close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

فریب خوردیم؛ روایت شهروندان از کشته شدن سلیمانی تا سقوط هواپیما

۲۶ دی ۱۳۹۸
رامین بیاتی
خواندن در ۹ دقیقه
با سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین و سه روز پنهان کاری مسوولان، دیوار اعتماد مردم به دولت کاملا نابود شد
با سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین و سه روز پنهان کاری مسوولان، دیوار اعتماد مردم به دولت کاملا نابود شد

چشمان «احمد» به مانیتور مقابلش دوخته شده و مشغول خواندن خبر تایید شلیک موشک پدآفند هوایی به سوی هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۰ مسافر آن بر اثر اصابت موشک‌های سپاه پاسداران است. باورش نمی‌شود: «چه طور امکان دارد؟!»

او از چند روز پیش احتمال هرگونه اشتباه عمدی و یا سهوی ایران در سقوط هواپیما را به شدت رد می‌کرد و حدس و گمان‌ها در این رابطه را به دلیل ذهن آشفته و بی‌اعتماد مردم نسبت به حاکمیت می‌دانست و می‌گفت: «مردم آن قدر نسبت به جمهوری اسلامی بی‌اعتماد شده‌اند که هر موضوعی را نتیجه خدعه و نیرنگ حکومت می‌دانند و منطق را فراموش کرده‌اند.»
اما حالا شوکه شده است. در سه روزی که علت اصلی سقوط هواپیما پنهان نگه داشته شده بود، احمد که کارمند یکی از مراکز دانشگاهی است، در بحث و گفت‌وگو با همکارانش، با دلایل و استدلال‌های فراوان، بر سقوط هواپیما به علت «نقص فنی» تاکید داشت و می‌گفت: «اگر علت سقوط، اصابت موشک باشد، باید هواپیما در آسمان تکه تکه و هر تکه آن به سویی پرت می‌شد. در حالی‌که هواپیما به زمین رسید و منفجر شد.»

او با این دلیل، سعی داشت خودش و دیگران را متقاعد کند که حداقل در این مورد، حق با حاکمیت است و باید نظر رییس سازمان هواپیمایی و متخصصان با سابقه‌ای مانند کاپیتان «هوشنگ شهبازی» را پذیرفت. 

هوشنگ شهبازی، خلبان بازنشسته هواپیمای مسافربری شرکت «ایران‌ایر» است که در سال ۱۳۹۰ در پرواز مسکو به تهران، هواپیمایی را که به علت نقص فنی دچار مشکل شدید شده بود، به سلامت در فرودگاه بر زمین نشاند. او پس از سقوط هواپیمای اوکراینی، در چند مصاحبه، فرضیه اصابت موشک به هواپیما را رد کرده بود.

صبح روز شنبه، وقتی خبر بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مبنی بر سقوط هواپیمای مسافربری بر اثر برخورد موشک سپاه به دنبال یک «خطای انسانی» منتشر شد، احمد در بهت و حیرت فرو رفته بود و باورش نمی‌شد که این اتفاق رخ داده باشد. او در حالی که اشک‌هایش ناخواسته از چشمانش جاری بودند، می‌گفت: «این یک جنایت هولناک نابخشودنی است. به خدا فریب خوردیم.»

هم‌زمان شدن موشک‌پراکنی ایران به سمت پایگاه‌های نظامیان امریکایی در عراق با سقوط هواپیمای اوکراینی، گمانه‌زنی‌های زیادی در میان مردم مبنی بر این که این سقوط به علت نقص فنی نبوده و احتمالا خود ایران در آن نقش داشته است، مطرح شد. اما صبح روز شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸، خبر اعتراف سپاه مبنی بر سقوط هواپیما بر اثر اشتباه پدآفند ضدموشکی انتشار یافت و موجی از خشم در یک گروه و سکوت در گروهی دیگر از مردم به وجود آورد.

«موسوی»، استاد بازنشسته جامعه‌شناسی که این روزها به بررسی ابعاد اجتماعی این موضوع می‌پردازد، در رابطه با رویکرد جامعه‌شناختی برخورد مردم با حادثه سقوط هواپیما معتقد است: «دیوار ‌اعتماد مردم به حاکمیت سال‌ها است متزلزل شده و دچار آسیب جدی است. شاید جرقه اصلی آن هم در اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ زده شد. اما با روی دادن این حادثه و سه روز پنهان کاری مسوولان، این دیوار اعتماد کاملا نابود شد.»

او در ادامه می‌گوید: «جلب اعتماد مردم همواره یکی از مولفه‌های اصلی سرمایه اجتماعی برای حکومت‌ها به شمار می‌آید که دولت‌ها سعی دارند به شکل‌های مختلف آن را به دست آورده یا در تقویت آن کوشا باشند؛ همان‌طور که "جاستین ترودو"، نخست وزیر کانادا به بهترین شکل ممکن در مورد آن عمل و به محض اطمینان از علت اصلی سقوط هواپیما، آن را با صدای بلند اعلام کرد و ضمن انجام سایر اقدامات بین‌المللی، به دیدار خانواده‌های مصیبت‌دیدگان رفت و از آن‌ها دل‌جویی کرد. اما در ایران، کشوری که این اتفاق در آن افتاد و داغ‌دار اصلی است، شخص اول مملکت و رییس‌جمهوری تنها به انتشار یک بیانیه غیرمسوولانه اکتفا کردند.»

به اعتقاد این جامعه‌شناس پنهان‌کاری، انتشار اخبار دروغ و رفتار غیرمسوولانه، علاوه بر این که آبرو و حیثیت سیاسی و اجتماعی یک کشور را نابود می‌کند، خشم و نارضایتی شهروندان را به همراه دارد؛ خشمی که این روزها از گلوی عامه مردم، به ویژه دانشجویان شهرهای مختلف ایران بیرون می‌آید و به آشکارترین شکل ممکن، عامل اصلی جنایت، یعنی رهبر جمهوری اسلامی را هدف قرار می‌دهد.

«احسان» و جمعی از دوستانش که در یک اداره دولتی کار می‌کنند، از کسانی هستند که قبل از اعلام این خبر معقتد بودند حتما ارتباطی بین پرتاب موشک از سوی ایران و سقوط هواپیما وجود دارد. او صبح شنبه وقتی به محل کارش رسید و خبر را شنید، آن را یک رسوایی بزرگ برای جمهوری اسلامی دانست: «دیگر از این بدتر نمی‌شود. هیچ حیثیتی برای نظام باقی نمانده است. حالا آن‌ها چه طور می‌خواهند این رسوایی را جمع کنند.»

احسان که به شدت از انتشار اخبار دروغ و موضع‌گیری‌های سرسختانه مسوولان هواپیمایی خشمگین است، می‌گوید: «در حالی که نخست وزیران اوکراین و کانادا به عنوان عالی‌ترین مقامات دو کشور در این خصوص اعلام موضع کردند، بالاترین مقامی که در ایران درباره علت سقوط هواپیما حرف ‌زد، رییس سازمان هواپیمایی کشور بود. همین موضوع به همراه اصرار او مبنی بر این که جعبه سیاه را به کشور سازنده، یعنی امریکا تحویل نمی‌دهند، جای شک و شبهه بسیاری ایجاد کرده بود.»

او معتقد است بدون شک اگر پای مسافران غیرایرانی و هواپیمای خارجی در این ماجرا در میان نبود، علت حادثه با اصرار مسوولان همان سقوط بر اثر نقص فنی اعلام و پرونده بسته می‌شد. در چند روز گذشته حرف‌های احسان از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی هم تکرار شده است.

«محمد»، یکی دیگر از همکاران احسان و از طرف‌داران پروپاقرص نظام «ولایی» است. او که پرتاب موشک از سوی ایران به سوی پایگاه‌های امریکا در منطقه را یک موفقیت بزرگ برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و تحقیر امریکا می‌دانست، پس از انتشار علت اصلی سقوط هواپیما، در برابر حرف‌ها و موضع‌گیری‌های سایر همکارانش که این حادثه را یک جنایت تاریخی و گناه نابخشودنی می‌دانند، به سکوتی عمیق فرو رفته است و وقتی مجبور به صحبت در جمع همکارانش می‌شود، می‌گوید: «خب اشتباه شده است. حالا چه‌کاری می‌شود انجام داد؟ طبق گفته آقا (آیت‌الله «علی خامنه‌ای») شخص خاطی شناسایی و مجازات می‌شود. دیگر باید چه کاری انجام داد؟» 

او به خطبه‌های نماز جمعه این هفته هم اشاره می‌کند: «آقا احتمالا راه‌کار اصلی را در نماز جمعه بیان می‌کنند.»

 رهبر ایران فردا جمعه، پس از هشت سال می‌خواهد نماز جمعه را خودش در تهران بخواند. گرانی بنزین که منجر به اعتراضات و کشته شدن معترضان در آبان ۱۳۹۸ شد، کشته شدن «قاسم سلیمانی» در عراق و حمله موشکی ایران به پایگاه استقرار نیروهای ائتلاف برای انتقام و سقوط هواپیما بر اثر اصابت موشک‌های پدآفند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بحران‌هایی هستند که جامعه ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده‌اند. در دو روز گذشته که اعلام شد آیت‌الله علی خامنه‌ای خودش خطبه‌های نماز جمعه را می‌خواند، گمانه‌ها و تحلیل‌های زیادی درباره آن‌چه خواهد گفت، نوشته شده است. طرف‌داران نظام مثل محمد، حرف‌های رهبر جمهوری اسلامی را فصل‌الخطاب می‌دانند اما مخالفان معتقدند مثل بحران‌های گذشته، خامنه‌ای تنها مظلوم نمایی می‌کند و طرف‌دارانش با گریه، او را همراهی خواهند کرد.

«موسوی»، جامعه‌شناس اما ابعاد بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت را محدود به حادثه سقوط هواپیما نمی‌داند: «در مورد حادثه کشته شدن سردار سلیمانی هم می‌توان نظرات متفاوتی را در میان مردم مشاهده کرد. در حالی‌که عده‌ای جذب تبلیغات گسترده‌ای که طی سال‌های اخیر در مورد شخصیت او شده بود قرار گرفته و از کشته شدن او به شدت متاثر بودند، عده‌ای دیگر گفته‌های حاکمیت را باور نداشتند و گمانه زنی می‌کردند که کشته شدن او فقط توسط امریکا انجام شده و علت، چیز دیگری بوده است.»

وی وضعیت مردم جامعه را به فرزندان یک خانواده تشبیه می‌کند: «پدر و مادر تا وقتی که فرزندان به مدرسه نرفته و وارد اجتماع نشده‌اند، می‌توانند هر طور که بخواهند، ارزش‌ها و باورهای خود را به آن‌ها القا کنند. ولی همین که بچه وارد جوامع بزرگ‌تر مثل مدرسه و دانشگاه می‌شود و با افراد بیشتری تعامل می‌کند، دیگر نمی‌توان او را محدود به باورهای القا شده کرد. در شرایط فعلی هم که پدیده جهانی شدن به مدد انواع رسانه‌ها با سرعت پرشتابی، مردم دنیا را به هم پیوند می‌دهد، دیگر نمی‌توان انتظار داشت شهروندان چشم و گوش بسته، صرفا به آن‌چه حاکمیت می‌گوید، اعتماد کنند و آن‌ها را بپذیرند. این‌جا است که حاکمان باید تلاش بیشتری برای اعتمادسازی انجام دهند؛ موضوعی که در ایران برعکس شده است.»

«علی» که مدیر یک شرکت تبلیغاتی است، می‌گوید: «آن چه طی یکی دو هفته گذشته اتفاق افتاد، از کشته شدن قاسم سلیمانی گرفته تا موشک پراکنی‌های ایران به سمت پایگاه‌‌های نظامی امریکایی‌ در عراق، بخشی از نمایشی بود که حاکمیت به راه انداخت. غافل از این که ساقط کردن هواپیما تاحدود زیادی معادلات و حساب و کتاب‌ها را برهم زد.»

وقتی در مورد کشته شدن قاسم سلیمانی نیز صحبت به میان می‌آید، عده‌ای از افراد در گروه‌های مختلف، از بازاری و کسبه گرفته تا دانشگاهی، کارمند و حتی خانه‌دار، بر این باور هستند که تمام آن‌چه اتفاق افتاد، نوعی بده بستان سیاسی برای فریب دادن مردم بود که سردمداران حکومت راه انداختند تا مشروعیت از دست رفته خود را بازیابند و آتش نارضایتی‌های داخلی را خاموش کنند؛ برای این که بتوانند دو انتخابات مهم، یعنی مجلس شورای اسلامی یازدهم و دولت سیزدهم را برگزار کنند.

علی می‌گوید: «سلیمانی دیگر داشت به یک شخصیت کاریزماتیک تبدیل می‌شد که می‌توانست جریانی را در داخل ایران هدایت کند؛ موضوعی که مسلما هسته اصلی حاکمیت و رهبر جمهوری اسلامی ایران این محبوبیت را بر نمی‌تابند. بنابراین، باید به نحوی از سر راه برداشته می‌شد. از سوی دیگر، حاکمیت توانست او را متقاعد کند که با حضور پررنگ نیروهای امریکایی در کشورهای اطراف ایران، به‌ویژه عراق، انقلاب اسلامی آسیب‌پذیر شده و با وجود افزایش نارضایتی‌های داخلی، ممکن است موجودیتش به خطر بیفتد؛ پس لازم است یک نفر قربانی شود تا جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهد و مشروعیت از دست رفته بازگردد. سردار سلیمانی هم که به قول خودش سرباز وطن بود و آمادگی انجام هر نوع فداکاری را برای انقلاب و رهبری داشت، پذیرفت که قربانی باشد.»

صبح روز چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، پس از موشک پراکنی ایران به سمت پایگاه نظامیان امریکا در عراق بود که فریاد خوشحالی «ساسان» و چندنفر دیگر از همکارانش در یکی از مراکز خرید بالا رفت. آن‌ها که از روز کشته شدن سردار سلیمانی لباس سیاه به تن کرده و در مراسم عزاداری او حضور داشتند، معتقد بودند امریکا با کشتن سردار سلیمانی، غرور ملی آن‌ها را جریحه‌دار کرده است و می‌بایست انتقام سختی از آن‌ها گرفت. می‌گفتند تازه شروع ماجرا است و باید ادامه پیدا کند.

وقتی گوینده خبر صداوسیما ادعای کشته شدن ۸۰ امریکایی در حمله موشکی به پایگاه «عین الاسد» را هم اعلام کرد، خوشحالی آن‌ها دو چندان شد. بعد از آن بود که همه به سر کسب و کارشان رفتند تا این که خبرهای بیشتری بر روی سایت‌های خبری، کانال‌ها و گروه‌ها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شدند. خبرها حاکی از آن بودند که هیچ فردی در این حملات کشته نشده است. دولت عراق هم رسما اعلام کرد که از حمله نظامی ایران به پایگاه‌های نظامی امریکا با خبر بوده است. حتی مطالبی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بازنشر شدند مبنی بر آن که نیروهای امریکایی هم از ماجرا خبر داشته‌اند و حمله با اطلاع قبلی انجام شده و هیچ کس کشته و حتی زخمی نشده است. با انتشار این اخبار، یک‌باره ساسان و هم‌فکرانش ساکت شدند.

او سرخورده از این که رو دست خورده است، گفت: «از احساسات و حس وطن‌پرستی ما سوء استفاده شد و یک بار دیگر برای این که مشروعیت پیدا کنند، فریب‌مان دادند.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

آن سوی خبر

مجازات فرد توهین کننده به رخشان بنی‌اعتماد در صداوسیما چیست؟

۲۶ دی ۱۳۹۸
میلاد پورعیسی
خواندن در ۴ دقیقه
مجازات فرد توهین کننده به رخشان بنی‌اعتماد در صداوسیما چیست؟