روز گذشته اهالی منطقه غیزانیه استان در اعتراض به بیآبی و کمتوجهی به این بیعدالتی، در مقابل بخشداری تجمع کرده و درنهایت با خشونت پلیس و تیراندازی با گلولههای ساچمهای، متفرق شدند.
«سبلان هاشمی»، فعال محیطزیست و از اهالی خوزستان به «ایرانوایر» میگوید: «مردم این منطقه با ریزگردها، پسابهای ناشی از استخراج نفت و گاز و انواع و اقسام بیماریها میجنگند. اغلب کودکان منطقه درگیر بیماریهای تنفسیاند و چون بهندرت از فضای سبز و مکانهای آموزشی و تفریحی بهرهمندند، روزگارشان را حوالی لولههای نفت و گاز متعددی میگذرانند که گاهبهگاه به علت پوسیدگی، در معرض آتشسوزی هستند.»
شهر اهواز از سه بخش مرکزی، اسماعیلیه و غیزانیه تشکیل شده است. بخش غیزانیه با جمعیتی بالغبر ۲۵ هزار نفر در شرق اهواز و در مسیر شهرستانهای رامهرمز، بهبهان و ماهشهر است. منطقه وسیعی که ۸۰ روستا را در خود جا داده و روزگار اغلب این روستاییان با کشاورزی دیم و دامداری میگذرد.
سبلان هاشمی توضیح میدهد که غیزانیه منطقهای به وسعت ۵۴۰۰ کیلومترمربع با هشتاد روستا و جمعیتی قریب به سی هزار نفر است که به لحاظ زمینی مابین زمینهای بایری که تقریبا شورهزار است گیر افتاده و به لحاظ هوایی هم آلوده با ریزگردها و آلودگیهای ناشی از تاسیسات نفتی است. این منطقه قریب به ۴۰۰ چاه نفت دارد که ۳۰۰ چاه آن فعالاند و روزانه قریب به دو میلیون بشکه نفت تولید میکنند.
مردم شرق اهواز با دلشوره و ترس از آتشسوزی و فشارهای ناشی از دود و آلودگی مواجهاند. این منطقه با لولههای گاز و نفت فرسوده و درهم گرهخورده، محاصره شده و برش گرم لولهها توسط سارقان محلی، خطر آتشسوزی را افزایش میدهد چنانچه سال گذشته لولههای گاز این منطقه آتش گرفت و وسعت آتش چنان بالا بود که باعث وحشت عمومی شد.
«فهیم بنوخاقان»، از اهالی مشروحات میگوید خانه آنها نه لولهکشی آب دارد و نه گاز. تمام کودکی فهیم حوالی لولههای فرسوده گاز طی شده: «پاپتی زیر آفتاب سوزان پنجاهوپنج درجه روی لولهها راه میرفتیم یا به آنها آویزان میشدیم و درواقع تنها تفریحمان بود.»
او به همراه تعدادی از جوانان ده، روز گذشته در مقابل بخشداری غیزانیه که نبش جاده قدیم اهواز به ماهشهر است تجمع کرده و راه را بر کامیونها و ماشینهای عبوری بستهاند.
مسیری که فهیم به آنجا اشاره میکند محل عبور و مرور کامیونهای ترانزیت به سمت اسکله بندر امام خمینی است. مسیر استراتژیکی که برای ترانزیت کالاهایی استفاده میشود که از طریق اسکلهها وارد و خارج میشوند.
فهیم میگوید بلافاصله نیروی انتظامی تجمعکنندگان را دوره کرده است: «با تفنگ ساچمهای به مردم حمله کردند. فرمانده نیروی انتظامی اهواز مدعی شده که فقط دو نفر بهطور سطحی زخمی شدند اما خیلیها باتوم خورند. یکی دو نفر محدود هم وقتی حمله پلیس را دیدند سنگ برداشتند و به سمت پلیس پرتاب کردند. ما قریب به دو ساعت جلوی بخشداری بودیم اما آقای بخشدار مردم را لایق و قابل یک توضیح ندانست و خودش را تا زمانی که من آنجا بودم نشان نداد.»
خانواده فهیم توان خریدن تانکر فلزی برای ذخیره آب مصرفیشان را ندارند. آنها وسط حیاط یک حوضچه سیمانی درست کردهاند. کف حوضچه خزه بسته. آب را از تانکر میخرند و آنجا ذخیره میکنند، هر بار هم ۲۹ هزار تومان برای تامین آب یک حوضچه کوچک میپردازند؛ اما در طول یک هفته گذشته حتی یک قطره آب، ته این حوضچه خزه گرفته باقی نمانده است: «مادرم بین حیاط و مطبخ در رفتوآمد است و سرش را خم میکند توی حوضچه بیآب. اینجا همهچیزمان با زجر است. دستشویی رفتنمان، غذا خوردنمان، حمام رفتن و لباس شستنمان. کاش میشد بپرسیم چقدر از بودجه پر کردن استخر ثروتمندان از غیزانیه میآید؟ دو هفته بود که آب نداشتیم و تانکرها هم نمیآمدند. مردم به مراکز دولتی مراجعه کردند اما مثل همیشه جواب سربالا گرفتند و برای همین هم مقابل بخشداری تجمع کردند.»
فهیم میگوید هر بار که صدای اعتراض بخشی از مردم بلند میشود، یکی دو مسئول محلی میآیند، وعدهووعید میدهند و میروند تا اعتراض بعدی. بازهم در اعتراض بعدی میآیند و وعده میدهند تا سال بعد.
روز گذشته نیز در غیاب بخشدار، «سرهنگ محسن دالوند»، فرمانده نیروی انتظامی اهواز تلاش کرده تا مردم را متفرق کند.
او در گفتوگو با ایرنا گفت بیتوجهی مسئولان به مشکلات غیزانیه عامل اعتراضات و تجمع مردم بود.
دالوند تاکید کرده بود که اعتراض مردم به تامین نشدن آبشرب، یک مطالبه قانونی است اما میبایست این اعتراض در مجرای قانونی انجام شود.
فهیم دلش میخواهد از سرهنگ دالوند در مورد مسیر قانونی بپرسد: «پنج سال است با وعدهووعید سر میکنیم. آب خوردن نداریم. دخترها ترک تحصیل میکنند چون مدرسه دخترانه در این منطقه وجود ندارند و منطقه ما حتی فاقد یک پمپبنزین محلی است و مردم باید کیلومترها رانندگی کنند تا بتوانند بنزین بخرند، حالا آقای فرمانده بگوید منظورشان از «مسیر قانونی» دقیقا چیست؟»
«سبلان هاشمی»، فعال محیطزیست خوزستانی هم با اشاره به اظهارات فرمانده نیروی انتظامی مبنی بر اینکه او گفته حسب وظیفه، با تماسی که با مسئولان فرمانداری داشته، آب مصرفی مردم غیزانیه را با تانکر تامین کردهاند میپرسد: «دستش درد نکند اما آیا این راهحل مناسبی است؟ آب مخازن مردم چند روز دوام میآورد؟»
سبلان با اشاره به اینکه علیرغم اینهمه مشکل بازهم سخن پروژههای جدید برای انتقال آب خوزستان به سایر استانها مطرح است به ایرانوایر میگوید «مسئولان به مردم غیزانیه که فقط نیم ساعت با رودخانه کارون فاصله مکانی دارند میگویند شما در حوزه کارون نیستید و به آنها تخصیص آبشرب نمیدهند. این در حالی است که برخی از این روستاییها آب مصرفی را با دبه و ظرف، از شیر آب وسط روستا به منازلشان منتقل میکنند.»
به گفته این فعال محیطزیست، اگر خوزستان فاقد آب است چرا فقط چهارصد میلیون مترمکعب به پروژه انتقال آب «خرسان» اضافه شده است؟ چرا آب مردم تشنه را از بغل گوششان با عنوان پروژههای کوهرنگ یک و دو و سه به استانهای دیگر و فلات مرکزی میکشانند؟
خرسان نام پروژه انتقال آب سرشاخههای کارون به استانهای دیگر مثل استان اصفهان است.
او به بیآبی مردم «دهدز» از توابع شهرستان ایذه نیز اشاره میکند که به گفته این فعال محیطزیست با اینکه مابین سد سه و چهار کارون که از بزرگترین مخازن آبی کشورند، قرار دارد اما از بیآبی رنج میبرد به شکلی که مردم دهدز آب مورد نیازشان را از چاه تامین میکنند.
«یوسف فرهادیبابادی»، فعال محیطزیست و عضو کمپین محیط زیستی «صدای پای آب» نیز در واکنش به تعرض نیروی انتظامی به مردم غیزانیه در صفحه توییترش نوشت: «همزمان با سالروز فتح خرمشهر؛ نیروی انتظامی خوزستان به مردم معترض به بیآبی در غیزانیه تیراندازی کرد. تشنگی مردم خوزستان و چهارمحال بختیاری در کنار رود تمدن ساز کارون در حالی است که با صرف میلیاردها تومان، آب از کارون به فلات مرکزی منتقل میشود.»
«صبیه»، شهروند دیگری است که حوالی منطقه گازی «مارون شش» زندگی میکند. او توضیح میدهد آنها که دستشان به دهنشان میرسد تانکر فلزی میخرند اما عده زیادی آب را در حوضچههای سیمانی روباز وسط حیاط
ذخیره میکنند که چون هیچ محافظی ندارد، محل تجمع حشرات و رشد جلبکهاست و برای همین هم غالبا کودکان منطقه درگیر بیماریهای گوارشی و عفونی هستند.
برای تامین آب مصرفی غیزانیه میبایست ۲۳ کیلومتر لولهکشی انجام شود و آنطور که استاندار خوزستان گفته در گذشته ۱۲ کیلومتر این لولهکشی انجام شده اما به دلیل افزایش قیمت ارز ناشی از تحریمها و کوتاهی دستگاههای اجرایی این پروژه متوقف شده است.
اما سبلان به این حرفها خوشبین نیست. او میگوید آنها سالهاست از لولهکشی ۱۲ کیلومتری حرف میزنند: «ده سال پیش هم همین را میگفتند اما حاضر نشدند به این سوال جواب بدهند که اگر میتوانند آب کارون را به سایر استانها بفرستند تا به مصرف کشاورزی برسد، چرا به مردم خود خوزستان اختصاص نمیدهند؟
سبلان به محرومیتهای دیگری هم اشاره میکند: «آنها جادههای خاکی و سنگلاخی دارند و هیچکدام آسفالت نشده. مردم بهسختی بین روستاها تردد میکنند و با اینکه شرکتهای بزرگی همچون شرکت ملی حفاری، پتروشیمی مارون، شرکت آب و فاضلاب و اداره کل راه و شهرسازی به خاطر نفت در منطقه حضور دارند اما جادهها آسفالت نشدهاند.»
او توضیح میدهد که ساکنان دهستان «مشروحات» همچنین ناچارند برای هر بار تردد از مسیر روستا تا آزادراه که آنها را به شهرهای اهواز و ماهشهر و سایر شهرها وصل میکند، عوارض بپردازند.
به گفته این فعال زیست ساکن خوزستان، توافق شده بود آبرسانی از ایستگاه شیبان اهواز تا روستای صفیره عملی شده و بودجه آن از محل صندوق توسعه ملی و اجرای آن توسط شرکت آب و فاضلاب روستایی انجام بشود.
همچنین شرکت ملی نفت هم مکلف شده لولههای موردنیاز آبرسانی از روستای صفیره تا روستای نزهه را تامین کرده و در اختیار مسئول پروژه شرکت آبفای قرار دهد، اما همه این وعدهها روی کاغذ متوقف ماندند.
در این گزارش برای حفظ امنیت مصاحبهشوندگان از نام مستعار استفاده شده است
مطالب مرتبط:
شلیک گلوله ساچمهای با تفنگ مصادرهای؛ در اعتراض «غیزانیه» چه گذشت؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر