اگر مدیریت باشگاه پرسپولیس، فقط به دلیل رسوایی و فساد مالی انباشته تغییر کرد، در باشگاه استقلال منهای ماجرای بدهیهای کلان، ویروس کرونا هم در تغییرات و جابجاییها نقش داشت. «علی فتحاللهزاده» مدیری که به هواداران استقلال وعده داد «لیونل مسی» را از بارسلونا به استقلال میآورد، استعفا داد و رفت. شایعاتی هم وجود داشت که مبتلابه کرونا شده است، اما این هم از پایه و اساس، یکی از شوهای تبلیغاتیاش بود. برای او میان مسی و کرونا تفاوتی وجود نداشت.
پس از جدایی علی فتحاللهزاده از اتاق مدیریت باشگاه استقلال، گزینه اصلی «مسعود سلطانیفر» وزیر ورزش و جوانان برای مدیرعاملی، مردی بود به نام «اسماعیل خلیلزاده» مالک هتل «کادوس» رشت. خلیلزاده در سالهایی که مسعود سلطانیفر استانداری گیلان را برعهده داشت، یکی از شرکای اقتصادی و از نزدیکترین مردان اقتصادی گیلان به او بود. به همین دلیل پس از حضور سلطانیفر در وزارت ورزش و جوانان، خیلی سریع به باشگاه استقلال نزدیک شد. اول بهعنوان مشاور، بعد عضو هیاتمدیره، سپس رییس هیاتمدیره، سپس سرپرست باشگاه و درنهایت گزینه اصلی جانشینی علی فتحاللهزاده در اتاق مدیرعاملی.
اما اسماعیل خلیلزاده در روزهایی که وزیر ورزش سعی داشت برای استقلال یک مدیرعامل جدید انتخاب کند به سه دلیل حاضر به قبول پست جدیدش نشد. اول اینکه خودش به کرونا مبتلا و در بیمارستان «مسیح دانشوری» تهران بستری بود. دوم اینکه او همسرش را به دلیل ابتلا به کرونا از دست داد. وابستگی روحی اسماعیل خلیلزاده به همسر متوفیاش به حدی بود که با شنیدن خبر فوت او، شرایط جسمانیاش دوباره به حالت بحرانی برگشت. سوم اینکه باشگاه استقلال چنان از نظر مالی ورشکسته بود که حتی ثروت او هم کمکی به این مجموعه نمیکرد.
پس وزیر ورزش و جوانان، بازهم برحسب انتخابات همیشگی، به یک گزینه رسید؛ «احمد سعادتمند».
باشگاه استقلال با تمام جاذبههایش، برای هر مدیری یک بحران بالفطره است. هفت روز قبل از استعفای علی فتحاللهزاده، فدراسیون جهانی فوتبال رسما اعلام کرد که پرونده شکایتها از باشگاه استقلال از سه سال قبل انباشته شده و حاصل ضرب و تقسیم ارقامی که فیفا برای این باشگاه بریده، به حدود ۲ میلیون دلار میرسد. رقمی بیش از ۳۱ میلیارد تومان براساس نرخ کنونی دلار در ایران. همین رقم تا دو ماه دیگر و در صورت پرداخت نشدن مطالبات طلبکاران، دقیقا دو برابر خواهد شد.
حالا احمد سعادتمند، همان گزینهای است که باید باشگاه استقلال را احتمالا با تاخیرهای دیرهنگام وزارت و دولت از بدهیهای انباشته دو سال اخیر نجات دهد.
آنچه در مورد سعادتمند در جامعه ورزش میدانیم، یک مدیر میانی، سایهنشین و همیشه آلترناتیو برای میزهای مدیریتی موقت و سرپرستیهای کوتاهمدت است. نامش برای هواداران باشگاه استقلال چندان غریبه نبود. چون در مقطعی بهعنوان رییس هیاتمدیره باشگاه استقلال و در مقطعی دیگر بهعنوان عضو اقتصادی، سابقه حضور در کادر مدیریتی این باشگاه را داشت. این مقاطع زمانی درمجموع ۵ ماه به درازا کشید؛ یعنی از اردیبهشت سال ۱۳۹۸ تا شهریورماه همان سال ریاست و عضویت در باشگاه استقلال را تجربه کرد و رفت.
او البته رکورددار سرپرستی فدراسیونهای ورزشی ایران و نامزدی در انتخابات فدراسیونها هم هست. پیشازاین بهعنوان سرپرست فدراسیونهای تنیس روی میز، وزنهبرداری، هندبال، اسکی و حتی نجاتغریق فعالیت کرده و در انتخابات تمامی این فدراسیونها هم کاندید شده بود، اما در روز رایگیریها شکست خورد.
سعادتمند را گزینه وزارت ورزش در انتخابات فدراسیونهای نهچندان مهم ورزشی میدانند درحالیکه تا پیشازاین هرگز همای سعادت وزارت روی شانههایش ننشسته بود.
اما نکته ویژه در مورد آقای سعادتمند، مدیرعاملی او در باشگاه «بانک سرمایه» است؛ بانک سرمایه، یکی از مشکوکترین بانکهای اقتصادی ایران در عرصه ورزش بهحساب میآید. یکی از پروندههایش همکاری دستوری با «کارلوس کیروش» بود.
در مورد باشگاه بانک سرمایه، ابهامات زیادی وجود دارد. قرار بود این باشگاه بهصورت مستقل از «بانک» فعالیت کند. به همین دلیل افرادی مانند «احسان حیدری» به نمایندگی از شرکت سرمایهگذاری «سایهگستر سرمایه»، «مصطفی کارخانه» مربی سابق تیم ملی والیبال ایران و احمد سعادتمند، هیات مدیرهای بهظاهر مستقل را برای این باشگاه تاسیس کردند. آذرماه سال ۱۳۹۵ مصوبات جدید این هیات مدیره هم بهصورت رسمی در سازمان ثبتاسناد به ثبت رسید؛ اما ۲۷ اسفندماه سال ۹۶ آقای سعادتمند بهصورت رسمی انحلال باشگاه بانک سرمایه را اعلام کرد.
به یاد داشته باشد باشگاهی منحل شد که سه قهرمانی لیگ برتر والیبال و دو قهرمانی باشگاههای آسیا را در کارنامه داشت. از مدیری که در اوج موفقیت، به دلیل دستور از بالا، اقدام به انحلال یک باشگاه قهرمان میکند، همیشه باید ترسید.
او در ظاهر فقط یک عنصر کاتالیزور در ورزش ایران است. در تعریف کاتالیزور میخوانیم: «عناصری شیمیایی هستند که در فرایندهای شیمیایی باعث افزایش سرعت واکنش میشوند، بدون آنکه خودشان تغییر شکل بدهند.» احمد سعادتمند هم همین است. از باشگاهی به فدراسیونی دیگر رفته، بدون آنکه موقعیتش تغییر کند.
اما اینهمه دانستههای ما در مورد او نیست. زندگی احمد سعادتمند وقتی دگرگون شد که در جریان جنگ ایران و عراق به جنوب ایران رفت. آشناییاش با «محمدرضا داورزنی» پرنفوذترین عضو سپاه پاسداران در بدنه ورزش کشور به همان زمان برمیگردد. قرار بود پس از جنگ عضویتش در سپاه را ادامه دهد، اما انصراف داد و به دانشکده تربیتبدنی رفت. چرا؟
خودش هرچند تا امروز هرگز از حضورش در جنگ یا قرابتش با سپاه پاسداران سخنی به تایید یا تکذیب نگفته، اما بارها تاکید داشته که دلبسته ورزش است؛ مثلا مردادماه سال ۱۳۹۸ به روزنامه «خبرورزشی» گفت: «سال ۱۳۶۲ تیم فوتبال جوانان و تیم منتخب مازندران را هدایت میکردم.» هرچند در حقیقت همین ادعا هم تردیدهایی وجود دارد، اما میتوان او را براساس انتخاب راهش در آخرین سالهای دهه ۶۰ و سالهای ابتدایی دهه ۷۰ خورشیدی، دلبسته به ورزش دانست.
این دلبستگی او را تا کارمندی سازمان وقت تربیتبدنی و نزدیک شدن به «برانوش نیکبین» پیش برد. آقای نیکبین، خودش یکی از سایهنشینهای مادامالعمر ورزش ایران است. از مديركلی تربیتبدنی استانهای گيلان، زنجان، همدان و ايلام تا سرپرستی فدراسیونهای ورزشی مانند شنا، شيرجه و واترپلو، روستايی و عشايری، اسكی، شطرنج و حتی عضويت در هیاترییسه فدراسيون جهانی ورزشهای سنتی و بازیهای بومي محلی در کارنامهاش هست. فقط عضویت داشته، اما محصول نه.
نزدیکی همیشگی با برانوش نیکبین و محمدرضا داورزنی، فقط این حسن را نداشت که احمد سعادتمند را به فدراسیونها و باشگاهها نزدیک کند. او صاحب تجارتهایی پنهان در «چابهار» هم دید. مهمترین اقدامات اقتصادیاش طی سه سال گذشته، واردات و صادرات پارچه، در چابهار بود؛ اما این یکی هم باز در خفا و سکوت.
حالا احمد سعادتمند در باشگاه استقلال با بیش از ۳۱ میلیارد تومان بدهی انباشته امیدوار است با همان دستورالعمل قدیمی مدیران فوتبال ایران، راهش را باز کند. او دوشنبهشب در برنامه «فوتبال برتر» گفت: «سند ورزشگاه مرغوبکار و کمپ حجازی را شش ماه دیگر برای استقلال میگیرم.» این اظهارنظرش واکنش «فرشاد کاسنژاد» روزنامهنگار باسابقه ورزشی در ایران را در توییتر به همراه داشت. او نوشت: «دولت اعلام کرده که مرغوبکار به استقلال واگذار شده و کمپ حجازی هم از روز اول طبق ادعای مدیران باشگاه متعلق به استقلال بود. سند گرفتن برای اینها وظیفه اداری مدیر باشگاه است و اسمش وعده نیست.»
اما او هیچ راهکار قطعی و مشخصی برای خروج از بحران مالی کنونی هم نشان نداد. شکایت خانواده شفر از باشگاه استقلال روی میز فیفا است و فرجامخواهی مدیران این باشگاه هم در فدراسیون جهانی به جایی نرسید. این میتواند برای مردی که طی سالهای اخیر زندگی اقتصادیاش را به نخ و پارچه متصل کرده یک معنی داشته باشد؛ رشتههایی که پنبه میشوند.
مطالب مرتبط:
شفر معلق شد، فرهاد مجیدی سرمربی استقلال
۲۴ روز تا روسیه؛ شفر و برانکو، مقصر خط خوردن وریا و سیدجلال
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر