«محسن رفیقدوست»، رییس پیشین بنیاد مستضعفان و جانبازان در سخنانی جنجالبرانگیز به نقل از «محمد سعیدیکیا»، وزیر مسکن و شهرسازی دولت اول احمدینژاد گفته است: «زیر آسمان کبود، ضدولایتفقیهتر از این آقا [احمدینژاد] نداریم.»
به روایت رفیقدوست، سعیدی کیا در اعتراض به ضدولایت فقیه بودن دولت احمدینژاد، به دیدار رهبر ایران رفته و برای استعفا کسب تکلیف کرده که با مخالفت آیتالله خامنهای روبهرو شده است.
این نخستین بار نیست که چنین اتهامی متوجه محمود احمدینژاد میشود. بگذارید به ابتدای سال 90 بازگردیم: «تو مجلس شخصی به من گفت ایشان ضدولایت فقیه شده! گفتم جدی میگی؟ گفت آره! گفتم دست روی قرآن بگذار و بگو این احمدینژاد ضد ولایت فقیه شده! جا خورد! امتناع کرد!... جمع شدن اشک رو تو چشمهای رییس جمهور موقع حرف زدن دیدم... گفتند احمدینژاد با ولایت فقیه مشکل داره؟! ایشان میگفت خدا میدونه سوختم.»
این روایتها را «مرتضی آقاتهرانی»، دبیرکل «جبهه پایداری» اردیبهشت ماه سال 90 در حسینیه «قهرودیها» بازگفت تا شاید آبی بپاشد بر آتش خشمی که در حزباللهیها برافروخته شده بود. آنها نیز همان روزها میسوختند از این که احمدینژاد پس از برکنار کردن ناگهانی وزیر اطلاعات، حاضر به پذیرش رای رهبر ایران مبنی بر ابقای مصلحی نشده و در اعتراض به دخالت آیتالله خامنهای، خانه نشین شده بود.
عمده اعتراضها به احمدینژاد، به مخالفت و سرکشی او علیه رهبر ایران باز میگشت. با این حال، موضوع پیچیده و عمیقتر بود. در همان روزها «حسین فدایی»، دبیرکل «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» که از جدیترین حامیان رییس دولت محسوب میشد، باور حلقه احمدینژاد را چنین تشریح کرد: «عصر غیبت را پایان یافته و عصر حاضر را عصر حضور میشمارد و عصر حاضر را به عنوان عصر تبعیت از ولیفقیه و ولیامر مسلمین نمیداند. مدعی است وقتی که مستقیم از ولیعصر دستور میگیرید، چه نیازی به ولیفقیه و ولیامر دارد.»
مدافعان این تئوری، مدافعان فقهی هم برای خود داشتند و به «ظهور صغری» استناد میکردند؛ بحثی قدیمی که «سیدحسن ابطحی»، پدر «محمدعلی ابطحی»، رییس دفتر خاتمی از مهمترین مروجانش به شمار میرود.
او در مقدمه کتاب «ملاقات با امام زمان(ع)» نوشته است: «همان طورى كه غيبت كبرى بايد غيبت صغرى داشته باشد و همان طورى كه غروب خورشيد بايد تا يكى دو ساعت بعد از آن هوا روشن باشد، همچنين ظهور با عظمت حضرت بقيّهاللّه نمىتواند مقدّماتى و به اصطلاح ظهور صغرایى كه زمينهساز ظهور كبرى است، نداشته باشد.»
با وجود چنین ریشههایی، نمیتوان از نظر دور داشت که رفتار سیاسی و مذهبی آیتالله خامنهای هم در قد کشیدن این افکار و برجسته شدن افکار دوران ظهور بسیار موثر بود. او سال 84 برای به گوشه رینگ راندن هاشمی رفسنجانی، تمام قد در کنار احمدینژاد ایستاد. بوسه محمود احمدینژاد بر دستان رهبر ایران در مراسم تنفیذ دولت نهم و توصیفهای بیپایان خامنهای از رییس دولت، رابطهای عمیق بین این دو را نشان میداد.
نشانههای سرکشی احمدینژاد اندک اندک آشکار شد ولی علی خامنهای برنامههای دیگری هم داشت. در انتخابات 88 او دوباره فعالانه از انتخاب مجدد احمدینژاد حمایت کرد. برخی چهرههای اصولگرا مانند ولایتی و قالیباف که قصد کاندیداتوری داشتند، منع شدند چون باور رهبر ایران این بود که کسی جز احمدینژاد را یارای مبارزه با «میرحسین موسوی» نیست.
پیروزی با میرحسین موسوی که از نگاه اصولگرایان، آخرین بازمانده چپها/اصلاحطلبان محسوب میشد، میتوانست به منزل پرت شدن این طیف و همچنین هاشمی رفسنجانی به حاشیه سیاست ایران باشد؛ استراتژی که چون یک شمشیر دو لبه بود و زخمیهای بسیار بر جای گذاشت.
افزون بر این رویکرد سیاسی، از بعد مذهبی هم قویترین حامیان رهبر، مهمترین هستههای مروج ادبیات ظهور بودهاند. روحانیون نزدیک به جبهه پایداری و لایههای تندروی اصولگرا در سالهای اخیر به نشانهشناسی گسترده و حتی تعیین وقت ظهور روی آوردهاند. علاقه وافر رهبر ایران به مسجد جمکران قم که به تعبیر رییس دفتر آیتالله خامنهای، «مانند بقیه مساجد نیست»، در این میان موثر بوده است.
«کاظم صدیقی»، امام جمعه موقت تهران هم درباره این ارتباطات گفته است:«(رهبر ایران)در تمام مشکلاتی که برایش پیش میآید قبلش یا به بیابان میرود و با حضرت (امام زمان) خلوت میکند یا جمکران میرود و یا حرم حضرت رضا. آن جا را در بغل میگیرد و کلید را از آنها میستاند و دربها را باز میکند. حضور در بیابانها یا در مسجد جمکران برای رفع مشکلات، سیره مستمر زندگی حضرت آقا بوده و هست.»
در روایتی دیگر، «عباس کعبی»، عضو مجلس خبرگان رهبری از قول «سیدحسن نصرالله»، دبیر کل «حزبالله» لبنان، گفته است: «یک دفعه به همراه شورای حزبالله لبنان محضر مقام معظم رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزبالله سخت میگذشت. کنفرانس "شرمالشیخ" هم برگزار و همه توطئهها شده بود که حزبالله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود شما پیروز میشوید. این چیزها زیاد مهم نیست. سپس اضافه کرد من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسایل برایم دشوار میشود و دیگر هیچ راهی پیدا نمیشود. به دوستان، اعوان و انصار میگویم که آماده شوید به جمکران برویم. راه قم را پیش میگیریم و راهی مسجد جمکران میشویم. بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس میکنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمایی میکند و من در آنجا به تصمیمی میرسم و مشکل بدین صورت حل میشود و همان تصمیم را عملی می کنم.»
در چنین فضایی، وقتی حامیان رهبر ایران قایل به ارتباط آیتالله خامنهای با امام زمان هستند، طبیعی است که سخن گفتن از ظهور صغری و به حاشیه رفتن ولایت فقیه برای آنها سخت آزار دهنده است و مروجان چنین گزارههایی را به شدت مورد هجمه قرار میدهند.
وجه دیگر سخنان نقل شده از سوی محسن رفیق دوست اما به دشمنی محمود احمدینژاد با روحانیون باز میگردد: «آقای فروزنده گفت آخر سال سوم رفتم پیش احمدینژاد و گفتم چرا با روحانیت و مراجع بد هستی. گفت آنها به چه دردی میخورند. آنها وضعشان رو به راه است و شکمشان سیر. من در دور دوم کارد را میگذارم کمر کیک.»
«لطفالله فروزنده»، سخنگو و قائم مقام جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی است. این حزب با صدور اطلاعیهای این بخش از سخنان وی را تکذیب کرده است. پیش از این «علیرضا زاکانی»، دبیرکل «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» که برادر دوقلوی ایثارگران محسوب میشود، گفته بود: « تقریبا خردادماه سال 85 آقای احمدینژاد با من صحبت کردند تا به دولت بروم و کارهای سیاسی انجام دهم. در آن زمان حدود 9-8 ماه از کار دولت میگذشت و وقتی از او علت این پیشنهاد را پرسیدم، پاسخ داد که شما بهترین فرد در مجلس هستید و میخواهم که با هم خبرگان رهبری را عوض کرده و جوانان را وارد خبرگان کنیم.»
این روایت هم از سوی دفتر محمود احمدینژاد تکذیب شد ولی چنین تکذیبیههایی نمیتوانند اصل ماجرا، یعنی رابطه بد دولت با روحانیت را انکار کنند.
احمدینژاد پس از به قدرت رسیدن، به سبب رابطه خیلی قوی با «مصباح یزدی»، درصدد ارتباط گسترده با حوزه علمیه قم برآمد. یکی از شاگردان مصباح یزدی واسطه او و روحانیون شد. منشور همکاری حوزه و دولت تدوین و دولت اعلام کرد بودجه حوزه را به شدت افزایش میدهد. اندک اندک تصمیمهای احمدینژاد به مذاق قمنشینان خوش نیامد و روابط تیره شد. تیرگی روابط به جایی رسید که برخی مراجع تقلید آشکارا علیه او موضع گرفتند و حتی او را به ملاقات نپذیرفتند.
مصباح یزدی نیز که از جدیترین حامیان او بود، به مهمترین منتقدش تبدیل شد و حلقه حامی احمدینژاد به محوریت مشایی را خطرناکترین جریان از صدر اسلام تاکنون برشمرد. علمای قم بارها در این باره به رهبر ایران شکایت بردند؛ از جمله در سفر خامنهای به قم، به روشنی علیه احمدینژاد سخن گفتند ولی رهبر ایران این انتقادات را رد کرد و گفت چنین برداشتهایی درباره رییس دولت و نزدیکانش درست نیست.
این حمایتها البته تا اردیبهشت ماه 90 بود؛ زمان سرکشی ویژه رییس دولت و خانه نشینی 11 روزه او. از آن زمان رهبر ایران نیز در مقابل انتقادها علیه دولت سکوت نسبی کرد و در برخی مواقع مانند افشای نوار مذاکره بین «سعید مرتضوی» و «علی لاریجانی» در مجلس هم موضع بسیار تندی علیه احمدینژاد گرفت.
بازنده اصلی این ماجراها اما محمود احمدینژاد نبوده است. برخی حامیان احمدینژاد پس از انتخاب حسن روحانی، فرایند انتخابات 92 را حاصل تبانی روحانیون برای کنار زدن چهرههای غیرروحانی و غیروابسته به روحانیت از مصدر قدرت تحلیل کردهاند. در میان افکار عمومی هم برخی از روحیه و ژستهای احمدینژاد علیه روحانیون خرسند هستند. بازنده اصلی این فراز و نشیبها، رهبر ایران بوده است. در هشت سال گذشته او مرتب همگان را دعوت کرده که با بصیرت به تحلیل مسایل کشور بپردازند. اما اکنون مشخص شده است که اشتباه آیتالله خامنهای در حمایت ویژه از محمود احمدینژاد چه هزینه سنگینی بر حکومت و جامعه ایران تحمیل کرده است آن چنان که «احمد توکلی»، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی میگوید این تجربه دیگر تکرار نمیشود.
حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران خبر میدهد احمدینژاد دیگر اجازه شرکت در انتخابات را پیدا نمیکند و محسن رفیقدوست هشدار میدهد: «باید دقت کنیم کلاهی که 8 سال پیش سر ما گذاشتند، دوباره سرمان نگذارند.»
فرمانده پیشین سپاه اشاره نمیکند و یا جرات ندارد که بگوید چه کسی کلاهبرداری کرد ولی ناگفته پیداست چه کسی بود و چه شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر