«نزار زکا»، شهروند لبنانی مقیم امریکا، کارشناس فناوری اطلاعات و مدافع آزادی اینترنت، روز ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ به دعوت «شهیندخت مولاوردی»، معاون وقت زنان رییسجمهوری برای شرکت در «همایش بینالمللی نقشآفرینی زنان در توسعه پایدار» به ایران سفر کرد اما در تاریخ ۲۷ شهریور در خیابان بازداشت شد. شهریور ۱۳۹۵، قاضی «ابوالقاسم صلواتی»، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب او را به اتهام «جاسوسی برای امریکا» به ۱۰ سال حبس و جریمه نقدی ۴.۲ میلیون دلاری محکوم کرد.
نزار زکا ۱۸ ماه را در سلول انفرادی و بخشی از دوران محکومیت خود را در بند چهارم زندان «اوین»، در کنار زندانیانی مانند «ژیائو وانگ» پژوهشگر امریکایی و «احمدرضا جلالی» پزشک مقیم سوئد و محکوم به اعدام گذارند. او در خرداد ۱۳۹۸ با «نگار قدس کنی»، زندانی ایرانی در امریکا معاوضه و آزاد شد.
زکا در مستند «میزبانی ناجوانمردانه»، در گفتوگو با «مازیار بهاری»، آنچه در دوران بازجویی و چهار سال حبس بر او گذشته است را روایت میکند.
«مهرانگیز کار»، حقوقدان و فعال حقوق بشر پس از پخش این مستند میگوید با دیدن این فیلم، یک حسرت قدیمی در او زنده شده است؛ این که ماجرای نزار زکا یک پایان خوش داشته اما این پایان خوش از او و دخترانش با مرگ «سیامک پورزند»، همسرش، برای همیشه گرفته شده است.
***
مهرانگیز کار، وکیل و فعال حقوق بشر میگوید تماشای مستند میزبانی ناجوانمردانه برایش بسیار سخت و دردناک بوده است. او هنگام تماشای فیلم، روایت نزار زکا را با داستان زندگی خودش مقایسه کرده است: «دیدن مستند آقای نزار حال من را خیلی دگرگون کرد. برای این که آقای نزار شرایطی را که در مقابل دوربین سعی میکرد توضیح بدهد، من به خوبی میشناسم. من در شرایط کمتر سختتری از او قرار داشتم و همسرم در شرایط بسیار سختتری از آقای نزار قرار گرفته بود.»
مهرانگیز کار پس از بازگشت از کنفرانس «ایران بعد از انتخابات» در آلمان که به «کنفرانس برلین» نیز معروف شد، از سوی دستگاه قضایی تحت بازجویی قرار گرفت و به مدت دو ماه در زندان «اوین» بود. پس از آن، از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب به چهار سال حبس محکوم شد. او برای همیشه ایران را ترک کرد اما مدتی پس از آن، سیامک پورزند، روزنامهنگار و همسر مهرانگیز کار بازداشت و تحت اعتراف اجباری تلویزیونی قرار گرفت. پورزند یک روز صبح در حالی که در حصر خانگی بود، خودش را از پنجره آپارتمانش به پایین پرتاب کرد.
روایت نزار زکا از شکنجههای فیزیکی و جسمی او در ایام حبس و بازجویی در ایران، مهرانگیز کار را به یاد آنچه سیامک پورزند برایش تعریف کرده، انداخته است: «با دیدن این فیلم، حرفهای سیامک در یک دوره آزادیش یادم آمد. سیامک را که سن او بالا بود، مجبور کرده بودند ساعتها روی پا بایستد و یا برای ساعتها در سردخانهای میگذاشتند. سیامک به من میگفت بعد در نقطهای که داشته تمام میکرده است، در سردخانه را باز میکردند، او را در دو سه تا پتو میپیچیدند و مستقیم به بازجویی میبردند.»
بازجویان: در زمان و مکان اشتباه قرار گرفته بودی!
در جایی از مستند میزبانی ناجوانمردانه، نزار میگوید بازجویانش موقعی که او را برای آزادی آماده میکردند، به او گفته بودند: «ما را ببخش، تو در زمان و مکان اشتباه قرار گرفته بودی.»
مهرانگیز کار این نکته را کلیدیترین جمله ماموران سپاه پاسداران میداند و میگوید: «حرف بازجویان درباره قرار گرفتن نزار زکا در زمان و مکان اشتباه کاملا درست است. آنها کاری به نزار نداشتند، نزار پیش از آن هم به ایران سفر داشت. اما در آن زمان، طبق سناریوی سپاه، باید شهیندخت مولاوردی و دولت حسن روحانی تخریب میشدند. خانم مولاوردی صحبت از چیزی میکرد که رژیم روی آن حساس است؛ عدالت و برابری جنسیتی؛ مقولهای که اسلام با آن سازگاری ندارد. لکهدار کردن خانم مولاوردی که از بدنه خود نظام است، کار راحتی نبود اما نزار کار را برایشان راحت کرده بود.»
مهرانگیز کار تاکید میکند: «مکان و زمان اشتباه برای نزار، حضور در کنفرانس زنان و در مقطع اوج درگیری بین دو جناح بوده است. در واقع، نزار طعمه شد تا از طریق بازداشت او و متهم کردنش به جاسوسی برای امریکا، قدرت خانم مولاوردی را در دولت کاهش بدهند. در جایی از فیلم، نزار میگوید بازجویانش او را برای خرید فرش برده و ضمن عذرخواهی گفتهاند که او در زمان و مکان اشتباهی حضور یافته است. درست است. به زبان عامیانه، منظورشان این بوده است که ما میخواستیم روی خانم مولاوردی و دولت را کم کنیم، ابزاری بهتر از تو نداشتیم. سناریو را ساختیم و تو را گذاشتیم وسط آن. حالا ما را ببخش و حلال کن.»
اما طنز تلخ ماجرا به گفته مهرانگیز کار این است که طلب حلالیت را هم علنی نکردهاند: «اگر نزار در این فیلم این حرفها را نمیزد که ما هیچ وقت نمیفهمیدیم سپاه از او عذرخواهی کرده است و برای شیرینکاری، فرش هم برایش خریدهاند.»
مهرانگیز کار در ادامه میگوید: «بازداشت اکثر زندانیان سیاسی و عقیدتی و دوتابعیتیها براساس یک سناریو از پیش تعیین شده انجام میشود. سناریو را میسازند و بعد منتظر طعمهای میشوند که براساس آن، سناریوی خود را اجرا کنند. بسیار هم مایل هستند سوژه خود را به "دشمن"، امریکا و غرب ربط بدهند. اگر یادتان باشد، در آن زمان آقای علی خامنهای در یکی از سخنرانیهای خود عدالت جنسیتی را نقد کرد و با بازداشت آقای زکا، طوری شد که آرام آرام دیگر عبارت برابری جنسیتی هم در گفتمانها ور افتاد.»
پس از بازداشت نزار زکا در تهران، برخی از سایتهای نزدیک به جناح تندرو با انتشار عکسی از شهیندخت مولاوردی، معاون وقت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در کنار نزار زکا در همایش بینالمللی نقشآفرینی زنان در توسعه پایدار، او را به «ارتباط با جاسوس امریکایی» متهم کردند.
مولاوردی در کانال تلگرام خود درباره بازنشر عکس خود با نزار زکا نوشت: «این سایتها آب را گل آلود میکنند.»
او افزود: «باید به خدا پناه برد از زمانهای که به همه چیز با عینک سیاست نگریسته میشود و زمانی که اخلاق هم سیاسی میشود، به جای آنکه سیاستمان اخلاقی شود.»
تراژدی ما
مهرانگیز کار درباره مستند میزبانی ناجوانمردانه میگوید: «راستش با این فیلم، حسرت خوردم که آقای نزار حداقل پایان خوشی داشت. من و بچههایم دقیقا ۹ سال و نیم در خارج از ایران رنج کشیدیم و سیامک هم در داخل ایران تنهایی و سختی کشید ولی پایان خوش نداشتیم. رویای من همیشه این بود که ما به فرودگاه میرویم و من میبینم که "لیلی" و "آزاده" سیامک را بغل کردهاند. این بزرگترین آرزوی من بود که این دو نوجوان بعد از آن همه رنج، پدرشان را به آغوش بکشند. اما در نهایت، پایان ما با تراژدی همراه شد.»
این حقوقدان میگوید دوتابعیتیها اگر بازداشت شوند، در مقایسه با ایرانیها کمتر دچار آزار و اذیت میشوند و معمولا هم پایان خوشی دارند.
چرا کنار نکشیدی؟!
مهرانگیز کار نقطه جذاب مستند میزبانی ناجوانمردانه را سعی برای مصاحبه با شهیندخت مولاوردی میداند؛ تماسهایی که به نکته کلیدی روایت داستان تبدیل شدند.
مولاوردی چندین بار در پاسخهایش تکرار میکند که تقصیر او نبوده است و او و دولت روحانی از جریان بازداشت و اتهام نزار زکا بیاطلاع بودهاند.
خانم کار در پاسخ به این سوال که آیا او این حرف را از یک مقام دولتی میپذیرد، میگوید: «من حرفش را باور میکنم ولی به آن ایراد دارم. اساسا از یک مقام دولتی، شنیدن این جمله که نمیدانسته یا نمیتوانسته است کاری کند، پسندیده نیست. مهمترین سوالی که باید در برابر چنین استدلالی پرسید، این است که وقتی متوجه شدی نمیتوانی کاری بکنی و کسی به حرفهایت گوش نمیکند، چرا استعفا ندادی و کنار نکشیدی؟!»
او میافزاید: «من برای روشن شدن موقعیت مثالی از تجربه خودم میزنم؛ زمانی که آقای محمد خاتمی رییسجمهوری بود، یک بار برای شرکت در کنفرانسی به دانشگاه هاروارد آمدند. من هم در آنجا حضور داشتم. یک روز من را دید و گفت شما مهرانگیز هستی؟ من تعجب کردم که چه سریع من را شناخته است. گفتم بله. بعد خیلی واضح گفت مهرانگیز! سیامک را ما دستگیر نکردیم. گفتم مگر فرقی میکند که شما دستگیر کرده باشید یا فرد دیگری در دولت؟ یک خانواده روی هوا رفته است. حکومت جمهوری اسلامی ترکیبی از شما و بقیه است. ایشان گفتند شماره تلفنت را به من بده، من سه ماه دیگر به شما زنگ میزنم که به ایران بیایی. من اصلا باورم نشد. دل هم به این حرفش نبستم اما شمارهام را دادم. راستش برای ما که قربانی جمهوری اسلامی هستیم، چه فرقی میکند که یک عضوش میدانسته یا نمیدانسته است. خانم مولاوردی میگوید او فقط زیر برگه دعوت از میهمانان را که نام آقای نزار هم بوده، امضا کرده و اصلا ایشان را نمیشناخته است. به فرض این که ما این را هم قبول کنیم اما این حرف از یک مقام دولتی درست نیست که بگوید ما کاری نمیتوانستیم بکنیم.»
مهرانگیز کار اما معتقد است شهیندخت مولاوردی در این مصاحبه، مودبانه و به طور غیرمستقیم، شجاعانه حرفهایی زده است: «خانم مولاوردی هر چند که به صراحت بازداشت زکا را محکوم نمیکند اما این شهامت و شجاعت را هم دارد که بگوید ما اصلا از اتهام او بیاطلاع بودیم. به نظرم، او زنی از همان ساختار حکومتی در مصاحبهای کوتاه مودبانه، غیرمستقیم ولی شجاعانه از حضور دو حکومت در ایران میگوید؛ یک حکومتی که دولت است و اساسا در جریان کارهای حکومت دیگر نیست و اگر هم باشد، نمیتواند با آن مقابله کند. او غیرمستقیم میگوید در اینجا دو حکومت حضور دارد؛ حکومتی که اسلحه دارد، شکنجهگر است و حکومتی که آدمها را میتواند در خیابان بدزدد و هر کار غیرقانونی انجام دهد و دولت هم نمیتواند چیزی بگوید.»
حق پایمال شده اعاده حیثیت
در جایی از مستند، نزار میگوید بازجویانش پیش از آزادی، او را برای خرید برده، لباس نو پوشانده و بعد اصرار داشتهاند که فرش ابریشمی به عنوان هدیه از ایران ببرد. در حین خرید هم به او گفتهاند که آنها را خواهد بخشید، اشتباه کردهاند و عذر میخواهند.
نزار هم به گفته خودش، چون میخواسته است این ماجرا تمام شود و به کشورش برگردد، هر چه آنها گفتهاند را پذیرفته و در خرید فرش هم نظر داده است.
مهرانگیز کار میگوید: «حکومت ایران از همین ترس زندانی، به نفع خودش استفاده میکند و میگوید به اشتباه تو را دستگیر کردیم اما هیچ توضیح قانونی دیگری هم برای این اشتباه نمیدهد؛ هیچ خساراتی، اعاده حیثیتی و از همه مهمتر، برگه قضایی که مستندی بر بازداشت اشتباه او به مدت چهار سال باشد.»
او میافزاید: «در تمام نظامهای قضایی، اگر فردی به اشتباه دستگیر شده باشد، پیش از آزادی از او عذرخواهی قانونی و مستند و اعاده حیثیت میشود. ضمن این که بابت مقدار زمانی که به اشتباه در زندان بوده است، به او خسارت میپردازند. اما درباره نزار و هر زندانی دیگری که طی سناریویی و بدون جرم خاصی دستگیر شده باشند، این مراحل قانونی اجرا نمیشوند. آنها به شکل غیرقانونی افراد را بازداشت و آزاد و در تمام مراحل، از ترس زندانی به نفع خودشان استفاده میکنند.»
این حقوقدان که در سالهایی که به اجبار از ایران دور بوده، با دانشگاههای مهم امریکا، از جمله هاروارد و کلمبیا در زمینه حقوق بشر همکاری کرده است، میگوید: «من به عنوان یک وکیل، متهم، زندانی و خانواده قربانی در طی سالهای گذشته به این نتیجه رسیدهام که اعتبار قانون در ایران، ابزاری برای سرکوب مخالفان و منتقدانش است و نه ابزاری برای تامین عدالت.»
مطالب مرتبط:
کوتاه، تکاندهنده و ویرانگر؛ روایت آسیه امینی از مستند «میزبانی ناجوانمردانه»
میزبانی ناجوانمردانه: فیلمی مستند درباره گروگانگیری نزار زکا
شیطانی در جلد خدا؛ گفتوگو با رضا علیجانی درباره مستند میزبانی ناجوانمردانه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر