close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زنان تاثیر گذار ایران: هایده شیرزادی

۱۸ خرداد ۱۳۹۵
شما در ایران وایر
خواندن در ۱۰ دقیقه
خانم شیرزادی  ، شرکت " بازيافت مواد و توليد کودآلی کرمانشاه " را تأسيس کرد .
خانم شیرزادی ، شرکت " بازيافت مواد و توليد کودآلی کرمانشاه " را تأسيس کرد .

تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره‌ها گره خورده است؛ هر یک خشتی گذاشته‌اند تا سقفی پدیدار شود؛ خشت‌هایی که گاه به قیمت زندگی و جانشان تمام‌شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده‌اند. از سوی دیگر، در تاریخ جهان بسیاری از زنان و مردان دیگر به دلیل استعداد شگرف آن‌ها برای تخریب و نابودی ساخته‌های دیگران، «تأثیرگذار» نام‌گرفته‌اند.
زنان ایرانی نویسنده، برگ‌های بسیاری از کتاب تاریخ 200 سال اخیر ما بوده‌اند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آن‌ها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی‌شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه‌های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آن‌ها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزم‌اندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» «ایران وایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هرروز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر می‌گذارند. بدیهی است همان‌طور که اشاره کردیم، همه فعالیت‌ها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه، مورد تأیید «ایران وایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچ‌یک از افراد این لیست را نمی‌شود کتمان کرد.
 این لیست، اولین سری سلسله بیوگرافی‌های زنان تأثیرگذار ایران است که به‌مرور تکمیل می‌شود. از مخاطبان «ایران وایر» درخواست دارمی تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.

-------------------------

بانوی طبیعت

طاهره تسلیمی، شهروند خبرنگار 

هایده شیرزادی از همان روزهای کودکی که محرومیت زادگاهش و فقر باعث شد تا از تحصیل جا بماند، تصمیم گرفت تا کاری کند که سرزمینش را متحول کند. زنی که با کاری شبانه روزی با تاسیس نخستین مرکز بازیافت غرب ایران جدا از کارآفرینی برای منطقه طبیعت زیبای سرزمینش را از شر زباله ها نجات داد.

دكتر هايده شيرزادي در آستانه شصت سالگی با دست های خالی و اراده ای قوی توانست  نخستين طرح بازيافت پسماند كشور را در كرمانشاه بنیانگذاری کند و موفق به   قطع كامل دفن زباله‌هاي شهري در این شهر شد. طرحی که با همراهی و حمایت او در  70شهر و 200روستاي كشور اجرا شد.

شیرزادی متولد 1337  فرزند هشتم خانواده ای کشاورزاده و پر چمعیت اهل گیلانغرب کرمانشاه است. علاقه او به خواندن و نوشتن باعث شد تا خانواده اش در سال41 شناسنامه ای بزرگتر گرفتند تا در چهارسالگی وارد مدرسه شود. خودش درباره این گفته:« اين متداول بود كه براي دخترها شناسنامه را بزرگ مي‌گرفتند تا زودتر سن قانوني ازدواج را پيدا كنند. كلاس اول ابتدايي خيلي كوچك بودم و ششم ابتدايي را كه تمام كردم هنوز كودك بودم.» با آن که پدرش اهل مطالعه بود اما محرومیت منطقه باعث شد تا او در آستانه ورود به کلاس هفتم از تحصیل بازماند و در خانه از طریق کتاب ها و روزنامه های پدر با جهان در ارتباط باشد. این محرومیت از تحصیل برای هایده شیرزادی بسیار گران بود. شهر زادگاهش به گفته خودش حتي جاده يا يك خيابان آسفالت نداشت و او نمی توانست مانند برادران و پسرعموهایش به قصر شیرین برود.

اما این نمی توانست او را متوقف کند و تلاش برای ادامه تحصیل را آغاز کرد.

 روزنامه اطلاعات سال 47 در یکی از شماره های شهریور خبری را منتشر کرد که دختر بچه ای جلوی استاندار کرمانشاه را در شهر گیلانغرب می گیرد و از او می خواهد تا در این شهر مدرسه دخترانه بسازند. این دختر بچه هایده شیرزادی بود که خودش به یاد می آورد که آن قدر دنباله این درخواست را گرفت که بعد از سه سال سرانجام جواب گرفت و کلنگ مدرسه راهنمایی در این شهر به زمین خورد. هایده که در کنار تلاش برای ساخت مدرسه درس به صورت متفرقه در امتحانات شرکت می کرد وقتی مدرسه آماده شد در آستانه رفتن به دبیرستان بود و حالا شهر دبیرستان نداشت.

درس‌هاي دوره دبيرستان سخت بود و او  بايد رشته‌اي را انتخاب مي‌كرد كه از پس متفرقه خواندن آن بر مي‌آمد و قبول مي‌شد. پس  رشته خانه‌داري را انتخاب كرد. بعد از ديپلم به‌خاطر نبود شغل و محدوديت‌هاي فرهنگي، که به او اجازه نمی داد در کنکور شرکت کند باعث شد تا او  معلم شود. خودش در مصاحبه ای گفته است:«در آن زمان ديپلمه‌ها همه بايد در طرح سپاه‌دانش شركت مي‌كردند و پايان خدمت مي‌گرفتند و با قرعه‌كشي براي مشاغل مختلف تقسيم مي‌شدند. من هم شركت كردم و در 16سالگي، شدم نخستين سپاه‌دانش منطقه. آن موقع آنقدر محدوديت فرهنگي وجود داشت كه دخترهاي سپاه‌دانش را به روستاها نمي‌فرستادند ولي من رفتم و درخواست دادم و به روستا برگشتم.»

هایده شیرزادی که طعم محرومیت را چشیده بود می دانست علاقه به خواندن و آموختن چیست و برای همین دست به کار شد تا دختران بیشتری به مدرسه بروند. هنوز 18سالش نشده بود كه با جمع كردن پول از مردم محلی ، كلنگ احداث 2 مدرسه را در 2روستاي «خالو خالو» و «گرازان سفلي» بر زمين زد. احداث آن مدارس باعث شد پسرها هم از شهرهاي اطراف به روستا برگردند و در روستاي خود يا روستاي مجاور درس بخوانند و دخترها هم ديگر مشكل تحصيل نداشته باشند. اما این راهی نبود که شیرزادی برای آینده اش می خواست. او می خواست ادامه تحصیل دهد و وارد دانشگاه شود. هنوز دوره سپاه دانشش تمام نشده بود که توانست خانواده اش را راضی کند که در کنکور شرکت کند. کنکوری که هنوز محدودیت هایی برایش داشت و تنها توانست در رشته حرفه و فن وارد دانشگاه کرمانشاه قبول شود. او در سال 57  با فوق دیپلم حرفه و فن به گیلانغرب بازگشت و این بار معلم همان مدرسه ی راهنمایی شد که خودش راه انداخته بود. اما شیرزادی یک سال بیشتر نتوانست در این مدرسه بماند. آن چه او خودش به عنوان تنگ نظری نام برده باعث شد تا او از ادامه تدریس باز بماند. این اتفاق باعث شد تا هایده تصمیم بگیرد در سرزمین دیگری زندگی اش را تجربه کند و تصمیم به مهاجرت گرفت:«ول مي‌خواستم به هندوستان بروم چون هزينه تحصيل در آنجا ارزان بود و در اروپا زياد فاميلي هم نداشتم كه دعوتنامه بدهد يا به پشتوانه‌اش بروم. بعد از آنكه پذيرش گرفتم، داشتم مي‌رفتم كه ويزاي هندوستان را بگيرم كه خيلي اتفاقي از مقابل سفارت آلمان رد شدم، متوجه شدم برگه‌اي به ديوار چسبانده شده كه روي آن نوشته شده ويزاي توريستي با داشتن ارز در پاسپورت. برگشتم به كرمانشاه و با پس‌اندازي كه داشتم كمي ارز گرفتم و باز به تهران و سفارت آلمان برگشتم و نوبت مصاحبه براي ويزا گرفتم و سال64 ويزاي توريستي گرفتم. با خودم گفتم بالاخره روزي كسي به خارج از كشور رفته كه در آنجا تنها بوده و هيچ آشنايي نداشته است، من هم تصور مي‌كنم آن نخستين نفر من هستم و تلاشم را مي‌كنم. موضوع را با خواهرها و برادر دوم ام كه ارتباط خيلي خوبي با او داشتم و متأسفانه يك‌سال بعد از رفتنم درگذشت، درميان گذاشتم. برادرم گفت كه من به تلاشت اطمينان دارم و حمايت‌ات مي‌كنم.»

هایده شیرزادی با شکست مرزهای جنسیتی و اعتقادی که سنت های زادگاهش برای او گذاشته بود با چند صد دلار پس اندازش به  آلمان رفت و متوجه شد که فوق دیپلمش اعتباری ندارد. اما این چیزی نبود که راهش را سد کند. شیرزادی گفته است:« بعد از ارزشيابي مداركم، 11كلاس ارزيابي شد و بعد از اينكه 6‌ماه دوره يادگيري زبان آلماني را گذراندم، دوباره در يك دبيرستان آلماني رفتم سركلاس درس و دانش‌آموز شدم. جزو معدود كساني بودم كه با آلماني‌هايي كه مرحله دوم تحصيلشان بود درس مي‌خواندم. ابتدا 36 نفر بوديم. برخي به‌خاطر سختي درس‌ها تحصيل را ترك كردند و از بين افراد باقيمانده هم فقط 25درصدشان قبول شدند. من تنها خارجي آن دبيرستان بودم كه با نمرات خيلي خوب قبول شدم.»

بعد از دیپلم با وجود زندگی سخت و کار در رستوران وارد  دانشگاه كاسل در رشته کشاورزی شد. او هر روز فاصله 70 کیلومتر میان دو ایالت آلمان را طی می کرد تا بتواند اقامت بگیرد و وارد دانشگاه شود. او که از کودکی در خانواده کشاورز بود به خوبی می دانست که وضعیت کشاورزی ایران متحول نشده است و باید برای تغییر در آن به دانش روز مجهز شد. اما بعد از انتخاب این رشته بود که متوجه شد در این دانشگاه که مهمترین دانشگاه کشاورزی آلمان است رشته دیگری هم به اسم محیط زیست وجود دارد. رشته ای که دانشگاه کاسل بنیانگذار ن بود. پس او تحصیلش را بعد از پایان کشاورزی بین المللی در رشته محیط زیست تکمیل کرد و با طرح بیوکمپوست که راهی برای کشاورزی سالم و بازیافت زباله ها و پاکسازی طبیعت است ادامه داد.  

شيرزادي که با مردی آلمانی به اسم ادموند لمپگز ازدواج کرده بود در  سال 1992(1371) با هدف اجرای چنین طرحی به ایران آمد. بار اول بدون همسرش آمد تا پيشنهاد بيوكمپوست را به شهرداري‌هاي ايران و از جمله شهرداري كرمانشاه بدهد. شهری که هنوز زخم های جنگ را بر شانه هایش داشت.  اما كم‌لطفي و بي‌مهري تنها استقبالي بود كه در نخستين بازگشتش به ايران و شهر كرمانشاه، از مسئولان ديد. تلاش‌هايش براي توجيه و به باور رساندن آنها در مورد ضرورت اجراي طرح بيوكمپوست براي نجات شهر از آسيب‌هاي دفن زباله و توليد كود سالم و مفيد براي كشاورزي به جايي نرسيد. او به یادآورده است:«وقتي در قانع كردن مسئولان موفق نشدم به‌خودم گفتم كه اطلاعات و دانشم براي رسيدن به هدفي كه داشتم كم بوده است، بنابراين به آلمان برگشتم تا تحصيلاتم را در مقطع بالاتري در رشته محيط‌زيست و مديريت پسماند ادامه بدهم. اين بار مصمم‌تر از قبل بودم. با همسرم درميان گذاشتم و ثبت‌نام كردم. يك‌سال بعد، يك‌روز همسرم به‌عنوان مهمان آمد سركلاس ما و خيلي از اين رشته خوش‌اش آمد. گفت من هم مي‌خواهم اين رشته را بخوانم و شروع كرد. آن موقع 8سال بود كه در رشته كشاورزي مشغول انجام كارهاي مشاوره بود و يك پارك انرژي‌هاي پاك داشت. ادموند توانايي و استعداد خيلي زيادي دارد. خيلي زود موفق شد خودش را به ترم‌هاي بالاتر برساند. باانگيزه با هم درس خوانديم و پايان‌نامه‌هايمان را هم با هم انجام مي‌داديم. در طول تحصيل در رشته اكولوژي متوجه شدم روش‌هايي كه كشورهاي اروپايي براي بيوكمپوست دارند براي كشوري مثل ايران بسيار پرهزينه است و تنها در شهرهاي پولدار آنها قابل اجراست و براي شهرهاي ما مناسب نيست».

يافتن راه‌حلي براي اجراي كم‌هزينه‌تر طرح بيوكمپوست در شهرهاي ايران، موضوعي بود كه مدت‌ها شیرزادی  را به‌خود مشغول ساخته بود و همین را به عنوان پایان نامه انتخاب کرد و بعد از پایان آن به ایران بازگشت. این بار همسرش هم همراهش بود. شیرزادی از این جا تلاش سختش را برای اجرای این طرح آغاز کرد. خودش در جایی گفته:«با همسرم 6‌ماه مي‌رفتيم واحدهاي مختلف را بازديد مي‌كرديم تا ببينيم چه تجاربي دارند و كدام يك از آن تجارب براي ايران مناسب است. تحقيقات اصلي را در كرمانشاه انجام داده و نتايجي را كه به‌دست آورده بودم ارائه دادم. سال‌هاي بعد از جنگ و دوران بازسازي بود و شهرداري مشكلات و دغدغه‌هاي زيادي داشت كه بايد به آنها رسيدگي مي‌كرد و با طرحم موافقت نشد. سال 77بود كه شنيدم شهردار جديدي آمده است. بلافاصله چمدانم را بستم و به ايران آمدم. يادم مي‌آيد يك روز پنجشنبه بود، به محض اينكه پا به ايران گذاشتم با دفتر شهردار كرمانشاه تماس گرفتم و وقت ملاقات خواستم. دقايقي بعد خبردادند كه شهردار درخواستم را پذيرفته و گفته تا غروب خودش را برساند. رفتم و ايشان هم با طرح من موافقت كرد و گفت انجام مي‌دهيم. ايده تأسيس شركت بازيافت را هم ايشان(مهندس ميرزايي) به من پيشنهاد داد.» او سرانجام موفق شد تا شرکت خود را به همراه ادموند لمپگز راه اندازی کرد. شرکتی برای  70 نفر به صورت مستقیم کارآفرینی کرده است و در کنارش برای پروژه مشاوره ای که داشته 700 واحد شغلی ایجاد کرده است. او در این سال ها بارها به عنوان کارآفرین برتر و حافظ محیط زیست برگزیده شده است.

 هایده شیرزادی برای محافظت از محیط زیست زادگاه و سرزمین ایران راه سختی را پشت سر گذاشته و هنوز هم در این راه با وجود همه مشکلاتی که پیش رویش است تلاش می کند و قصد بازنشستگی ندارد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان کرمان

کشتار 8 هزار سگ در رفسنجان

۱۸ خرداد ۱۳۹۵
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۳ دقیقه
کشتار 8 هزار سگ در رفسنجان