جمعه ۲۷تیر۱۳۹۹، «کمیته بینالمللی المپیک»، در یکصدوسیوششمین نشست خود، اعضای جدیدش را شناخت. به این ترتیب ۱۰۴ کشور موفق شدند براساس رایگیری، نمایندههای خود را وارد مجمعی کنند که در اصطلاح به آن «IOC member» گفته میشود.
وظیفه IOC member یا همان اعضای کمیته بینالمللی المپیک، نظارت و پشتیبانی از برگزاری رقابتهای المپیک است. در اساسنامه IOC، این کمیته به عنوان عالیترین نهاد این سازمان معرفی شده که در کنار سازماندهی برگزاری مهمترین رویداد ورزشی جهان، نقش «نظارتی بر عملکرد و پایبندی تمامی کشورهای عضو بر منشور المپیک» را هم بر عهده دارند.
«منشور المپیک»، ساختار ورزش جهان را تعریف میکند. کشوری که منشور المپیک را به رسمیت نشناسد، بهصورت خودکار، از تمامی رقابتهای ورزشی جهان حذف خواهد شد.
اعضای جدید کمیته بینالمللی المپیک به مدت حداقل دو سال و حداقل در دو دوره میتوانند در این کمیته عضو باشند. این مدت میتواند به بازههای چهار ساله نیز افزایش پیدا کند.
نکته قابل تامل اینجاست که ایران جایی بین ۱۰۴ کشوری که نمایندههای خود را به این شورا اعزام کردهاند، ندارد. این رایگیری میان ۲۰۶ کشور عضو کمیته بینالمللی المپیک برگزار شده است.
از پیش از انتخابات هم قرار نبود ایران نمایندهای در مهمترین مجمع تصمیمگیری ورزش جهان داشته باشد، چون هیچ شخصیت ایرانی برای حضور در انتخابات نامنویسی نکرده بود.
در فهرست جدید IOC member «سباستین کو» رییس فدراسیون جهانی دوومیدانی، «گرابار کیتاروویچ» رییس سابق کمیته المپیک کرواسی، پرنس «ریما آل سعود» از عربستان (نخستین سفیر زن عربستان سعودی)، «ماریا دو لا کاریداد» عضو هیات اجرایی کمیته المپیک کوبا و «باتو شیگ» رئیس کمیته المپیک مغولستان به چشم میخورند.
همچنین «سمیرا اصغری» از افغانستان، «شاهد علی» از پاکستان، «سر میانگ» از سنگاپور، «فیصل زا حسین» از اردن، شاهزاده «وانگ چوک» از بوتان، «اریک توهیر» از اندونزی و «ایکالا کوجانگکو» از فیلیپین نیز حضور دارند.
نقش ایران چیست؟ «هیچ»
وقتی ابر قدرت آسیا بودیم
«شاهپور غلامرضا پهلوی» را در تاریخ ایران با عناوین مختلفی میشناسند. افسر ارشد «نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران» بود که ریاست عالی بازرسی «ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران» را بر عهده گرفت و بعد به عنوان آجودان ویژه برادرش یعنی «محمدرضا شاه» انتخاب شد.
اما رد پای شاهپور پهلوی در ورزش ایران نیز بسیار پررنگ است. او از آبان سال ۱۳۳۳، پس از آنکه برادرش «علیرضا پهلوی» در سانحه هوایی درگذشت، ریاست «کمیته ملی المپیک ایران» را در دست گرفت.
او در برگزاری هفت المپیک و همچنین جام جهانی آرژانتین نقش داشت و از همان ابتدا به عضویت IOC member درآمد. یعنی وقتی که کمیته بینالمللی المپیک کمتر از سه عضو از آسیا را در مجمع خود میپذیرفت، شاهپور پهلوی عضوی از مهمترین مجمع جهانی بود.
در حقیقت طی یک دهه پیش از انقلاب، ورزش ایران یک زوج طلایی را در راس مدیریت خود میدید.
شاهپور پهلوی ریاست کمیته المپیک ایران را بر عهده داشت و نفوذش در IOC به حدی بود که کمیته بینالمللی المپیک گاهی از او به عنوان ناظر و حتی میانجی در دعاوی میان IOC و کشورهای آسیایی استفاده میکرد.
همچنین «کامبیز آتابای»، رییس سابق «فدراسیون فوتبال ایران»، که حد فاصل سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ ریاست بر «کنفدراسیون فوتبال آسیا» را عهدهدار شد تا به عبارتی قدرت اول ورزش و فوتبال آسیا در دست ایران باشد.
نقش شاهپور غلامرضا پهلوی و کامبیز آتابای را میتوان در اخذ میزبانی جام ملتهای آسیا، رقابتهای بازیهای آسیایی و تلاش برای میزبانی جام جهانی ۱۹۹۰ میلادی دید. زمانی که کشورهای چین، کرهجنوبی، ژاپن، امارات و قطر هنوز به فکر برگزاری رقابتهای جام ملتهای آسیا یا حتی بازیهای آسیایی نیفتاده بودند، ایران نه تنها هر دو تورنمنت را برگزار کرد که حتی درخواست میزبانی جام جهانی را هم به فیفا داد.
سالها گذشت، تمامی این کشورها میزبان تمام رویدادهای درجه اول جهان شدند و ایران دیگر قادر به اخذ میزبانی جام ملتهای آسیا هم نیست.
هاشمیطبا و نجات کاروان ایران در آتن
ورزش ایران پس از انقلاب مدیون دو نام است؛ «محسن صفایی فراهانی» در راس فدراسیون فوتبال ایران و «مصطفی هاشمیطبا» رییس پیشین کمیته ملی المپیک و سازمان وقت تربیت بدنی ایران.
مصطفی هاشمیطبا پس از انقلاب، در حد سایه برای ورزش ایران تلاشهایی برای خروج از انزوا داشت. سخت بود، اما تلاش میکرد.
او سال ۱۳۶۵ به ریاست کمیته ملی المپیک ایران رسید؛ پستی که دریچه ورود او به مدیریت ورزشی بود. سال ۱۳۷۲ با حکم «علیاکبر هاشمی رفسنجانی» به عنوان رییس «سازمان تربیت بدنی» منصوب شد. اما با حمایت خانواده هاشمی موفق شد پلههای ترقی را برای رسیدن به ساختمان کمیته بینالمللی المپیک بردارد.
رابطه نزدیک او با «فائزه هاشمی رفسنجانی» و راهاندازی یک تشکل غیردولتی به رهبری فائزه برای ورزش زنان ایران، نخستین قدمی بود که او برداشت. هر چند که این تشکل با روی کار آمدن دولت «محمود احمدینژاد» برای همیشه به حیات خود پایان داد.
مصطفی هاشمیطبا اولین مدیری بود که موفق شد به بالاترین کرسی بینالمللی ورزش در جهان نزدیک شود. او عضو کمیته بینالمللی المپیک شد. او سال ۹۱ به «رادیو ورزش» گفته بود: «مسئولین کمیته بینالمللی المپیک در سفری که به ایران داشتند، به من پیشنهاد دادند که عضو کمیته بینالمللی المپیک باشم اما متاسفانه همین مسئول کمیته المپیک زمانی که به سمت فرودگاه بدرقهاش میکردم، به من گفت فردی (هموطنی که نام او را ذکر کرد) به من اطلاع داده است که شما دچار مشکلات و مسایلی در ایران هستید که نمیتوانید این جایگاه را داشته باشید. همین موضوع موجب شد که عضویت من تا سال ۷۹ به تعویق بیفتد. سالها بعد، از جانب رییس شورای المپیک آسیا به عنوان رییس کمیته ملی المپیک در آسیا انتخاب شدم. پس از آن توانستم در رایگیری سال ۲۰۰۰ اجلاس سیدنی، اکثریت آرا را کسب کنم و به عضویت کمیته بینالمللی المپیک درآیم و چهار سال در این جایگاه باقی بمانم.»
در تمام آن سالها، تلاش کرد تا صاحب بهترین روابط در حوزه بینالملل باشد. به جز این که برای اولین و -تا امروز- آخرین بار، او به عنوان یک مدیر ایرانی، موفق به حضور در مجمع کمیته جهانی المپیک شد و روابط دیپلماتیک ورزشی ایران با کنفدراسیونها و به ویژه «کمیته المپیک آسیا» را هم بهبود بخشید.
مهمترین رد پای هاشمیطبا در فضاحتی است که میتوانست کاروان ورزشی ایران را به صورت مستقیم از المپیک آتن به ایران برگرداند.
«آرش میراسماعیلی» که پرچمدار کاروان المپیک ایران بود، در اولین قرعه به حریف اسراییلی خورد. او با دستوری از بالا، از رقابت با حریف اسراییلی امتناع کرد و البته به صورت علنی مدعی شد که نه به دلیل مصدومیت که به خاطر نپذیرفتن موجودیت اسراییل حاضر به این رقابت نشده است.
همان شب، پرونده بازگشت تمام کاروان ایران از آتن به تهران توسط کمیته المپیک باز میشود. مصطفی هاشمیطبا نه در قامت رییس کمیته ملی المپیک ایران که به عنوان یک عضو از IOC member در جلسه شرکت میکند.
صحبتهای تند آرش میراسماعیلی که حالا رییس فدراسیون تعلیق شده جودو ایران هم است، نشانههایی از «نژادپرستی» و «سیاستزدگی» داشت. به همین دلیل تصمیم قاطع به بازگرداندن تمام کاروان ایران گرفته شد.
هاشمیطبا تمام تلاش خود را برای نگهداشتن کاروان ایران انجام داد. «نصرالله سجادی»، رییس کاروان المپیکی ایران، بعدها کوشش این نماینده ایرانی در جلسه فوقالعاده IOC member را به «التماس کردن یک رییس» تشبیه کرد.
مدیران کمیته بینالمللی المپیک پذیرفتند که در صورت اخراج آرش میراسماعیلی از دهکده بازیها و بازگشت فوری او به تهران، اعضای کاروان در آتن باقی بمانند.
کابوس ماریوس ویزر
مصطفی هاشمیطبا حالا به «خبرگزاری فارس» به کنایه گفته است: «در این ۱۶ سالی که من نبودم، دیپلماسی ایران چه حمایتی از یک مدیر برای حضور در کمیته بینالمللی المپیک کرده است؟»
اما آنچه نه آقای هاشمیطبا قادر به زبانآوردنش است و نه خبرگزاری نظامی فارس علاقهای به پوشش خبریاش دارد، نقش عداوت سیاسی ایران با اسراییل است.
در کنارهگیری تمامی مدیران کمیته المپیک ایران برای نامنویسی این انتخابات، میتوان نقش پررنگ «ماریوس ویزر»، رییس «فدراسیون جهانی جودو»، را هم دید.
آقای ویزر پس از محرز شدن دخالت سیاست در امور فدراسیون جودو و اجبار «سعید مولایی» به عدم رقابت با حریف اسراییلیاش، هیاترییسه فدراسیون جهانی جودو را متقاعد کرد که «فدراسیون جودو ایران» را تعلیق کنند.
او همان زمان وعده داده بود که تلاش میکند کلیت ورزش ایران را در گفتوگو با اعضای کمیته بینالمللی المپیک هدف قرار دهد تا شاید سیاست برای همیشه از بدنه ورزش دور شود.
ماریوس ویزر مانند تمامی روسای فدراسیونهای جهانی، بخشی از بدنه مدیریتی کمیته بینالمللی المپیک است.
حضور هر یک از مدیران ایران در انتخابات این شورا میتوانست با شکست همراه شود. دلیلش را هم میتوان به صورت مستقیم در سیاستزدگی و تلاش مستمر برای قرار گرفتن ورزش ایران زیر سایه سیاست دید.
ایران یکی از معدود کشورهای جهان در حال حاضر است که شبهاتی جدی در مورد پایبندیاش به منشور المپیک وجود دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر