تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهرهها گره خورده است. هر یک خشتی گذاشتهاند تا سقفی پدیدار شود؛ خشتهایی که گاه به قیمت زندگی و جانشان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریدهاند.
از سوی دیگر، در تاریخ جهان بسیاری از زنان و مردان نیز به دلیل استعداد شگرفشان برای تخریب و نابودی ساختههای دیگران، «تأثیرگذار» نامگرفتهاند.
زنان ایرانی، نویسنده برگهای بسیاری از کتاب تاریخ ۲۰۰ سال اخیر ما بودهاند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژههای علمی، سیاستورزی، موسیقی و سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آنها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزماندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» «ایرانوایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده است، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هر روز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر میگذارند. بدیهی است که همه فعالیتها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه مورد تأیید «ایرانوایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچیک از افراد این لیست را نمیشود کتمان کرد.
این لیست، دومین سری سلسله بیوگرافیهای زنان تأثیرگذار ایران است که بهمرور تکمیل میشود. از مخاطبان «ایرانوایر» درخواست داریم تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
***
«زینت پیرزاده»، در آستانه ۵۱ سالگی است. زن مهاجری که ۳۰ سال قبل وقتی تنها ۲۳ سال داشت به خاطر ستمهایی که علیه زنان در سرزمین مادریاش ایران میشد بار سفربست و با کمک مادربزرگ و برادر بزرگترش موفق شده بهصورت غیرقانونی از ایران خارج شده و به سوئد مهاجرت کند. او امروز یکی از مشهورترین چهرههای هنری مهاجر در کشور سوئد است. استندآپ کمدینی که راههای سختی را رفته اما همیشه باور داشته که خنده راه رسیدن به خوشبختی است.
زینت اهل ساری است. او پیش از مهاجرت ساکن شمال ایران بود و پس از مهاجرت هم در شمال سوئد ساکن شد. این شباهت جغرافیا در زندگی تازه تجربه جالبی برای او رقم زد: «بهترین راه پیشرفت در کشور مقصد یادگیری زبان در جامعه میزبان است. مردم در شمال سوئد خیلی اهل حرف زدن نیستند همین شد که من فهمیدم بهترین جا برای حرف زدن، کلیساست. زبانی هم که کشیش کلیسایی که من میرفتم استفاده میکرد زبانی بود که از لحاظ غنای ادبی از درجه بالایی برخوردار بود. من تحتتاثیر او سوئدی را یاد گرفتم و حالا همه فکر میکنند من لهجه شمالی سوئدی دارم اما نمیدانند که فارسی من هم لهجه شمالی ایرانی دارد!»
زینت پیرزاده مانند همه مهاجران در جهان، زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. او سال ۱۹۹۱ همراه با پسر خردسالش بهعنوان مادری مجرد از ایران خارج شد. با مشقات بسیار موفق شد خودش را به کشور سوئد برساند. روزهای ابتدای مهاجرت او سرشار است از خاطراتی که بهتنهایی و بیپولی گره خورده است. میگوید: «یک دورهای در زندگیام آنقدر گرسنگی کشیدم و لاغر و ضعیف بودم که همه لباسها به تنم میخورد برای همین رفتم و مدل شدم.»
پسر سهسالهاش همراه با او در آن روزها در زیرزمینی سرد و تاریک زندگی میکرد اما علیرغم شرایط سخت و آیندهای نامعلوم هرگز مایوس نشد و به تلاشهای خود برای رسیدن به یک زندگی مطلوب ادامه داد: «هرچقدر افسردهتر و غمگینتر باشید، طنز و خنده مثل کلیدی میشود که میتواند همه درها را باز کند. پدربزرگم همیشه میگفت توی قلب هر آدمی یک اثرانگشت نورانی از خداوند وجود دارد که هرگز سیاه نمیشود. من همیشه به این جمله فکر میکنم و میدانم هرچقدر هم که غمگین باشم بازهم میتوانم ببینم که زندگی یک بنبست مطلق نیست و همیشه راههایی برای رسیدن به روشنایی و خوشبختی برای همه آدمها وجود دارد. برای من «خنده» و «خندیدن» راه رسیدن به آن خوشبختی است.»
زینت پیرزاده مدتی طولانی در انتظار پاسخ اداره مهاجرت برای دریافت اقامت سوئد بود اما زمان خود را به بلاتکلیفی نگذراند و در همین دوران شروع به خواندن دروس تکمیلی کرد. بعد از چند بار تغییر رشته تحصیلی عاقبت تصمیم گرفت در رشته روانشناسی و مشاوره تربیت اجتماعی درسش را به اتمام برساند. پس از فارغالتحصیلی در مدارس مختلفی شروع به تدریس کرد و در کارنامهاش سابقه فعالیت بهعنوان مشاور امور کاریابی در دلت سوئد هم وجود دارد اما امیان رشته مشاوره و استندآپ کمدی چه ارتباطی وجود دارد؟
برای زینت همهچیز از یک خاطره در کودکی و پیوندش با اتفاقی در سال ۲۰۰۱ آغاز شد. تابستانی که سه سال از مهاجرتش میگذشت: «بچه که بودم یکبار در سفری که شهبانو فرح به ساری داشت او را دیدم. آن روز شهبانو یک کلاه خیلی زیبا به سر داشت و من در عالم کودکی او را مثل یک پری میدیدم و همانجا عاشق کلاه شدم. هنوز هم کلاه دوست دارم. من خیاطی بلدم. یک روز تبلیغی به خانه ما رسید که میتوانید در کلاسهای کلاهدوزی شرکت کنید. با خودم فکر کردم که میتوانم به یکی از آرزوهایم برسم و یک کلاه شبیه آنچه آن روز شهبانو به سر داشت بدوزم.»
از قضا کلاس مذکور به حدنصاب نمیرسد و تشکیل نمیشود. برگزارکنندگان هم از افرادی که برای آن کلاس ثبتنام کرده بودند میخواهند یا پولشان را پس بگیرند یا به جای آن در کلاسهای «هنر خوب صحبت کردن در جمع» با یکی از بزرگترین کمدینهای سوئد شرکت کنند. زینت پیرزاده آن روزها در مقطع دکترا تحصیل میکرد: «آن موقع زبان سوئدی من خوب نبود فکر کردم این میتواند برای بهتر کردن زبان به من کمک کند.»
معلم زینت در این کلاسها یکی از مشهورترین کمدینهای استندآپ در سوئد بود. او متوجه شده بود زینت کلمات را اثرگذار ادا میکند: «او به من گفت همه حرفهای تو بدون آنکه خودت بدانی بامزهاند. اصلا کمدین به دنیا آمدهای»
مدتی بعد «آنا لینا برودین»، یکی از استندآپ کمدینهای شهره در سوئد با زینت پیرزاده تماس میگیرد و از او میخواهد برنامه کوتاهی که تهیه کرده است را پیش از آنکه خودش اجرا کند زینت روی صحنه ببرد: «من در آن زمان هیچچیزی درباره کمدی نمیدانستم و بههیچوجه قصد نداشتم وارد چنین مسیری بشوم.»
اما استعداد پنهان او باعث میشود آن برنامه بهخوبی اجرا شود. این موفقیت آنقدر عمیق و واقعی بود که زینت از همان زمان کار روزانه مشاوره برای کاریابی را رها کرد و برای اجرای برنامههای کمدی و سفر به شهرهای مختلف مهیا شد.
زینت پیرزاده میگوید در آغاز فعالیتش بهعنوان یک استندآپ کمدین خارجی در کشوری آزاد هم مورد حمله قرار گرفته است تا جایی که میخواسته این کار را کنار بگذارد: «یکی از اولین جوکهایی که گفتم در مورد این بود که نماز یک ورزش ایروبیک است و برای مبارزه با چاقی واجب شده است. بعد از این بود که خیلی به من پیام دادند و کلی فحش فرستادند. بعضی از نیروهای نژادپرست هم مرا تهدید کردند. این موقع بود که تصمیم گرفتم بهکلی این کار را کنار بگذارم و مدتی واقعا کار نکردم؛ اما با خودم فکر کردم اگر اینجا هم کاری را که دوست دارم پیگیری نکنم چه فرقی با زندان دارد و همین شد که مقداری در کارم تغییر ایجاد کردم و دوباره به دنیای کمدی برگشتم.»
زینت پیرزاده میگوید تفاوت کار کمدی در کشورهایی مثل سوئد با ایران در این است که کمدینها تلاش میکنند بدون داشتن نگاه تبعیضآمیز و جنسی حرفهایشان را بزنند: «فرهنگ خنده در جایی مثل سوئد به همین دلیل با ایران متفاوت است و این فرهنگ شاید برای ایرانیان چندان خندهدار نباشد و حتی بیمزه به نظر بیاید اما درست و انسانی است.»
او روی صحنه استندآپ کمدی با بهرهگیری از کلام طنز آزادانه درباره نژادپرستی، آزادی زنان و بنیادگرائی اسلامی حرف میزند: «بعد از مدتها که به کار استندآپ اشتغال داشتم احساس کردم در شرایطی قرار گرفتهام که میتوانم با حرفهایم بعضی چیزها را در جامعه عوض کنم. از همان زمان این مسئولیت را برعهده گرفتم چون احساس کردم بدون چنین هدفهایی کاری که انجام میدهم وقت تلف کردنی بیشتر نیست.»
در این مسیر سابقه تحصیلی زینت پیرزاده در روانشناسی و مشاوره اجتماعی بسیار برایش راهگشا بوده و به او کمک کرده است. به باور او هرچقدر هم آدمها عصبانی، متعصب و یا نژادپرست باشند این خنده است که میتواند از نفرتهایشان بکاهد: «یکبار یکی از نژادپرستها در جایی که من برنامه داشتم فریاد میزد «به خانهات برگرد» من هم به شوخی میگفتم به خدا من الان در راه خونه خودم هستم! یکبار دیگر که این حرف را زدند من گفتم «کجا؟ خانه شما یا با من میای بریم خونه من؟» نتیجه اینگونه برخوردها در بیشتر موارد یکی بود، آنها هم لبخند میزدند و بسیاری از خشمشان فرومیریخت.»
این روزها، زینت پیرزاده یکی از محبوبترین و سرشناسترین کمدینهای سوئد به شمار میرود. او موفق شد در سال ٢٠١٠ بهعنوان محبوبترین کمدین سال در این کشور انتخاب شود.
این اما تنها دلیل اثرگذاری این زن ایرانی مهاجر نیست. او نویسنده رمانی است به نام «پروانه در زنجیر» که اگرچه برای مخاطب فارسیزبان هنوز ترجمه نشده اما به زبانهای مختلفی در دنیا ترجمه شده است و در فهرست کتابهای پرفروش سوئد قرار داشته. این رمان سه جلد است که جلد دوم آن با نام «پروانه در زمستان» قرار است در ماه ژوئن ۲۰۲۱ منتشر شود.
او که خود قربانی کودکهمسری است و به همین دلیل هم همراه با فرزندش از ایران به سوئد پناهنده شده در زمینه مبارزه با ازدواج کودکان مهاجر در کشور میزبان فعالیتهای گستردهای دارد. فعالیتهای حقوق بشری او به حدی است که از سوی سازمان ملل متحد در سوئد مورد تقدیر قرار گرفته و موفق شده است جایزه «مدافع حقوق بشر سال» را از آنها دریافت کند: «وقتی هنوز تدریس میکردم در محلهای بودم که شهروندان زیادی با پیشینه مهاجرت در آن زندگی میکردند. آنجا فقط دو شاگرد سوئدی داشتم. متوجه شدم برخی از شاگردان دختر من بعد از تعطیلات تابستان به مدرسه برنمیگردند. پیگیری کردم و دانستم خیلیهایشان به زود تن به ازدواجهای اجباری دادهاند. با نهادهای مختلفی تماس گرفتم، پلیس را در جریان گذاشتم.»
مقامات به زینت پیرزاده گفته بودند کاری نمیشود کرد: «میگفتند این براساس احترام به دین و فرهنگهای دیگر ما کاری نمیتوانیم انجام دهیم. اینجا بود که شروع به مخالفت با این نگاه کردم و جلسههای بسیاری با مقامات بلندپایه پلیس، نمایندگان مجلس و حتی برخی از وزرای دولت سوئد داشتم. همه آنها تاکید کردند برای جلوگیری از این موضوع باید یک قانونی وجود داشته باشد. بعد از مدتها با همکاری چند سازمان مردمنهاد، یونیسف و برخی نمایندگان مجلس، این قانون در اول جولای سال ۲۰۱۴ به تصویب رسید.»
این قانون با تلاشهای فعالان از اول ژوئیه سال ۲۰۲۱ دستخوش تغییرات بیشتری هم میشود. تا پیش از این برای شهروندان خارجی ساکن کشور که در خارج از سوئد با چند زن یا با کودکان ازدواج کرده بودند، ممنوعیتی وجود نداشت و تنها درصورتیکه یک طرف این ازدواج شهروند سوئد بود، مشمول ممنوعیت میشد، اما به پیشنهاد یک مسئول تحقیق دولتی، قراراست از این پس ممنوعیت برای تمام شهروندان و ساکنان سوئد اعمال شود حتی اگر خارج از مرزهای سوئد به ثبت رسیده باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر