آوازه و آوازهای «محمدرضا شجریان»، موسیقیدان و آوازخوان ایرانی چنان بیمرز است که کمتر کسی را میتوان در کشور همسایه و همزبان ایران پیدا کرد که با نام او آشنا نباشد. بسیاری از افغانستانیها کودکی تا بزرگسالی خود را مثل ایرانیها، با آوازهای او سر کردهاند. درگذشت این موسیقیدان همانطور که برای موسیقی سنتی ایران ضایعهای بزرگ توصیف میشود، بسیاری از افغانستانیها را هم به سوگ نشانده است.
***
بعدازظهر ۱۷ مهر ۱۳۹۹ بود که خبر درگذشت محمدرضا شجریان در افغانستان هم موجی از سوگ و عزا به راه انداخت. «ربنا» و «همای مستان» او از جمله آوازهایی هستند که افغانستانیهای علاقهمند به او زمزمه میکنند؛ آوازخوانی بینظیر که انگار در موسیقی سنتی ایران هرگز جای خالی او پر نخواهد شد.
«احمد غنی خسروی»، نویسنده و پژوهشگر ادبی افغانستانی میگوید محمدرضا شجریان به همان میزان که در ایران مشهور است و در دل ایرانیها جای دارد، دلهای افغانستانیها را نیز سالها است که میلرزاند. او در گفتوگو با «ایرانوایر» تاکید کرد که به نظرش کمتر کسی در افغانستان هست که با نام شجریان آشنا نباشد.
به تعبیر این پژوهشگر، محمدرضا شجریان «قله دماوند» موسیقی سنتی ایران است: «همانقدر که نام فردوسی بعد از هزار سال میدرخشد، نام محمدرضا هم هزاران سال دیگر در موسیقی ایران و جهان خواهد درخشید. او وصیت کرده است که در کنار قبر فردوسی طوسی دفن شود. فردوسی با شاهنامه تا ابد زنده ماند و شجریان با تصنیفهایش جاوید و ابدی خواهد ماند.»
به باور این نویسنده افغانستانی، آوازهای محمدرضا شجریان با اشعار «سعدی»، «مولانا» و «حافظ» آشنا و باعث علاقهمندی بسیاری از نسل جوان، چه در ایران و چه در افغانستان با اشعار این شعرای بزرگ بودهاند.
او همچنین تلاشهای بیکران محمدرضا شجریان را عامل مهمی در آشنایی مردم غرب جهان با موسیقی سنتی فارسیزبانان ارزیابی کرد: «محمدرضا شجریان را به خاطر ماندن در ایران و کنار مردم این کشور باید ستود. او جوانان و زنان بسیاری را آموزش داده است که راه وی را ادامه خواهند داد.»
«بصیر آرین»، از شهروندان افغانستانی و علاقهمند به محمدرضا شجریان است که در گفتوگو با «ایرانوایر»، این موسیقیدان را چنین توصیف کرد: «اگر خیام، سعدی، مولانا و حافظ امروز زنده بودند، راضی نمیشدند که کسی غیر از شجریان غزلهایشان را بخواند. صدای استاد شجریان خطوط هندسی مرزهای سیاسی را در مینوردد و بر جان آدم مینشیند.»
او به «مرغ سحر» شجریان اشاره میکند که بعد از شنیدن خبر درگذشت وی، لحظهای از خواندنش باز نایستاده است: «باری، در زمانهای که هر چشماندازی در آن عاری از کمال است، شنیدن صدای ملکوتی استاد هیدهای است از جهان مُثُل افلاطونی؛ جهان ایدهها. فرصتی برای رهایی و آرامش، چشمبستن بر هیچهای هستی و آن تیرگیها و مغاکها. استاد محمدرضا شجریان یگانه بود؛ یکی از چهرههای بیمانند تاریخی؛ ستارهای در اوج.»
«احمد سرمست»، مسوول «انستیتو ملی موسیقی افغانستان» در حساب کاربری خود در توییتر نوشته است: «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق. جهان موسیقی یکی دیگر از خوبان صدای مردم ایران، شجریان را از دست داد. این بزرگمرد موسیقی جهان و خاطراتاش با دوستداران موسیقی سنتی ایران جاوید خواهد ماند.»
درگذشت محمدرضا شجریان میان شهروندان افغانستانی در شبکههای مجازی هم موجی از گرامیداشت نام او را به همراه داشت. شماری از آنها در غم از دست دادن این هنرمند، ابراز غمشریکی [همدردی] کردهاند.
«خیراحمد ساغرمل»، از خبرنگاران افغانستانی در توییتی نوشت: «یگانه بود و تک. دومی وجود نخواهد داشت. [برای] منی که اینجا در افغانستان فرسنگها از او دور بودم، آوازش، کلامش و فرزانگیاش بیهمتا بود. روح خسرو آواز فارسیزبانان در فردوس.»
«مختار وفایی»، خبرنگار هم در همین باره نوشت: «هیچگاه فراموشم نمیشود. آن روز صبح بعد فطر بود و از بلندگوی مسجد روستای ما نغمهای از شجریان پخش میشد. در هوای گرگ و میش روستا، در حالیکه موزیک را تا دوردستها میشد شنید، مردم دستهدسته به سمت قبرستان میرفتند تا به روح مردهها دعا بخوانند. شجریان درگذشت.»
«یعقوب یسنا»، نویسنده افغانستانی درباره خسروی آواز ایران نوشته است: «از استاد شجریان به عنوان آواز ایران یاد میشود. استاد شجریان با صدای دلنشین خود آواز جان بود که درگذشت. یاد استاد گرامی باد.»
«فریبا قالیزاده» هم در توییترش با اشاره به نالههای مرغ سحر نوشت: «آقای شجریان، حضرت استاد! خیلی برای ما افغانستانیها عزیز هستی.»
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۸، پس از برخورد خشونتبار جمهوری اسلامی با معترضان انتخابات ریاستجمهوری همان سال، به پخش سرود خود با نام «ای ایران، ای سرای امید» از صداوسیما اعتراض کرد و خواستار توقف پخش این سرود شد. پس از آن بود که به خاطر «زبان آتش» که در حمایت از معترضان و کشتههای اعتراضات خواند، پخش صدا و تصویرش در رسانههای حکومت ایران ممنوع شد. «ربنا» شجریان هم دیگر پخش نشد و از برگزاری کنسرتهایش در ایران ممانعت کردند.
همانطور که ایرانیها در مقابل «بیمارستان جم»، محل درگذشت این هنرمند مردمی شعار سر دادند «ننگ ما ننگ ما صداوسیمای ما»، در افغانستان هم سالها است که جامعه هنر و ادب این کشور نسبت به ممنوعیتهای تحمیل شده به محمدرضا شجریان اعتراض میکنند و اختناق شدید بر اعتراضهای مدنی را نگرانکننده و غیرقابل قبول میدانند. با وجود این، همانطور که شجریان برای ایرانیها ماندگار است، مثل خودش بیمرز، برای افغانستانیها هم جاویدان خواهد ماند.
مطالب مرتبط:
مرغ سحر ناله سر کن؛ محمدرضا شجریان درگذشت
بدرقه شجریان از بهشتزهرا به فرودگاه مهرآباد
شجریان: یک نام و یک نفس، یک فرهنگ و یک ملت
ملت آواز میخوانند و استاد را تشویق میکنند
نیروی انتظامی تعدادی از طرفداران محمدرضا شجریان را بازداشت کرد
پلیس به سوی مردم عزادار گاز اشکآور شلیک کرد
درگذشت استاد شجریان؛ تجمع و شعارهای اعتراضی در تهران
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر