: «مرگهای کرونا دردناکتر و غمانگیزترند. عزیزت را غریبانه به خاک میسپاری.»
با این که از دیروز سفر به شهرهای تهران، اصفهان، ارومیه، کرج و مشهد ممنوع شده اما «فرزانه» یک استوری در اینستاگرامش گذاشته است که او را در میدان «نقش جهان» اصفهان نشان میدهد. از او میپرسم مگر ممنوعیت ورود و خروج به اصفهان نیست، چه طور از تهران به اصفهان رفتی؟ در پاسخ نوشت: «با هواپیما آمدم. دیروز هنوز طرح شروع نشده بود. اما فکر کنم در طرح ممنوعیت، از ورود مسافر با هواپیما جلوگیری نمیکنند.»
یک جستوجوی ساده در سایتهای فروش بلیت پروازهای داخلی نشان میدهد فردا جمعه ۲۵ مهر ساعت چهار بعدازظهر یک پرواز از تهران به مقصد اصفهان انجام می شود که تنها هفت صندلی آن خالی مانده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر