تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهرهها گره خورده است. هر یک خشتی گذاشتهاند تا سقفی پدیدار شود؛ خشتهایی که گاه به قیمت زندگی و جان آنها تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریدهاند.
از سوی دیگر، در تاریخ جهان، بسیاری از زنان و مردان نیز به دلیل استعداد شگرفشان برای تخریب و نابودیِ ساختههای دیگران، «تأثیرگذار» نام گرفتهاند.
زنان ایرانی، نویسنده برگهای بسیاری از کتاب تاریخ ۲۰۰ سال اخیر ما بودهاند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی خود، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژههای علمی، سیاستورزی، موسیقی و سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آنها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزماندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» در «ایرانوایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هر روز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر میگذارند. بدیهی است همانطور که اشاره کردیم، همه فعالیتها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه مورد تأیید «ایرانوایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچیک از افراد این لیست را نمیشود کتمان کرد. این لیست، دومین سری سلسله بیوگرافیهای زنان تأثیرگذار ایران است که به مرور تکمیل میشود. از مخاطبان «ایرانوایر» درخواست داریم تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
***
وقتی حرف از دشوارترین مشاغل جهان به میان بیاید بیتردید «کار در معدن» در صدر فهرست قرار میگیرد. عکسهایی که از کارگران معدن در رسانهها منتشر میشود، مردانی با سر و روی سیاه را نشان میدهد که از چشمهایشان خستگی میبارد. مردانی با لباسهایی که گاه نشان میدهند چندان ایمنی ندارند، گاهی کلاه بر سرشان نیست و بیم ماندن زیر آوار ناشی از حوادث کار هر لحظه با آنهاست.
در این میان نام و تصویر یک زن بهعنوان تنها زنی که در ایران به کار در معدن مشغول است، میتواند همه آنچه تا امروز دیده بودید را تحتتاثیر قرار دهد.
«مهناز میرزایی»، متولد سال ۱۳۵۹ در زرند کرمان است. او از نوجوانی به کار در معدن علاقهمند بوده و حالا ۱۴ سال است که به کار در معدن مشغول است. مهناز میرزایی، در حال حاضر رئیس معدن زغالسنگ سراپرده در شهرستان «کوهبنان» است. او در گفتگویی با وبسایت «کاربانو» گفته است: «پیش از من هم زنانی بودهاند که در معدنهای روباز کار کردهاند اما من اولین زنی هستم که کارم را در زیرزمین و تونلهای معدن آغاز کردم و همچنان ادامه دادم.»
مهناز میرزایی به دلیل علاقه زیاد به کار در معدن تصمیم میگیرد تحصیلات دانشگاهی خود را در این رشته ادامه دهد. او در رشته مهندسی معدن با گرایش استخراج در دانشگاه شهید باهنر کرمان پذیرفته میشود و تحصیلاتش را در این رشته به پایان رسانده است.
او میگوید برخلاف آنچه جامعه تلاش میکرد در خصوص دشواری کار در معدن و ناتوانی او بهعنوان یک زن در این حوزه به او القا کند، یافتن کار مرتبط با تحصیلات برایش چندان سخت نبود: «خیلیها از سختی کار در معدن میگفتند تا شاید مرا منصرف کنند؛ اما من خودم همه سختیهایش را میدانستم و طبیعتا در دانشگاه با همه مصایب کار در معدن آشنا بودم و این حرفها مرا از علاقهام منصرف نکرد. همان دورانی که دنبال کار میگشتم، متوجه شدم یک معدن زغالسنگ مهندس معدن استخدام میکند. فرم تقاضا را پر کردم و بعد از مدتی به من خبر دادند که قبولم کردند.»
تفکر مردسالار حاکم بر جامعه ایران برخی مشاغل را «مردانه» میداند. نگاه نادرستی که جنبشهای زنان در طول سالیان گذشته همواره بر تغییر آن متمرکز بودهاند. جنبش زنان در ایران تلاش میکند با آگاهیبخشی، نگاه جنسیتی را در جامعه کاهش دهد اما علیرغم همه این تلاشها زنانی مثل مهناز میرزایی با نگاه جنسیتی در محل کارشان مواجهاند و باید در این جبهه هم بجنگند.
این مهندس معدن در نخستین تجربه ورود به تونل پس از آغاز به کار میگوید: «در دوره دانشجویی هم وارد معدن شده بودم ولی وقتی بهعنوان شغلت وارد این فضا میشوی، حست یکجور دیگر است. یادم هست روز اول کاریام هم یک بنده خدایی که میخواست یککم اذیتم کند تا شاید از تصمیمم منصرف شوم، مرا خیلی در تونل راه برد. مدام هم از من میپرسید، خسته شدی؟ و با اینکه خیلی خسته شده بودم، ولی در جوابش میگفتم، نه خوبم.»
او از تداوم نگاههای جنسیتزده برخی همکاران یا دوستان و آشنایانش حتی پس از ۱۴ سال کار در معدن حرف میزند: «از روز اولی که وارد فضای کار در معدن شدم، همه همکارانم مرد بودند، این موضوع برای من پیچیدگی خاصی نداشت، اما عدهای از همکارانم با این موضوع کنار نمیآمدند. بهصراحت میگفتند یک زن نباید به ما دستور بدهد. یا تو زنی چطور میآیی زیرزمین توی تونل. ولی بعد از مدتی که در کارم پیشرفت کردم و رئیس معدن زغالسنگ سراپرده شدم، مرا پذیرفتند.»
خانواده مهناز میرزایی اما با او همراه و همدل بودهاند. کلیشههای موجود در جامعه باعث نمیشد او را محدود کنند اما اضطراب و نگرانی خطرات کار در معدن هم همراهشان بوده است. او از همراهی همسرش در ادامه این مسیر سخت روایت میکند: «من قبل از اینکه ازدواج کنم، در معدن کار میکردم و همسرم قبل از اینکه به خواستگاریم بیاید، میدانست که شغل من چیست، بنابراین طبیعتا او هم با کارم مخالفتی نداشت و همیشه جرأت و جسارتم را تحسین میکند.»
مهناز میرزایی میگوید تنها چند روز پس از به دنیا آمدن نخستین فرزندش به سرکار برگشته و کودکش را هم با خودش به محل کارش میبرده است. تجربهای که برای او دشوار بوده اما او را از ادامه مسیر باز نداشته است. میگوید وقت رفتن به زیرزمین و تونل معدن محل کارش کودکش را به همکارانش در بخش اداری میسپرده است. دخترکی که حالا هفتساله است، مادرش او را «بچه معدن» مینامد: «دخترم خیلی به معدن علاقه دارد و خیلی وقتها با من به سرکار میآید و میگوید میخواهد در آینده در معدن کار کند. بههرحال در معدن بزرگ شده است.»
مهناز میرزایی رئیس معدنی است که ۱۵۰ کارگر مرد دارد. یک زن دیگر هم هست که در کنار او کارهای حسابداری را انجام میدهد. او میگوید زنان دیگری هم هستند که در معادن روباز کار میکنند ولی بهعنوان رئیس این معدن اگر زنی داوطلب کار در زیرزمین و تونل هم باشد با کمال میل او را بهعنوان نیروی کار خواهد پذیرفت.
او هرگز از سختیهای کار در معدن هراسی به دلش راه نداده و بر این باور است که کار در معدن هم مثل هر شغل دیگری دشواریهای خودش را دارد. به عقیده او پیمودن عمق زمین در شیبهای مختلف، رفتوآمد در تونل تا رسیدن به محل استخراج از دشوارترین بخشهای کار در معدن است: «بعضی وقتها کارگر باید با پیکور (وسیله تخریب) روی شیب ٥٠ درجه بایستد و کار کند. محیط تونل تاریک است و کارگر باید در یک فضای تاریک و فقط با نور کم چراغش کار کند.»
مهناز میرزایی میگوید کسی که وارد این شغل میشود مثل یک آتشنشان، ریسک و خطر این کار را پذیرفته و میداند کاری که میکند خطر جانی هم دارد؛ بنابراین یک کارگر معدن هیچوقت شرایط عادی در محیط کار نخواهد داشت و فشارهای جسمی میتواند روحیه کسی که در معدن کار میکند را هم دچار آسیب کند.
او در طول سالیانی که در معدن کار کرده شاهد حوادث محیط کار و آسیب جسمی به همکارانش بوده است. در سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ دو حادثه منجر به فوت در معدن محل خدمتش رخداده که میگوید هرگز از یادش نخواهند رفت. او از رنج کارگران معدن باخبراست و بهعنوان سرپرست و رئیس معدن سراپرده تلاش میکند همه توانش را برای بهبود وضعیت کارگران به کار بگیرد.
مهناز میرزایی با عشق و علاقه وارد این کار شده است. برای اثبات اینکه تواناییاش در این شغل از مردان کمتر نیست، جنگیده و آدمهای زیادی را قانع کرده است. او میگوید: «روزهایی را به یاد میآورم که کارگران معدن به دلیل اینکه زن هستم حرفهایم را بهعنوان مهندس معدن جدی نمیگرفتند، اما درنهایت به مهارت و توان من پی بردند و حالا معدن سراپرده از بهترین معادن شمال استان کرمان است. دو برادر و همسرم هم در همین معدن کار میکنند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر