«یک بچه سوخت. ما در خیمه [چادر] بودیم. مادرش در را بسته بود. ما فکر کردیم کسی داخل کانکس نیست. در قفل بود. آتش به چهارتا کانکس رسیده بود. ما کاری از دستمان بر نیامد. وقتی آتش را خاموش کردیم، فقط دیدیم جزغاله بچه افتاده است. از دستش فهمیدیم که بچه بوده است.»
اینجا کمپ پناهجویان «موریا» در جزیره «لسبوس» یونان است؛ کمپی با گنجایش سه هزار و ۶۰۰ نفر که بیش از ۲۳هزار پناهجو را در خود جای داده است. هر از گاهی خبر از آتشسوزی و درگیری در این کمپ میرسد و انسانهایی که در آن جان میبازند. اینبار هم دستکم یک کودک در این آتشسوزی سوخت و زندگی پناهجویی او در شعلههای آتش از بین رفت.
در این کمپ، برق برای همه نیست، امکانات پزشکی کافی وجود ندارد، غذا فاقد کیفیت مناسب است، دارو نیست، کسی هم انگار پاسخگوی خیل این جمعیت بیپناه نیست؛ آنهایی که با هزار امید و آرزو، دل به رعایت حقوق انسانی در اروپا داده، از زندگی خود گذشته و برای امنیت و آیندهای بهتر، راهی سفری پر خطر شدهاند.
پناهجویان این کمپ، کسانی هستند که به شکل غیرقانونی، از ترکیه سوار بر قایقهای بادی شده و پا به اتحادیه اروپا گذاشتهاند. اما طبق توافقی که یونان با اتحادیه اروپا و ترکیه در سال ۲۰۱۶ امضا کرده است، درخواستهای پناهندگی متقاضیان باید در همین جزیره مورد بررسی قرار بگیرد و اگر پاسخ منفی بود، به ترکیه بازگردانده شوند.
بسیاری از پناهجویان ماهها و چه بسا سالها است که در چنین شرایطی، بدون برخورداری از ابتداییترین حقوق انسانی، روزگار میگذرانند و هر از گاهی، در همین کمپ جان میبازند.
اینبار هم آتشسوزی اتفاق افتاد. سیمهای برق که میان کانکسها و چادرها کشیده شده و از روی زمین خیس و پرفاضلاب میگذرند، اتصالی میکنند و آتشسوزی برپا میشود. شانزدهم مارچ، همین واقعه دوباره اتفاق افتاد. یک کانکس آتش گرفت. نیروی کمکی نبود. پناهجویان با سطل و قمقمه به کمک برخاستند. شعلههای آتش اما فراتر رفتند و به کانکسهای دیگر رسیدند. دودی سیاه آسمان کمپ را سیاه و دستکم یک خانواده را سیاهپوش کرد.
در میان دود و آتش، زنی از پناهجویان که کودکش را در آغوش گرفته و صدای کودک با صدای بغضآلود خودش درهم آمیخته است، میگوید: «نمیدانم این مردم، این کشور، این سازمان ملل کی میخواهد صدای ما را بشنود؟ چند تا از این سوختهها، از این بچهها قربانی بدهیم تا ما را از اینجا نجات بدهند؟ تا به صدای مردم گوش بدهند؟ به فریاد مردم برسند؟ نمیدانم. الان یک بچه هشت ماهه، یک دو سال و نیمه و یک ۱۰ ساله هیچی از آنها باقی نمانده. کی باید صدای ما را بشنود و به فریاد ما برسد؟»
او میگوید به چشمهای خودش دیده است که پدری بر سر خود میزد به خاطر سوختن فرزندانش در این آتش.
استخوانهای سوخته و پیکر جزغاله و مچاله شده کودکی را در کیسهای ریختند و کتاب زندگی دستکم یک کودک برای همیشه بسته شد.
اینجا موریا است؛ بدترین کمپ پناهجویان در سرتاسر اتحادیه اروپا؛ کمپی که به شهادت سازمانهای حقوق بشری، هر روز در آن فاجعهای انسانی رقم میخورد. رودخانههای اطرافش خشک شدهاند و از زباله پر هستند. در وسط کمپ، بازاری به راه افتاده است که سلاح سرد در آن به فروش میرسد. بیکاری، نداشتن چشمانداز، مرگ و میر، آتشسوزی، بیماری و اعتیاد، زندگی روزمره ساکنان این کمپ است.
دولت تازهکار یونان پس از انتقادهای بسیاری که درباره شرایط این کمپ و دیگر کمپهای جزایر «ساموس» و «خیوس» دریافت کرد، تصمیم گرفت این کمپها را تعطیل و بسیاری که پناهندگی آنها قبول شده است را سریعتر به خاک یونان منتقل کند و با ایجاد کمپهای بسته که مثل بازداشتگاه میمانند، به روند بررسی کمپها سرعت بخشد و از میزان آزار و خشونت بکاهد؛ مسالهای که هنوز اجرایی نشده و بر نگرانی پناهجویان افزوده است.
در ماههای گذشته، گزارشهای بسیاری از افزایش اقدام به خودکشی میان پناهجویان این کمپ منتشر شد؛ به ویژه میان جوانان و زنان. در این میان، در همهمهای که در کمپ برقرار است، هزاران کودک نیز در آلودگی و بدون داشتن امکاناتی مثل درمان، بهداشت و تحصیل، زندگی میکنند.
در اواخر سال ۲۰۱۹، کودکی مقابل در ورودی کمپ مشغول به بازی بود که راننده کامیون متوجه حضور او نشد، از روی بدن نحیفش گذشت و او را کشت.
در اولین ماه سال ۲۰۲۰ نیز آتشسوزی دیگری در کمپ موریا اتفاق افتاد که در آن یک مادر و کودک در آتش سوختند. فرزندان دیگر به همراه پدرشان شاهد سوختن کانکس بودند و همچنان در همان کمپ، یاد مادر و فرزند سوختهاش را با خود حمل میکنند.
در این فضا که گاه میان چادرها جایی برای قدم گذاشتن هم نیست، کودکان به دنیا میآیند، برای شبی به بیمارستان منتقل میشوند و بعد به همین فضا واردشان میکنند. گاه ماهها میگذرد و امکان استحمام برایشان وجود ندارد. بیماریهای پوستی را بسیاری از مهاجران این کمپ تجربه کردهاند. پزشکی نیست و تنها پزشکان بدون مرز یک چادر در خارج از کمپ دارند. حالا هم به خاطر شیوع ویروس کرونا، برای مدت ۱۰ روز تعطیل شدهاند.
شانزدهم مارچ هم به فاجعه دیگری در حافظه پناهجویان این کمپ تبدیل شد؛ روزی که در آن کانکسها آتش گرفتند. آنها دست به دست هم دادند و آتش را خاموش کردند اما جنازهای برایشان ماند که در کیسهای از مقابل چشمانشان برده شد. حتی نمیدانند جنازهها کجا دفن میشوند. برای آنها ویدیوها و عکسهایی باقی میماند و دردی که انگار زندگی را از چشمانشان میرباید. چشماندازی نیست. صبح و شب در آتش و دعوا و ناامنی در پی هم میگذرند و پناهجویان ساکن این نقطه از دنیا چشم امید به کشورهای اروپایی و سازمان ملل متحد دوختهاند بلکه به چنین شرایط فلاکتبار رحمی کنند و آیندهای متفاوت برایشان رقم بزنند؛ آیندهای که هیچ از جزییات آن نمیدانند.
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
آتشسوزی در کمپ پر ازدحام «موریا» جزیره «لسبوس»؛ مرگ چندین پناهجو
روایت بیست و پنجم؛امیر همپای: فقط میخواهم از لسبوس بروم
تصمیمات جدید درباره پناهجویان؛ توپ بازی میان ترکیه، یونان و اتحادیه اروپا
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر