«میپرسند شما آقای آشوری هستید؟ پدرم هم در پاسخ میگوید: بله. یک گونی روی سرش میکشند و او را میاندازند داخل ماشین و میگویند شما بازداشت هستید.»
این روایت «الیکا آشوری»، از دستگیری پدرش «انوشه آشوری» است. انوشه آشوری، شهروند ایرانی بریتانیایی مرداد ۱۳۹۶ در ایران بازداشت شد اما خبر بازداشت او شهریور ۱۳۹۶ در حکمی که برای او صادر شده، علنی شد. او به اتهام جاسوسی برای اسراییل به ۱۲ سال زندان محکوم شده است.
انوشه آشوری روز چهارشنبه بیستم فروردین در یک پیام صوتی که در سایت روزنامه گاردین منتشر شد، گفت: «امروز تولد ۶۶ سالگی من است و من این روز را بهعنوان یک گروگان در زندان اوین میگذرانم.» او در این فایل صوتی تمام اتهاماتش را رد کرد و گفت: «اتهاماتی که به من زدهاند، دروغ است و هیچکدام صحت ندارد.»
الیکا آشوری هم حرفهای پدرش را تایید میکند و قاطعانه میگوید اتهامات پدرش واهی است و واقعیت ندارد.
ایرانوایر با الیکا آشوری درباره آنچه بر پدرش گذشته و آخرین وضعیت او گفتوگو کرده است.
×××
خانم آشوری برایمان بگویید چه بر پدرتان گذشت و ماجرا چطور شروع شد؟
حدود دو سال و نیم پیش پدرم به ایران رفت تا به مادرش سر بزند. مادربزرگ من عمل زانو داشت و کسی نبود که از او بعد از جراحی مراقبت کند. البته ما همه زیاد به ایران رفتوآمد داشتیم. پدرم قرار بود حدود دو هفته و نیم در ایران بماند و بعد برگردد. گویا یک هفته بعد از حضورش در ایران، داشته برای خرید به بازار میرفته که یک وانت جلویش توقف میکند و میپرسند: شما آقای آشوری هستید؟ پدرم هم در پاسخ میگوید بله. یکباره یک گونی روی سرش میکشند و او را داخل ماشین میاندازند و میگویند: شما بازداشت هستید. بعد او را به خانه مادربزرگم میبرند و میگویند یک یادداشت برای مادرت بنویس که من امشب را در خانه دوستانم میمانم و نگران من نباشید. بعد از آنجا او را به زندان اوین انتقال میدهند.
چه زمانی شما خبردار شدید؟
ما همان روز به شک و تردید افتادیم چون پدرم آدمی نیست که به کسی نگوید کجا دارد میرود یا اینکه برود و اصولا جایی بماند. میشود گفت ما دقیقهبهدقیقه از کارهایی که پدرم میکند، خبردار هستیم. برای همین مادرم خیلی از این کار تعجب کرد. حدود یک روز صبر کردیم و بعد پدرم به مادربزرگم زنگ زد و گفت من را به اوین آوردهاند و من صبر میکنم که ببینم شاید اشتباهی روی داده. من همکاری میکنم و چیزی نیست و خیلی زود بیرون میآیم. این خبر را داشتیم و بعد برای دو هفته هیچ خبری دیگر از پدرم نبود. بعد از دو هفته پدرم دوباره به مادربزرگم زنگ زد و گفت من هنوز اینجا هستم و اگر کسی پیش شما آمد و مدرکی از شرکت، اسناد و کامپیوتر من خواستند، با آنها همکاری کنید که ببینند من بیگناه هستم و این هرچه زودتر حل شود. اینطور بود که ما فهمیدیم اتفاقی باید افتاده باشد. ولی بازهم بهطور قطعی نمیدانستیم قضیه چیست.
آن زمان خانواده شما یعنی خودت، برادر و مادرت ایران نبودند؟
نه نبودیم. ما همه بریتانیا هستیم. من خودم حدود سه سال پیش از این ماجرا ایران بودم. مادرم هم یک سال پیشترش به ایران رفته بود. ما چون خانواده و فامیلمان ایران هستند، زیاد به ایران سفر میکردیم.
در پیامی که پدرتان چند روز پیش - روز چهارشنبه ۲۰ فروردین - و مقارن با روز تولد ۶۶ سالگی خود داده بود که در گاردین هم منتشر شد، قاطعانه گفته بود بیگناه است. اتهامی که به او زدند ارتباط با اسراییل است. چنین اتهامی را چطور ممکن است به او نسبت بدهند؟
این را فقط به پدر من نگفتند. اگر دقت کنید همه زندانیان سیاسی را که میگیرند و برایشان حکم صادر میکنند، همه حکمها یکشکل است و میگویند برای اسراییل کار کردهاند. درحالیکه پدرم نه سیاسی بود، نه تا حالا با هیچ دولتی کار کرده، چون کارش در بخش خصوصی است. هیچکدام از اعضای خانواده ما هم سیاسی نیستند و به سیاست کاری ندارند. بعد تمام اسناد و مدارک پدرم، فایلهایش را گرفتند حتی ایمیلهای ما و پدرم هک شد و بعد از چند ماه با همه اینها هیچ مدرکی علیه او پیدا نکردند که این جرم را ثابت کند.
گویا مادرت در مصاحبهای حتی گفته بود شغل پدرت مهندسی عمران است و کار حساس و خاصی ندارد.
بله. کار پدر من، تولیداتی با نام «روفیکس» است که برای مقاوم کردن ساختمانها در برابر زمینلرزه به کار میرود. در مناطقی مانند بم که از زلزله آسیب دیدهاند، پدرم در مقاومسازی ساختمانها کار کرده بود. کارش هیچ ارتباطی به دولت ایران نداشت. پدرم از حدود دو سال پیش هم دیگر بازنشسته شده بود و میخواست بیشتر استراحت کند و وقت خود را به سفر اختصاص دهد. حتی دیگر کار هم نمیکرد.
این مساله در مورد دیگر گروگانها مطرح شده بود که دولت ایران در قبال آزادی آنها از دولت بریتانیا پول میخواهد. برای پدر شما همچنین بحثی کردند؟
ما با وزارت خارجه بریتانیا هم در مورد امکان کمک به پدرم در تماس هستیم و یکبار محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در جایی گفته بود (در تلویزیون گفته بود که در توییتر پخش شده بود یا در توییتر نوشته بود) اگر مبلغ موردنظر پرداخت شود، شانس اینکه این ایرانیها آزاد شوند خیلی زیاد است.
پس گفتهاند دولت بریتانیا باید چیزی بدهد تا در قبالش آنها آزاد شوند؟
بله. وگرنه همه میدانند در ایران کسی اگر جاسوس باشد، جاسوس واقعی را زندان نمیکنند، جاسوس واقعی را اعدام میکنند.
میشود بگویید هر چند وقت یکبار از وضعیت پدرت مطلع میشوید؟
پدرم حدود پنج ماه انفرادی بود. وقتی از انفرادی بیرون آمد، میتوانست ۲۰ دقیقه در صبح و ۱۰ دقیقه در عصر با مادرم تلفنی حرف بزند. به پدرم اجازه دادهاند به هفت شماره زنگ بزند که میتواند در وقت مقرر، از آن شمارهها استفاده کرده و بگوید حالش چطور است.
پیامی که روز تولد ۶۶ سالگی خود از زندان داد، خیلی قاطع، صریح و جدی بود و برخی این پیامها را نمیدهند که شاید برایشان در زندان مشکلی ایجاد نشود. میتوانید بگویید چه شد که چنین پیامی فرستادند؟
راستش ما قبل از این خودمان هم خیلی میترسیدیم. دلیل اینکه ما یک سال با رسانهها صحبت نکردیم، این بود که نمیخواستیم خطری برای پدرم ایجاد شود و شرایطش را به خطر بیندازیم. ولی بعد، به این نتیجه رسیدیم که امتحان کنیم که شاید اگر خودش حرف بزند بهعنوان یک انسان بهتر ارتباط برقرار کند و کسی که خودش از زندان اوین تماس میگیرد و کمک میخواهد و شاید برای کسانی که شنوای این پیام هستند، تاثیرگذارتر و واقعیتر باشد. وقتی هم پخش کردیم اتفاقی برایش نیفتاد. ما همانقدر که از دولت ایران میخواهیم که پدرم را آزاد کند، از دولت بریتانیا هم میخواهیم برای آزادی پدرم تلاش کند.
مطالب مرتبط:
۴۰ سال گروگانگیری جمهوری اسلامی؛ دکترین حل مشکلات خارجی ایران چیست؟
۴ دوتابعیتی ایرانی بریتانیایی در زندان اوین؛ مبارزه با تروریسم یا گروگانگیری؟
یولیا یوزیک: متهم به جاسوسی شدم، پس از بازداشت گونی سیاه بر سرم کردند
از اتهام جاسوسی تا پیشنهاد همکاری برای وزارت اطلاعات: خیلی صریح گفتند با ما همکاری کن
بازداشت ۷ نفر به اتهام ارتباط با سرویسهای جاسوسی
فریبا عادلخواه، آخرین گروگان سپاه
ائتلاف علیه گروگانگیری دولتی؛ ابتکار جدید خانوادههای زندانیان دو تابعیتی در ایران
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر