«میترا حجازیپور»، استاد بزرگ شطرنج ایران در پستی اینستاگرامی، از حجاب اجباری برای ورزشکاران زن ایرانی گفت؛ حجابی که بارها از سوی آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی ایران موردستایش قرار گرفته است.
حجازیپور دوازدهم دیماه سال جاری و در پس انتشار عکسی از او که بدون حجاب مقابل حریفش در مسابقات سریع و برقآسای جهان در مسکو حاضر شده بود از سوی «مهرداد پهلوانزاده»، رییس فدراسیون شطرنج از تیم ملی ایران اخراج شد.
فدراسیون شطرنج در بیانیهای اعلام کرده بود که خانم حجازیپور دیگر عضو تیم ملی شطرنج ایران نیست.
حالا میترا حجازیپور، شطرنجباز نامدار ایران در صفحه اینستاگرامش پستی را منتشر کرده و نوشته است: «زندگی من تحت سلطه حجاب اجباری بود.»
او در این متن زندگی زنان ورزشکار ایرانی زیر فشار حجاب اجباری و اسلامی را نمونه بارزی از تبدیل شدن زن به «جنس دوم» دانسته و گفته است که دیگر نمیخواهد به این تحمیل پاسخ مثبت بدهد.
طی فقط یک ماه اخیر، دو ورزشکار و یک داور شطرنج ایران به دلیل فشارهای سیاسی از ایران گریختهاند. «علیرضا فیروزجا»، نابغه شطرنج ایران به دلیل آمیختگی سیاست با ورزش و ممانعت از مسابقه ورزشکاران ایرانی و اسراییلی به فرانسه پناهنده شد. «شهره بیات»، داور بینالمللی «فیده» در رقابتهای جهانی شطرنج بدون حجاب حاضر شد و مورد تهدید قرار گرفت. او سپس اعلان کرد به دلیل نگرانیهای امنیتی حاضر به بازگشت به ایران نیست. حالا هم نوبت به میترا حجازیپور رسیده است.
همچنین «سارا خادم الشریعه» نیز پس از حمله موشکی سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی اعلام کرد دیگر برای تیم ملی ایران مسابقه نخواهد داد.
این روزها فقط دختران و پسران شطرنجباز ایران نیستند که از ایران کوچک میکنند. از «مبین کهرازه»، قهرمان بوکس ایران که فروردینماه امسال به اتریش پناهنده شد تا «سعید مولایی»، نفر اول جودو جهان چهرههایی بودند که به دلیل ممانعت سیاسی ورزش ایران از مبارزه با حریفان اسراییلی از ایران کوچ کردند.
درعینحال «کیمیا علیزاده»، نامدارترین ورزشکار سال ۱۳۹۸ بود که از ایران گریخت. نخستین بار ماه گذشته عکسی از کیمیا علیزاده در هلند و کنار ملیپوشهای پسر و دختر تکواندوکار هلندی منتشر شد. کیمیا نخستین زن مدالآور تاریخ ایران در رقابتهای المپیک بود.
پس از مدت کوتاهی او در اینستاگرامش از «حجاب اجباری» بهعنوان فشار حکومت بر ورزشکاران زن یاد کرد. کیمیا علیزاده از «تبعیضها» و «پولهای کثیف» در ایران حرف زد و مدعی شد که نمیخواهد جزیی از «سیستم سرکوب، فساد و دروغ» باشد. او نوشته بود: «هر چه گفتند، پوشیدم. هر جملهای دستور دادند، تکرار کردم. هر زمان صلاح دیدند، مصادرهام کردند. مدالهایم را پای حجاب اجباری گذاشتند و به مدیریت و درایت خودشان نسبت دادند.»
پیشازاین رهبر جمهوری اسلامی ایران بارها از زنانی که به گفته خودش «با حجاب اسلامی» وارد رویدادهای ورزشی میشدند تمجید کرده بود. بهصورت نمونه ۳۱مرداد۱۳۹۵، آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی تصویری از «کیمیا علیزاده»، دختر تکواندو ایران را در صفحه توییتر خود منتشر کرد و به زبان انگلیسی چنین نوشت: «من از صمیم قلب از همه زنان ورزشکاری که در عرصه بینالمللی با حجاب حضور دارند، تشکر میکنم.»
در پست میترا حجازیپور که دارنده مدال نقره مسابقات آسیایی ماکائواست، چنین میخوانیم: «در مصاحبهام با روزنامهای فرانسوی از مهاجرتم از ایران، دلایل برداشتن حجاب و محرومیت از تیم ملی صحبت کردم. اما به دلیل اینکه این مصاحبه هنوز منتشر نشده نمیتوانم به تفصیل به آن بپردازم اما میخواهم اینجا بدون ترس از آنچه فکر میکنم بنویسم:
زندگی من تحت سلطه حجاب اجباری در سن ۶ سالگی با جمله "عموجان بهتر نیست روسری بگذاری" آغاز شد. ازآنپس همواره حتی در محیط خانواده ملزم به رعایت حجاب بودم. آنقدر همرنگ جماعت شده بودم، تا جایی که گاها مرا الگویی برای سایرین میپنداشتند.
هنوز هم گاهی خاطرات اولین سفر خارجیام در قالب تیم ملی را به یاد میآورم. کودکی نهساله بودم. مبهوت موبلوندهای آلمانی که چطور خیره و حیرتزده سرتاپای ما را مینگریستند و از حراست چادری تیم که نه در گوشه که در وسط فرودگاه مشغول اقامه نماز بود فاصله میگرفتند. همه ما متعجب، آنها از طرز پوشش ما و من از نگاههای خیره و بیامان. خاطره دوست کوچک آلمانی که برای تبریک به سمتم دست دراز کرد اما سرپرست تیم با اشارهای به من فهماند که مبادا دست بدهی و با جمله " مسلم نو تاچ مِن" او را ترساند، عکسهای با مقنعه و مانتوهای بلند که به تنمان زار میزد و به سبب بیقوارگی توجه هرکسی را جلب میکرد...در ادامه فعالیتم در سالهای بعدازآن، روالی را که در اعماق ذهنم رخنه کرده بود ادامه میدادم. سالهای سال نمیفهمیدم، اما حال خوب میفهمم که چطور ما را از کودکی وارد بازی دلخواهشان میکنند و بیآنکه خود بدانیم از ما عروسکهایی میسازند برای توسعه افکار و آرمانهایشان.
از کتابهای دینی دوران ابتدایی تا دانشگاه، از عکسها و نوشتههای روی درودیوار، بروشورها، تقویم، برنامههای تلویزیون، تا اسم خیابانها، در لحظهلحظهی زندگی ما حضور دارند و اگر خوب بنگرید، خواهید دید که نقش تکتک خود ما مردم نیز در اشاعه این تبلیغات کمرنگ نیست. هرکدام از ما با قرار دادن خشتهایی هرچند کوچک و ناچیز از نظر خودمان، سنگ بنای آنچه به سرمان آمده است را گذاشتهایم و خود با دستان خودمان این هیولا را نان و آبش دادهایم، هیولایی ... به هر روی، هرچند دیر، اما من تصمیم گرفتهام که دیگر در ساخت و پرداخت این جرثومه هولناک سهمی نداشته باشم و دیگر در بازیِ "ما عاشق حجاب هستیم و با آن مشکلی نداریم" شرکت نکنم.
به عقیده من حجاب اجباری نماد بارز مسلکی است که در آن زن، جنس دوم محسوب میشود. انبوه محدودیتها را برای یک زن ایجاد و او را از داشتن حقوق اولیه خود محروم میکند. آیا این مصونیت است؟ قاطع میگویم، خیر، این تنها و تنها محدودیت است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر