امروز مصادف با دوازدهم می، «روز جهانی پرستار» است. گسترش ویروس کرونا در دنیا باعث شده است امسال بیش از سالهای گذشته نقش پرستاران مورد توجه قرار بگیرد و از تلاشهای آنها در روند درمان بیماری «کووید-۱۹» قدردانی شود.
پرستاران ایرانی هم مثل بسیاری از پرستاران دنیا، مورد تقدیر و ستایش قرار گرفتهاند اما در کنار این تحسینها، آنها از ترس برخی شهروندان در رویارویی با خود خبر میدهند؛ موضوعی که در برخی موارد آنها را رنجانده است.
این تجربه البته مختص پرستاران نیست، بسیاری از پزشکان و دیگر افراد کادر درمان هم برخوردهای اینچنینی را تجربه کردهاند. آنچه میخوانید، روایت کادر درمان از برخورد شهروندان با آنها است.
***
«نفیسه شاهمراد»، همسر پرستاری است که در «بیمارستان امام علی» کرج خدمت میکند. او در چند نوبت وقتی همسرش فرصت برگشتن به خانه را نداشته است، تصمیم میگیرد با «اسنپ» برای همسرش غذای گرم ببرد: «پنجشنبه شب هفته گذشته به ذهنم رسید برای همسرم و دوستانش که در آن ساعت شیفت هستند، غذای خانگی و گرم ببرم. تاکسی گرفتم و به مقصد بیمارستان راه افتادم. وقتی با او تماس گرفتم که جلوی در بیمارستانم و بیاید ظرف غذاها را ببرد، راننده با غیظ گفت هیچ کدام از پرسنل بیمارستان حق ندارند به ماشین من نزدیک بشوند، خودتان میتوانید پیاده بشوید و غذا را تحویل بدهید و برگردید. وقتی با ظرف غذاها از تاکسی پیاده شدم، راننده بدون دریافت مبلغ کرایه به سرعت از محل دور شد.»
نفیسه شاهمراد بعد از این اتفاق، هر بار به بیمارستان میرود، در کوچه کناری از تاکسی پیاده میشود و وانمود میکند که مقصد دیگری دارد.
البته ترس مرضی در رویارویی با کادر پزشکی به ایران محدود نمیشود. «جیوتی سورو»، فعال مدنی ساکن هندوستان به «ایرانوایر» میگوید این روزها رسانههای این کشور از برخورد ناپسند مردم با کادر پزشکی حکایتها نقل میکنند: «مردم از پزشکان دوری میکنند و معتقدند که کادر پزشکی ناقلان بیماری هستند. پزشکان از طرف اعضای خانواده و صاحبان املاک تحت فشارند تا محل کار یا مطب خود را تخلیه کنند.»
تجربه فشار از سوی موجر به صاحبخانه پزشک در ایران هم وجود داشته است. موجر دکتر «محمدرضا ناطقی» که متخصص جراحی عمومی است، ماه گذشته به او مهلت داده که در طول یک ماه آینده برای سکونت خانوادهاش آپارتمان دیگری تهیه کند.
دکتر ناطقی علت تصمیم آنی موجر را نمیداند اما میگوید البته ماه گذشته که برای صحبت در مورد تمدید قرارداد و رسیدگی به برخی امورات منزل به مغازه موجرش مراجعه کرده، او روی خوش نشان نداده و از دکتر خواسته است که بیرون مغازه بایستد: «در طرف دیگر پیادهرو ایستادم و با صدای بلند با او صحبت کردم.»
همسر دکتر محمدرضا ناطقی هم وارد گفتوگوی ما میشود. میگوید معلم دخترش به او توصیه کرده است تا بهتر شدن اوضاع، محل زندگی خود و دخترش را از همسرش جدا کند: «همسر من اصلا با بیماران مبتلا به کووید-۱۹ سروکار ندارد و بهخاطر رفت و آمد در بیمارستان نیز تمام نکات بهداشتی را هم بهخاطر ما و هم بهخاطر خودش رعایت میکند.»
دکتر ناطقی با تایید ادعای همسرش، به این نکته اشاره میکند که اغلب خانوادههای همکارانش بعد از بالا گرفتن پاندومی کرونا، به شهرستانها یا منازل اقوام و والدین خود رفتهاند و حتی برخی از پزشکان و پرستاران در روزهای اوج بحران، در نمازخانه بیمارستانها میخوابیدند: «کادر درمان واقعا بیشتر ازدیگران نگران ابتلا و انتقال این بیماری به دیگران هستند. شاید به خاطر همین، برخورد شهروندان آنها را مکدر میکند.»
«شایسته غلامزاده» که همسرش پرستار شاغل در «بیمارستان گلستان» اهواز است، به «ایرانوایر» میگوید در طول دو ماه گذشته به همسرش اجازه نداده است در آشپزخانه یا اتاق بچهها قدم بگذارد: «همسرم را از همان لحظه ورود، به حمام هدایت میکنم. کفشهایش را بیرون آپارتمان میگذارم و تمام لباسهایش را درون کیسه نایلونی میریزم. او در طول چند ماه گذشته از این که بچهها را در آغوش بگیرد، منع شده است و ظروف غذا و وسایلی که استفاده میکند، از سایر اعضای خانواده جدا هستند و او در یک اتاق در حالت قرنطینه است.»
با این حال، در این مدت همسایهها بارها به آنها تذکر دادهاند که در حیاط را با دستمال باز کنند و دکمههای آسانسور را نزنند. شایسته میگوید: «غیر از این که داخل آسانسور، در راهرو و کنار در ورودی ما کاغذ چسباندهاند و همینها را نوشتهاند، مدیر ساختمان به در منزل ما آمد و از فاصله دور، در حالی که روی پله ایستاده بود و ماسک و دستکش داشت، یکبار دیگر همه اینها را گفت و دست آخر هم اضافه کرد که به خاطر شغل همسرتان همسایهها نگران هستند.»
«فرخنده. س» در بخش داروخانه «بیمارستان نمازی» شیراز کار میکند. او با بیماران بدحال سرو کار ندارد و همه موارد ایمنی را هم مراعات میکند. اما زمانی که برای بردن چند قلم خوراکی خریداری شده برای والدین سالخوردهاش به منزل آنها مراجعه کرده، قبل از ورود به منزل، توسط برادرش متوقف شده است. او فرخنده را متهم کرده بود که مراعات حال والدینش را نمیکند و بهتر است تا بهتر شدن شرایط، به آنجا مراجعه نکند: «نگرانی برادرم منطقی است و من هم البته قصد ورود به منزل والدینم را نداشتم. طبق توصیههای پزشکی لازم، قصد داشتم از دور با آنها چند کلمهای گفتوگو کنم. من ترس آنها را کاملا درک میکنم ولی این که با تو مثل یک مجرم رفتار کنند صرفا به این دلیل که یک گوشه از یک بیمارستان مشغول کار هستی، آزاردهنده است. این در حالی است که اساسا من با بخش بیماران در تماس نیستم. در گذشته با افتخار میگفتم کادر بیمارستانم ولی این روزها برای گفتن این که کجا کار میکنم، کمی احتیاط به خرج میدهم.»
«فریبا» پرستار بخش زنان و زایمان بیمارستان «محب کوثر» تهران است. او سه سال قبل از همسرش جدا شده و حضانت کودک هفت سالهاش را برعهده گرفته است. تا پیش از پاندومی کرونا، همسر برادرش «آرین» را نگهداری میکرد. فریبا صبح و بین مسیر رفتن به بیمارستان، آرین را نزدیک خانه برادرش پیاده میکرد و عصرها او را تحویل میگرفت. اما وقتی بحث واگیری بیماری و احتمال ابتلای کادر پزشکی بالا گرفت، همسر برادرش از پذیرفتن آرین سرباز زد. فریبا وقتی ناچار به حضور در بیمارستان است، به ناچار آرین را در خانه نگه میگذارد و یکی از همسایگانشان از سر دلسوزی پذیرفته است هر ساعت یک بار به کودک سرکشی کند.
فریبا به «ایرانوایر» میگوید شیوه برخورد مردم با کادر پزشکی متفاوت است. یک عده به آنها از منظر قهرمانی نگاه میکنند که در خط مقدم بیماری میجنگند ولی عده دیگری به شدت نسبت به کادر درمان فوبیا دارند.
شنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۹، در پرواز ۵۸۷۲ خط هوایی «وارش» از تهران به بوشهر، یک خانم دکتر متخصص بیهوشی به نام «خائف» بعد از درگیری کادر پرواز با وی با این استدلال که ممکن است ناقل بیماری کرونا باشد و خلبان از مسافران پزشک میترسد، از این پرواز اخراج شد.
بر اساس روایتی که این پزشک بیهوشی در گفتوگو با ایسنا طرح کرده، او که متخصص بیهوشی بیمارستانی در گناوه است و همان شب باید در شیفت کاری خود حاضر میشده، در ردیف دوم صندلی هواپیما نشسته بوده است که با وجود خالی بودن صندلیها، یک نفر را از ردیف انتهایی به ردیف جلو منتقل میکنند. دکتر خائف معترض میشود و لزوم مراعات فاصله اجتماعی را یادآوری میکند اما میهماندار به او تذکر میدهد که بهتر است در باب موضوعاتی که از آن آگاهی کافی ندارد، مداخله نکند.
خائف توضیح میدهد که اتفاقا پزشک است و در مورد موضوع اطلاع کافی دارد. میهماندار به کابین خلبان میرود و بعد از چند دقیقه برمیگردد و میگوید به دستور خلبان باید پیاده شوید چون ناقل بیماری کرونا هستید. این پزشک هر چه قدر اصرار میکند که باید خودش را به شیفت خود در بیمارستان برساند، به وی گوش نمیدهند و او را به زور از هواپیما بیرون میکنند.
«مهدیار سعیدیان»، فعال صنفی حوزه پزشکی و سردبیر ماهنامه «دانستنیهای پزشکی» در صفحه توییترش در شرح ماوقع نوشته است وقتی مسافران علت برخورد با دکتر خائف را پرسیدهاند، یکی از میهمانداران گفته است چون تعدادی از بستگان نزدیک خلبان به علت بیماری کرونا فوت کردهاند، خلبان به این قشر حساسیت دارد و اگر این پزشک در پرواز میماند، ممکن بود پرواز به سلامت به مقصد نرسد!
«نیما ستارزاده»، روانشناس بالینی ساکن ایران به «ایرانوایر» میگوید ترسیدن یک واکنش طبیعی است اما میزان ترس و شیوه کنترل آن گاهی میتواند غیر طبیعی باشد.
به گفته او، ترسهای بیمارگونه معمولا نتیجه معکوس دارند: «هر چه که یک ترس منطقی میتواند ما را از دایره خطر دور کند، ترس مرضی میتواند کنترل اوضاع را از دستمان خارج کند و اتفاقا ما را به قلب خطر بیاندازد.»
به گفته این کارشناس روانشناسی، اگر در حد معقول از بیماری کرونا بترسیم، خوب است: «ترس همیشه بد نیست. گاهی برای آن که بتوانیم خطر را درک و کنترل کنیم، این ترس لازم است. حتی در برخی کشورها از شیوه وحشتافزایی برای توجه عموم مردم به مراعات نکات پزشکی استفاده میشود؛ البته اگر این ترس در حد معقولی باقی بماند. اما یک عده به شکل بیمارگونهای با موضوع کرونا برخورد میکنند. خانمی را جلوی دستگاه پرداخت پول دیدم که از سقف تا کف دستگاه را ضد عفونی کرد، کارت بانکش را داخل یک کیسه نایلونی محتوای وایتکس فرو کرده و دو دستکش روی هم پوشیده بود. او ماسک داشت و یک پوشش نایلونی ژاکت مانند هم دور گردنش بسته بود. حقیقتا وقتی او را در این شرایط دیدم، تا حدی احساس دلسوزی کردم. این ترسها باید کنترل و تبدیل به شیوه درست رویارویی و مراعات نکات بهداشتی بشوند.»
او البته ضد عفونی کردن دستها، استفاده از صفحه دستگاه خودپرداز با دستکش یا ضد عفونی کردن دستگیرههای در و همچنین اجتناب از تجمعات را درست میداند اما درک نمیکند که چرا یک نفر باید دو دستکش نایلونی بپوشد یا قسمت پایین دستگاه خودپرداز را که هیچ کس و حتی خودش قرار نیست با آن تماس داشته باشد، ضد عفونی کند؟
نیما ستارزاده توصیه میکند زوجی که همسرش از کادر پزشکی است، دست از حمایت عاطفی او برندارد: «مرد یا زنی که مثلا همسر پزشکش را به خانه راه نمیدهد یا او را در قرنطینه خانگی محدود میکند، باید توجه کند که دارد حمایت عاطفی را از زن یا مردی میگیرد که در آن شرایط دشوار، محتاج آن است و در عین حال به بهانه مصون ماندن کودکان، به آنها شیوههای برخورد نادرست با مشکلات را آموزش میدهد. میشود وسایل همسرتان را شستوشو کنید و از او بخواهید قبل از تماس با هر وسیلهای، دستانش را بشوید، وسایل محل کارش را بیرون از خانه بگذارد و با خودش به داخل خانه نیاورد و کیف محل کارش را در ماشین حفظ کند. اما توجه کنید که کادر درمانی این روزها در ناامنترین و سختترین شرایط خود قرار دارند و وقتی از امنیت جانی برخوردار نیستند، بهتر است کاری کنیم که از امنیت عاطفی برخوردار باشند.»
او در مقابل، از کادر درمان هم درخواست میکند هرچه بیشتر شرایط خانوادههای بیمار را درک کنند: «آنها هم علیرغم سنگینی مسوولیت خود، باید با سعه صدر بیشتری با بیمار و خانوادهاش برخورد کنند. مردم در شرایط فعلی به شدت از نظر روانی در شرایط آسیبپذیر و حساسی قرار دارند. ترس از ابتلا و یا نگرانی برای از دست دادن عزیز میتواند ویرانگر باشد. شاید اگر برای دمی هم که شده است خودمان را جای آنها بگذاریم، بتوانیم با آنها صبورتر باشیم.»
نیما ستارزاده تاکید میکند ترس بیحد ما را فلج خواهد کرد؛ همانطور که ترس منطقی منجر به برخورد عاقلانه است و باید آن را جایگزین ترس بیحدی کرد که میتواند ما را فلج کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر