مینو علوی تبار، شهروند خبرنگار، شیراز
روی هر میز یک شاخه گل رز قرمز گذاشتهاند. بادکنکهای سفید و قرمز و صورتی را با طرح قلب به در و دیوار چسباندهاند و آهنگ «لاو استوری» پخش میشود. این جا یک کافیشاپ در «شهرک اندیشه» است و امروز، روز «ولنتاین».
«علی»، صاحب این کافه میگوید: «این کاری که ما کردیم، بیشترین کاری است که میتوانیم برای ولنتاین انجام دهیم. قبلا، یعنی پنج، شش سال پیش، مفصلتر بود. سورپرایز داشتیم و هدیههای کوچک میگذاشتیم. ماگ با طرح قلب میآوردیم و ورودی میگرفتیم. چراغها را خاموش میکردیم و شمع میگذاشتیم و مشتریها همه در یک زمان خاص کادوهایشان را به هم میدادند. اما الان چند سالی است که اماکن برگزاری جشن ولنتاین در کافیشاپها را قدغن کرده است.»
به گفته علی، امروز هم از اماکن به کافه آنها سر زده اما قبل از نصب بادکنکها و خرسهای کوچک پشمی به در و دیوار، رسیده بودند: «همین را هم ببینند، میگویند نماد ولنتاین است، یا جمع کنید یا برخورد میکنیم.»
ساعت از پنج بعدازظهر که میگذرد، کافه کمکم پر میشود. هر کسی یا یک جعبه گل رز در دست دارد و یا یک سبد شکلات.
چند دقیقهای نمیگذرد که دختر و پسری با شمایل متفاوت وارد کافه میشوند. دختر چادر به سر دارد. یک روسری رنگی زیر چادر بر سر کرده که با آستینهای مانتویش که از زیر چادر بیرون آمدهاند، همرنگ است. یک انار خشک شده کوچک هم در دست دارد. پسر نیز تیپ رسمی زده است؛ پیراهن و شلوار پارچهای و کفشهای مردانه.
تقریبا میزشان در مرکز توجه مشتریان دیگر قرار گرفته است. دختر هر از گاهی لبخند میزند و به اطرافش نگاه میکند. علی میگوید: «گذشت آن روزهایی که کافی شاپ و ولنتاین مخصوص یک قشر خاص بود. الان همه جور مشتری هست. خانوادههای مذهبی و سنتی یک زمانی کافی شاپ را محیط نامناسب میدانستند اما الان همه جور مشتری داریم. الان کلا توجه به ولنتاین، هالووین و کریسمس همهگیر شده است. مذهبیها هم اگر گرایش حکومتی نداشته باشند، از این جشنها و مناسبتها به تناسب موقعیت استقبال میکنند.»
یک جامعهشناس ساکن تهران در مورد استقبال چشمگیر از مراسمهایی مثل ولنتاین که از طرف حکومت، نماد رسم و رسوم غربی معرفی میشوند، میگوید: «عمر داستان ولنتاین در ایران با اغراق، دو دهه است. با این که عمر طولانی ندارد، ولی از جشن کریسمس و مراسم شکرگزاری و هالووین در ایران سابقهٔ طولانیتری دارد. دلیل گرایش و همه گیر شدن ولنتاین و جشنهای دیگر غیر ایرانی، به نوعی اعتراض به حکومت و شرایط کشور است. مردم در فیلمهای سینمایی یا به واسطه شبکههای اجتماعی، این آداب و رسوم را میبینند و دوست دارند جزوی از دهکده جهانی باشند.» او معتقد است در سالهای اخیر رنج تحریمها و مشکلات اقتصادی باعث شده است مردم به مناسبتهایی که شادمانی ایجاد میکنند، اهمیت بیشتری دهند: «در سالهای اخیر مناسبتهای سنتی مثل یلدا و یا عید نوروز را هم مردم مفصلتر جشن میگیرند. انگار این واکنش دفاعی آنها در برابر این همه تلخی است.»
«رکسانا» در یک فروشگاه کادویی فروشی کوچک در خیابان «شریعتی» تهران کار میکند که گل سر و مجسمههای تزیینی کوچک تا عروسک و شکلات و عود و جاعودی می فروشند. این روزها کار و بارشان سکه بوده و امروز هم مشتری داشتهاند اما میگوید نسبت به ولنتاینهای گذشته، چندان شلوغ نبوده است.
عمده مشتریان رکسانا کم سن و سال هستند. میگوید: «عمدتا دانشجوها و قشر کم درآمد از ما خرید میکنند چون قیمت محصولات ما نسبتا مناسب است. من سه سال هست که در این فروشگاه مشغول هستم اما امسال برای ولنتاین از همیشه سرمان خلوتتر است. یا رابطههای عاشقانه کم شده یا اوضاع اقتصادی مردم خیلی افتضاح است.»
در بین مشتریان او هم همه قشر و گروهی دیده میشوند: «بعضیها دانشجوی هنر هستند و با تیپهای خاص، دنبال تزیینیهای خاص میگردند.»
یک تل پارچهای تکه دوزی شده نشان میدهد و میگوید: «اغلب مشتریها از این خوششان میآید. دنبال کارهای دست و پارچههای گل گلی هستند. مشتریان مذهبی هم داریم که دنبال روسری سایز ۹۰ میگردند.»
میخندد و میگوید: «امروز اتفاقا چند مشتری آقا داشتیم که ظاهرا مذهبی بودند. حتی یکی از آنها تسبیح به دست مشغول ذکر گفتن بود. همگی روسری خریدند. همه گفتند روسریها را برایان کادو کنم یا جعبه کادو گرفتند. فکر میکنم ولنتاین در بین حزبالهیها هم همهگیر شده است!»
«سارا» از دوستان رکسانا است و لابهلای عطرهای مغازه دنبال یک عطر خوشبوی مردانه می گردد. میگوید خودش برای ولنتاین کارت درست کرده است و چند تا بادکنک هم برای تزیین میخواهد.
«مگر فروش بادکنک ممنوع نشده؟» این را که میگویم، رکسانا پاسخ میدهد من هم خبرش را خواندم اما به ما چیزی نگفتند؛ نه بخشنامه گرفتهایم، نه اماکن دستوری داده است.
دو روز پیش، «حسین دکمهچی»، رییس اتحادیه خرازان از ممنوعیت فروش بادکنک در روز ولنتاین خبر داده و گفته بود: «اماکن در نامهای به اتحادیه صنف خرازی نوشته است که از خرید و فروش بادکنک در سطح بازار خودداری شود. همین موضوع باعث شد که در سطح بازار برای اطلاع عموم مردم نیز بنر نصب شود. بنابراین تا اطلاع ثانوی، خرید و فروش بادکنک از سوی واحدهای صنفی ممنوع است.»
اما روز گذشته ناجا نامه ممنوعیت فروش بادکنک به اتحادیه خرازان را تکذیب کرد. دکمهچی هم با تایید این خبر، گفت ممنوعیت فروش بادکنک، تصمیم اتحادیه خرازان بوده است: «بنا بر روال سنوات گذشته و تصمیمات داخلی این اتحادیه، به اطلاع اعضا رسیده و آنان موظف به رعایت ضوابط مقرر هستند. فروش بادکنک با رنگ و در قالبی خاص، تبلیغ فرهنگ بیگانگان است و بایستی این موضوع انجام نشود که متاسفانه سایر اصناف نیز اقدام به فروش آن میکنند و فعالیت آنان در حوزه اتحادیه صنف خرازان نیست.»
رکسانا با خنده میگوید: «خرازان نفروشند، با بادکنک فروش خیابان چه طور برخورد میکنند؟»
سارا بادکنکهای قلبی و یک ریشه کوچک و شمعهای رنگی را میخرد و خداحافظی میکند تا قبل از رسیدن همسرش، خانه را تزیین کند.
در سالهای اخیر تزیین با شمع و گل و بادکنک به مناسبتهای خاص در بین جوانان ایرانی رواج زیادی پیدا کرده است. «سپیده» خیاط است و امسال کوسنهایی با طرح قلب و لب گلدوزی کرده و آنلاین فروخته است. میگوید: «مردم خیلی از تزیینات مناسبتی استقبال میکنند. رومیزیهای پاییزی که برای شب یلدا دوختم هم فروش خوبی داشت.»
آقای جامعهشناس میگوید: «بروز و ظهور پدیدههایی از این جنس در ایران از چندین زاویه میتواند مفید باشد که پررنگترین آنها، ایجاد احساس ابراز محبت علنی است. در فرهنگ ایرانی اسلامی، چیزی که بیشتر دیده میشود، محبتهای در خفا است. افرادی که متولد دهههای ۵۰ و ۶۰ هستند، کمتر در دوران کودکی و نوجوانی روبوسی پدر و مادرشان یا ابراز علاقه مستقیم آنها به همدیگر را دیدهاند. با پررنگتر شدن ولنتان در دو دههٔ گذشته در کشور، نسل جوان از طریق جامعه فهمیده است که دوست داشتن پارتنر یا همسر، اتفاق زیبایی است و آشکار شدن آن کاری ارزشمند. دیگر اتفاق مثبت رواج پدیدهٔ ولنتاین، در مورد خود پدر و مادرها است. آنها هم بعضا تلنگر جدی خوردند و دریافتند که بعضی ابرازها و نمایشها میتوانسته کیفیت زندگیشان را در تمام این سالها بالاتر ببرند.»
موقع خداحافظی، رکسانا موبایلش را نگاه میکند و با تعجب میگوید: «سارا به موقع نرسیده، خودش سورپرایز شده است!»
میخندد و عکسی را که سارا برایش در واتساپ فرستاده است، نشانم میدهد. خانه با شمع و گل و بادکنک تزیین شده و یک جعبه قرمز پر از رز روی مبل قرار گرفته است. سارا نوشته بود: «سورپرایز شدم.»
مطالب مرتبط:
غلغله در مغازه های کادو فروشی در شب ولنتاین
ولنتاین جشنی که فقط در بخشنامهها ممنوع است
فروش بادکنک در روز ولنتاین در ایران ممنوع شد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر