در ماههای گذشته آمار رسمی مرگ و میر در ایران در معرض توجه برخی ناظران و تحلیلگران قرار داشته است. آماری که برخی انتظار داشتند مرجعی مطمئن برای راستیآزمایی آمارهای رسمی جانباختگان کرونا در ایران باشد.
این انتظار البته به جا نیست؛ چون اول این که تلفات ناشی از همهگیری ویروس کرونا درمقیاس آمار کلی، چیزی نبوده است که به چشم بیاید. طبق گزارشهای رسمی، تا پایان سال ۱۳۹۸، حدود هزار و۲۸۰ نفر در ایران جان خود را به دلیل ابتلا به ویروس کرونا از دست دادهاند. حتی اگر فرض کنیم یا انتظار داشته باشیم آمار واقعی تلفات کرونا ۱۰ برابر بیشتر از آمار رسمی باشد، باز هم به نسبت متوسط آمار مرگ میر که نزدیک به ۳۹۰ هزار نفر در سال است، رقم قابل ملاحظهای به حساب نمیآید. علاوه بر این، احتمال تاخیر یا حتی خطای آماری در ثبت باعث میشود که نشانهای از اتفاقهای بزرگ و مرگبار در این آمارها دیده نشود.
از سوی دیگر، حدود ۵۵ سال است آمار فوت در ایران جمعآوری و منتشر میشود اما در این مدت نهتنها اثری از وقایع مرگبار مانند جنگ، زلزلههای بزرگ، انقلاب، کشتار مخالفان سیاسی و... در آمارها دیده نمیشود بلکه نوسان آماری به اندازهای بالا است که احتمال خطای محاسبه را در تحلیل بالا میبرد.
طبق آمار رسمی، از سال ۱۳۴۴ تا امروز بیش از ۲۱ میلیون نفر در ایران فوت کردهاند. به طور متوسط، سالانه ۳۹۰ هزار نفر در کشور از دنیا میروند. آمار واقعی به احتمال بسیار زیاد، متفاوت و بیشتر از این است. پراکندگی و جهش آماری در روند ثبت مرگ و میر سالانه زیاد و قابل توجه است؛ به عنوان مثال، در آمارهای سازمان ثبت احوال ایران، دهه ۱۳۷۰ با اختلاف، مرگبارترین دهه در تاریخ ایران است. در فاصله سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۹، نزدیک به ۱۰ میلیون سند فوت در ایران صادر شده است که اختلاف قابل توجهی با دهههای پیش و پس از خود دارد؛ مثلا آمار مرگ و میر در دهه ۱۳۸۰ کمتر از چهار میلیون نفر است یا تا اینجای کار در دهه ۱۳۹۰، حدود سه میلیون و نیم میلیون نفر رسما از دنیا رفتهاند. این آمار در دهه مرگبار و خونین ۱۳۶۰، حدود دو میلیون نفر و در دهه ۱۳۵۰، کمتر از یک و نیم میلیون نفر بوده است.
نمودار آمار سالانه مرگ و میر در ۵۵ سال گذشته
اما دلیل این نوسان شدید آماری چیست؟ در توضیحات زیرِ جدول آمار مرگ و میر در سایت مرکز آمار نوشته شده بالا بودن ارقام فوت در سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶، ناشی از اجرای طرح ضربتی ثبت فوت در استانهای کشور بوده است. به این معنی که در این چهار سال، مرگ و میرهای سالهای گذشته که ثبت نشده بودند، به حساب این سالها نوشته شدهاند.
این دلیل قانعکنندهای به نظر میرسد. اما این جهش آماری اگرچه نه به این اندازه ولی در سالهای دیگر هم دیده میشود؛ به عنوان مثال، اختلاف آمار فوت در سال ۱۳۹۳ به نسبت سالهای بعد و قبل از خود تاملبرانگیز به نظر میرسد. معلوم نیست چه اتفاقی رخ داده، اما آن طور که گزارشهای ثبت احوال و مرکز آمار نشان میدهند، آمار مرگ و میر در این سال حدود ۲۰ درصد بیشتر از سال قبل و سال بعد از خود است. اختلاف، چیزی در حدود ۷۰ هزار جانباخته است که نسبت به میانگین آمار سالیانه، عدد قابل توجهی به نظر میرسد. معلوم نیست دقیقا در این سال چه اتفاقی رخ داده که چنین آمار فوتی در کشور جهش مقطعی پیدا کرده است اما این حجم از مرگ و میر، چیزی نیست که به چشم عادی بیاید.
با جستوجو در میان اخبار نمیتوان به مورد خاصی برخورد که نشان دهد اتفاق مشکوکی در این سال رخ داده و ظاهرا شرایط عادی بوده است. اما دلیل افزایش ناگهانی و مقطعی آمار فوت در این سال چیست؟ دلیل هرچه باشد، آن اختلاف و مشکل ثبتی نبوده، این یک مشکل واقعی در دهههای گذشته بوده است. ولی این بهانه را نمیتوان در دهه ۱۳۹۰ پذیرفت.
رد پای بحرانهای مرگبار سیاسی و طبیعی
در تاریخ معاصر ایران، سال ۱۳۵۷ سال بسیار مهمی است. در این سال، درگیریهای نظامی در ایران به اوج خود رسید. علاوه بر آن، یک زلزله مرگبار در طبس رخ داد که تعداد کشتهشدگان آن بالغ بر ۲۰ هزار نفر بودند. با این حال، آمار فوتیهای سال ۱۳۵۷ (۱۲۷ هزار کشته در یک سال) پایینترین آمار مرگ و میر از سال ۱۳۴۴ تا امروز بوده است.
بحث مرگ و میر دهه ۶۰ هم به میان آمد؛ آمار دقیقی از تلفات جنگ ایران و عراق وجود ندارد اما آنچه مسلم است، در این سالها جمعیت جانباختگان بیش از سالهای عادی بوده است. علاوه بر جنگ، حذف و کشتار گسترده مخالفان سیاسی در دهه ۱۳۶۰ نیز وجود داشته است. وقوع زمینلرزه مهیب سال ۱۳۶۹ در رودبار نیز به تنهایی حدود ۴۰ هزار کشته روی دست ایران گذاشت. با این همه، هم آمار تعداد فوتیها و هم نرخ مرگ و میر در دهه ۶۰ به مراتب پایینتر از دهههای نسبتا پایدار ۷۰ و ۸۰ بودهاند.
نرخ مرگ و میر به نسبت جمعیت چهقدر است؟
اگر این آمارها را به نسبت جمعیت هم بسنجیم، میتوانیم نسبتی از نرخ مرگ و میر به دست بیاوریم. میانگین نرخ مرگ و میر در تاریخ ۵۵ ساله ثبت آمار فوت، ۷۰ در هر ۱۰ هزار نفر است؛ یعنی به طور معمول، سالانه از هر ۱۰ هزار نفر، ۷۰ نفر از دنیا میروند. این نرخ در سال ۱۳۴۴، حدود ۶۹ به ازای ۱۰ هزار نفر بوده و در اواخر دهه ۱۳۶۰ به کمترین میزان خود (کمتر از ۴۰ مرگ و میر در ۱۰ هزار نفر) رسیده است. در چهار سال پیاپی که طرح ضربتی ثبت فوت در ایران به اجرا درآمده، این نرخ به ۴۶۶ مرگ در ۱۰ هزار نفر یا حدود پنج درصد هم رسیده که رکود کمنظیری است. اما پس از آن، ثبات نسبی پیدا کرده است.
در دهه ۱۳۹۰، به جز یک سال، در بقیه سالها نرخ مرگ و میر بین ۴۶ تا ۴۸ فوتی در هر ۱۰ هزار نفر در نوسان بوده است. این آمار اما به یکباره در سال ۱۳۹۳ به میزان قابل توجهی افزایش پیدا میکند و به ۵۷ فوتی در هر ۱۰ هزار نفر میرسد.
نرخ مرگ و میر (تعداد فوتی در هر ۱۰ هزار نفر) در ۵۵ سال گذشته
این نمودار نشان میدهد با این که نرخ امید به زندگی در این مدت بیش از ۲۵ سال افزایش پیدا کرده و از کمتر از ۵۰ سال به بیش از ۷۶ سال رسیده اما نرخ مرگ و میر با وجود نوسانهای شدید، تغییری نکرده است. چه در دهه ۱۳۵۰ و چه در دهه ۱۳۹۰، نرخ مرگ و میر بین ۴۵ تا ۵۰ مورد فوتی در ۱۰ هزار نفر بوده است. اگرچه ترکیب جمعیتی به نسبت تغییر کرده است اما باز هم انتظار میرفت نرخ مرگ و میر به نسبت گذشته پایینتر باشد که نیست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر