«محمدمهدی تندگویان»، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان روز چهارشنبه ۲۳ مهر از افزایش خودکشی در میان جوانان ایرانی خبر داد.
او به خبرگزاری برنا گفت: «آن طور که به نظر میرسد، خودکشی در کشور با ضریب رو به رشدی در حال افزایش است و طبق آمار منتشر شده، عمده آنها بین سنین ۱۵ تا ۳۵ سال رخ میدهند. اما امسال ما شاهد خودکشیهای زیر ۱۵ سال هم بودیم که جای تاسف دارد.»
تندگویان علت عمده خودکشی را اوضاع اقتصادی کشور و موضوع معیشتی مردم عنوان کرده است.
در روزهای اخیر، خبر خودکشی پسر ۱۱ سالهای در بندر دیر واکنش افکار عمومی را در پی داشت. اما چرا خودکشی در کودکان افزایش یافته است.
***
روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ خبر تلخی در فضای رسانهای داغ شد؛ «محمد موسویزاده»، دانشآموز ۱۱ ساله در شهرستان دیر، بندری کوچک در جنوب استان بوشهر به دلیل نداشتن تلفن همراه مناسب برای حضور در کلاسهای آنلاین، خودش را حلقآویز کرد و جان داد.
آگهی ترحیم این کودک با تصویری از او به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. والدینش به سایت خبری «رکنا» گفتهاند مدرسه وعده تهیه تبلت به دانشآموزان داد اما هیچ اقدامی نکردند.
معلم مدرسه با انتشار یادداشتی نوشته است: «گروه رو زیر و رو میکردم، جابهجا پیام سیدمحمد بود که مینوشت اجازه، گوشی من خرابه. اجازه، گوشی من عکس نمیگیره. اجازه، گوشی من ویس نمیفرسته. بعد از کنفرانسهای مطالعات بچهها مینوشت اجازه! من نمیتونم فیلم بفرستم.»
محمد اولین دانشآموزی نیست که خبر خودکشی او در رسانهها منتشر شده است. چندی قبل خودکشی کودک ۱۲ سالهای در آبادان خبری شد؛ کودکی که تلفن همراه و دوچرخهاش توسط خانواده برای پرداخت اجاره خانه به فروش رفته بود.
پس از انتشار خبرخودکشی محمد موسویزاده، رکنا از دو خودکشی دیگر خبر داد؛ اولی کودک ۱۰ سالهای به نام «مرتضی» از خانوادهای کم بضاعت در یکی از روستاهای ایلام بود و دومی، «مبینا»، دختر بچه ۱۰ ساله افغانستانی که در محله «حاجیآباد» «امینآباد» وقتی همراه خواهران کوچکترش مشغول بازی بود، خودش را با طناب حلقآویز کرد.
مادر مبینا گفته است: «وقتی سراغ مبینا رفتم و او را در حال حلقآویز دیدم، پایینش آوردم و سعی کردم نجاتش دهم اما دخترم جان خود را از دست داده بود.»
چرا کودکان خودکشی میکنند؟
«الی خرسندفر»، جامعهشناس در پاسخ به این سوال به «ایرانوایر» میگوید: «خودکشی اگر چه مسالهای است که توسط یک فرد و بر جسم خود او انجام میشود ولی یک پدیده اجتماعی است؛ یعنی عوامل اجتماعی بر وقوع و تشدید آن اثر گذار هستند، به ویژه در جوامعی که به نوعی دچار فروپاشی اجتماعی و اقتصادی شده است. دیگر نیاز نیست که در یک حوزهای متخصص باشیم که بدانیم چرا خودکشی اینقدر زیاد شده که حتی دامان کودکان را هم گرفته است؛ کودکانی که درک درستی از مرگ ندارند و مرگ پدیده ترسناکی در نظر آنها است.»
به گفته این جامعهشناس، ایرانیان امروز تحت سیطره حاکمیتی زندگی میکنند که از ارایه آمارهای آسیبهای اجتماعی واهمه دارد و اجازه نمیدهد که پژوهشهای درست و درخور در موضوع آسیبشناسی این مساله انجام شود. بنابراین، دسترسی به تعداد دقیق خودکشیهای انجام شده در رده سنی زیر ۱۸ سال وجود ندارد: «علت این همه مشکل حاکمیت با کارهای پژوهشی و آسیبشناسی پدیدههایی مثل خودکشی آن است که قدرت و توانایی آن در اداره جامعه زیر سوال میرود. خود حاکمیت هم به فکر حل مشکلات اجتماعی نیست و در اولویت نیست.»
«حسن موسوی چلک»، رییس انجمن مددکاران اجتماعی هم به نوعی این موضوع را تایید کرده و گفته است این خودکشیها وجود داشت اما در گذشته منتشر نمیشد.
بنابر گزارشهای منتشر شده در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴، ۱۷ دانشآموز زیر ۱۸ سال خود را به کشتن داده، ۱۲ نفر خود را حلقآویز کرده، سه نفر از ساختمان خانه و پل عابرپیاده پریده و دو نفر با سلاح گرم زهر مرگ را سر کشیدهاند.
خودکشیهای منجر به مرگ ثبت شده دانشآموزان در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۶ نیز براساس خبرهای منتشر شده در رسانههای داخل ایران هفت مورد بوده است که از این تعداد، دو مورد با پریدن از ساختمانهای بلند به زندگی خود پایان داده و دو مورد با استفاده از طناب خود را حلقآویز کردهاند، شیوه خودکشی یک نفر مشخص نیست و دو مورد دیگر با مصرف قرص برنج خود را کشتهاند.
به باور الی خرسندفر، سیستم نظارتی بر محتوای تولید شده در کتابهای کودک وجود ندارد و حاکمیت نسبت به سلامت روان در جامعه احساس مسوولیتی نمیکند: «خود ساختار قدرت در ایجاد این خشونت از طریق مجازاتهایی که میکند، دخیل است. حاکمیت به واقع نتوانسته است در کاهش جرایم مختلف در جامعه موفق باشد و تنها با اجرای قوانینی که بازتولید خشونت میکنند، آنها را گسترش میدهد. افزون بر این که محتوای آموزشی مناسبی هم برای گروه سنی زیر ۱۸ سال تهیه نمیشود. حتما کتابهای کودکی که در آن هم حیوانآزاری تبلیغ شده و هم شیوه اعدام به صراحت و روشنی در آن تصویرسازی شده است را دیدهاید.»
«سعید مدنی»، جامعهشناس نیز با تاکید بر افزایش نرخ خودکشی در میان افراد زیر ۱۸ سال، آن را متاثر از مجموعهای از عوامل اجتماعی و اقتصادی میداند: «روابط اجتماعی، فقر، نابرابری و بحرانهای درون خانواده همه در این سیر افزایشی موثرند.»
الی خرسندفر علاوه بر مواردی همچون فقر، خشونت سیستماتیک جاری در جامعه را از مهمترین دلایل رشد روزافزون خودکشی در میان کودکان میداند و میگوید: «اگر چه بخش زیادی از خودکشیهای کودکان در خانوادههایی رخ داده است که از طبقه فرودست جامعه هستند اما نمیتوان به قطعیت گفت این پدیده فقط در یک طبقه اجتماعی خاص رخ میدهد. گاهی خودکشی کودکان روشی است برای گرفتن امتیازات بیشتر از خانواده؛ یک حرکت نمایشی و اعتراضی نسبت به نادیده گرفتن خواستهها که در برخی موارد به مرگ منجر میشود.»
این جامعهشناس یکی از دلایل دیگر در خودکشی کودکان را تقلید و الگوبرداری ذکر میکند: «همانطور که گفتم، کودکان درک درستی از پدیده مرگ ندارند. دیدن یک تصویر از حلقآویز کردن در کتاب، مجله یا تلویزیون، شنیدن داستان خودکشی کسی از زبان اطرافیان هم میتواند چراغی را در ذهن کودک روشن کند. شاید محمد هم واقعا قصد از میان بردن خودش را نداشته و به این طریق میخواسته اعتراض خودش را از دسترسی نداشتن به امکاناتی که برای حضور در کلاسهای آنلاین نیاز داشته است، عنوان کند.»
سعید مدنی، جامعهشناس ساکن ایران با اشاره به بالا بودن نرخ خودکشی منجر به مرگ در برخی استانها مثل ایلام، لرستان و کرمانشاه به خاطر شرایط نامناسب اقتصادی و فقر گسترده میگوید حالا عوامل دیگری هم در تشدید و گستردگی این آمار دخیل هستند: «شیوع ویروس کرونا و مصائب ناشی از همهگیری و خانهنشینی مزید بر علت شده است؛ به ویژه برای برخی گروهها مثل دانشآموزان که امکان حضور عادی در کلاس را ندارند و بستر مناسب و قابل دسترسی هم برای حضور در کلاسهای غیرحضوری برایشان فراهم نشده است.»
الی خرسندفر با تایید سخنان مدنی میگوید مسایل روز ایران و گره خوردن مشکلات جامعه با مساله خانهنشینی و شرایط بحرانی همهگیری، فضای خانهها را هم خشونتبار کرده است: «الان در بستر خانوادهها هم علاوه بر جامعه، شاهد افزایش خشونتهای کلامی و فیزیکی هستیم. به طور مداوم، خبرهای تلخ از رسانهها منتشر میشوند. بسیاری از خانوادهها کنترلی بر رفتار خود یا آنچه از رسانه پخش میشود، در حضور کودکان ندارند و این خاص طبقه فرودست در جوامع نیست.»
در ماجرای خودکشیهای دانشآموزان آنچه بسیار به چشم میآید، فرافکنیها و سلب مسوولیت افرادی است که به نوعی با مساله مرتبط هستند. ساعاتی پس از آغاز واکنشها به خبر خودکشی محمد موسویزاده، تکذیبها آغاز شدند. آموزش و پرورش بوشهر، هم خودکشی محمد به علت نداشتن گوشی را تکذیب کرد و هم بیتوجهی مسوولان مدرسه در تهیه گوشی و تبلت را. به گفته مقامات آموزش و پرورش این استان، خودکشی محمد به دلایل دیگر رخ داده و ارتباطی به امکانات آموزشی نداشته است.
«عیسی نوشاد»، رییس دادگستری دیر گفته است: «خودکشی میتواند با انگیزههای مختلف صورت بگیرد و هنوز انگیزه خودکشی محمد موسویزاده، دانشآموز ۱۱ ساله دیری مشخص نیست. دامن زدن به این که نداشتن گوشی دلیل خودکشی او بوده است، موجب تشویش اذهان عمومی و تضعیف نظام آموزشی میشود.»
الی خرسندفر میگوید اگر قصدی برای حل مشکل خودکشی کودکان وجود داشته باشد، حالا به جای تکذیب و فرافکنی، وقت واکاوی است: «در فقدان فردی که خودکشی را به عنوان ابزار اعتراض انتخاب کرده است، مددکاران اجتماعی با واکاوی و بررسی دقیق چرایی و چگونگی، این مساله را کشف میکنند. اما این در یک جامعه مدنی ممکن است. ما در نظام حاکم، ارادهای برای رفع این معضلات نمیبینیم.»
این جامعهشناس درباره چرایی عدم پذیرش قصور از سوی مسوولان در مواجه با مسایلی از این دست میگوید: «دلیل این که مقامات مسوول به فرافکنی رو میآورند و به دنبال مقصر دیگری غیر از خودشان میگردند، آن است که ما با یک نظام تمامیتخواه و ایدئولوژیک طرف هستیم. برای این نظام، پیاده کردن نقطه نظرات ایدئولوژیک و تحمیل آن بر جامعه بر هر چیزی ارجحیت دارد. افرادی که در اصطلاح دگراندیش هستند، یعنی تفکراتشان از باورهای ایدئولوژیک حاکم فاصله دارد، اصلا برای این نظام اهمیتی ندارند. حل مشکل آنها در اولویت نیست و ما میبینیم که فشار اقتصادی که بخش اعظم آن بهدلیل ناکارآمدی و بیکفایتی سیستم بر مردم وارد میشود، مداوم و پیوسته از نتایج تحریمها و فشارهای بینالمللی معرفی میشود؛ بهانهای بسیار خوب برای شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت از سوی همه مقامات.»
برای کاهش رشد نرخ خودکشی در میان کودکان چه باید کرد؟
الی خرسندفر در پاسخ به این پرسش، با اشاره به فروپاشی اقتصادی و رشد روزافزون آسیبهای اجتماعی در سایه فقر فرهنگی و اقتصادی میگوید: «نظام سیاسی حاکم بر یک جامعه رکن اصلی کاهش آسیبهای اجتماعی است. لذا تا زمانی که نظام سیاسی ناکارآمد بر جامعه حکومت میکند، اندک فرصتی که برای حل این معضلات داریم، آموزش و آگاهی رسانی است؛ یعنی در این مورد، به ویژه جامعه مدنی و افراد دل سوز باید محتوای آموزشی نامناسب برای کودکان را با آموزش صحیح خنثی کنند. فضای دیجیتال اگر چه در دسترس همه نیست اما تنها منبع و مسیر آموزشهای غیررسمی است. تا میتوانیم باید بازتولید خشونت و اثرات منفی آن را از این طریق خنثی کنیم. باید دست همدیگر را بگیریم که بیشتر از این فرو نرویم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر