«دراگان اسکوچیچ» ۵۱ ساله و زاده «رییکا» کرواسی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد. در مورد مردی که از سال ۱۳۹۲ میهمان فوتبال باشگاهی ایران است، چه قدر میدانیم؟ او چهرهای دارد نیم در روشنایی و نیم در سایه.
دراگان فوتبالش را از سال ۱۹۸۷ در تیم محلی همان شهر زادگاهش آغاز کرد. بعد از چهار سال، به تیم «لاسپالماس» پیوست و به عنوان هافبک دفاعی، برای تیمش ۴۱ بار به میدان رفت. شش گل زد و بعد راهی تیم «کامپوستلا» اسپانیا شد. گفته بود میخواهد سالهای آخر فوتبالش را در باشگاه رییکا بگذراند. برای همین، سال ۱۹۹۶ به زادگاهش برگشت. اما پنج سال بعد به «ناوالیا» کرواسی رفت و یک سال هم برای «الاتحاد» امارات بازی کرد. در همان امارات کفشهایش را آویخت و با فوتبال وداع کرد.
او همه ولادتهایش در شهر رییکا بودند. در این شهر چشم گشود، در آن فوتبال را آغاز کرد و برای مربیگری هم به همان جا باز گشت. دراگان اسکوچیچ سال ۲۰۰۵ تیمی را از «الویس اسکوریا» تحویل گرفت که قهرمان جام حذفی کرواسی شده بود. برای باشگاهی مانند رییکا البته که همین هم افتخاری بزرگ و جابهجایی مربی، نوعی شهامت منحصر به فرد در انتخاب مدیران این باشگاه بود. دراگان جوان البته در اولین سال مربیگری خود، همان تیم قهرمان را دوباره به قهرمانی جام حذفی کرواسی رساند.
اسکوچیچ در برخی محافل مدعی شده است که این قهرمانی را در لیگ کسب کرده است اما در اصل، او و تیمش جام قهرمانی حذفی را بالای سر برده بودند.
یک تناقض در کارنامه ادعایی دراگان اسکوچیچ وجود دارد؛ برخی مدعی هستند که او با تیم «ان.کِی. اینتربلاک» به دو مقام قهرمانی در لیگ اسلوونی رسیده است. اما در حقیقت، در سال ۲۰۰۷ به اسلوونی رفت و با این تیم به دو قهرمانی جام حذفی در دو سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رسید. به شکلی میتوان او را متخصص قهرمانیهای حذفی دانست.
پس از سه سال مربیگری در اسلوونی، از کار برکنار شد و یک سال در خانه ماند. مشتری بعدی او این بار نه از باشگاههای کرواسی یا بلوک شرق اروپا که یک تیم کویتی بود. او موفق شد تیم «العربی» را تا فینال جام حذفی و فینال جام ولیعهد کویت برساند. اما در هر دو فینال شکست خورد تا رکورد قهرمانیهایش در جام حذفی بشکند. اما باز هم رسیدن العربی به دو فینال، یک دستآورد بزرگ بود.
موفقیتش در کویت او را به باشگاه «النصر» عربستان رساند. برای معرفی بهتر باشگاه النصر، میتوان این تیم را «پرسپولیس» یا «استقلال» ایران دانست؛ باشگاهی پرطرفدار در شهر ریاض عربستان که رقیب سنتی باشگاه «الهلال» هم محسوب میشود. ۹ بار قهرمانی لیگ، شش بار قهرمانی جام پادشاهی، سه قهرمانی حذفی و یک قهرمانی آسیا در کارنامه این باشگاه ۶۵ ساله به چشم میخورد.
دراگان اسکوچیچ با النصر به هیچ موفقیت داخلی که دست نیافت هیچ، ناکام هم ماند. اما سند اخراجش را تیم «ذوب آهن» امضا کرد. شاگردان «منصور ابراهیمزاده» موفق شدند النصر را با نتیجه چهار بر یک مغلوب کنند. یک روز بعد از آن شکست، «اریکو گومز» پرتغالی جای اسکوچیچ را روی نیمکت عربستانیها گرفت.
همان سال به کرواسی برگشت و تیم بحران زده رییکا را از میانه فصل و دوباره در دست گرفت. اما ناکامی او و رسیدن به پله دوازدهم جدول، باعث شد تا مدیران باشگاه پس از ۴۳ روز، عذرش را بخواهند و «ملادن ایوانچیچ» را جانشنین او کنند.
به سان یک شکست خورده مطلق، دوباره به آسیا و خاورمیانه برگشت؛ این بار به ایران، مقصدی که دیگر آن را ترک نکرد.
دراگان اسکوچیچ عادت به رفت و برگشت در مسیر کرواسی و خاورمیانه داشت اما از وقتی به ایران رسید، دیگر سودای زندگی و مربیگری در کرواسی را نداشت. ولی نکته قابل تامل، شکل استقبال از اسکوچیچ در ایران بود.
سال ۱۳۹۲ خورشیدی، وقتی به باشگاه «ملوان» آمد، برخی از رسانههای ورزشی فارسی زبان از او به عنوان «ناجی» و «بزرگترین مربی» تاریخ این تیم نام بردند. برای باشگاه ملوان که عادت به مربی و بازیکن خارجی نداشت، برای تیمی که محلی زندگی میکرد و یک عمر از دستسازهای خودش بهره برده بود، دراگان اسکوچیچ میتوانست یک اتفاق جدید باشد؛ هم خوب، هم بد. همین ناشناخته بودنش برای هواداران ملوان که کمتر غریبهای را به خود راه میدهند هم وسوسهانگیز به نظر میرسید.
اما از هفتهها قبل از شروع لیگ، فضای رسانهای برای زندگی اسکوچیچ در ایران فراهم شده بود. با ملوان هم به خوبی نتیجه گرفت. تیمش را در پایان لیگ به رده هفتم رساند که در تاریخ لیگ برتر، بهترین مقام به حساب میآمد. همان سالها گفت که به ایران آمده است تا بماند و البته که ماند.
حالا اسکوچیچ یک قهرمان شده بود. او را در قامت تئوریسین معرفی میکردند؛ مردی که گویی فوتبال نوین جهان را از نو نوشته است. یک سال بعد، یعنی ۱۳۹۳، جانشین «حسین فرکی» در «فولاد» خوزستان شد؛ از باشگاه ندار ملوان، به باشگاه دارای فولاد.
اسکوچیچ در حقیقت هدایت تیم قهرمان لیگ برتر را در دست گرفت اما با این تیم روی پله پنجم نشست. باز هم اما در ردای یک تئوریسین او را معرفی میکردند. همین باعث شد تا در پایان فصل، یکی از گزینههای جدی سرمربیگری «سپاهان» اصفهان شود؛ تیمی که حسین فرکی قهرمان لیگ فوتبال ایران کرده بود.
اسکوچیچ در لیگ ایران، دو سال پیاپی گزینه سرمربیگری تیمهای قهرمان لیگ برتر شده بود که هر دو تیم را حسین فرکی به این مقام رساند. سوال اینجا است که اگر اسکوچیچ با یک مقام هفتم با ملوان و یک سکوی پنجم با فولاد، دو فصل پیاپی میتوانست شانس سرمربی تیمهای قهرمان ایران شود، حسین فرکی باید گزینه مربیگری چه تیمی میشد، «لیورپول»؟!
اما سپاهان ترجیح داد با مربیگری موقت «محرم نویدکیا» و بعد با «ایگور اشتیماس» زندگی کند. اسکوچیچ هم فصل دیگر در فولاد ماند. سال ۱۳۹۴ تیمش را تا رده دوازدهم جدول سقوط داد و اخراج شد. اما همچنان تئوریسین معرفی میشد.
دو سال در خانه ماند و این بار باز هم به ایران برگشت. دی ماه سال ۱۳۹۶، سرمربی تیم «خونه به خونه» در لیگ یک فوتبال ایران شد؛ تیمی که «جواد نکونام» به دلیل مشکلات مالی و اختلاف نظرها، از راس کادر فنی آن کنار رفته بود. در پنج بازی، به ۱۳ امتیاز رسید و باشگاه بابلی را از بحران نجات داد. همین برای معرفی شدن دوبارهاش به عنوان یک نابغه فنی کفایت میکرد.
این بار «نفت» آبادان مقصد بعدی او بود. دراگان اسکوچیچ از تیرماه امسال سکان رهبری تیم نفت را در دست گرفت. نتایج مربیگری او با این تیم قابل احترام است. اما آنچه در موردش اتفاق افتاد، عجیب به نظر میرسد.
به محض این که «آندرهآ استراماچونی» از استقلال رفت، او در برخی رسانهها به گزینه اصلی هدایت این تیم بدل شد. در حالی که هنوز سرمربی نفت آبادان بود، با یک دست پس زد و با دستی دیگر پیش کشید. مذاکرهاش در آبادان با مدیران جدید خونه به خونه بر سر مطالباتش از این تیم اهمیت پیدا کرد. همان زمان ادعا شد که دراگان اسکوچیچ در راه استراماچونی است و به زودی نفت آبادان را به دلیل پرداخت نشدن مطالباتش، ترک خواهد کرد. در عین حال اعجاب برانگیز است که بعد از اینکه گزینه سرمربیگری استقلال بود و میخواست از ایران برود، نامش به عنوان گزینه جانشینی «گابریل کالدرون»، سرمربی مستعفی پرسپولیس هم مطرح شد؛ همین سه هفته پیش. بمبهای خبری در مورد او تمامی نداشتند. سپس خبرهایی به گوش رسید که در صورت حضور «امیر قلعهنویی» در تیم ملی، او راهی سپاهان خواهد شد.
همه اینها در حالی بود که دراگان اسکوچیچ با نفت آبادان قرارداد داشت. از زمانی که گفتوگوی فدراسیون فوتبال با امیر قلعهنویی جدیت بیشتری گرفت و سپاهان با حضور مربی خود در تیم ملی موافقت کرد، اسکوچیچ با بهانه «بیماری قلبی»، خواهان فسخ قراردادش شد. اما نفت قبول نکرد. تمام مطالباتش را پرداخت کرد تا شاید وضعیت قلبی او هم بهبود یابد.
درست در روزهایی که امیر قلعهنویی و «علی دایی» از تمامی لابیهای غیرورزشی و صرفا سیاسی خود برای رسیدن به نیمکت مربیگری تیم ملی استفاده میکردند، دراگان اسکوچیچ هم بیکار نماند و در ادامه همان موج خبری، برای نخستین بار به گزینه سرمربیگری تیم ملی بدل شد. او روز ششم بهمنماه گفته بود که از طریق رسانهها متوجه شده که گزینه هدایت تیم ملی فوتبال ایران است. مگر بود؟
در حالی که باشگاه نفت آبادان بر سر و صورت خود میکوبید که این مربی، تحت قرارداد است، خبری منتشر شد که آخرین حضور دراگان اسکوچیچ مقابل پرسپولیس خواهد بود. همین اتفاق هم افتاد. او سه روز بعد از بازی با پرسپولیس، از نفت آبادان جدا شد. در حالی که تصور میشد دراگان هم مانند استراماچونی، «وینگو بگوویچ»، گابریل کالدرون و «مارک ویلموتس»، یکی از اجزای پازل قطع همکاری با مربیان خارجی است، استراماچونی نامزد جدی سرمربیگری تیم ملی ایران شد.
در روزهایی که فدراسیون فوتبال ایران رییسی ندارد و اعضای کمیته فنی تیم ملی کشور با نظارت، دخالت و سفارشهای درون و بیرون فدراسیون برای تیمهای ملی تصمیمگیری میکنند، دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی ایران میشود.
او حالا اول شخص تیمی است که باید از چهار بازی باقیمانده خود در راه جام جهانی فوتبال، به چهار پیروزی برسد. آیا دراگان در این راه همان تئوریسینی خواهد بود که از سال ۱۳۹۲ شنیدهایم؟ راه دشواری هم پیش روی او نیست؛ سه بازی با هنگکنگ و عراق و بحرین در تهران، یک بازی هم خارج از خانه، مقابل کامبوج.
لینک مرتبط
انتخاب سرمربی از دست مجلس خارج می شود
چه کسی سرمربی تیم ملی را انتخاب میکند، مجلس، سپاه یا دلال موناکویی؟
امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی شد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر