این روزها برگزاری دوره دوم نمایشگاه هولوکاست با حمایت خانه کاریکاتور ایران، بار دیگر نام مسعود شجاعیطباطبایی، رییس این خانه را به میان آورده، شخصیتی چند وجهی که گاه «مرعوبگر» توصیف میشود و گاه «دوستداشتنی».
مسعود شجاعیطباطبایی همراه با حسین نیرومند از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ فعالیتهای خود را با نشریه «کیهان کاریکاتور» - زیرمجموعه موسسه کیهان - شروع کردند و همواره مدیرمسوول و سردبیر آن بودهاند. آنها پیشتر در گروهی به نام «کاسنی» فعالیت داشتند و شجاعی بعدتر به ریاست مادامالعمری خانه کاریکاتور منصوب شد که تنها نهاد مربوط به کاریکاتور در ایران است. به روایت کاریکاتوریستهای ایرانی٬ این دو نفر با ارتباطاتی که دارند به قدرت انحصاری، امنیتی، سیاسی و ایدئولوژیک این عرصه درآمدهاند.
نیرومند اکنون عضو هیات مدیره سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران است و در دوره ریاست احمدینژاد بر دولت مشاور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. شجاعی نیز ضمن ارتباطی که با امنیت سپاه دارد، بدون هیچ دغدغهای مشغول به فعالیت است. نیکآهنگ کوثر، کاریکاتوریست که عضو هیات موسس خانه کاریکاتور بوده، در گفت و گو با ایران وایر تایید میکند نیرومند همواره با سران اطلاعات سپاه و مسوولان امنیتی از جمله حسین شریعتمداری، صفارهرندی و شایانفر در ارتباط بوده است. آنها با وجود رفت وآمد سه دولت مختلف همچنان بر مسند قدرت خویش تکیه زدهاند.
یکی از مهمترین نقشهای شجاعی با حمایت نیرومند، نقش امنیتیست که این دو در این عرصه ایفا میکنند. روایت مانا نیستانی، کاریکاتوریست باسابقه ای که اکنون خارج از ایران زندگی می کند در گفت و گو با ایران وایر می گوید این دو نفر در برهههای تاریخی مثل جنبش سبز «بازوی سرکوب» و «عامل بازدارنده» بودند. اشاره او به روزهای اوج جنبش سبز برمیگردد که برخی از کاریکاتوریستها به دلیل دولتی بودن «دوسالانه کاریکاتور» تصمیم به تحریم آن گرفته بودند که با تهدید و هشدار از سوی شجاعی و نیرومند مواجه شدند که «شما آب به آسیاب دشمن میریزید و مواظب باشید».
کنترل و نظارت بر اقدامات و فعالیتهای کاریکاتوریستهای داخل ایران و زیرنظر گرفتن ارتباط آنها با دنیای بینالمللی «وظیفهای سازمانی» است که مانا نیستانی آن را برعهده این دو نفر میداند.
به تعبیر کیانوش رمضانی، کاریکاتوریست ایرانی فشارها و محدودیتهایی که بر کاریکاتوریستهای داخل ایران وارد میشود و گاه آنها را به تهدیدهای امنیتی میکشاند زیر چشمان این دو نفر اتفاق می افتد. شاهرخ حیدری،کاریکاتوریست هم میگوید «وقتی میتوانند کاریکاتوریستی را در اراک از مجازات شلاق نجات دهند، اگر بخواهند کسی را مجازات کنند، حتما میتوانند».
چند کاریکاتوریست در داخل ایران هم در گفت و گوهای کوتاه با ایران وایر تایید می کنند که با دریافت اساماس یا تماس تلفنی از طرف نیرومند و شجاعی مورد تهدید و فشار قرار گرفتهاند. شاهرخ حیدری هم چنین روایت هایی را با توجه به تجربه هایش تایید می کند و اضافه می کند که اگر کسی تصمیم بگیرد مقابل این افراد و قدرت انحصاریشان مقاومت کند «او را حذف میکنند، مانند کیانوش رمضانی».
کیانوش رمضانی در گفت و گو با ایران وایر در روایت ماجرای حذف خود از مطبوعات ایران به واقعه زلزله بم و درخواست کمک شجاعی از کاریکاتوریستهای بینالمللی اشاره میکند که در مشورت با او از این کمک منصرف شدهاند. در پی این ماجرا شجاعی در تماس با رمضانی او را تهدید کرده بود که یا ارتباطش را با کاریکاتوریستها قطع میکند یا «من از همانجایی که میدانی مجبور به برخورد با تو میشوم و میتوانم کل فعالیتهایت را تعطیل و پروندهات را برای مقامات قضایی بفرستم».
از شجاعی به عنوان «خبرچین» هم یاد میشود. هر از گاهی که کاریکاتوریستی ایرانی در سطح بینالمللی افتخاری کسب میکند، سرمقاله کیهان به قلم شریعتمداری بر او میتازد. یکی از آخرین و بارزترین تهدیداتی که شجاعی به کاریکاتوریستهای خارج از ایران ابراز داشت به مسابقه کاریکاتوری برمیگردد که توسط مانا نیستانی با کمک یکی از دانشگاههای فرانسه و ادمینهای صفحه «زنان ایرانی از نزدیک» برگزار شد.
شجاعی در پی برگزاری این نمایشگاه با نوشتن کامنت و ارسال پیغامهای خصوصی، مانا نیستانی، شاهرخ حیدری و کیانوش رمضانی، را به «خوشرقصی» و «جیرهخواری» بیگانگان متهم کرد که کشور خود را در ازای دلار فروختهاند. این کامنتها البته پس از دو روز پاک شد اما تصاویر آن توسط مانا نیستانی و کیانوش رمضانی در اختیار ایرانوایر قرار گرفت.
مانا نیستانی در کنار وظیفه سازمانی این دو نفر مبنی بر نظارت روی کاریکاتوریستهای ایرانی این است که مانع تشکیل صنف مستقلی برای کاریکاتورها شوند. مسالهای که نیکآهنگ کوثر نیز آن را تایید میکند: «هر زمان که خواستیم انجمن صنفی کارتونیستها را راهاندازی کنیم، حسین نیرومند مانع شد. آنها با تمامیتخواهی خود اجازه نمیدادند که کسی در این عرصه عرض اندام کند».
نقش این دو نفر اما صرفا امنیتی و نظارتی نیست. به روایت این کاریکاتوریستها، نیرومند و شجاعی با سرمایهگذاری روی کارتون نمایشگاهی و اختصاص آن به موضوعات «خنثی» و «پیشپا افتاده» کاریکاتور را از رسالت اصلی خود یعنی «نقادی» به سمت هنری نمایشگاهی و «فکاهی» سوق دادند. به روایت مانا نیستانی این دو نفر با روشی که در پیش گرفتند «کاریکاتورهای سیاسی را مهار کردند و نیش و گزندگی را از آن گرفتند. اگر بچهها به سمت کشیدن کاریکاتور و کارتون نقد سیستم، قوانین و سنتهای دست و پاگیر میرفتند، این دو نفر در ممانعت از این مساله ایفای نقش میکردند».
شجاعی اما انگار که از سمت خود برکنار شدنی نیست. در اسفند ماه ۱۳۹۳ گروهی از کاریکاتوریستها به مادامالعمر بودن سمت ریاست خانه کاریکاتور که در اختیار شجاعی قرار دارد اعتراض کردند و او توسط سازمان فرهنگی و هنری شهرداری برکنار شد. خبرهای این برکناری اما طی چند روز از خبرگزاریهای فارس و نسیم حذف شد و رجانیوز به نقل از شجاعی خبر داد که او از سوی رییس این سازمان به سمت مدیریت «خانه کاریکاتور انقلاب اسلامی» منصوب شده است. البته تا آن زمان هیچکس نامی از این خانه نشنیده بود.
همانزمان امیرعبدالحسینی، معاون این سازمان به خبرگزاری نسیم گفته بود اگرچه شجاعی در یکسال اخیر عملکرد مناسبی نداشته اما «به خاطر وجههاش مورد حمایت ریاست سازمان قرار دارد». پس از آن بود که مهدی محمدی، روابط عمومی و امور بینالملل سازمان فرهنگی و هنری شهرداری اعلام کرد از نظر این سازمان «شجاعی همچنان رییس خانه کاریکاتور ایران» است و بدین شکل قهر چند روزه شجاعی به پایان رسید.
ریاست این سازمان در سال ۱۳۹۲ با حکم شهرداری تهران به حجتالاسلام شهاب مرادی واگذار شد. فردی که رفاقت دیرینهای با سازمان اوج دارد. اوج به همراه خانه کاریکاتور و موسسه سرچشمه از حامیان نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست محسوب میشوند.
شجاعی در کنار قدرت و انحصاری که در عرصه کاریکاتور ایران برای خود دست و پا کرده اما در دورهای نقش بسیار مثبتی داشته و باعث گستردهتر شدن این عرصه با راهاندازی نشریه «کیهان کاریکاتور» شده است.
شاهرخ حیدری آن روزگار را در شهرستان به سر میبرد، تاکید میکند این اقدام تا چه اندازه به نفع کاریکاتوریستهای شهرستاننشین بود: «شجاعی به تنهایی در خانه کاریکاتور زیر بالا و پر بسیاری از کاریکاتوریستها را گرفت و باعث رشد آنها شد اما به نوعی سیستم نوچهپروری داشت».
مانا نیستانی نیز با اشاره به صفآراییهای سیاسی که بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ همگان را به خود دچار کرد، روایت کرد که شروع کار کیهانکاریکاتور «فراجناحی»، «فراسیاسی» و «فراگروهی بود» اما به مرور به «ابزار پرپاگاندا»ی موسسه کیهان تبدیل شد و پس از ریزش نیرو، نیرومند و شجاعی «شمشیرهایشان را از رو بستند و جهتگیریهای سیاسی بیشتر نمود پیدا کرد».
توکا نیستانی اما نگاه دیگری به شجاعی و نیرومند دارد. نگاهی که سابقه آن به همکاری در ایران کاریکاتور برمیگردد. این کاریکاتوریست در گفت و گو با ایران وایر، شجاعی را استعدادی درخشان و «کمیاب» در کاریکاتور معرفی میکند که خود را به «مدیری درجه دو» و «مهرهای اجرایی» تقلیل داده: «هنرمندى كه عليرغم اعتقادات مذهبى-سياسىاش ميتوانست شيوه زندگى و كار آدمهاى كم اعتقادى مثل من را درك كند».
به روایت او در روزگاری که روزنامهها و نشریات مستقلی وجود نداشت و کاریکاتوریستهای مستقل راه به جایی نداشتند، شجاعی برای راهاندازی این نشریه با کاریکاتوریستهای ایرانی تماس گرفت و از آنها دعوت به کار کرد: ««اولین باری بود که میدیدم آدمی با ظاهری مذهبی من را به عنوان همکار کاریکاتوریست قبول کرده و درباره مواضع سیاسیام سوالی نمیپرسد».
اين كاريكاتوريست ولى جايگاه كاريكاتور و خانه كاريكاتور را نزد مسوولان فرهنگى كم اهميت مي داند و معتقد است كه بركنارى شجاعى فقط شانس تعطيل شدن خانه كاريكاتور يا تبديل آن را به يك «فرهنگسراى معمولى» بيشتر خواهد كرد؛ «اتفاقى كه بهر تقدير در آيندهاى دور يا نزديك خواهد افتاد.»
او همچنین معتقد است رياست خانه كاريكاتور با هركه باشد تاثيرى بر زندگى حرفهاى كاريكاتوريستها نميگذارد و اين رياست نميتواند قدرتى براى امن كردن فضاى كارى آنها داشته باشد. هرچند قبول دارد «این دو نفر به خاطر ارتباطاتی که داشتند موفق شدند کیهان کاریکاتور را منتشر کرده و سالها مدیرمسوول و سردبیر آن باشند، راهاندازی دو سالانههای کاریکاتور و ریاست مادامالعمری خانه کاریکاتور و اتفاقات این شکلی در ایران بدون ارتباط با وزارتخانه یا آدمهایی که قدرت تصمیمگیری سیاسی دارند، رخ نمیدهد».
راهاندازی مسابقات و نمایشگاههای هولوکاست اما از نظر توکا نیستانی کج سلیقگی» شجاعی و همراستا بودن اعتقاداتش در این زمینه با جمهوری اسلامی است. آن را «اشتباه بزرگی» توصیف میکند که «شجاعی تا عمر دارد باید جوابگوی آن باشد». به باور او كاريكاتوريستهاى حرفهاى «فقط به خاطر اسم اين مسابقه» كه انكار جنايتى تاريخى را تداعى ميكند، نبايد در آن شركت كنند. توكانيستانى تاكيد دارد تمام كارتونيستهايى كه امروز در مهاجرت هستند تا زمانى كه در ايران حضور داشتند اگر در مسابقات دولتى و نمايشگاههاى خانه كاريكاتور شركت ميكردند ناچار به رعايت خطوط قرمز در اين عرصه بودند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر