«کلعلی براتی»، روستایی ۶۸ ساله که حوالی «امامزاده محمد» در دامنه کوه «خاییز» زندگی میکند، به «ایرانوایر» میگوید طبق مشاهداتش، بیش از ۵۰ درصد جنگل حفاظت شده منطقه از بین رفته است.
به گفته او، بیشترین گونه جانوری که در جریان این آتشسوزی آسیب دیده، پرندههایی بودهاند که به حالت نشسته در آشیانههای خود کباب شدهاند: «فصل خوابیدن روی تخمها بود و پرنده ماده به هیچ قیمتی حاضر نیست تخمهایش را به امان خدا رها کند و بپرد. اغلب آنها همان جا ماندهاند تا سوختهاند.»
کلعلی از هجوم مارها، عقربها و رطیلها به سمت روستاهای اطراف واهمه دارد چون این روزها شاهد سرازیر شدن دسته جمعی این حیوانات به دامنههای کوه بوده است.
او و خانوادهاش نزدیک چشمه خاییز زندگی میکنند؛ چشمه آب سردی که از تنگ خاییز در فاصله ۲۲ کیلومتری بهبهان، از دل سنگها میجوشد و به سمت روستاهای پاییندست سرازیر میشود.
کلعلی قبل از ماجرای آتشسوزی، صبح به صبح از مسیرهای بُز رو بالا میرفت، کیسهاش را از گیاهان دارویی و دانههای خوراکی پر میکرد و تا دم غروب برمیگشت. اما حالا با یادآوری پنج روز جنگ نابرابر با شعلههای گر گرفته، بغض میکند و میگوید: «آنها با دست خالی جنگیدند.»
کلعلی گوشی «سامسونگ» تاشوی قدیمی خود را میگیرد رو به دوربین و با لهجه شیرین بهبهانی میگوید تا آتش را دیدم، به منابع طبیعی، دفتر هلال احمر، شهرداری و هر جا که به ذهنم میرسید، زنگ زدم اما به جز محیط بان مهربان و دلسوزی که تمام شبانهروزش را وقف نگهداری از جنگل و مراتع و حیوانات کرده، هیچ دستگاهی ماجرا را جدی نگرفته است.
اظهارات کلعلی تا چه حد به واقعیت نزدیک هستند؟ مهندس «مسعود قدکپور»، فعال محیط زیست و رییس بازنشسته مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی به «ایرانوایر» میگوید برآورد میزان تخریبی که آتش به بار آورده، در شرایط فعلی دشوار است: «شعلهها کاملا نمردهاند و ذغالهای گداخته به آنی ممکن است دوباره شعلهور بشوند. اما بیتردید آتشسوزی جنگل خاییز با آنهمه وسعت، تاثیر تلخی بر اکوسیستم منطقه داشته است. ولی کسی نمیتواند بدون بررسیهای میدانی، پاسخ مطمئنی به این پرسش بدهد. برداشت من این است که چون آتشسوزی در مناطقی رخ داده است که بیش از شش ماه از سال خشک و بدون بارندگی هستند، طبیعتاً ترمیم آن خیلی زمان خواهد برد.»
شعلههایی که درختهای بلوط و اکوسیستم بیدفاع خاییز را زمینگیر کردند، روز هشتم خرداد ۱۳۹۹ از دل مشاجره بین دو دامدار روستایی، حوالی سه کیلومتری منطقه حفاظت شده، نزدیک چاه «ریگک» به صورت تعمدی جرقه خوردند و به سرعت از ضلع غربی که محدوده بهبهان است، به ضلع شرقی که به کهگیلویه و شهر دهدشت میرسد، خیز برداشتند.
«ناهید کرم نسب»، یکی دیگر از دوستداران محیط زیست ساکن گچساران است که با سه تن از دوستانش راهی منطقه «علمدار» و «تنگ شیخ» شدند. او هیچ تجهیزاتی ندارد اما خودش را به نیروهای محلی که ترکیبی از یک گروه بهبهانی و کوهنوردان شیرازی بودند، معرفی کرده بود. ناهید دو شب نخوابیده و پنج روز حمام نکرده بود. او کفش ضد آتش، عینک مخصوص و دستگاه دمنده نداشت اما پا به پای مددرسانان جنگل مانده بود.
ناهید هم مثل کلعلی، معتقد است احتمال خطر کاملا رفع نشده است: «این که بگوییم آتش کاملا کنترل شده است، درست نیست. چون گرمای منطقه و سرعت باد هر لحظه میتواند این کندههای نیم سوخته را شعلهور کند. البته از دور و جا به جا لکههای آتش دیده میشود که علامت ترسناکی برای یک آغاز دوباره است.»
به گفته ناهید، حالا که فرصت ارزیابی عمق فاجعه فراهم است، مسوولان محلی وانمود میکنند اتفاق چندان مهمی نبوده است: «اگر گذرتان به آنجا بیفتد، تازه متوجه میشوید در طول پنج روز آتشسوزی، چه بر سر جنگل آمده است. امروز یک مقام محلی نوشته بود چیزی حدود هزار و ۶۰۰ هکتار جنگل سوخته است. این برای مردم فقیر و نداری که از درختان و گیاهان منطقه بهره میبرند، دامهای خود را در حاشیه تپهها میچرانند و گیاه دارویی میچینند، چیزی کمتر از یک فاجعه نیست.»
ناهید به طنز تلخی که بالای کوه از زبان نیروهای هلال احمر شنیده است، اشاره میکند؛ به این که بهبهان با آن همه وسعت و بزرگی، یک هلیکوپتر امداد ندارد و وقتی بعد از ساعتها نامهنگاری، روز دوم مسوولان قانع شدهاند یک هلیکوپتر قراضه بفرستند و چشم همه رو به آسمان بوده، خبر رسیده است بالگرد بیچاره سوخت نداشته تا خودش را به جنگل برساند و زمینگیر شده است!
«جواد حیدریان»، خبرنگار حوزه محیط زیست ساکن ایران میگوید ترکیب آتش گسترده، صعبالعبور بودن مناطقی که قابل دسترسی نیستند و مراتعی که گاه علوفههایشان به اصطلاح محلیها، تا زانوی اسبها هم میرسند، خاییز را تبدیل به انبار باروت کرد.
در جریان آتشسوزی خاییز، چند خبرنگار به همراه چند تن از فعالان محیط زیست ضمن یک فراخوان برای دریافت کمک نقدی جهت خرید دمنده و رخت و لباس مخصوص، از داوطلبان و افراد محلی درخواست کردند برای خاموش کردن آتش یاری کنند.
همزمان با این درخواست، تیمهای کوهنوری و افراد داوطلب و علاقهمند از شهرهای دور و نزدیک راهی خاییز شدند.
به گفته جواد حیدریان، اگر آتش دوباره بالا بگیرد، چهارپایان و جانورانی که چند بار محل زیست خود را تغییر دادهاند، دوباره میبایست آخرین مناطق امنشان را ترک کنند: «چون جنگلها در این منطقه به شکل جزیرههایی هستند که توسط روستاییان دور و بر احاطه شدهاند، عبور جانوران از دل مناطق مسکونی برای رسیدن به زیستگاه دیگر عملا ممکن نیست.»
این خبرنگار حوزه محیط زیست با اشاره به این که هم اکنون حدود ۳۰۰ نقطه کوچک و بزرگ شعلهور در ایران وجود دارد، به ۱۴ استانی اشاره میکند که ظرفیت شعلهور شدن دارند: «در ماجرای جنگل خاییز، محیط بانان محیط زیست و داوطلبان محلی بیدریغ تلاش کردند و از جان خود مایه گذاشتند و پا به پای مردم ماندند. بسیجیها و سپاهیها هم بودند. همینطور اعضای تیم کوهنوردی، هلال احمر و مردم عادی. اما پشتیبانی تجهیزاتی یا امکانات مخصوص و سازوکار ساختارمند که با پشتوانه مالی همراه باشد، در کار نبود. امدادگران، جهادی و دولت هم باری به هر جهت عمل کرد.»
او توضیح میدهد که جنگل خاییز جزو معدود جنگلهای ایران است که در اختیار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری نیست بلکه تحت نظارت سازمان محیط زیست قرار دارد: «متولی حدود ۹۰ درصد از جنگلهای ایران، سازمان جنگلها و مراتع است. همانها هم سادهترین امکانات مثل هلیکوپتر آتش خاموشکن ندارند و زمان وقوع حادثه، باید بروکراسی سخت و زمانگیری را طی کنی تا شاید بتوانی از نهاد دیگری کمک بگیری. باید شانس بیاوری که حادثه، آخر هفته و زمانی که تعطیلات است، رخ نداده باشد تا مجبور نباشی منتظر بمانی تا فلان نهاد باز و نامهنگاری انجام بشود و احیانا کمکی دریافت کنی. چون به هر حال، آتش منتظر نامهنگاری مسوولان نمیماند.»
او به این نکته اشاره میکند که حادثه خاییز باعث شد متوجه شوند ۷۰ سال مدیریت جنگل در ایران، به ویژه در دامنههای زاگرس، فاقد هر تجربه مفید اندوختهای است که به کار نسل بعدی بیاید.
در جریان اطفای حریق، نقش زنان منطقه بسیار موثر و پررنگ بوده است. زنان زیادی در این همت عمومی شرکت کرده بودند. عدهای از آنها به شهادت تصاویر و ویدیوهایی که توسط خبرنگاران محیط زیست منطقه منتشر شدند، همراه با مردان در حال خاموش کردن آتش بودند و شمار دیگری با تشکیل گروههای خودجوش، به کار پخت و پز و پشتیبانی امدادگران پرداختند.
« صدرا محقق»، خبرنگار حوزه محیط زیست که زادگاهش همان حوالی است، در صفحه توییترش عکسی از «افسانه رضوی»، بانوی اهل روستای «صنوگان» دهدشت منتشر کرد که با پوشش مردانه و با دست خالی به کوه زده بود تا به سهم خودش جلوی گر گرفتن شعلهها را بگیرد.
«ناهید کرمنسب» که خودش یکی از آن زنها است، به نقش قوی و فعال زنان در جریان آتشسوزی خاییز اشاره میکند: «من در کارهای داوطلبانه زیادی شرکت میکنم، این بار واقعا زنها با قدرت حضور داشتند. حوالی شهر ما، زنها هنگام بروز حوادث طبیعی نقش منفعل را کنار گذاشتهاند. آنها بین شعلهها حاضر شدند و گروه دیگری که توان مقابله با آتش را نداشتند، به شکل خودجوش حوالی امامزاده محمد و چند جای دیگر تجمع کردند و برای امدادگرها غذا و نان تازه میپختند.»
با وجود همت اهالی روستاهای اطراف خاییز، باز هم عدهای از امدادگران اسیر شعلهها شدند.
محلیها میگویند نزدیک به دهها نفر در جریان اطفای حریق زخمی شدهاند. اسم یکی از آنها «البرز زارعی» است که به عنوان نیروهای داوطلب گچساران در منطقه حاضر و طعمه آتش شد و هم اکنون به علت سوختگی ۴۰ درصدی در بیمارستان تحت نظر است.
خاییز تنها جنگل سوخته در طول هفته گذشته نبود، آتشسوزی در مراتع استان بوشهر، جنگلهای مازندران، جنگلهای اطراف روستای «مالحه» از توابع شوش دانیال و دو سوی رودخانه «کرخه»، شعلهور شدن جنگلهای «دیل» در نزدیکی گچساران، منطقه سردست آذربایجان غربی و جنگهای حوالی مریوان کردستان، جنگلهای بلوط «دالاهو» سر پل ذهاب که شعلههایش حتی به ارتفاعات «سیاوانه»، «دارویس» و «بان بلالیوکان» نیز رسید و همچنین شعله گرفتن جنگلهای اندیکا در خوزستان نشان میدهند که محیط زیست ایران بیش از گذشته به تامین بودجه جدی و واقعی برای نجات جان جنگلها و آموزش مردم برای مراقبت از حیات منابع طبیعی نیازمند است.
مطالب مرتبط:
آشیانی که میسوزد، دژی که فرومیریزد؛ حکایت سوختن بلوطزارهای جنوب زاگرس
آتشسوزی وسیع جنگلهای خائیز در کهگیلویه و بویراحمد
آتشسوزی دوباره جنگلهای گچساران
تفریغ بودجه ۱۳۹۷؛ بیش از ۱۴ هزار میلیارد تومان خسارت به منابع طبیعی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر