مریم سامانی، شهروند خبرنگار، تهران
حوض کوچک پر آب، در و پنجرههای قدیمی، درختان سرسبز و سایبانهای رنگارنگ، اینجا حیاط کوچک و نوستالژیک یک کافه است که یاد و خاطره خانههای نقلی و قدیمی را در ذهن مشتریان زنده میکند. پا که داخل حیاط میگذاری انگار وارد تونل زمان میشوی و یک سفر تاریخی را آغاز میکنی. داخل این ساختمان قدیمی و دوطبقه هم دست کمی از حیاط ندارد. میزهای کافه با کاشیهای آبیرنگ و پرنقشونگار، تزیین شدهاند و نام شخصیتهای تاریخی با خط نستعلیق روی تابلوهایی با قاب معرق و طرح تذهیب روی میزها قرار داده شدهاند؛ از «بوعلی سینا» تا «کمالالملک».
صاحب این کافه یک تاریخپژوه است و هر جا که چشم میاندازی یک المان تاریخی را میبینی، از تیترهای روزنامههای قدیمی که یک سمت دیوار را پوشاندهاند، تا امضاهای شخصیتهای معروف و اندیشمندان معاصر در کنار امضای یادگاری مشتریان. «کافه تاریخ» را «حسین دهباشی»، دبیر «سایت تاریخآنلاین» که با گفتوگوهای تصویری و جنجالی درباره تاریخ معاصر ایران به یاد مانده، راهاندازی کرده است. گزارش زیر گشتی یکساعته در کافهای متفاوت است؛ وقتی یک تاریخپژوه و مستندساز مابین بحثهای اجتماعی، سیاسی، تاریخی و فلسفی برایت قهوه ترک دم میکند و يا آبدوغ میآورد.
***
هر قسمت از دیوارهای این کافه روایتی از تاریخ است. قسمتی با عکسهای سیاهوسفید تاریخی پر شده است، از عکس بناهای مهم تاریخی مثل «مدرسه دارالفنون» تا عکسهای شخصیتهای تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران مثل «مصدق». دیوار دیگر پر از تیترهای روزنامههای ایرانی است. اخباری که هر کدام روایتگر دورهای از تاریخ ایران هستند. در میان تیترها تابلویی قرار دارد که با خط نستعلیق این بیت حافظ را نوشته است: «هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب/ باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور»
دیوار دیگری به تیتر روزنامههای انگلیسی اختصاص داده شده و راوی اتفاقات مهم تاریخ جهان است. یک دیوار به تابلوی امضاها اختصاص داده شده است؛ امضای افرادی که روز افتتاحیه برای حسین دهباشی یادگاری نوشتهاند تا امضای شخصیتهای معروف و اندیشمندان معاصر مثل «فرح پهلوی» و یا «نوام چامسکی». یک دیوار هم کلکسیونی از اسکناسهای مختلف است.
کافه تاریخ روز شنبه ۱۸مرداد۱۳۹۹ همزمان با «عید غدیر» افتتاح شد. افتتاح یک کافه در شرایطی که شیوع ویروس کرونا کسبوکار بسیاری از کافهها را از رونق انداخته است، کاری عجیب به نظر میرسید، اما انگار آقای تاریخپژوه تصمیمش را گرفته بود.
او در توییتر وقتی خبر افتتاح کافه را نوشت، اعلام کرد که هر شب ماجرایی از تاریخ معاصر در کافهاش روایت میشود. اما در ایام محرم برنامه دیگری چیده بود. ویژهبرنامه «شبهای خیمه» در کافه تاریخ از شب اول محرم تا شب عاشورا برگزار شد و هر شب یکی از کتابهای تاریخی و جریانساز عاشورایی را مورد نقد و بررسی قرار داد؛ از کتاب جنجالی «شهید جاوید» تا کتاب «حماسه حسینی». این بحثها هر شب توسط یک کارشناس اداره میشد.
دهباشی پیش از مصاحبههای جنجالی سایت تاریخآنلاین که با عنوان «خشت خام» پخش میشدند، با ساخت مستند تبلیغاتی «حسن روحانی» در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در میان عموم مردم شناخته شد. او هنوز هم در کافهاش درباره ساخت همان مستند مورد سوال قرار میگیرد. درست وقتی موقع پذیرایی کاسه آش را جلوی جوانی کنجکاو میگذارد و با این پرسش روبهرو میشود: «هنوز هم به فیلمی که ساختید اعتقاد دارید؟» صدایش را موقع جواب دادن به سوال نمیشنوم، اما دهباشی دقایقی سر میز مینشیند تا سوال را جواب دهد.
منوی کافه تاریخ بر عکس کافههای جدید ساده است و خبری از اسامی پرطمطراق نیست. در عوض مثل همه چیزهای نوستالژیک موجود در کافه، رنگ و بویی از قدیم دارد. وقتی سراغ کاپوچینو را میگیرم، یکی از کارمندان کافه لبخند میزند و میگوید: «ما فقط قهوه ترک سرو میکنیم.» و توجهم را به تختهسیاهی که با گچ منوی ساده روز کافه روی آن نوشته شده است، جلب میکند: «قیمه (شام)، چای آلبالو، چای معمولی، نسکافه، قهوه ترک، آبدوغخیار، آب طالبی و شیرینی خامهای و آش رشته» همه منوی کافه تاریخ است.
چای آلبالو را حسین دهباشی خودش جلویم میگذارد. احساس میکنم موقعی که پذیرایی میکند همه مشتریان معذب میشوند و یاد توییت خودش میافتم. او چند روز پس از افتتاح کافه نوشته بود: «وقتی از مشتریها پذیرایی میکنم احساس میکنم معذب میشوند. برای کاهش این احساس چه کار کنم؟»
«صالح» از توییتر این کافه را پیدا کرده و حالا مشتری ثابت کافه تاریخ شده است. میز کناری نشسته و سر صحبت را باز میکند. او هم اولین روز وقتی آقای دهباشی خودش قهوه ترکش را آورده، معذب شده است، اما میگوید الآن حس رضایت از این شغل را در همه اجزای صورت آقای دهباشی میبینم و احساس راحتی میکنم. فوقلیسانس علوم سیاسی دارد و کارمند یک اداره است. میگوید: «راستش اینجا نزدیک محل کارم است و در هفته چند روز بعد از کارم به اینجا میآیم و اگر آقای دهباشی مهمان نداشته باشد، باهاش در مورد سیاست گپ میزنم.» او هم همان روز اول سوال مربوط به مستند تبلیغاتی را از آقای دهباشی پرسیده است. لبخند میزند و میگوید :«گفتم: "این روزها نسبت به آقای روحانی که فیلم تبلیغاتیاش را ساختید چه احساسی دارید؟" خندید و گفت: "چه بگویم همان دولتی که برایش فیلم ساختم، علیه نقدهایم از من شکایت کرد و توضیح بیشتری نداد."» دهباشی چندی پیش در توییترش نوشت: «خبر بد این که در دادگاه کیفری بابت توهین به روحانیت محکوم شدهام.» اما در همین توییت از پخت قیمهپلوی تهرونی با خلال بادام و پسته در کافه تاریخ به عنوان خبر خوب یاد کرد. او بالای صفحه توییتر کافه تاریخ نوشته است: «جایی برای دمی آسودن و از گذر زمانه، عبرت گرفتن و سخت نگرفتن. چای نوشیدن و داستان نیوشیدن و دوستی کردن.»
مطالب مرتبط:
اولین کافه افغانستانیها در تهران؛ گرم، دنج و سبز
کافهای برای پیرمردها؛ تبدیل یک فرشفروشی ۵۰ ساله به کافیشاپ
قهوه فروشی های سیار؛ یک فنجان قهوه یک نفس زندگی
مدیر کافه دانتیسم: بهزیستی به وعده هایش عمل نکرد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر